کانون های پرورش فکری کودکان ونوجوانان امروزه بعنوان مرکزی تخصصی فعالیت های فرهنگی وهنری باداشتن مربی های کار آزموده وتجارب ارزنده که از سالیان گذشته به همراه دارد افراد توانمندی را به جامعه فرهنگی وهنری تحویل داده است.
بی شک کانونهای پرورش فکری بسترساز بروز استعدادهای کودکان ونوجوانان است وبی تردید در این زمینه تاثیراتی مهم و ارزشمند را در کارنامه خود داشته است. روندی که امروز در استانهای مختلف با فراز وفرود هایی همراه است .با نگاهی اجمالی به اهداف سازمانی و وظایف درون سازمانی درخواهیم یافت بند به بند آن با دقتی خاص و ظرافتی ستودنی نگاشته شده وتربیت وهدایت کودکان ونوجوانان بیشر می درخشد که دراین میان عدم توجه به اهداف وآرمانهای مذکور در میان مدیران میانی ومربیان پایین دستی در برخی استانها فعالیت های هدفمند را از مسیر خارج کرده وسلایق شخصی ونگاه ابزاری را جایگزین کرده است.
این مهم در چند سال اخیر متاسفانه دربدنه کانون های پرورش فکری خوزستان رشد کرده وباعث شده تا به آمارها وارقام های بلند بالا اکتفا کند. اینکه چند صد نقاشی از سوی کودکان انجام گرفته ویا چند صد بیت شعر کودک ونوجوان سروده شده وچند میلیون قصه برای آن ها خوانده شده... به نظر کاری بیهوده و دور از اهداف سازمانی است.
آنچه امروز شاهد آن هستیم وجود برخی جریانهای ناکارآمد وبی تجربه در کالبد تصمیم سازی وتصمیم گیری کانون های استان هستیم. روندی که با سرعت فعالیت های فرهنگی وهنری را بصورت سطحی دنبال می کند ودر حاشیه امن باارقام و آمارها لیست های بلند بالا را سیاه می کند. اجرای آموزش های هنری سطحی، غیر اصولی ونازل به کودکان ونوجوان بدلیل عدم برخورداری از هنرمندان دانش آموخته وبا تجربه در بدنه کانون ها وهمچنین وجود نگاه های فسیلی وسنتی در امر سیاست گذاری وهدفمندی برنامه ها، متاسفانه کج سلیقگی توامان با آشفتگی بسیاری در این حوزه را رقم زده است.
اما براستی چه کسی پاسخگوی هدر رفتن استعدادها وهزینه های بیت المال است؟ آیا تزریق نگاه های جدید وخلاق در پیشبرد فعالیت های فرهنگی وهنری امری بدوراز انتظاراست؟ علی رقم وجود پتانیسل های فراوان در کودکان ونوجوانان بدلیل شکاف عمیق وعمدی با فضاهای فرهنگی و هنری وانجمن های سطح استان استعداد های درخشان در حد کانون ها باقی مانده اند وجایی برای شکوفایی آنها نیست. کانون پرورش فکری بدور از نگاه های جدی مدیران ارشد استان و نقد منتقدان فرهنگی وهنری اغلب این بار هم به هرجهت می رود.
جایگزین کردن رابطه ها به جای ضوابط عاملی درجهت بکارگیری نیروهای کم توان درسیستم مدیریتی کانون استان شده است. عدم چرخش نخبگان وتعامل مستمر با عموم هنرمندان شناخته شده ایی که دانش آموخته رشته های هنری هستند یکی دیگراز مشکلات ساختاری در استان است.
اجرای برنامه های مناسبتی ضعیف با کمترین خلاقیت وهماهنگی وتبلیغات گسترده کارهای سطحی ونازل در رسانه ها هیچ گاه نمی تواند واقعیت ها را انکار کند. مدیرانی که درک صحیحی از کارهای فرهنگی وهنری ندارند متاسفانه بعنوان یک آفت در فضای فرهنگی وهنری رشد کرده اندو در عقب ماندگی وتاخر فرهنگی نقش بسزایی دارند.
کانون پرورش فکری خوزستان نیازمند تحولی بزرگ همراه با تغیر شیوه های عملکردی است که بوسیله برخی افراد ناکارآمد به نام کارشناسان فرهنگی نگاه های رابطه ایی وسلیقه ایی خود را بعنوان بخشنامه دستوری ارائه می دهند.
کانون پرورش فکری در طی سالیان اخیر از اهداف خود دور شده وبه فعالیت های تکراری و بدون خلاقیت وبهره وری روی آورده است، روند ی ناخشایند که گریبان گیر اغلب دستگاه های فرهنگی وهنری شده است.