جهانگرد معروف ایرانی معتقد است اگر جوانان به خوبی ایران را بشناسند و به نقاط مختلف آن سفر کنند هیچگاه از کشور مهاجرت نخواهند کرد.
به گزارش فارس، زندگی شهرنشینی این روزها آنچنان افراد را به خود مشغول کرده است که سفر و گردشگری در زندگی شهرنشینان کمرنگ شده است.
اما در ابرشهر تهران مردی زندگی میکند که شاید عنوان "مرد سفر" برازنده او باشد. عیسی امیدوار نخستین گردشگر ایرانی در عصر جدید، اکنون در دوره کهنسالی خود کولهباری از تجربه پژوهش در کل جهان را به همراه دارد و وقتی پای صحبتهایش مینشینید از 10 سال سفر خود و یار همراهش یعنی برادرش "عبدالله" میگوید.
عیسی و عبدالله امیدوار، دو برادر پژوهشگر ایرانی در سال ۱۳۳۳ عـزم کردند تا جهان را با تمامی پیچیدگیهایش بکاوند. در آن دوران که امکانات سفر قابل مقایسه با جهان امروز نبود آنها سفر خود را به وسیله دو موتورسیکلت از تهران به سوی مشهد و سپس مشرق زمین آغاز کردند.
در این ماجراجویی منـحصر به فرد در تاریخ ایران بـرادران امـیـدوار از صحراهای سـوزان آفـریقا تا جنـگل های انبوه آمازون ، در سال ۱۳۳۷ به قطب شمال و زندگی با افراد اسکیمو در دشوارترین شرایط جوی، در سال ۱۳۴۵ در سفر پر حـادثه دیگری ، اولین افراد آسیایی بودند که به اتـفاق گروه علمی کشور شـیلی سفر به ششمین قاره سرسخت جهان ، قطب جنوب ر اتجربه کردند. همچنین استرالیا و سراسر خشکیهای سیاره ما را در نوردیدند و زندگی با ابتدایی ترین انسانهای خـطرناک مختلف جهان را در سخت ترین شرایط اقلیمی به تحقیق و مطالعه پرداختند.
نخـستین سفر این دو بـرادر ۷ سال به طول انجامید و در سال ۱۳۴٠ به مـیهن بازگشتند. اما بیش از سـه ماه نگذشت که بار دیگر جذابیتهای پر راز و رمز سیاره و شوق آشنایی دوباره با آداب و رسوم ، تفاوت ها و شباهت های فرهنگی اقوام و ملل گوناگون آنان را به سفر بزرگ دیگری رهنمون ساخت.
سفر به مناطق ناشناختهای همچون آمازون و زندگی با قبایل بدوی تنها بخشی از خاطرات مرد سفر ایران است.
حاصل این سفرهای پر مخاطره عکسها، فیلمهای مستند، اشیاء و لوازم مربوط به زندگی قبایل و اقوام گوناگون است که در موزه برادران امیدوار مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد نگهداری می شود و در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
موزه برادران امیدوار اولین موزه انسانشناسی در ایران است که روز پنجم مهرماه ۱۳۸۲ در هفته جهانگردی در مجموعه سعدآباد افتتاح شد. این موزه ۳ نگارخانه دارد که در دو نگارخانه آن آثار اهدایی برادران امیدوار به معرض نمایش گذاشته شدهاست. نگارخانه سوم نیز اتاق نمایش فیلم است که در آن فیلم سفر و اسلایدهای گرفته شده توسط این دو برادر به نمایش درمیآید.
برادران امیدوار اولین جهانگردان ایرانی و اولین مسافران ایرانی و آسیایی قطب شمال و جنوب هستند.
عیسی امیدوار در بازدیدی که به مناسبت روز جهانی جهانگردی از خبرگزاری فارس داشت، گفتوگوی خواندنی را انجام داد که متن آن به شرح زیر است:
امیدوار معتقد است که او و برادرش علاقه به سفر را از مادرشان به ارث بردهاند از این رو به جوانان ایرانی توصیه میکند هیچگاه سفر را فراموش نکنند چرا که سفر آنها را میسازد و مشکلات را بهانهای برای دور شدن از سفر ندانند.
به گفته امیدوار سفر انسان را مقاوم کرده و هر چه بیشتر انسان با مشکلات دست و پنجه نرم کند مقاومتر میشود.
