تیم صنعت نفت آبادان که با هزینهای کلان در این فصل برای صعود به لیگ برتر بسته شده بود، در انتها با قبول شکست از دو تیم قعر جدولی از صعود بازماند
پرونده لیگ دسته اول روز گذشته بسته شد و خوزستان با یک صعود و یک ناکامی بزرگ در این رقابتها به کار خود پایان داد.
ضمن اینکه فولاد نوین خوزستان با اقتدار، هزینهای بسیار کم، دوری از حاشیهها، احترام به ارباب جراید، پاسخگو بودن و مسئول دانستن خود در مقابل خواستههای هواداران و در آخر با جمع آوری چند بازیکن جوان و گمنام، موفق شد درخشانترین نتایج ممکن را کسب کند و بدون هیچ حاشیهای به لیگ برتر صعود کند، نفت آبادان با تنها ظرفیت مثبت خود، یعنی بودجه تخصیص داده شده و میلیاردی پای به این رقابتها گذاشت.
تیمی که در بدبینانهترین حالت ممکن میتوانست مسافر لیگ برتر باشد، به راحتی از صعود بازماند تا ورزشگاه تختی آبادان در سال آینده خالی تر از فصل قبل باشد.
قطعا هواداران آبادانی دلسردتر از همیشه به فوتبال نظاره خواهند کرد و دیگر توانی برای هواداری و هواخواهی از این تیم را نخواهند داشت.
اما عواملی که باعث شد زرد طلایی آبادان به لیگ برتر صعود نکند، گرچه مشهود اما قابل تامل است، چرا که به عقیده بسیاری از اهالی ورزش، هواداران و اصحاب رسانه، این تیم به عمد از صعود بازماند و منافع این باشگاه در ماندن در لیگ دسته اول تامین خواهد بود.
اگر فرض را بر این بگذاریم که این تیم به عمد از صعود به لیگ برتر بازمانده، گلایهای بزرگ متوجه مدیران این تیم است که چرا از ابتدا با هواداران خود رو راست نبودهاند و اگر برنامه صعود برای فصل جاری نبوده است، چرا با در بوق و کرنا کردن صعود به لیگ برتر سعی در تشویش اذهان و موجب امیدواری هوادارانی شدند که امروز سرخورده از این باشگاه و از فوتبال شدهاند.
در این بین عواملی باعث ناکامی این باشگاه شد که بارها و بارها از سوی اهالی ورزش به این باشگاه گوشزد شد، اما مدیران این تیم حساب خود را از مردم و رسانهها جدا کردند و نه تنها برای پیشنهاد و انتقاد کسی ارزشی قائل نشدند، بلکه بدون اینکه احترامی برای کسی قائل شوند، این باشگاه را ملک شخصی خود خوانده و اجازه ورود و حتی مشورت دادن از طرف کسی را به هیچکس ندادند.
و باز هم اهالی فوتبال آبادان سکوت اختیار کردند و اجازه دادند این باشگاه در کمال آرامش کار خود را به انجام برساند تا شاید موفق به کسب سهمیه لیگ برتری برای آبادان شود، در حالی که همه میدانستیم این تیم با این شیوه صعود نخواهد کرد.
«علی عیسیزاده» مدیر عامل موسسه فرهنگی ورزشی صنعت نفت آبادان، پس از تنفیذ حکم خود به عنوان مدیر عامل موسسه، همان رویهای را پیش گرفت که چهار فصل پیش در همین باشگاه اختیار کرده بود و موفق شده بود این تیم را راهی لیگ برتر کند و در لیگ برتر نیز نتایج درخشانی را کسب کند.
فارغ از اینکه این تیم نه آن مجموعه است و آن مجموعه نه اکنون وجود دارد، مطمئنا اشتباهات محاسباتی عیسیزاده باعث شد تا این تیم اسیر حواشی و حوادثی ناخواسته شود که باعث شد از سوی نزدیکان وی به این تیم ضربهای کاری زده شود.
نخست اینکه مدیر عامل باشگاه صنعت نفت با انتصاب دلال منشوری، به عنوان... (سمت وی در این باشگاه تا پایان فصل مشخص نشد) سعی در تسهیل امور، خرید بازیکن تاپ و تشریفات پیش از بازی این باشگاه داشت.
اما این باشگاه، بزرگترین ضربهها را از سوی همین شخص خورد و با خرید چند بازیکن بدون مصرف با سن و سال بالا و مصدوم برای این باشگاه، عملا شانس موفقیت این تیم را به حداقل کاهش داد و باعث شد تا این تیم در نیم فصل دوم تمام ضربهها را از ناحیه کمبود بازیکن متحمل شود.
دوم اینکه اطمینان به یک بازیکن قدیمی، که سال هاست به خاطر برخی حواشی، جایی در قلب مردم آبادان نداشت، و اگر چند لیدر مواجب بگیر و نزدیک به این بازیکن وجود نداشتند، هیچگاه نام وی در این ورزشگاه از سوی تماشاگران برده نمیشد، باعث شد زمینههای عدم صعود امروزی در این باشگاه محرز شود.
