نوجوانی که در جهان آنلاین زندگی میکند و والدینی که از دنیای او بیخبر ماندهاند. شکافی آرام اما عمیق که نه از نافرمانی، بلکه از ناآشنایی با زبانِ جدیدی به نام «رسانه» شکل گرفته است.

عصر جمعه است. مادر از آشپزخانه پسرش را صدا میزند: علی! بیا ناهار حاضره!اما پشت در اتاق، صدایی نمیآید جز خشخش هدفون و نور آبی صفحهای که بیوقفه چشمهای نوجوان را در خودش غرق کرده است. بازی تمام نمیشود، گفتوگوها در گروه دوستان ادامه دارد و وعدهی کوتاهِ "الان میام" طول میکشد. در خانه، همه هستند اما هیچکس با دیگری حرفی ندارد هرکدام در جزیرهی خود، با گوشی در دست.این تصویر آشناست. صحنهای که شاید در بیشتر خانوادههای امروزی تکرار میشود. نوجوانی که در جهان آنلاین زندگی میکند و والدینی که از دنیای او بیخبر ماندهاند. شکافی آرام اما عمیق که نه از نافرمانی، بلکه از ناآشنایی با زبانِ جدیدی به نام «رسانه» شکل گرفته است.
شکاف دیجیتالی
امروزه نوجوانان بیش از هر نسل دیگری با ابزارهای ارتباطی پیوند خوردهاند. آنان با تلفن همراه بزرگ میشوند، در شبکههای اجتماعی تعامل میکنند و از فضای مجازی هویت میسازند. در مقابل، بسیاری از والدین هنوز با معیارهای دوران پیش از اینترنت فرزند خود را میسنجند. نتیجه آن است که والدین، نه مرز این جهان را میشناسند و نه نقشهی عبور از آن را در اختیار دارند.در نگاه جامعهشناسان، این شکاف دیجیتال، یکی از مهمترین عوامل کاهش گفتوگو میان والدین و فرزندان است. وقتی پدر یا مادر از دنیایی که فرزند در آن زندگی میکند بیاطلاع باشند، رابطهای بر پایهی بیاعتمادی یا کنترل شکل میگیرد. در چنین فضایی نه فرزند میل به گفتگو دارد نه والدین احساس اثرگذاری.
رسانه؛ شمشیری دولبه
مژده باغبانپور کارشناس روانشناسی بالینی در گفتوگو با فارس میگوید: در گذشته، تنها رسانهی غالب خانوادهها تلویزیون بود و والدین میتوانستند بر آن نظارت داشته باشند اما امروز هر نوجوان، با تلفن همراه خود صاحب جهانی شخصی است. سواد رسانهای یعنی توانایی درک، تحلیل و انتخاب در برابر انبوه اطلاعات. اگر این مهارت در خانوادهها نهادینه نشود، رسانه به جای ابزار رشد، به عامل سلطه تبدیل میشود.به گفتهی او، سواد رسانهای تنها شناخت اخبار جعلی یا سایتهای مضر نیست، بلکه مهارت در اندیشیدن انتقادی است؛ یعنی نوجوان بداند که هر چیزی که در فضای مجازی میبیند الزاماً حقیقت ندارد.باغبانپور اضافه میکند: داشتن سواد رسانهای یعنی دیگر رسانهها نمیتوانند ذهن شما را هدایت کنند. نوجوانی که تفکر غربالی دارد میتواند از میان حجم انبوه محتوا، آگاهانه انتخاب کند و تحت تأثیر هیجانات ساختگی فضای مجازی قرار نگیرد.
والدگری رسانهای
اما در این میان، نقش والدین کلیدی است که کارشناس ما میگوید: برخی والدین با دیدی خوشبینانه فرزندشان را کاملاً آزاد میگذارند و تصور میکنند اعتماد یعنی رها کردن؛ در مقابل، والدین بدبین، دائماً بر آسیبهای فضای مجازی تأکید دارند و به فرزند اجازه هیچ تجربهای نمیدهند. هیچیک از این دو رویکرد، نتیجهی درستی ندارد. آنچه امروز نیاز داریم، والدگری واقعبینانه در فضای رسانه است؛ یعنی حضور آگاهانه و همراهی فعال با فرزندان.او با تأکید بر لزوم تعیین مرزهای روشن در دوران نوجوانی میافزاید: تا حدود چهاردهسالگی، والدین باید در نقش "دیکتاتور مصلح" ظاهر شوند یعنی مقررات رسانهای خانه را نه با خشونت بلکه با ثبات و جدیت حفظ کنند. اگر محدودیتی برای استفاده از تلفن یا اینترنت تعیین شده نباید هیچکس از جمله خود والدین از آن تخطی کند. بعد از این سن، لازم است بهتدریج مهارت تصمیمگیری مستقل را به نوجوان بسپاریم.
