تاریخ انتشار: ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۱
کد خبر: ۳۲۰۱۲۳
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
مصطفی عاصی مطرح کرد

«رایانه» واژه بی‌اصل و نسبی نیست

  مصطفی عاصی می‌گوید: کار اصلی کامپیوتر به‌نظم درآوردن داده‌ها است و «رایانه» هم به معنای به ‌نظم درآوردن است. این واژه از فارسی میانه گرفته شده و واژه بی‌اصل و نسبی نیست.
 

 دکتر مصطفی عاصی، استاد زبان‌شناسی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در گفت‌وگو با ایسنا با تأکید بر این‌که واژه‌های بیرون‌آمده از فرایند واژه‌گزینی فرهنگستان را باید به دو بخش واژه‌های تخصصیِ علمی و واژه‌های عمومی که شرایط و معیارهای کاربردشان تفاوت دارد، تقسیم کنیم، می‌گوید: واژه‌های تخصصی، علمی و فنی تعدادشان بسیار زیاد است. هر رشته علمی ممکن است بیش از ۱۰۰ هزار واژه تخصصی و اصطلاح علمی برای خود داشته باشد؛ از رشته پزشکی تا رشته‌های مهندسی و علوم انسانی. برابرهای فارسی این واژه‌ها به روش‌های علمی و با استفاده از قواعد دقیق واژه‌سازی زبان فارسی برگزیده یا ساخته شده‌اند که لزوماً زیبا، خوش‌آوا و حتی آشنا نیستند و نباید توقع داشته باشیم تمام این واژه‌های تخصصیِ علمی، واژه‌هایی باشند که در ادبیات کهن ما به کار رفته باشند. چنین چیزی امکان‌پذیر نیست؛ مثلا واژه‌های حوزه رایانه را در کدام یک از آثار ادبی گذشته می‌توان پیدا کرد؛ بگذریم که حتی برخی از برابرهای واژه‌های رایانه را اگر توانستیم از منابع کهن استفاده کردیم.

او سپس درباره نمونه‌هایی از واژه‌گزینی از منابع کهن می‌گوید: در شبکه‌های رایانه‌ای یک بخش اصلی هست که همة بخش‌های شبکه را به هم مرتبط می‌سازد و به آن backbone می‌گویند. این واژه به معنی «ستون فقرات» است. بررسی کردیم که بهتر و کوتاه‌تر از ستون فقرات، چیزی داریم و چه می‌توانیم به کار ببریم، دیدم در قصابی زمانی که می‌خواهید گوشت بگیرید یکی از انواع آن گوشتِ پشت‌مازه است که فیله‌ای است که پشت ستون فقرات گاو یا گوسفند قرار دارد. پس «مازه» یعنی «ستون فقرات». ما این را پیشنهاد کردیم که به جای  backbone بگوییم «مازه». حالا به کار برود یا نرود، مسئله دیگری است. اگر واژه‌ای در حوزه علمی باشد، مشکلی ندارند و ممکن است به‌راحتی به کار  ببرند. اما اگر در خیابان بگوییم به جای backbone می‌خواهیم بگوییم  «مازه»، اگر شخصی انگیسی بداند می‌گوید backbone که شیک است و «مازه» چیست؟ اگر نداند برایش فرق نمی‌کند و ممکن است از واژه «مازه» خوشش بیاید.

عاصی درباره معادلی که برای computer case  انتخاب شده است، توضیح می‌دهد: بحث این بود که به‌جای کیس کامپیوتر چه بگوییم؟ ما واژه‌های کاشانه، کاسه و کازه را داریم. «کازه» کاربردی قدیمی‌تر به‌معنی خانه کوچک و کلبه داشته و با «کیس» انگلیسی و کازای ایتالیایی از یک ریشه هند و اروپایی هستند، می‌توانیم «کازه» را به کار ببریم. زمانی که در شورای واژه‌گزینی مطرح کردیم، برخی گفتند از کجا آمده است؟ گفتم در فرهنگ‌ها این واژه به‌معنای «خانه»، «کاشانه» و «جعبه» آمده است. زنده‌یاد محمدجان شکوری، از اعضای غیرایرانی فرهنگستان که در شورا حضور داشت گفت: «ما در تاجیکی به کار می‌بریم» و ضرب‌المثلی را با این مضمون که «در خانه ما رونق اگر نیست، صفا هست.» بیان کرد که «کازه» همین امروز کاربرد دارد. همان‌جا تصویب شد. همچنین گفته شد «روی میز کار، جعبه‌هایی داریم که پرونده‌ها را می‌گذاریم که به آن «کازیه» می‌گویند. این نیز همان است. در این موارد می‌توانیم از واژه‌هایی که کاربرد کمی دارند، استفاده و آنها را فعال کنیم. اما چقدر می‌توانیم برای اصطلاحات فنی و دقیق علمی، از ادبیاتمان استفاده کنیم؟

