علی دایلی در یادداشتی نوشت: در سالروز ملی شدن صنعت نفت، «آیتالله رئیسی» رییس جمهور در سفر به آبادان ضمن افتتاح طرح تثبیت و توسعه پالایشگاه آبادان به ارائه سخنانی پرداخت که قابل تأمل بود.
در نشستی که با محوریت رییس جمهور و مدیران استانی، منطقه و شهرستانی برگزار شد، نماینده عالی دولت در خوزستان، درخواستی را مبنی بر حمایت دولت از تیمهای نفتی گرفتار با مشکلات ساختاری و مدیریتی مطرح کرد.
حسینی محراب، با اشاره به درخواست مردم آبادان و مسجدسلیمان در خصوص تیم های نفتی،گفت: این باشگاهها دچار مشکل مالی شدند و برای حل مشکلات این دو تیم درخواست کمک دارند. این درخواست، در پایان سخنان ریاست جمهور بیپاسخ نماند و آیتالله رییسی بر لزوم حمایت کامل از ورزش و نشاط پویاسازی نقش جوان در جامعه، تاکید کرد.
رییس جمهور، خوزستان را سرزمین جوانان برومند دانست و گفت: نشاط جوانان مورد تاکید دولت است و ورزش نیز امری لازم برای جوانان است که باید نسبت به ارتقای وضعیت ورزش در آبادان و اهواز و شهرهای مختلف استان بیش از پیش توجه شود.
این سخنان رییس جمهور حاوی پیام مهمی بود که حکایت از وجود عزم لازم در دولت برای ایجاد ثبات و حمایت از ورزش استان است که در اعتبارات مسئولیتهای اجتماعی وزارت نفت نیز آمده است، اما چرا ورزش خوزستان و در راس آن، تیمهای نفتی در چند سال اخیر به مراتب درگیر افول و سکون بودهاند جای تامل دارد.
سومدیریت، هدر رفت منابع، انتخابها و انتصابهای بیضابطه و مدیران فاقد علم و آگاهی، از جمله سرفصلهایی هستند که ورزش استان در چند سال اخیر درگیر آن بوده است.
سؤ مدیریت
خوزستان در ورزش، همواره از مدیرانی بهره جسته که نه بهواسطه تجربه، شناخت کافی و یا نفوذ وافی، بلکه از طریق رانت، پولهای باد آورده، روابط و ضوابط مسموم، چند صباحی بر کرسیهای مدیریتی باشگاهها و هیاتهای ورزشی تکیه زدند و پس از پایان دوران صدارت خود، دریایی از ویرانی و عقبماندگی را از خود بهیادگار گذاشتند که جولان این قبیل مدیران، همچنان تداوم دارد.
عملکردی معکوس و مخرب که نمونه آن را سالهاست در فوتبال خوزستان و هیأتهای شهرستانی همچون آبادان و خرمشهر شاهدیم، اما هیچ ارادهای برای پایان بخشیدن به این سومدیریتها ایجاد نشده و پس از هر انتخابات، مجددا همین افراد بر مسند مدیریت نشسته و اتفاقات گذشته را تکرار میکنند.
اتلاف منابع
اگر اطلاعات سطحی از هزینهکرد دولتها پس از جنگ تحمیلی در خوزستان و ورزش استان وجود داشته باشد، محرز است که اعتبارات کلانی در همه حوزهها از جمله ورزش در طول سالهای گذشته به این جلگه گسیل شده، اما چه میشود که با این حجم از اعتبار و حمایت همه جانبه، این استان مستهلکتر از گذشته همچنان در امورات مختلف درجا زده و حتی جایگاه پیشین خود را نیز در شاخصهای مختلف از دست میدهد.
اعتباراتی که با عناوین مختلفی از جمله بازسازی، عمران، تشکیل و حمایت از تیمهای مسابقات ورزشی، ایجاد اماکن تفریحی، ورزشی، فرهنگی و .. همه و همه مشتی نمونه خروار از حمایت دولتها نسبت به جلگه خوزستان بوده که فقدان نظارت مستقیم و پیگرد بودجههای محوله؛ باعث شده که این اعتبارات یا به انحاء و اشکال مختلف اتلاف شود یا صرف پروژههایی شود که تنها مرحله کلنگ زنی را به خود دیدند و پس از آن، رو به استهلاک و نابودی رفتند.