ویافزاید: اگر جوانان ما ایران را به درستی ندیده و نشناسند علاقهای هم به آن نشان نمیدهند، همانند مادری که فرزندش را به دنیا آورده اما او را ندیده است پس نمیتواند به او عشق بورزد. اگر تلاش کنیم تا دانشجویان سال آخر را با مناطق مختلف ایران آشنا کنیم دیگر شاهد افزایش مهاجرت جوانان از کشور نخواهیم بود.
سفر به دور دنیا با موتورسیکلت / سفری که تنها با 90 دلار آغاز شد عیسی امیدوار جهانگرد ایرانی تمام قلههای سرزمینش را فتح کرده و اکثر غارهای ناشناخته ایران را زیر پا گذاشته است. او با یار و همراه دوران سفرش یعنی برادر کوچکترش عبدالله سفرهای تحقیقاتی متعددی را انجام داده است و در سال 1333 بعد از سه سال مطالعه، موتورسیکلتی را برای آغاز سفرهای خارجی خود انتخاب کردند.
امیدوار در این خصوص عنوان میکند: در سال 1333 زمانی که من 24 ساله و برادرم 22 سال داشت با دو موتورسیکلت، 90 دلار پول و 100 تومان هدیه پدری در میان بدرقه دوستان صمیمیمان تهران را با هدف سفرهای برونمرزی ترک کردیم. اما زمانی که فقط 400 کیلومتر از تهران فاصله گرفته بودیم موتورمان خراب شد. بنابراین به سمت مشهد رفته و از هدیه پدر 30 تومان هزینه کردیم تا موتورسیکلت را تعمیر کنیم.
پس از آن به همراه برادرم به تربتجام رفته و 70 تومان باقیمانده از پول پدر را به یکی از دوستانش دادیم و خواستیم تا آن را به پدرمان بازگرداند. چرا که میخواستیم که فقط متکی به خود باشیم.
زندگی با نخستین انسانهای ساکن استرالیا و نوشیدن آب از ریشه درختان سفر دو برادر با موتورسیکلت 7 سال به طول انجامید و آنها در طی این مدت از 4 قاره جهان بازدید کردند و در استرالیا چند ماهی را با نخستین انسانهایی که از آسیای جنوب غربی به این کشور رفته بودند زندگی کردند.
این جهانگرد ایرانی معتقد است اگر کسی در 2 هزار سال قبل نیز این افراد را مشاهده کرده بود وضعیتشان همچنان به همان صورتی بود که ما دیدیم. این موضوع از بدوی بودن این افراد حکایت دارد. زندگی آنها به صورتی عقب مانده بود که آب را از ریشه درختان گرفته و استفاده میکردند.
خوردن گوشت و ماهی خام در کنار اسکیموها و زندگی در دمای 65 درجه زیر صفر زندگی چند ماهه براردران امیدوار با بومیان استرالیا پس از حرکت آنها توسط یک قایق ماهیگیری به آلاسکا پایان یافت و از این به بعد زندگی آنها وارد دور جدیدی شد و آشنایی با نحوه زندگی اسکیموها دنیایی پر از خاطره برای عیسی امیدوار است.
وی با اشاره به خوردن گوشت خام حیوانات در کنار اسکیموها میگوید: من و برادرم در سختترین شرایط در آلاسکا و با اسکیموها زندگی کردیم و صدها کیلومتر با سورتمه سفر کرده و شبها را در دمای 65 درجه زیر صفر در کیسه خوابی از پوست حیوانات میگذراندیم.
آمریکای جنوبی و کلمبیا مسیر بعدی دو برادر جهانگرد ایرانی بود و دانشگاههای مختلف کلمبیا میزبان این دو برادر و تجربیات شیرین آنها در رابطه با زندگی قبایل بدوی بودند.
امیدوار در خصوص سفر به کلمبیا بیان میکند: در مدت اقامتمان در کلمبیا با رئیس جمهور این کشور ملاقات کردیم و زمانی که رئیس جمهور کلمبیا از ما پرسید چه کاری میتوانم برای شما انجام دهم از او خواستیم هواپیمایی را به ما بدهد تا از طریق آن به جنگلهای آمازون برویم. بنابر این ظرف مدت چند روز هواپیمایی برای سفر به جنگلهای آمازون در اختیار من و برادرم قرار گرفت.
