سال های سال است که افراد و شخصیت هایی از همه جناح ها و طبقات جامعه، بی
تدبیری مدیریتی در صداوسیما را فریاد می زنند؛ فریادهایی که در اکثر موارد
یا بی جواب مانده و یا اگر همه گیر می شد، با توجیه هایی که فقط برای اقشار
خاصی از افکار عمومی قابل قبول بود، باصطلاح لاپوشانی می شد.
اوج این انتقادات هم مربوط می شود به همصدایی رسانه باصطلاح ملی با تفکرات و
اقدامات دولت های نهم و دهم! تا آنجا که تولیدات صدا و سیما هم تحت تاثیر
این همصدایی قرار گرفت و گاه هم اگر انتقادی جزئی صورت می گرفت، فقط برای
حفظ ژست نقادانه رسانه بود و لاغیر؛ البته انتقادات اواخر عمر دولت قبل را
می توان اعلام تبرئه صدا و سیما از دولت در حال افول و در امان ماندن از
عواقب پیش رو –از جمله نارضایتی های حاصل از اوضاع اقتصادی، سیاسی و
فرهنگی-دانست.
بازگردیم به اصل موضوع؛ آنجا که میلیون ها تومان صرف اعزام مزدک میرزایی
گزارشگر شبکه ۳ به برزیل می شود تا گزارش بازی های ایران در جام جهانی در
حال و هوای برزیل و- شاید با همان حس و حال ایران و استرالیا- انجام گیرد؛
اما با اولین گزارش زنده از برزیل، کیفیت صدای ارسالی چنان بود که با تمام
تلاش ها و قطع و وصل ها و همزمان سازی صدا با بازی، بالاخره مدیران رسانه
را هم مجاب کرد که این خلاقیتشان جوابگو نبوده و ادامه بازی را باید از
استودیوی برنامه ۲۰۱۴ در تهران گزارش کرد.
این مورد و موارد مشابه، گذشته از صرف میلیون ها تومان هزینه از بیت المال و
–بقول فردوسی پور-راه رفتن روی اعصاب مخاطب، حداقل این فایده را دارد تا
سومدیریت و بی تدبیری در برخی تصمیمات و اقدامات را برای همگان آشکار می
سازد؛بطوریکه هیچ توضیح و توجیهی نمی تواند روی آن سرپوش بگذارد!
گرچه هیچکس از دلسوزان واقعی جامعه از سوءمدیریت ها و نادیده گرفتن اصول
مدیریتی در شگردهای رسانه ای و صرف هزینه از بیت المال شاد نمیگردد، اما
گاه آرزو می کند کاش همه بی تدبیری ها و سوء مدیریت ها در یک مجموعه طوری
بود که برای همه افکار عمومی محسوس و قابل سنجش می بود تا خود مجموعه
بازخورد واقعی اقدامات خود را در جامعه می دید و در جهت اصلاح اقدامات خود
اندکی تلاش می نمود.