«نوشتن مرا زنده می کند. رمق می دهد. موسیقی و نوشتن رادوست دارم. گاهی که فرصت می کنم از تماشای فیلم خوب و تئاتر خوب لذت می برم. تا امروز بیش از 30 کتاب نوشته ام که چاپ و منتشر شده اند.
هر وقت فرصت پیدا کنم، می روم به دیدن گوشه ای از ایران، ایرانی که به آن عشق می ورزم. از بازنشسته شدن من، چند سالی می گذرد، اما با لطف و عنایت خداوند هنوز احساس زنده بودن می کنم.
اینها حرفهای معلمی است که تا بهار جوانی فضای مدرسه و کلاس و گوش شنوای بچه ها بر وی غالب بود.
در سفر سه روزه تابستانی خود به کرج علی فرخ مهر را که از آبادان کوچ کرده بود ملاقات می کنم.
خوزستان مثل همیشه شیفتگانی دارد که علی رغم فرسنگ ها دوری از شهر و دیار خود باز هم اصالت شان را ثابت کرده اند.
این نویسنده آبادانی با نگارش 8 اثر که اختصاصاً به آبادان تعلق دارند نمونه برجسته ای از این شیفتگان است که هر چند وقت یک بار به آبادان می آید تا روزهایی از بهار، تابستان، پاییز و زمستان را با هم شهری های خود سپری کند.
علی فرخ مهر در این سفر باز هم از اینکه از حضور در عرصه سیاست پرهیز می کند حرف ها زد: برای بهبود، بعضی حرفها دارم. از سالهای دور در ماهنامه های رشد معلم، تربیت، پیوند و فصلنامه ادب فارسی و گاهی روزنامه اطلاعات، مطالبی را در باب تعلیم و تربیت نوشته ام. حال و حوصله و دانش مسائل سیاسی را نداشته ام و ندارم! حاضر نبوده ام دنیای زلال و ساده خودم را «آغشته» کنم!
جنوبی ام! آفتاب خورده ام! اهل آبادانم، ساده و پاکدلم! حرف دل را بر زبان دارم. مرا با دنیای نُه تو و تو در توی سیاست چه کار؟
مده به به پیچک غم، آب و آفتاب و نسیم
بیا دوباره به فریاد ارغوان برسیم!
سیاسی کاری و سیاست بافی، کار من نیست. شاید قدرت و مقام بیاورد، اما غم و اندوه و حسرت هایی در پی دارد. از جوانی قلب خودم را آماده دنیای معلمی کردم و همیشه می خواستم به فریاد ارغوان برسم! علی فرخ مهر اما نوشتن را یک نوع نیاز دو جانبه عنوان می کند و می گوید: نویسنده باید بنویسد و باید فکر و عقیده و تجربه های خود را بازگو کند. چه بهتر که صادق باشد و آگاه و هنرمندانه بنویسد. او به نوشتن نیاز دارد. یک نیاز معنوی و عاطفی. جنبه دوم نیاز مردم است به نوع تفکر و نوع احساس و برداشت نویسنده در ابعاد گوناگون به احتمال زیاد قصه نویس می تواند کاری کند و پیام رسان موفقی باشد که یک آدم سیاسی شاید نتواند آن کار موثر را جاودانه و ماندنی کند.
با این حال به اعتقاد این مولف آبادانی که تاکنون کتاب های نظیر چشم های غزال، آبادان کوچه های مهربانی، دلهای بابونه، آبادان خاک دامنگیر، تا گوهر آباد، آبادان شهر خوبان، باغ بی بی گل، آبادان در نگاه هفتم و... را به نگارش در آورده است نویسندگی هنر است. ارزش دارد. احساس و آگاهی و تعهد می خواهد و دور بودن از تملق ونان به نرخ روز خوردن بنویسند باید عاشق باشد و عطر و بوی عشق را پراکنده کند و به انسان و انسان بودن، عشق بورزد.
در لا به لای گفت و گویمان با فرخ مهر از او درباره طرح “سرباز معلمی” و دیگر مسائل آموزش و پرورش می پرسم و او می گوید: در مورد «سرباز معلم» حرف دارم. گویا چندان موفق نبوده. عدم توفیق آن، ریشه و علت دارد. اول این که انتخاب نوع اسم و عنوان است و ایرادهای دگر که این حکایت را بگذار تا وقت دگر...! در مورد امور تربیتی، عملکرد مربیان پرورشی، خوب و بد شیوه کار حرف ها دارم. به «اما» و «اگر» نیازمند است. در مورد خیلی از مدارس مثلاً غیر انتفاعی نظر نقدگونه دارم. شاید خیلی ها را خوش نیاید! و دریغ که خیلی از معلم ها کتاب نمی خوانند. توان نوشتن ندارند و گرفتار خیلی قید و بندها شده اند و گاهی انواع «بهانه ها» و بسیاری «گرفتاری ها» آنها را از زندگی و «زندگی آسوده و شیرین مفید» دور و جدا کرده به همین دلیل عقیده دارم که جامعه پویا، باید قدر و احترام به معلم و استاد و هنرمند رابداند و منزلت آنها را بشناسد. و او در پایان این بخش از صحبت هایش می گوید: امکان دارد در آینده دیدگاههای خود را بدون غرض و به صراحت در مورد بسیاری از مسائل مربوط به«آموزش و پرورش» بنویسم و بازگو کنم.
علی فرخ مهر رکورد کتاب نوشتن درباره ی آبادان را شکسته است. او آبادان را این گونه توصیف می کند: «آبادان مظهر عشق و ایمان و عزت و شرافت است. دلگیری من این است که بعضی ها می گویند شناسنامه ی بچه های آبادان لاف است و عینک ریبن. آن هایی که این سخن را به زبان می آورند دشمن اند و دوست نیستند. من معتقدم شناسنامه ی بچه های آبادان وخرمشهر شهدا و مردم نجیب آنها هستند.»
این نویسنده تاریخ عاطفی آبادان در ادامه می گوید: من با جوان بودن و خوش پوش بودن مخالف نیستم اما با سبک گری مخالف هستم. آبادان شهری است که باید دوران طلایی آن را در فعل های ماضی پیدا کنیم.
علی فرخ مهر در مجتمع بهاران که خود این نام را انتخاب کرده است تاکید بسیار دارد تا ثابت کند: مردم ایران در انقلاب و دفاع مقدس بهترین فرزندانشان حضور داشتند. در گذشته مردم خرمشهر و آبادان از یک زندگی خوب بهره می بردند ولی اکنون محروم هستند و فراموش شده اند.
گفت و گو : مجتبی گهستونی