زندگی در کنار قبایل آمازون و مشاهده سرهای بریده شده بر دیوار خانههاآمازون جنگلی است که 5 برابر ایران وسعت دارد و صدها قبیله مختلف با زبانهای متفاوت در آنجا زندگی میکنند. قبایل یاگوارها و جیوارها جزء خطرناکترین ساکنان آمازون هستند.
اما زندگی در کنار قبایل بدوی و خطرناک آمازون تجربه دیگری است که دو برادر جهانگرد آن را کسب کردهاند. امیدوار در این باره میگوید: رفتن به نزد آنها ترفندهای خاصی داشت که با به کار بستن آنها توانستیم در کنار انسانهای خطرناک آمازون زندگی کنیم. چرا که در غیر این صورت ما نیز دچار سرنوشت سایر افرادی میشدیم که درصدد زندگی در کنار قبایل آمازون بودند اما با نیزه شکار آنها پذیرایی شده و سرهایشان به عنوان یادگار نزد قبایل بدوی آمازون نگهداری میشد.
هدیه پارچههای الوان برای پوشش آمازونیها تبدیل به قاب عکس خانهها میشد! این جهانگرد ایرانی در خصوص زندگی در کنار قبایل بدوی آمازون بیان میکند: ما برای نزدیک شدن به قبایل بدوی هدایایی را از جمله نمک، آینه، شانه و پارچههای الوان به آنها میدادیم اما ساکنان آمازون با مشاهده پارچهها و درخواست من و برادرم برای استفاده از آن و پوشاندن بدنشان متعجب میشدند و در پاسخ میگفتند که ما عیبی نداریم که بخواهیم خودمان را بپوشانیم و دست آخر پارچههای اهدایی را از دیوار کلبهها آویزان میکردند!
قبیله جیوارها جزء خطرناکترین ساکنان جنگل های آمازون هستند از این رو برادران امیدوار در هنگام حضورشان در آمازون تفنگ شکاری با خود حمل میکردند ولی در هنگام مواجهه با قبایل مختلف اسلحه و دوربین خود را پنهان میکردند تا در جمع آنها پذیرفته شوند و پس از برقراری رابطه دوستانه این وسائل را به آنها نشان میدادند.
امیدوار در این خصوص میگوید: زمانی که من و برادرم به یکی از قبایل ساکن آمازون آینه دادیم مشاهده کردیم که زنان آنها مرتب خود را در آن مشاهده میکنند چرا که تا قبل از آن صرفا توسط آب شفاف رودخانه میتوانستند تصویر خود را ببینند، اهدای هدایای مختلف به قبایل ساکن آمازون تنها راه تداوم زندگی در کنار آنها بود.
شکار فیل برای ارتباط دوستانه بیشتر با ساکنان آمازون خاطره شکار دو فیل در آمازون برای برقراری ارتباط دوستانهتر با انسانهای بدوی هرگز از یاد دو برادر جهانگرد نمیرود.
امیدوار با بیان اینکه هیچگاه به خاطر لذت شکار به سراغ شکار حیوانات نرفتهاند، میگوید: قبایل ساکن آمازون با استفاده از نیزه و تفنگ بادی حیوانات را شکار میکردند و از زهری به نام کورانه که از گیاهی جنگلی ساخته می شد در نوک نیزهها بهره میبردند که بلافاصله موجب مرگ شکار میشد.
خارج ساختن جمجمه و نگهداری آن بر روی دیوار کلبهها به عنوان یادگار
مشاهده سرهای بریده شده در کلبه ساکنان آمازون یکی از خاطراتی است که در ذهن عیسی امیدوار حک شده است. او هیچگاه فراموش نمیکند که قبیله جیوارها پس از کشتن دشمنان خود سر آنها را جدا کرده و با استفاده از یک نی تیز جمجمه را از ابتدا تا انتها میشکافتند و پس از جدا ساختن آن از مغز درون آن را با شن و ماسه پر کرده و داخل محلولی که از یک گیاه جنگلی درست شده بود نگهداری میکردند.
این محلول باعث کوچک شدن سر میشد و آن را به اندازه یک پرتقال درمیآورد پس از آن این سر کوچک شده به عنوان یادگاری بر دیوار کلبهها نصب میشد.
چه بر سر گردشگران در جنگلهای آمازون آمد؟
امیدوار با اشاره به حضور 3 کاتولیک در میان قبیله جیوارها برای تبلیغ دین مسیح گفت: ساکنان این قبیله پس از کشتن این سه کاتولیک سرهای آنها را جدا کرده و پس از کوچک ساختن آنها را به عنوان یادگاری نزد خود نگه داشتند.