   او با اشاره به مخالفت‌ها و رقابت‌هایی که در فرهنگستان دوم نیز وجود داشت و با بیان اینکه یکی از عوامل مهم در پذیرش واژه‌های پیشنهادی جو مناسب است، می‌افزاید: آن زمان پرسشی پیش آمده بود که در همایش‌ها و نشست‌ها به کسی که اداره نشست را برعهده می‌گیرد رئیس جلسه می‌گویند که در برابر چِرمن (chairman) به‌کار می‌رود حال‌آنکه ممکن است رئیس آن نشست شخص دیگری باشد و چرمن صرفا جلسه را اداره می‌کند. برای چرمن واژه دیگری نیاز داریم. بعد از بحث‌های زیاد واژه «فَرنشین» برایش پیشنهاد و تصویب شد. این واژه هنوز در جایی منتشر نشده و صرفا مطرح شده بود. اما عده‌ای شروع کردند به مخالف با این واژه‌، از جمله شادروان دکتر خانلری در مقاله‌ای از گزینش این واژه انتقاد کردند که «فرنشین» واژه‌ای من‌درآوردی و عجیب است. درحالی که واژه «سرنشین» در فارسی امروز کاربرد دارد و صورت عجیب و غریبی ندارد که در ذهن و زبان نگردد. ایشان با اشاره به متون ادبی (شاید یکی از غزل‌های حافظ: به‌صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست / گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد) ‌گفتند بگوییم «میر مجلس». این پیشنهاد دکتر خانلری بود، نمی‌دانم اگر امروز در نشست‌های علمی یا سیاسی و بین‌المللی به‌ چرمن بگوییم میر مجلس مردم چگونه با آن برخورد می‌کنند. این‌گونه بحث‌ها همیشه بوده است.

دکتر عاصی خاطرنشان می‌کند: نمی‌توانیم خودمان را محدود به ادبیات گذشته کنیم. مفاهیم، واژه‌ها و اصطلاحات رشته‌های مختلف به میلیون می‌رسد که اصلاً در ادبیات قدیمی‌ ما قابل جست‌وجو نیست و نباید چنین انتظاری داشته باشیم. البته در واژه‌گزینی علمی نیاز به شیوه، روش و قواعد مشخصی داریم. مثلا در علم شیمی زمانی که ترکیبی ساخته می‌شود، روش واژه‌سازی مشخصی وجود دارد که برای هر مفهوم، ترکیب یا پدیده تازه‌ای فوراً نام آن ساخته می‌شود. در فیزیک، ریاضی و همه علوم دیگر نیز همین‌طور است، چون لازمه کار علمی نظم است. برای واژه‌سازی در زبان فارسی نیز به این نظم رسیده‌ایم. در واقع فرهنگستان‌ها چه در گذشته و چه امروز برای واژه‌گزینی اصول و ضوابطی منظم داشته و دارند و بر پایه آن برای واژه‌های بیگانه، برابریابی کرده‌اند. این‌ها حتی اگر صورت زیبایی هم نداشته باشند، در رشته علمی جا می‌افتند. مردم عادی هم با آن‌ها کاری ندارند.

این زبان‌شناس و استاد دانشگاه با بیان اینکه اما برای برابرهایی که وارد زبان همگان می‌شوند و عمومیت پیدا می‌کنند باید بیشتر مراقب باشیم، درباره واژه «رایانه» که از حوزه واژه‌های علمی کاربرد همگانی یافته است‌، توضیح می‌دهد: زمانی که کامپیوتر وارد ایران شد، همه این واژه را به‌کار می‌بردند؛ تا زمانی که برای آن معادلی پیشنهاد شود و «رایانه» مطرح شد که واژه بدی نیست. البته سوءتفاهمی نیز پیش آمد چون برخی فکر کردند این واژه از دو جزء «رای» و «-انه» تشکیل شده است. رای به معنای اندیشه و پسوند «-انه»، که این‌گونه نیست. این واژه را شادروان دکتر کیا پیشنهاد کردند. ازآنجاکه باتوجه به تحول معنایی واژه  computer  در زبان انگلیسی ترجمه جزءبه‌جزء آن درست نبود، باید با درنظر گرفتن مفهوم تازه و فراگیر آن یعنی دستگاهی برای پردازش یا به‌نظم درآوردن داده‌ها واژه‌ای خاص و دقیق بیابیم. همان‌گونه که فرانسوی‌ها نیز از همان راه ordinateur را ساختند. با این توضیحات آقای دکتر کیا گفتند در زبان پهلوی (فارسی میانه) فعل راینیتن «رایانیدن» را داریم که آراستن و آراییدن هم از همان ریشه است. در فارسی الگویی برای ساختن اسم از فعل داریم؛ ستاک حال فعل به اضافه «ـه»  ابزار انجام آن فعل را به ما می‌دهد. مثلا  ستاک حال گرفتن می‌شود «گیر» که به اضافه «ـه» می‌شود «گیره» یعنی وسیله گرفتن چیزی. ستاک حال «کوبیدن» می‌شود «کوب» به اضافه «ـه» می‌شود «کوبه» یعنی وسیله کوبیدن. اگر «رایانیدن» را به عنوان فعل داشته باشیم، ستاک حالش می‌شود «رایان» که به اضافه «ـه» می‌شود «رایانه» یعنی وسیله رایانیدن و به نظم درآوردن. بنابراین «رایانه» واژه بی‌اصل و نسبی نیست.


عاصی با اشاره به مشتقات واژه «رایانه» گفت: واژه‌هایی مانند رایانامه (ای‌میل) و رایاسپهر با «رایا» که سازه پیوندی است ساخته شده‌اند. از سوی دیگر در زبان انگلیسی واژه computation  به‌معنی کاربرد رایانه بویژه در پژوهش و فعالیت‌های علمی کاربرد یافته که واژه رایانش در برابر آن به‌کار می‌رود و دربرابر صفت آن computational  واژه رایانشی را داریم. ازاین‌رو برای میان‌رشته‌ایِ  computational linguistics زبان‌شناسی رایانشی را به‌کار می‌بریم که خیلی هم دقیق است. قبلا می‌گفتند «زبان‌شناسی محاسباتی» که اصطلاحی نادرست برای این واژه بود، زیرا در رایانش، محاسبه تنها یکی از کارهایی است که انجام می‌گیرد.

مرجع / ایرنا
:
:
:
آخرین اخبار