خوزنیوز/ خداداد شوراب: موضوع انتقال آب از سرچشمه های رودخانه کارون، همچنان که انتظار می رفت،
موجبات بحث ها و موضع گیری های تند و تیزی شده است که متاسفانه بیش از آنکه
کارشناسی و در بدنه دولت باشد، در سطح رسانه ها و محافل عمومی جریان دارد و
این سبب گردیده تا عواطف و احساسات مردم در مناطق اصفهان، چهارمحال و
بختیاری و خوزستان در اثر اظهار نظرهای جانبدارانه جریحه دار گردد.
قبل از هر چیز، این نشانه ای از ضعف و ناکارآمدی دولت های پیشین است که
اجازه دادند تا مسئله مهم و حیاتی مانند مدیریت آب، تحت تاثیر فضای
جانبدارانه منطقه ای قرار گیرد و به جای اینکه احساسات عمومی مناطق فوق را به
طرف همدلی و همگرایی ملی سوق دهند، در لابی های تنگ و نااستوار محلی
گرفتار کردند. این موضوعی بسیار خطیر است که ما شاهد رودرویی افکار عمومی
در استان هایی باشیم که از نظر تاریخی پیوستگی عمیقی داشته و بویژه در هشت
سال جنگ تحمیلی، فرزندان شان در کنار یکدیگر و به دور از تعصبات محلی و
نژادی، برای هدف مشترکی جنگیده و به شهادت رسیدند.
متاسفانه در روزها و هفته های اخیر سخنان درشت و غیر دوستانه ای نسبت به
هموطنان خوبمان در استان اصفهان یا یزد و کرمان می شنویم که نه تنها مرهمی
بر دردها و زخم های موجود نیست بلکه ما را از یافتن راه و روش های مناسب
برای حل مسائل مشترک مان در این چند استان، دور می کند. اینجانب عامل اصلی
این فضاهای غیرکارشناسی و جوشش احساسات پاک عمومی را متوجه کسانی می دانم
که دانسته یا ندانسته، موضوعات ملی و کلان ایران را فدای منافع لابی های
سودجویانه خود می کنند و بی آنکه توجهی به نتایج تصمیمات مقطعی خود داشته
باشند، آینده و امنیت ملی کشور را به چالش می کشند.
ایران همانطور که تاریخ 3000 ساله آن نشان می دهد، کشوری است که همیشه با
کمبود و بحران آب روبرو بوده و این موضوع در اندیشه و پاسخگویی ما ایرانیان
به این مسئله، سنت هایی را در حوزه حکومت و فرهنگ پدید آورده که بخشی از
سرنوشت امروزی ما از آن تاثیر گرفته است. اما فارغ از این مسائل تاریخی،
نوع نگرش و نحوه بررسی مسئله خطیر منابع آب در کشور در سال های اخیر،
دستخوش سیاست های شده است که کمتر دغدغه ملی و آینده نگری کلان دارند.
طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تمام رودخانه ها، مراتع و جنگل ها در
مالکیت عمومی و در تسلط حکومت ملی قرار دارند و دولت برخاسته از آراء ملت،
موظف است تا با مدیریت صحیح و با در نظر گرفتن منافع نسل های آینده، کنترل
منابع را در دست گرفته و سهم عادلانه ای از آنها را به آحاد کشور اختصاص
دهد. ویژگی های فوق یعنی منافع نسل های آینده و عدالت در توزیع منابع، تنها
در زمانی ممکن و شایسته اعتماد عمومی است که بر اساس روش ها و نظرات علمی
و کارشناسی باشد. موضوع توزیع منابع بویژه منابع حیاتی آب که در سال های
آینده، تاثیرات به مراتب بیشتری از گذشته و حال بر اقتصاد و مناسبات
اجتماعی و ملی ایران خواهد گذاشت، منزلت افزون تری دارد تا تبدیل به
مشاجراتی از نوع تعصبات محلی و مربوط به چند نماینده یا مدیر و مسئول شهری
باشد.
امروز به گونه این مسائل مطرح می شود که گویی طرفداران تیم های ورزشی در دو
سوی یک استادیوم هستند که تصور می شود هر کدام صدای بلند تر و زور بیشتری
دارند، در بدست آوردن نتیجه موفق تر هستند. البته میان احساسات بی غل و غش
مردم و تلاش عامدانه لابی های قدرت و ثروت، تفاوت معنی داری وجود دارد که
بی توجهی به آنها می تواند اثرات زیان باری در افکار عمومی پدید بیاورد.
اما و همچنین نباید مسیر تصمیم های بزرگ و موثر در آینده کشور را به فضای
احساسی و شعاری هدایت کرد زیرا در این فضاهای ایجاد شده است که بازنده
حقیقی، همین منافع ملی همه ما خواهد بود.
اگر و به طور فنی و کارشناسی، رودخانه کارون استعداد این را دارد که که نه
تنها پنج یا شش بلکه تعداد بیشتری طرح آبرسانی به نقاط مرکزی کشور را جواب
دهد، چرا باید مخالف آن بود؟ مگر سند این رودخانه را به نام خوزستان و مردم
آن زده اند که با چند مخالفت مدیر یا نمایندگان آنها، مردم نیازمند استان
های دیگر از این منبع خدادادی محروم گردند؟ این چه طرز تلقی از منافع ملی
است که ما ملت بودن خودمان را فدای چیزهایی کنیم که به گرد ما حصاری از
پیشرفت و ثروت ایجاد نماید اما هموطن آن سوتر ما نیازمند به کمک، محروم و
ناامید باشد؟ اما اگر کارشناسی ما می گوید که این رودخانه در حال احتضار
بوده و از این بابت یک فاجعه زیست محیطی و انسانی در انتظار آن است، آن وقت
چرا باید اصرار نامعقولی داشت که این رودخانه را با طرح های انتقال آب از
ماهیت طبیعی اش خارج کرد؟
در حال حاضر بر دولت کنونی ایران است که با قدرت و قاطیعت و به دور از
تاثیر گذاری لابی ها قدرتمند منطقه ای، به یک نظر کارشناسی و فنی درباره
وضعیت رودخانه کارون و میزان توانمندی آن برای پاسخ به طرح های انتقال آب
دست یابد و زمینه داوری های عمومی را که آبستن رویدادهای پیش بینی نشده ای
هستند، به مسیرهای درست و منطقی در تصمیم سازی و تصمیم گیری هدایت کند. اما
اگر دولت به هر دلیلی فاقد این قدرت و قاطیعت است، این بر فرهیختگان علمی و
دانشگاهی و معتمدان اجتماعی و نیز سازمان های غیر دولتی استان های مذکور
است که به دور از حب و بغض های بیهوده و هزینه ساز، گرد هم آمده و این مهم
را انجام دهند.
بنده به سهم خود و بعنوان یک خوزستانی نه تنها با سیراب شدن دشت های
اصفهان، یزد و کرمان و دیگر نقاط ایران عزیز مخالفتی ندارم بلکه این آرزوی
قلبی را دارم که اگر کارون آبی دارد، این آب به همه زمین های تشنه ایران،
به سهم مساوی انتقال یابد. همانطور که خاک تفدیده خوزستان روزی مدافعان
دلیر و شایسته ای را از اصفهان، یزد ، کرمان و دیگر مناطق ایران داشت و
هنوز و همچنان، خاطره ایثار و جوانمردی شان را شهادت می دهد، آب که هیچ، آب
روی مان نیز در طبق اخلاص برای خانواده های آنان در این استانها هدیه کم
ارزشی است.
ایران عزیز امروز در چنبره مشکلاتی گرفتار آمده است که جز با همدلی، مهر و
دوستی همه ما قابل گره گشایی نیست. این سرزمین آباء و اجدادی همه ما است و
جز با یک نگاه کلان و آینده نگر، استوار و پایدار نخواهد ماند. اجازه
بدهیم که سرنوشت کارون، مثالی برای این همدلی و احترام به آینده فرزندان
مان در این سرزمین باشد.