وی میگوید: جیوارها دو سر را نیز به من و برادرم به عنوان یادگاری هدیه دادند که هم اکنون یک سر در موزه برادران امیدوار مجموعه سعدآباد تهران نگهداری و سر دیگر در شیلی توسط برادرم نگهداری میشود.
خوردن کرم و میمون در آمازون برای ادامه حیاتبرادران امیدوار هنگام رفتن به آمازون مقداری برنج با خود برده بودند اما این آذوقه کفاف چند ماه زندگی در آمازون را نمیداد بنابراین آنها برای ادامه حیات خود مجبور به استفاده از غذای انسانهای ساکن در این جنگل بودند. خوردن غذاهایی همچون کرم و مغز میمون برای هیچ کدام از ما قابل تصور نیست اما استاد امیدوار معتقد است انسان وقتی مجبور شود هر آنچه را که مقابل او بگذارند میخورد.
این جهانگرد ایرانی با اشاره به استفاده از ریشه یک درخت محلی به عنوان نان در میان ساکنان آمازون بیان میکند: ریشه این درخت شبیه به یک سیبزمینی بوده و در حدود یک تا دو کیلو وزن داشت. بنابراین قبایل آمازون آن را رنده کرده و میشستند تا نفخزایی این گیاه از بین برود و سپس آن را بر روی حرارت خشک کرده و به عنوان نان مورد استفاده قرار میدادند.
به گفته امیدوار آمازون بزرگترین مخزن تولید گیاهان دارویی و اکسیژن برای تنفس است و در حدود 50 درصد اکسیژن جهان توسط این جنگل تامین میشود.
آمازون منطقه وسیعی است که در میان کشورهایی همچون کلمبیا، پرو، اکوادور، آرژانتین و ونزوئلا تقسیم شده است و مرزی در آن وجود ندارد و این آزادی در رفت و آمد نکتهای بود که مورد استقبال برادران امیدوار قرار گرفته بود.
وی آرزو میکند که روزی فرا برسید تا مرزهای ساختگی بین کشورها برداشته شود تا بخش مهمی از جنگها در دنیا اتفاق نیفتد، مرزهایی که به دست خود انسانها کشیده شده است.
زندگی در میان قبایل ساکن در جنگلهای آمازون پس از چندین ماه به پایان رسید و شیلی مقصد بعدی برادران امیدوار بود. در این کشور بود که آنها توانستند با کمک نیروی دریایی شیلی به قطب جنوب بروند اما به دلیل هزینههای بالای این سفر ارتش شیلی فقط به یکی از دو برادر برای رفتن به قطب جنوب کمک کرد. بنابراین استاد امیدوار ماند و برادر کوچکش عبدالله به قطب جنوب رفت.
ارائه مقاله به مجلات معتبر جهان و تامین هزینههای سفر این جهانگرد ایرانی در خصوص نحوه تامین هزینههای سفرشان میگوید: من و برادرم هزینههای سفر را از طریق ارائه مقالات متعدد به مجلات معتبر جهان تامین میکردیم. به عنوان مثال یک مجله معتبر آلمانی به ازای دریافت هر مقاله 11 هزار مارک به ما پرداخت میکرد. همچنین به دلیل اینکه اکثر سفرهای ما علمی و پژوهشی بود هزینه رفت و آمدمان با کشتی توسط کشورهای مختلف تامین میشد.
برادران امیدوار در کشورهای مختلفی همچون ژاپن، هند، فیلیپین و هنگکنگ نمایشگاهی از دستاوردهای سفر برپا میکردند و در این نمایشگاهها بود که ارتباط دوستانهای با مردم شهرهای مختلف پیدا کرده و با نخستوزیران و شخصیتهای فرهنگی این کشورها آشنا میشدند.
برادران امیدوار در برابر ارائه مقالات مختلف از یک کمپانی خودرو یک ماشین دریافت کردند و دور اروپا را با این ماشین طی کردند و سرانجام دو برادر جهانگرد پس از 7 سال بازدید از مناطق مختلفی همچون، جنگلهای آمازون، قطب شمال،قطب جنوب و مناطق مختلف اروپا به ایران بازگشتند. ولی هنگام بازگشت به ایران با خبر ناراحت کننده فوت مادرشان مواجه شدند. بنابراین 3 ماه در ایران ماندند و مجدد با ماشین سیتروئن از طریق کویت و عربستان راهی مکه شدند.