به عنوان مثال، باشگاه صنعت نفت در فصل اخیر پنج بازیکن خارجی در اوج التهاب بازار ارز به خدمت گرفت که هرپنج بازیکن در مجموع ۲۳ بازی حتی یک گل برای این تیم بهثمر نرساندند! عملکرد این بازیکنان بهقدری ضعیف بود که صدای اهل فن و هواداران این تیم را در آورد و این اتفاقات در این باشگاه، هر ساله تکرار میشود و بسیاری از منابعی که به سختی عاید نفتیها میشود، بهواسطه فقدان مدیریت سالم و یا تصمیمات مسمومی که با همراهی دلالان رخ میدهد، بدین شکل اتلاف میشود.
این تنها مشتی نمونهای کوچک از اتلاف منابع در ورزش خوزستان بود که سالهاست در غالب رشتههای ورزشی،گریبان جوانان شایسته این بوم را گرفته و موجب یکهتازی مدیران نا مدبر شده است.
انتخاب و انتصابهای بیضابطه
دولت سیزدهم، وزارت ورزش، وزارت نفت و وزارت صمت که مسئولیت مستقیمی در حمایت از ورزش و تیمهای نفتی و صنعتی استان دارند، باید در قبال دغدغه رییس دولت سیزدهم مبنی بر اهمیت بخشی به جوانان و ورزش پاسخگو باشند.
این وزارتخانهها، باید در انتخاب مدیران هیأتهای ورزشی، اعضای هیأت مدیره و مدیران عامل باشگاهها، شاخصهایی را تعریف و بر اساس آن، اقدام به تعیین این قبیل مدیران کنند.
مشکلی که تیمهای نفتی امروزه با آن دست به گریبان هستند، از همین چشمه نشأت میگیرد، چرا که انتخاب مدیر و یا عضو هیأت مدیرهای که بیگانه با مسائل ورزش و ناآشنا با مسئله بوم منطقه است، به سِمتی که هر فردی را در تقابل با یک سرمایه اجتماعی اغوا میسازد، چنین نتایجی را نیز بهدنبال خواهد داشت.
بدون شک، انتصابات فلهای و بدون ضابطه در شورای ورزش وزارت نفت و انتخاب مدیران سفارشی برای تصدی در تیمهای نفت آبادان و مسجدسلیمان، باعث شده تا سرمایه اجتماعی مرتبط با این باشگاهها، با چنین استیصال و دلسردی در قبال خدمات دولت مواجه شود.
بنابراین، دولت نباید با میدان دادن به چنین مدیران خام و ناورزیدهای، گل بهخودی زده و پتانسیلهای اجتماعی را از خود دور کند و راههای ارتباط با آنها را مسدود سازد.
راهکار
وزارت نفت بهعنوان متولی تیمهای نفتی، «پوستاندازی» در دو باشگاه صنعت نفت و نفت مسجدسلیمان را در دستور کار قرار داده و تمامی مدیران و پرسنل مرتبط این باشگاهها را که مسبب وضعیت تاسفبار فعلی هستند، عزل کرده و با همفکری در یک شورای کارشناسی، به چیدمانی جدید و کارآمد، اهتمام ورزد.
وزارت ورزش و جوانان نیز ساز و کار انتخاب و ورود مدیران نا لایق و دارای سؤسابقه به ورزش را تغییر داده و از نفوذ این قبیل افراد و ایجاد باند رانت توسط آنها برای غلبه در انتخاباتهای مجمع هیاتها و در دست گرفتن اموری که در آن سررشتهای ندارند و ورزش را نردبانی برای نیل به اهداف شخصی خود میدانند، جلوگیری کند.
مبرهن است که از برون اراده و عزم کافی برای حمایت از نسل جوان و پویا ساختن امر ورزش وجود دارد، اما ورزش خوزستان از درون درگیر انفعال است.