تاریخ انتشار: ۰۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۰
کد خبر: ۲۹۷۰۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
وقتی کاپیتولاسیون به ورزش کشور می رسد
گاه حيران مي‌مانیم كه چگونه مسئولان و حتي دستگاه‌هاي نظارتي راجع به برخي نكات ريز بسيار حساسند؛ اما از پاره‌اي وقايع كه بسيار مهم است و گاهي اوقات حتي حساسيت آن به خارج از ورزش و مصالح ملي هم مربوط مي‌شود، به راحتي عبور مي‌كنند و هيچ بررسي نمي‌كنند كه چه اتفاقي افتاده است.
 
نمونه آخر آن بحث تعليق ورزش كشور ما و مشكلاتي است كه در خصوص اساسنامه كميته ملي المپيك بوجود آمده و هم‌چنان ادامه دارد. متأسفانه چنان ميدان هياهو در اين مورد پرغبار شده كه چشم، چشم را نمي‌بيند .  همين باعث مي‌شود تا  عده‌اي خود را در پس اين غبارها پنهان كنند. چشم‌هاي تيزبين نهادهاي نظارتي هم كه بايد قوي‌تر از سطح مردم عادي باشد، نگاه خود را به اعماق نينداخته و به همين دليل‌آنهايي كه هميشه كارشان ماهي گرفتن از آب گل‌آلود است، آسوده‌خاطر مشغول رتق و فتق امور خود مي‌شوند.

* تاوان مسامحه در اساسنامه را چه کسی باید پس دهد؟
مي‌دانيم كه يكي از اشكالات مجامع بين‌المللي براي برگزاري انتخابات كميته ملي المپيك، بحث تغيير در برخي فدراسيون ها بود. آنها مي‌گفتند و هم‌چنان مي‌گويند كه رؤساي معزول بايد بر سر منصب خود بازگردند و چنانچه چنين نشود، اين رشته‌ها به حالت تعليق مي‌مانند. اشكالاتي كه بر سر اعزام تيم‌هاي ملي اين رشته‌ها بوجود آمد و مانع از حضور اين تيم‌ها در مسابقات شد  را ديگر همه آگاهي مي‌دانند.

سخن آنها بر سر اين بود كه بايد رؤساي سابق بازگردند و اگر قرار است اين افراد بركنار شوند، بايد اين كار توسط مجمع فدراسيون ها و در انتخاباتي آزاد صورت پذيرد. همان هنگام عده‌اي فغان برآوردند كه منشأ اين تصميم‌ها در داخل است و برخي براي بقاي خود چنين خطي به خارجي‌ها مي‌دهند. اما گوش شنوايي پيدا نمي‌شد تا چنان‌كه اشاره شد عملكرد برخي افراد در پشت غبارها پنهان شود.

آن يكي دو سال نامه‌ها را پنهان كرد تا زمان را از دست بدهيم و در لحظات آخر به چه كنم چه كنم دچار شويم و آن ديگري با خط كشيدن در زير برخي واژه‌ها و ارسال آن مقصود خود را دنبال كرد. سرانجام آن‌را هم كه شاهديم، بقاي چند صباح بيشتر آقايان بر سر منصب و زيان كل جامعه ورزش. عجبا كه اين پر ادعاها مي‌خواهند به جوانان ما درس ازخودگذشتگي و علاقمندي به ميهن را بدهند. عجيب است كه نهادهاي مسئول در شرايطي كه نسبت به كوچكترين رفتارها واكنش نشان مي‌دهند، در مقابل اين امور هيچ عكس‌العملي نشان نمي‌دهند. آيا هميشه بايد اين ضعفا باشند كه تاوان پس بدهند و صاحبان قدرت بخاطر روابط از حساب و كتاب معاف باشند؟

* ورای تحولات فدراسیون شنا چیست؟
بازگرديم به اصل موضوع، عليرغم تمام تلاشي كه برخي آقايان براي مخفي كردن حقايق كردند؛ اما ناگهان دم خروس بيرون زد تا اهل نظر بدانند در ورزش ما چه مي‌گذرد و چه كساني براي ماندن سر سازگاري با بيرونيان را دارند. آنهايي هم كه بر اين باور بودند، اين تعليق‌ها، بهانه‌هايي است كه از طرف درونيان براي حفظ پست خود است، حالا با اين دم خروس دليل موجهي براي خود دارند.