این جهانگرد در خصوص خاطره سفر به مکه میگوید: در مسیر سفر به مکه با ماشین شخصی خود از شنزارهای بسیاری عبور کردیم ولی ناگهان با وزش توفان شن ماشینمان در صحرا و زیر خروارها شن مدفون شد. اما عدهای از اعراب بیابانگرد که با شتر از آن حوالی عبور میکردند به کمک ما آمده و ماشینمان را از زیر شن خارج کردند بنابراین همراه آنها عازم شهر مکه و زیارت خانه خدا شدیم.
دو جهانگرد ایرانی در شهر مکه مهمان شهردار بودند و با هماهنگی او توانستند از کعبه و شهر مکه فیلمبرداری کنند به این ترتیب فیلم مستند از خانه خدا توسط برادران امیدوار تهیه شد.
پس از پایان سفر به مکه و زیارت خانه خدا برادران امیدوار به سمت قاره آفریقا حرکت کردند و این سفر آنها 3 سال به طول انجامید که از کشورهای مختلفی همچون سنگال، موریتانی، مراکش و پس از آن مناطقی از اروپا بازدید کردند.
تیزکردن دندانها و خوردن گوشت گوریل توسط قبایل آفریقاییامیدوار در خصوص سفر به آفریقا و قبیله پیگمالها میگوید: این قبیله جزء ساکنان قاره آفریقا بود که با تیزکردن دندانهای خود حیواناتی مانند گوریل را میخوردند و هر دختر و پسری که به سن بلوغ میرسید باید دندانهای جلوی خود را تیز میکرد.
وی در خصوص انسانهای ساکن در غرب آفریقا بیان میکند: ساکنان غرب آفریقا بدنهای بسیار ورزیدهای داشتند آنها خنجری را به صورت عمودی بر روی دستان خود قرار داده و فرزندن 4 تا پنج ساله خود را چندین متر به سمت آسمان پرتاب کرده و هنگامی که این کودک به نزدیکی خنجر میرسید خنجر را به زمین پرتاب کرده و کودک بر روی دست پدرش فرود میآمد.
عیسی امیدوار پس از سالها سفر به مناطق مختلف جهان با همراهی برادرش هماکنون به تنهایی در شهر تهران موزهای را با عنوان برادران امیدوار دارد که تمام دستاوردهای 10 سال سفر خود و برادرش را در آنجا نگهداری میکند. اشیاء و وسایلی که مربوط به هزاران سال قبل است و به قول او دیگر محال است تا بتوانیم مشابه آن را در جهان پیدا کنیم.
امیدوار میگوید: من مقدار بسیاری از وسایلی را که در طول 10 سال سفر خود به مناطق مختلف جهان جمعآوری کردهام را به موزه و میراث فرهنگی سپردهام اما برخی از این وسایل در انبار موزه در شرایط نامناسبی نگهداری میشود به گونهای که لوازم مربوط به اسکیموها بر اثر همین شرایط نامناسب توسط موش خورده شده است که امیدوارم دوستان موزه در این رابطه اهتمام بیشتری داشته باشند.
وی معتقد است: تنها یک موزه در جهان آن هم در شهر نیویورک نمونههایی از سرهای کوچک شده را نگهداری میکند ولی من سرهای کوچک شدهای را که توسط قبایل آمازون به من هدیه داده شده بود را به موزه تقدیم کردهام اما شرایط خوبی برای نگهداری این وسایل فراهم نشده است و اگر بخواهم موزه شخصی ایجاد کنم نیازمند چندین میلیارد هزینه شخصی است، دولت باید به فکر نگهداری این اسناد باشد چرا که آنهاجزء میراث ماندگار هستند.
امیدوار بعد از 10 سال جهانگردی به کشور بازگشت و ازدواج کرد. ثمره زندگی او با همسرش یک فرزند دختر و یک فرزند پسر است که هر دوی آنها ساکن انگلستان هستند. عبدالله برادر کوچکتر استاد نیز سالهاست که در شیلی ساکن است و ثمره زندگی او با همسرش نیز یک فرزند پسر است.
لطفا به من E-mail بزنيد.
Amii39972003@yahoo.com