اعتیاد پنهان
بررسیهای روانشناسی نشان میدهد استفاده مفرط از فضای مجازی، بهویژه در ساعات مشترک خانواده، باعث کاهش تماس چشمی و افت کیفیت صمیمیت میشود. وقتی نوجوان ساعات طولانی در صفحهی گوشی غرق میشود، در واقع از جهان واقعی فاصله میگیرد.احساس بیاهمیتی، طردشدگی یا مقایسه با دیگران در شبکههای اجتماعی، از جمله پیامدهای پنهان این اعتیاد مدرن است.باغبانپور میگوید: فناوریهای نوین فرصتهایی برای یادگیری و خلاقیت فراهم میکنند اما اگر خانوادهها در کنار فرزند نباشند، همین فضا میتواند بستری برای افسردگی، قلدری آنلاین و بحران هویت شود. فرزندان امروز در بسیاری از موارد از والدین آگاهترند اما این آگاهی بهمعنای بلوغ نیست. تربیت رسانهای یعنی پرورش قدرت انتخاب، نه صرفاً آموختن قواعد استفاده.
تفکر اسفنجی
کارشناس روانشناسی بالینی در ادامه به یکی از مهمترین مهارتهای سواد رسانهای اشاره میکند و میگوید: در گذشته جملهای معروف بود که میگفت هر کتابی ارزش یکبار خواندن را دارد اما امروز با این حجم اطلاعات و محتواهای رسانهای دیگر چنین نیست. ما باید بتوانیم تشخیص دهیم چه محتوایی مفید و چه محتوایی مضر است. در واقع، به جای تفکر اسفنجی که هرچیزی را جذب میکند باید تفکر غربالی را در خود و فرزندانمان پرورش دهیم.به گفته او، تفکر انتقادی، پرسشگری و مشارکت فکری از ابزارهایی هستند که میتوانند نوجوان را در برابر سیل اطلاعات مقاومتر کنند.نسل ما تجربهی فضای خالی، بازیهای واقعی و رشد تخیل را داشت اما امروز ذهن کودکان و نوجوانان با محتواهای بیوقفه پر میشود. باید فرصت سمزدایی دیجیتالی برای آنها فراهم کنیم تا بتوانند بدون مزاحمت ارتش رباتها، دوباره خیالپردازی کنند.نقش خانواده در بازسازی ارتباط واقعیدر نهایت، کارشناسان معتقدند نخستین گام در تربیت رسانهای، اصلاح رفتار والدین است. والدینی که خود در تمام لحظات با تلفن همراه مشغولاند، نمیتوانند از فرزندشان انتظار تعامل انسانی داشته باشند.ایجاد زمانهایی بدون گوشی، گفتوگوی خانوادگی بدون قضاوت، و حضور آگاهانه در فضای مجازی کنار نوجوان، از گامهای اساسی برای بازسازی صمیمیت در خانواده است.باغبانپور تأکید میکند: سواد رسانهای یعنی یاد بگیریم چطور در جهان دیجیتال انسان بمانیم. رسانه اگر درست مدیریت شود، میتواند پلی برای همدلی باشد نه دیواری میان نسلها.
پایان باز
در پایان این روایت، مادر دوباره علی را صدا میزند. اینبار پسرش گوشی را کنار میگذارد و میگوید: الان میام مامان.شاید کوتاهترین جمله باشد، اما همین جمله آغاز گفتوگویی تازه است. گفتوگویی میان جهانی واقعی و جهانی مجازی که اگر با آگاهی و محبت همراه شود، دیگر فاصلهای به پهنای یک کلیک نخواهد بود.