مشخص نبود حضور این بازیکن در تیم نفت آبادان به چه دلیل بود، بازیکنی که دوران فوتبالی وی تمام شده، و با دریافت چند گل ناشیانه زمینههای ناکامی امروز را فراهم کرد و در چند بازی آخر با مصدومیت مشکوک خود از رهبری تیمش کنار کشید، در این مقطع حساس چه کمکی به این باشگاه کرد؟
نکته سوم انتخاب غیر کارشناسی سرمربی پرتغالی این تیم بود، به نظر میرسد که این انتخاب به دنبال به کارگیری مدیر عامل این تیم از رویه دوره مدیریت قبلی بود که با به کارگیری یک مربی پرتغالی دیگر این تیم را روانه لیگ برتر کرده بود.
اما با بازگشت دوباره آلفردو به آبادان و خداحافظی وی برای همیشه از این شهر و از این باشگاه، عیسیزاده سعی در رو کردن یک پدیده پرتغالی دیگر داشت، غافل از اینکه این بار، مشاوران کارنابلد وی، یک مربی مدرسه فوتبالی را به او معرفی کردهاند.
در جایی که تیمها برای امتیاز گرفتن و صعود به لیگ برتر با هم مشغول رقابت بودند، سرمربی نفت آبادان به دنبال زیبا بازی کردن و پاس کاری کردن بود و نتیجه آن شد که امروز مشاهده میکنیم.
هر چند رقبای نفتیها، با بهبه و چهچه کردنهای خود این تیم را به انجام بازی زیبا تشویق میکردند تا خود در آن سوی نتایج لازم را کسب کنند، اما مردان نفت هیچگاه این زیرکی رقبا را متوجه نشدند و فقط در فکر انجام بازی زیبا بودند.
نکات دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که این باشگاه از ابتدای روی کار آمدن کادر جدید، درب باشگاه را به روی همه بست، تا هیچ دخالتی از سوی اصحاب ورزش در آبادان به این باشگاه نشود و یا خبری از مجموعه به بیرون درز نکند، به عنوان مثال، مدیر عامل این تیم حتی یک بار هم پاسخگوی رسانهها نشد، و سرمربی تیم را نیز همچون خود از مصاحبهها با رسانهها منع کرد.
ایجاد چنین فاصلهای برای دوری از حاشیهها بود، غافل از آنکه حاشیه در خود باشگاه حضور داشت و برای این تیم بازیکن خرید میکرد و این تیم را بر رو سکوها تشویق میکرد، دوری از رسانهها در واقع دوری از مردم بود و سکوت این باشگاه در مقابل انتقادات و پیشنهادات، باعث شد تا دور اندیشی در این باشگاه صورت نگیرد و مدیران این تیم هیچگاه متوجه اشتباهات صورت گرفته نشوند و همچنان در منجلابی که خودیها برای این تیم میساختند فرو رفت.
و بحث آخر اینکه، همه ما مسلمان هستیم و مومن، همه ما دلسوز خوزستان و مردم و جوانان آن هستیم، همه ما قلبمان برای ورزش این اقلیم به درد آمده و همه ما هوای ناسالم این جلگه را استشمام میکنیم.
اینکه گروهی بیاید این تیم را ملک شخصی خود بداند و به حرف هیچ کسی گوش فرا ندهد، بار کجی است که هیچگاه به منزل نمیرسد، و امروز مشاهده میکنیم که این بار کج به منزل نرسیده است.
اینکه تمام امکانات و هزینههای یک باشگاه را یک فصل تمام صرف تیمی کنید که بهترین مقامش در پایان پنجم لیگ دسته اول میشود، و به تیمهای پایه هیچ توجهی نشود، قطعا آه جوانان بومی و کم توقع این شهر روزی گریبان گیر خواهد شد.
اینکه معادل قرار داد یک سال کادر تیمهای پایه برای یک بازیکن غیر بومی ناکارآمد در هر بازی پاداش در نظر گرفته میشود، قطعا هیچ دعای خیری پشت این تیم نخواهد بود.
اینکه هیچ توجهی به پایه و اساس این باشگاه که تیمهای مدرسه فوتبال و پایه این مجموعه هستند نشود، مطمئنا عواقب جبران ناپذیری خواهد داشت، آقای مدیر عامل، این بازیکنان جوانی که شما امروز به آنها افتخار میکنید، از همین مدرسه فوتبال و همین تیمهای پایه به این تیم راه پیدا کردهاند و باعث افتخار شما بایت استفاده از آنها شدهاند.
