تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۰
کد خبر: ۳۲۱۲۴۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

هفتم آبان؛ روزی که رئیس‌جمهور مردمی به دل کوه‌های اندیکا رفت

در سرمای زودرس کوه‌های زاگرس، وقتی چادرهای سفید زلزله‌زدگان در باد می‌لرزید، مردی از دل دولت برخاست و بی‌خبر از تشریفات، راهی اندیکا شد تا کنار مردمی بایستد که سقفی جز آسمان و دلی جز ایمان نداشتند؛ روزی که مهر و مسئولیت در قامت آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی معنا شد.
  امروز، هفتم آبان‌ماه، یادآور سفری است که در تاریخ خوزستان و در دل کوه‌های زاگرس ماندگار شد؛ روزی که آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور مردمی و شهید خدمت، بی‌هیچ تشریفات و اطلاع قبلی، پرواز خود را از اهواز به آسمان اندیکا آغاز کرد. صبح زود بود و هوای کوهستان خنک و مه‌آلود. مه روی دامنه‌های سبز و خاکی زاگرس خوابیده بود، و مردی در قامت خادم مردم، آمده بود تا غبار غم را از چهره زلزله‌زدگان بزداید. اندیکا، شهری در شمال شرق خوزستان، با روستاهایی پراکنده میان صخره‌ها و رودهای خروشان، هنوز زیر بار زلزله می‌لرزید. چادرهای سفید هلال احمر در میان تپه‌ها چون پرچم‌های امید برافراشته بود. صدای بع‌بع گوسفندان و گریه‌ی کودکان در هم می‌پیچید. مردم، خسته از سرمای زودرس و سقف‌های فروریخته، ناگهان صدای بالگردی را شنیدند که در آسمان کوهستان پیچید. کسی باور نمی‌کرد که رئیس‌جمهور کشور، بی‌خبر و بی‌هیاهو، به دل این محرومیت آمده باشد. بالگرد در زمین ناهموار روستای سرشط نشست. خاک در باد پیچید و صدها چشمِ منتظر به سوی مردی دوخته شد که با لبخند و عبا و عمامه‌ی ساده، میان مردم آمد. آیت‌الله رئیسی دست بر شانه پیرمردی لرزان گذاشت، با کودکی که از سرما می‌لرزید دست داد، و بی‌هیچ واسطه‌ای پای درد دل مردم نشست. نگاهش خسته بود اما آرام، پر از اندوه و در عین حال امید. او گفت: "با اینکه گزارش‌ها را داشتم، اما شب‌ها از نگرانیِ وضعیت مردم اینجا خواب راحت نداشتم." و این جمله در میان کوه‌ها طنین انداخت، چون وعده‌ای از جنس صداقت. رئیسی نه پشت میز، بلکه بر خاک زلزله‌زده نشست تا ببیند مردمش چگونه در نبود خانه و سقف، باز هم ایمان‌شان فرو نریخته است.

باد سرد از قله‌ها می‌وزید و درختان بلوط اندیکا زیر بارش آرام پاییزی خم شده بودند. رئیس‌جمهور در همان شرایط، راهی بخش «چِلو» شد؛ روستا به روستا، خانه به خانه، چادر به چادر. او از نزدیک خرابی‌ها را دید، به حرف زنان عشایر گوش سپرد، خسارت دام‌ها را جویا شد، و دستور داد راه‌های ارتباطی بازسازی، بیمارستان اندیکا تجهیز، و خانه‌های مردم هر چه زودتر ساخته شود.در یکی از لحظه‌های به‌یادماندنی آن روز، دختر خردسالی از عشایر به استقبال او آمد و خوشامد گفت. لبخند مهربان رئیس‌جمهور پاسخ آن معصومیت شد؛ تصویری که سال‌ها بعد، نمادی از پیوند دولت و ملت در سخت‌ترین روزهای خوزستان باقی ماند. رئیسی در جمع مردم چِلو و سرشط گفت: این مردم، گنجینه‌های انقلاب‌اند؛ مردمی مقاوم، تولیدکننده و صبور. وظیفه دولت است که در کنارشان بایستد. او در همان روز با تلفن مستقیم، به بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان امام مأموریت داد تا در کوتاه‌ترین زمان، بازسازی خانه‌ها و جاده‌ها را آغاز کنند، و در سالروز آن حضور تاریخی، مردم اندیکا هنوز با احترام از او یاد می‌کنند؛ از مردی که در سرمای کوهستان آمد تا گرمای حضورش را میان چادرهای لرزان به یادگار بگذارد. او رفت، اما ردّ قدم‌هایش هنوز در خاک اندیکا مانده است، گواهی زنده بر اینکه رئیسی، مردی بود که تکرار نمی‌شود؛ رئیس‌جمهوری از جنس مردم، برای مردم، میان مردم.

مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار