یک شاعر و منتقد ادبي گفت: ذوالفقار شریعت قطعا یکی از سرمایههای فکری و شعری این مرز و بوم است.
وحيد حياتلو با اشاره به سه اثر ذوالفقار شريعت به نامهاي "هیس" (نشر رامند تهران 1389)، "سیب لبهایت که افتاد" (نشر بوتیمار 1391 ) و "سوت در ایستگاه برزخ" (نشر شاسوسا 1391) اظهار كرد: آثار شاعر نام آشنای خوزستانی حکایت از این دارد که این شاعر بعد از مجموعه شعر "واژههای خیس" در شعر جسورتر و صد البته بیپرواتر شده است.
اين منتقد ادبی اهل آذربایجان غربی افزود: بارِ عاطفی کارهای اخیر شریعت و مضمونهای جیغ و بعضاٌ صرف عاشقانه کارهایش حکایت از نوعی حالت خاص روانشناختیِ دورهای شاعرانه دارد که تأمل در این باب خارج از مجال این بحث است.
وی ادامه داد: شریعت جسارت خود را در شعر به نوعی وامدار رندی و تجربه بالا در شعر و ادبیات است. تلنگرهای زیرکانه این شاعر، گاهي اشاره به آسیبهای رفتاری دارد و تلویحاٌ نصایح گزندهای را دربرمیگیرد:
«روزی که تمایلم به تو خوشتر بود
در دستِ چپم دو حلقه انگشتر بود
یک حلقه برای پیروی از مُد روز
یک حلقه نشان مومن برتر بود» (مجموعه شعر «هیس» ص 41)
حیاتلو افزود: استفاده خلاقانه از مضامین بکر و بهکارگیری متفاوت و جذاب از موضوعات از شاخصههای شعری ذوالفقار شریعت به شمار میرود:
«تمام شعرهای شهریورم را
دور خواهم ریخت
اگر
به مِهر
نیایی» (مجموعه شعر «سیب لب هایت که افتاد» ص24)
وی بيان كرد: به نظر میرسد شاعر مذکور اصرار عجیبی به اختصار و ضربه نهایی در انتهای کارهای کوتاهش دارد که البته این یکی از بزرگترین محاسن شعر شریعت به شمار میرود و اساساٌ جزو پارامترهای شعر حرفهای نیز میباشد.
«قصه ما
لالایی کودکانی میشود
که از وحشت جدایی
پستان مادر را بهانه میکنند.» (مجموعه شعر «سیب لب هایت که افتاد» ص52)
شاعر مجموعه شعر "سیب تجلی" افزود: در شعر "بهانه" از مجموعه "سیب لبهایت که افتاد" به شکلی با ضعف تألیفیِ مفهومی یا به تعبیری ضعف مهندسی مضمون برخورد میکنیم. شعر اساسا برای سرایش است. وقتی شعر را بهانه و ابزاری برای گفتن از یار میدانیم دیگر نباید بگويیم «تا تو را بسرایم». به اعتقاد بنده شعر گفتاری است تخصصی در باب چیستی و چگونگی و توصیف و هر آن چه که میخواهیم. پس بهتر بود به جای «تا تو را بسرایم» از جملاتی مانند: «تا از تو بگویم» یا «تا از تو بنویسم» استفاده میشد. حالا به نمونهای از جسارت بارز شعری در آثار شریعت که عریانیِ مضمون و چربش شعریت کار بر جنبه اروتیک آن باعث شده که شعر رسالت خود را با حرییت تمام عرضه كند اشاره میکنم:
«حرفهایمان را
هیچ کس نخواهد شنید
وقتی لبهایم
به لبهایت
بسته باشد.» (مجموعه شعر «سیب لب هایت که افتاد» ص 65)
یا:
«وقتی
چای را
با طعم شیرین لبانت
میتوان خورد
قند
کیلويی هر چند که باشد
فرقی نمیکند.» (همان مجموعه ص 33)
این شاعر ادامه داد: در مجموعه بسیار فخیم "سوت در ایستگاهِ برزخ" با کارهای بسیار متفاوتی به لحاظ محتوایی، رویکرد و حتی سبک نگرش از جانب شریعت مواجه میشویم؛ نگاههایی کاملاٌ تعصبی و سرشار از احساس غنی، از مشخصههای این مجموعه موفق میباشد و گاهی طرز بیان و لحن شعری این شاعر به قدری ما را تحت تأثیر خود قرار میدهد که ناخودآگاه ملزم به سکوت و تأمل میشویم.
«بهشت
مزدِ کمی است
برای کسی که از میانِ هزاران راه
عبور از میدان مین را
انتخاب کرد.» (مجموعه شعر «سوت در ایستگاه برزخ» ص 58)
وی خاطرنشان كرد: شعر نوعی زایش روحی است که میتوان از این تعبیر برآیندهای مختلفی متصور شد که مرتبط است با میزان به چالش کشیده شدن شاعر. ولی وقتی شاعر خود معترف به سقط واژگان است، یعنی جنگی نابرابر میان شعر و شاعر بوده است، که مغلوب این نبرد کسی جز خودِ شاعر نیست.
«دفتر شعرم را که ورق میزنی
فاتحهای بخوان
برای واژههایی
که سقط کردهام.» (مجموعه شعر «سوت در ایستگاه برزخ» ص 7)
حیاتلو گفت: از جمله برجستگیهای شعر شریعت ميتوان به جرأت و جسارت ستودنی در شعر، استفاده از مضامین بکر، تفکر متفاوت شعری، حُسن استخدام کلمات و واژگان، سطح بالای شعریتِ مضامینِ به کار گرفته شده، زبان پخته و فخیم این شاعر اشاره كرد.
وی نقاط ضعفی هم برای این مجموعهها برشمرد و توضيح داد: فقدان پایانبندی مناسب در برخی از کارها و بلاتکلیفی شعر، لخت بودن مضامین در پارهای از اشعار، اطاله شعری در برخی از کارها به طوری که قسمتهایی از شعر بودن و نبودنش فرقی به حال مخاطب نمیکند و طولانی بودن کار شاید خارج از حوصله مخاطب باشد. بعضاٌ عدم رعایت محور عمودی شعر و عدم مهندسی دقیق شعر در بعضی سرودهها از جمله نقاط ضعف اين شاعر محسوب ميشود.
اين منتقد ادبي گفت: ذوالفقار شریعت قطعاٌ یکی از سرمایههای فکری و شعری این مرز و بوم میباشد و آثار مطروحه در این نگاه میتواند نماینده خوبی از کل شعر و شخصیت شعری شاعرِ سرزمین نخل و آفتاب و حماسه باشد چراکه بارِ تأملیِ این کارها بسیار بالا و قابل ستایش میباشند. امید است شریعت را در اوج قلل ادبیات ایران زمین با درخششی شاعرانه و روزافزون ببینیم.