ایشان فرزندان همین آب و خاک هستند که سالها این باشگاه برای آنان زحمت کشید تا تحویل مجموعه شما شدند، حال اینکه برای چند صباحی بیشتر ماندن در مسند ریاست، تمام توجه خود را خرج تیمی کردن که هیچ دست آوردی نداشت، شما را به فکر وا نداشته است؟
آیا تیمهای پایههای که مشتمل از بازیکنان و مربیان بومی هستند، دود این پالایشگاه را استشمام نمیکنند که حال باید ماهها اسیر بیتوجهی و کم توجهی قرار گیرند و حقشان در جیب بازیکنانی بروند که خبر از آبادان و آبادانی ندارند؟
بهتر نیست کمی ریشهای به عمق فاجعه نگاه کرد، و کار را از بیخ و بن آغاز کرد، مردم آبادان خسته از این همه ضربه و ناکامی هستند، مردم آبادان راضی به انحلال این تیم هستند، چرا که سال آینده نیز همین موقع، همین ساعت، باید نشست و حسرت امتیازات از دست رفته را خورد، تنها پول نیست که برای یک تیم موفقیت میآورد، باید پاک کار کرد و پاک نتیجه گرفت، اینکه با انبوهی از عوامل در حد یک تیم حرفهای و لیگ برتری با هزینهای هنگفت، راهی مسابقات میشوید، جواز صعود برای این تیم نمیآورد و نام شما تیم لیگ برتری نمیگذارند، حال صنعت نفت آبادان هزینه کرده و زیبا بازی کرده و فولاد خوزستان و سیاه جامگان به لیگ برتر راه یافتهاند.
اشکال شما همین جاست، ابتدا باید قلبها را به دست میآوردید، سپس مجوز صعود، همدلیها از این تیم برچیده شده، که امروز نفت آبادان در عمق آرزوها و حسرتها، از قطار لیگ برتر جای مانده است.
صحبت این است، که اگر قرار بر این شد که در این باشگاه ماندگار شوید، نقشه راهتان را پیش رویتان گذاشتیم و ابتدا اینکه باید افرادی را که به شما ضربههای جبران ناپذیری زدند از خود دور کنید و سپس در این شهر ایجاد همدلی کنید، در توانایی شما شکی نیست، به شرطی که خود برای این تیم تصمیم بگیرید، در غیر این صورت به هیچ عنوان در سالهای آینده که به مراتب کار سختتر خواهد شد، موفقیتی حاصل نخواهد شد.
در پایان، ما تمام فصل را سکوت کردیم تا این مجموعه در کمال آرامش برای این شهر کسب نتیجه کند، گرچه پایان کار هویدا بود، سکوت ما نشان از نادانی و نابینایی ما نبود، سکوت ما نجابتی بود که در چهره هر آبادانی میتوان یافت، این تیم قلب مردم این اقلیم است، ما هیچ نخواستیم جز موفقیت زرد طلایی، موفقیت را به آغوشمان بازگردانید.
نه ورزشی هستند و نه ابادانی که عشق و احساسات مردم این دیار را درک کنند.تعدادی از مدیران و مسئولان اجرائی خود را از این شهر و آن شهربا یکی دو نفر که در پالایشگاه آبادان سمت دارند انتخاب میکنند و فکر میکنندکار تمام شده است عین دیوان سالاری زمان غزنویان یا قاجاریه . و آنها هم که اکثرا(در همه دوره ها) فوتبالی نبوده و از این سمت و راه یابی به صحنه های
رسانه ها و رادیو تلویزیون ذوق زده شده اند کار را به مدیر عاملی
حریص تر از خود میدهند و او نیز خر خودش را میراند و این سریال
هر سال در آبادان تکرار میشود . با پول های ( هرسال بطور میانگین 10 میلیرد تومان ) تخصیص یافته برا ی فوتبال صنعت نفت آبادان آنرا خرج بازیکنان ، مربیان ، خبرنگاران و دلالان شهرهای
دیگر میکنند و در مصاحبه ها دم از توسعه فوتبال در آبادان ، تیمهای پایه ، آکادمی و ... میزنند . یک باشگاه باسابقه در فوتبال کشور را بدست مدیرانی میدهند که در طول عمر خود یک تیم بومی محلی شهر خود را دراختیار نداشته و فقط جون کارمند
زیر دست آنهاست این تصمیم نادرست که در نهایت به فوتبال ایران اسلامی ضربه میزند را تنها راه میدانند . آیا نسل کنونی فوتبال بومی آبادان هیج استعدادی از پدران فوتبالی خود به ارث
نبرده اند ؟ البته مدیران وزارت خانه هم حق دارند! زیرا فکر میکنند
اگرمسئولیت (البته تمام وکمال) دست آباذانیها باشد آنرا جپاول میکنند و اما اگرنامتخصصان و غیر فوتبالهای آنها تمام پول را ناشیانه هدر دهند اشکالی ندارد . قصه طولانیست و بقول شاعر مجلس
وعظ دراز است و زمان خواهد شد . ادامه خواهم داد .