تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۲۱:۱۹
کد خبر: ۴۷۵۸۶
تعداد نظرات: ۴ نظر
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

«مناظره» ها به ما چه می گویند؟

دکتر حسن دادخواه
 مناظره یا گفت و گو و گفت و شنود، نوعی سخن گفتن دو سویه یا چند سویه است که دست کم دو نفر  پیرامون یک موضوع مشخصی به بیان دیدگاه ها و نظرات خویش می پردازند و شنوندگان نیز طبعا پس از شنیدن همه نظرات و بررسی جنبه های گوناگون یک مسئله،به داوری می پردازند و به نتیجه می رسند. در این نوع گفت و شنود، سودهای فراوانی نهفته است که پاره ای از آن به قرار زیر است:

1-    احترام به شنوندگان، که می توانند همه دیدگاه ها را بشنوند و سپس تصمیم بگیرند.

2-    آشنا ساختن همگان به دیدگاه های متفاوت پیرامون یک موضوع.

3-    فاصله گیری از تک گویی. به این معنا که در رسانه ها، تنها یک نفر حق دارد نظر خود را بگوید و بر دیگران تکلیف است که به دیدگاه های او گوش کنند و فرمان ببرند.

4-    بهره گیری از نظرات گوناگون. به این معنا که همه می توانند سخن درست و سنجیده بگویند و حقیقت تنها نزد یک نفر نیست.

5-    تقویت عادت "شنیدن" میان مردم.  

6-    بالا بردن تحمل افراد جامعه در شنیدن سخنان مخالف.

7-    عادت دادن افراد جامعه به پذیرش نظرات و سخنان دیگران پس از دریافت اطلاعات لازم و خودداری از پذیرش دیدگاه ها قبل از وارسی و کاویدن موضوع.

8-    تقویت فرهنگ و روحیه نقد و خرده گیری منطقی در میان مردم که منجر به تقویت خردگرایی و فرهیختگی می گردد.

ناگفته نماند که برگزاری مناظره، شرایط و لوازم ویژه خود را می طلبد که پاره ای از آن به قرار زیر است:

1-    افراد حاضر در مناظره باید از طیف های گوناگون فکری باشند و نماینده یک تفکر موجود در جامعه به شمار آیند. بر این پایه، یکدست و یک فکر بودن افراد حاضر در مناظره، با روح مناظره مغایرت دارد و درجه اعتبار آن را پایین می آورد.

2-    افراد حاضر در مناظره به لحاظ داشتن اطلاعات و دانش پیرامون موضوع مناظره، باید هموزن باشند.

3-    افراد حاضر در مناظره باید از آزادی و امنیت کامل برخوردار باشند تا در حین مناظره ، خودسانسور نکنند. به سخن دیگر، راحت بتوانند دیدگاه های خویش را ابراز کنند.

4-    فرد مجری مناظره که به عنوان پرسشگر و اداره کننده مناظره تعیین می گردد ؛ باید حاضران را به چالش بطلبد و از سوی دیگر ، حق ندارد که مسیر مناظره را بسوی طرح و تقویت دیدگاه خاصی بکشاند.

   با توجه به آنچه که گفته شد می توان به نتیجه رسید که تقویت و اجرای مناظره در جوامعی در دستور کار مسئولان و بلندپایگان آن جامعه قرار می گیرد که ایشان به ارزش و اعتبار رعایت احترام به شعور شهروندان و اعتنا به خواست مردم و ضرورت بهره گیری از دیدگاه فرهیختگان ، پی برده و به باور قلبی در خصوص آن رسیده باشند.

  اگر به روند و شکل مناظره ها در سیما و رسانه ملی کشورمان نگاهی انتقادی داشته باشیم به نکاتی خواهیم رسید که میزان اعتبار آن را پایین خواهد آورد. مانند:

1-    دو طرف شرکت کننده در مناظره در پاره مواقع از یک طیف سیاسی هستند.

2-    دو طرف شرکت کننده در مناظره، در پاره ای مواقع ، از افراد شاخص و برجسته طیف خود نیستند.

3-    دو طرف حاضر در مناظره، ملزم به حمایت از دیدگاه های رسمی و حکومتی هستند و گویی حق ورود به پاره ای از موضوعات را ندارند.

4-    دو طرف حاضر در مناظره، از نظر نوع و میزان اطلاعاتی که بیان می کنند، عقب تر از مردم هستند.

5-    چهره های حاضر در مناظره ها معمولا افراد تکراری هستند و مردم بارها با نظرات آنان آشنا شده اند و به سخن دیگر از کارشناسان رسمی و افراد پروپاقرص هستند.گویی در کشور و در موضوع مورد مناظره افراد خبره دیگری در کشور نیست!!.

نتیجه گیری:

   در سال های گذشته متاسفانه، روند و شکل و محتوای مناظره ها در سیما و رسانه ملی کشورمان چنان خسته کننده و کلیشه ای و تقویت کننده دیدگاه های رسمی بود که موجبات دلزدگی شنوندگان را فراهم می آورد.

با اشکالات روشنی که در مناظره انتخابات سال 88 ملاحظه شد و زیان های آن ملموس گشت، کوشش گردید تا در انتخابات سال 92، نقیصه ها ی مناظرات جبران شود .

دست آورد رعایت احترام به شعور مردم و شنوندگان و بینندگان رسانه ملی، شرکت حماسی مردم در انتخابات و برگزیده شدن بهترین گفتمان در مناظره ها بود.

در مناظره ویژه بررسی علل خشک شدن دریاچه ارومیه، عملا مدیریت کلان کشور در سه دهه گذشته، به چالش کشیده شد و سستی ها و کاستی های نظام تصمیم گیری در کشور برای همه به اثبات رسید.

بر پایه آنچه که بر زبان مسئولان رسمی کشورمان در این مناظره جاری شد و بینندگان به روشنی به آن رسیدند، دردهای کهنه کشورمان دست کم در موضوع مناظره و شاید در  موضوعات مانند آن به قرار زیر است و باید هر چه سریعتر فکر چاره ای برای آن در نظر گرفت:

1-    نادیده گرفتن قانون.

2-    ترجیح مصلحت بر قانون.

3-    جبران ناکاآمدی ها با زیرپاگذاشتن قانون.

4-    عدم استقلال دستگاه های نظارتی .

5-    تصویب قوانین سست، متناقض، گنگ، کلی و اجرانشدنی.

6-    محور قرار دادن افراد به جای محور قرار دادن قانون.

7-    ترجیح منفعت طلبی اقتصادی و سیاسی خویش بر منافع درازمدت مردم و کشور.
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۴
صالحی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۴
0
1
آفرین آقای دکتردادخواه، نکات جالبی را فرمودید. قابل توجه آقای ضرغامی و همکاران او در صدا و سیما
آهنگری
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۵
0
0
مطلب بسیار مهم و اساسی است و اگر نگرش و شرایط گفتگو به که دکتر ذکر کرده اند در جامعه و بخصوص در مدیران کلان کشور به یک فرهنگ تبدیل شود بدون شک یکی از موانع کلیدی پیشرفت و توسعه کشور حذف شده است
بلاوی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۰۷
0
0
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار جناب آقای دکتر دادخواه
همیشه از مطالب و نظرات پربار جنابالی استفاده می کنیم
متشکریم
عبادی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۴۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
0
0
سپاس
مطالب بسیار پرباری بود.
باز هم به امید گوش شنوا!
:
:
:
آخرین اخبار