خوزستان بنا به موقعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و حتی ورزشی ـ استانی زرخیز لقب گرفت.
همین داشته ها و توانمندی ها چشم ها و نگاه های زیادی به خود کشانده و معطوف نمود که هم قبل از انقلاب و بعد از انقلاب از سوی دولت ها، برنامه ها و اهداف خاصی دنبال می شد و موقعیت و نیاز خوزستان چنین نیازی داشت.
حاکمیت پادشاهی قبل از انقلاب با تاسیس شرکت نفت، شرکت های بزرگ فولادی، راه آهن، فرودگاه ها، پالایشگاه ها، سدهای بزرگ و ... توجه خاص خود را به خوزستان چنین نشان داد که می بینیم بعد از گذشت سال ها هنوز جزو صنایع و زیرساخت های بزرگ، مادر و نان آور ماندند. در ابتدای انقلاب به دلیل وقوع جنگ 8 ساله، خوزستان در عرصه ایدئولوژیکی در کنار موقعیت اقتصادی گذشته مورد توجه دولت های وقت انقلاب قرار گرفت که بعد از آن جمله بزرگ رهبر فقید انقلاب مبنی بر «خوزستان دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده» هر ساله از سوی رئیس جمهورهای وقت و دیگر مسئولین ارشد کشوری و لشکری این جمله بیان و تکرار می شد که «حالا نوبت ماست که دین خود را به خوزستان ادا کنیم.»
اگر نگاهی منصفانه ، عاقلانه و عالمانه به وضعیت امروزی خوزستان بیندازیم و مشکلات و معضلات مردم را بازبینی کنیم، خواهیم دید آن نگاه های ویژه در حد همان شعارهای تبلیغاتی و انتخاباتی باقی مانده تا وضعیت امروزی برای مردم درد آور و نگران کننده شود.
خوزستان امروز بر خلاف ثروت، سرمایه و استعدادهایش، بیکاری و تورم و دردهای دیگری از قبیل ناله کارون و آلودگی هوا بر گُرده اش سنگینی می کند.
علل و سبب وضعیت امروزی هر چه بوده نیاز به تحلیل و واکاوی کلی و عمقی دارد که در این یادداشت نمی گنجد. فقط می توان به این مهم اشاره کرد که استانداران وقت و نمایندگان مجلس در دوره های گذشته و دیگر مسئولین استانی پایتخت نشین می توانستند بهتر و بیشتر از فرصت های خود و توانمندی ها و ظرفیت های استان بهره گرفته تا وضعیت بهتر و روشنتری از استان نمایان می شد.
به هر حال زمان گذشت و افسوس بر گذشته چاره ساز نیست و دولت یازدهم که با شعار تدبیر و امید با چاشنی لبخند به مقابله با دردها گذشته و در صدد درمان برآمده، با انتخاب مقتدایی به عنوان استاندار خوزستان به نظر می آید که به جای نگاه و امید به آینده به گذشته سیر نمود.
با علم به مشکلات، کمبودها و نیازهای خوزستان انتظار این بود که نیرو و یا مدیری جوانتر و با ایده ها و تفکرات بکرتر و به تعبیری دیگر، مدیری با صندوقچه و یا گنجینه ی باز نشده انتخاب می شد تا حرفی نو، راهی نو، اندیشه ای نو و یا به تعبیر خود دکتر روحانی ریاست محترم جمهور با کلیدی تازه برای مقابله و گشودن مشکلات سنگین خوزستان برآید.
حال که این اتفاق نیفتاد و دولت روحانی به سراغ همان مدیران گذشته رفته است، مقدایی کلید دار سیزدهم استان خوزستان باید با تجربه از همان دوره چند ساله استانداری و با پرهیز از رفتارهای جناحی و دور کردن سهم خواهان از خود و برکناری مدیران خسته و فرسوده و انتخاب مشاوران جوان و دانشگاهی و مدیران با انگیزه و برنامه به حل مشکل بیکاری، گرانی، جلوگیری از انتقال آب کارون، ریزگردها و... برآید تا بخشی از نشاط و شادابی و امید به استان برگردد.
باید دید که مقتدایی برای حل مشکلات انباشته یاری یاران سهم خواه خود را می خواهد یا طلب باران را.!
جناب آقای میلاسی ، می خواهم از نقد و پیشنهاداتتان تشکر کنم اما نمی شود از نیروهایی که فاقد تجربه و شناخت کافی از داشته های این استان زرخیز هستند ، استفاده کرد تا این افراد خام و نپخته بخواهند بیایند کار را یاد بگیرند کار از کار گذشته ولی می شود با اتحاد و همدلی و همفکری همه سیاسیون ، جناحها ، اقشار مردم و متنفذین خوزستانی چه در استان و چه در پایتخت ، خوزستان مقاوم و مظلوم را به آنچه حقش است رساند .