مي‌دانيم يكي از فدراسيون‌هايي كه سايه تعليق بر سر آن سنگيني مي‌كرد  فدراسيون شنا بود. شوراي المپيك آسيا، بنا بر آنچه كه منابع داخلي ما مي‌گويند، خواستار بازگشت رئيس قبلي و برگزاري مجمع و انتخاب رئيس توسط آن بود تا تعليق را رفع كند. آنها حتي در چند مسابقه مانع از حضور ورزشكاران ما شدند؛ اما ناگهان با آمدن سرپرست جديد همه چيز تغيير كرد و بدون آنكه رئيس قبلي بازگردد يا انتخاباتي برگزار شود، تعليق‌ها رفع شد و حتي آقايان پيام تبريك هم ارسال كردند! راستي چه اتفاقي افتاد و چرا تعليق‌ها رفع شد؟ شوراي المپيك آسيا با فرد خاصي  مشكل داشت يا با آنچه كه اتفاق افتاده بود؟ در خصوص اتفاق كه تغييري حاصل نشده است. مي‌ماند اين نكته كه آنها با فرد قبلي مشكل داشته؛ ولي با سرپرست جديد مشكلي ندارند  وحتي  از آمدن او استقبال هم مي‌كنند.

* کاپیتولاسیون ورزشی!
اگر اين پايه‌هاي استدلالي را بپذيريم به مفهوم واضح و روشني مي‌رسيم، اگر نفري را كه آنها مي‌خواهند بر سر كار بگماريم هيچ مانعي وجود ندارد و اگر بخواهيم فرد ديگري را منصوب كنيم، دست به دامن قانون‌هاي مختلف مي‌شوند. به‌طور روشن يعني آنكه با اين شيوه اين بيروني‌ها هستند كه به ما مي‌گويند چه كسي بايد رئيس باشد و در درون هم اگر كسي مي‌خواهد بقا داشته باشد يك راه دارد؛ ارتباط با آنها. آيا اين معنايي غير از آن دارد كه هركسي با خارجي‌ها هماهنگ است از حاشيه امنيت برخوردار بوده و در غير اينصورت خير؟ این ماجرا، ما را یاد کاپیتولاسیون می اندازد. اگر قرار است به دليل بركناري توسط مقامات دولتي كسي بر سر رياست فدراسيون بازگردد، بدون ترديد اين فرد رئیس قبلی است و اگر قرار است چنين نباشد، پس آقايان بر كدام طبل مي‌كوبند؟

 اين ماحصل عملكرد افراد پرمدعايي است كه به دليل روابط به ورزش ما آمده‌اند. آنها يا ما را با خطر تعليق مواجه مي‌كنند يا آنكه كاري مي‌كنند تا ديگران براي ما تصميم بگيرند. آيا يك نفر پيدا مي‌شود كه از اين حكايت‌ها سؤال كند؟ آيا اين افراد با اين عملكردها شايستگي حضور در ورزش را دارند كه حالا دست به هر حيله‌اي براي بقاي بيشتر مي‌زنند؟ پاسخ آن را به وجدان‌هاي بيدار، اهالي ورزش و چشم‌هايي كه بايد ناظر باشند وا مي‌گذاريم و فقط به آقايان مي‌گوييم كه خسته نباشيد! كه خوب خدمت كرديد اما به چه كسي يا نهاد يا كشوري، خودتان بهتر مي‌دانيد!
:
:
:
آخرین اخبار