*در شروع فعالیت بازیگری با انتخابهای درست توانستید دوبار برای فیلم های «شوریده» و بعدها در «حس پنهان» کاندیدای دریافت سیمرغ شوید چرا این روند موفقیت ادامه نداشت و هیچ گاه نتوانستید سیمرغ را از آن خود کنید؟
دو سال بعد از زمانی که کارم را در سینما آغاز کردم، شرایط سینما کاملاً متفاوت شد. از طرف دیگر مسیر اکران فیلم هایم، در انتخاب های بعدی ام تاثیر زیادی داشت. من هشت فیلم بازی کرده بودم در حالی که هیچ کدام از آن ها اکران نشده بود. با این تفاسیر از یک سو از قضاوت مخاطب درباره بازی هایم هیچ اطلاعی نداشتم و نمی توانستم خودم را محک بزنم و از سوی دیگر سینماگران کارهایم را در جشنواره ها دیده بودند و مرا به عنوان یک بازیگر پذیرفته بودند و پیشنهادات متعددی به من می شد. در نهایت باید بگویم هر هنرمندی علاقمند است به ایدهآلترین شکل ممکن به سینما نگاه کند اما شرایط و مسایل مختلف دست به دست هم می دهد تا یک بازیگر یا فیلمساز به جایگاهی که برای خود در نظر دارد برسد یا از آن دور شود.
عدم نمایش به موقع فیلمهایم مجبور به انتخاب فیلم های تجاری کرد
*با توجه به عدم اکران فیلمهایتان مجبور به آزمون و خطا در انتخاب شدید؟
عدم نمایش فیلم هایم در زمان معین مرا مجبور به انتخاب فیلم های به اصطلاح تجاری کرد تا اکران و دیده شوند. فیلم هایی که بازی کردم متاسفانه به دلیل فضای هنری آن ها موفق به دریافت نوبت نمایش نمی شدند یا در زمان خودشان مانند «تردست» دچار توقیف شدند یا مانند «شوریده» با مشکل عدم اکران از سوی پخش کنندگان و سینماداران مواجه شد. من درآنزمان بازیگر چهره ای نبودم آقای صفاخو هم که نقش مقابل من بودند بازیگر چهره ای نبودند و متاسفانه سینمادارها به دنبال اکران فیلم هایی بوده و هستند که چهره های شناخته شده باشند که البته از یک جنبه هایی حق با آنهاست.
این مسیر که در بالا عنوان کردم باعث شد تا کارهایی را انتخاب کنم که موفق به اکران شوند و من توسط مخاطب دیده شوم و مورد قضاوت قرار بگیرم. البته در این راستا حدسم کاملا درست بود و اکران فیلم های من تقریبا از انتها به سمت ابتدا آمد و هشتمین فیلم کارنامه سینمایی من یعنی «اخراجی ها» اولین اکران فیلم سینمایی من بود. در واقع این چرخه نامناسب اکران باعث شد تا من در انتخاب هایم به گونه ای دیگر رفتار کنم. شاید اگر اکران فیلم هایم به موقع صورت می گرفت بازیگر فیلم هایی در ژانری دیگر می بودم .
از سوی دیگر سینماگران معمولا آخرین نقشی که بازیگر ایفا کرده است را قضاوت می کنند. اگر بازیگر نقشی را در یک ژانر خوب بازی کرد پیشنهادات درهمان ژانر سینمایی تکرار می شوند و این امر یکی از عواملی است که بازیگر را به ورطه تکرار سوق میدهد.
یک سال و نیم فعالیتی نداشتم
*در این شرایط بازیگر باید مراقبت کند تا به ورطه تکرار نیافتد.
بله من هم موافقم که بازیگر باید مراقب باشد تا به تکرار دچار نشود. من در یک دوره تقریبا یک سال و نیم فعالیت بازیگری نداشتم (سالهای 87 تا 89) و تلاش کردم با امتناع از پذیرفتن نقش های تکراری به دنبال فیلمنامه ای باشم که موجه تر باشد و بیشتر به آن علاقه داشته باشم اما می دیدم فیلمنامه مناسبی وجود ندارد. اگر به فیلم های هنری نگاه کنید به این مسئله خواهید رسید که یک تعداد بازیگر مشخص از یک فیلم به فیلم دیگری می روند و یک موج رسانه ای هم اطراف این بازیگران به وجود می آید و به عنوان بازیگران هنری مطرح می شوند. بخشی از این اتفاق به نگاه کارگردان ها بازمیگردد و بخش دیگر موجی رسانه ای است که دست به دست هم میدهد و بازیگر را از جایی به جای دیگر می رساند.
سینما در شرایط بسیار بدی به سرمیبرد/ بازیگر حق انتخاب ندارد
*در این شرایط کارگردانان را برای انتخاب بازیگران و احتمال تکرار نقشها مقصر میدانید.
نه، در شرایط فعلی هیچ کس مقصر نیست. سینمای ما در شرایط بسیار بدی به سر می برد و می توان گفت بازیگر حق انتخاب ندارد زیرا گزینه مناسب وجود ندارد که بخواهید انتخاب کنید. این شرایط در 7 یا 8 ماه اخیر تشدید شده است. بسیاری از بازیگران به بازی در تله فیلم ها روی آوردند. فیلم هایی که شاید درحدواندازه آنها نبوده است. خودم از سال گذشته تا امسال پیشنهادات متعددی داشتم که آن ها را نمی پسندیدم و کاری را قبول نکردم. تنها کار سینمایی در سال گذشته من «اینجا ایران است» بود که فیلمنامه اش در دفتر خودمان شکل گرفت و فیلمنامه را دوست داشتم و کار کردم.
سالی یک فیلم بازی میکنم
*در شرایط فعلی سینما پیشنهاد بازی قبول می کنید.
هیچ وقت نمی توان در مورد اینگونه موارد با قطعیت صحبت کرد.باتوجه به تجربیاتم در طول این سالها و تجربه ای که در عرصه تولید کسب کرده ام، فکر می کنم اگر سالی یک کار بازی کنم اما آن را دوست داشته باشم خیلی بهتر از آن است که نقش هایی را بپذیریم که علاقه ای به آنها ندارم.
اعتقادی به مرزبندی در سینما ندارم
*در فیلم های تجاری و گیشه پسند ایفای نقش نمی کنید.
سینمایی که تجارت و گیشه نداشته باشد به عقیده من سینما نیست. باید به این نکته توجه داشت که هر فیلم تجاری الزاماً بد نیست. به عقیده من سینما باید مخاطب داشته باشد. من به مرزبندی سینما به تجاری و هنری معتقد نیستم و به فیلم خوب و بد را می شناسم. فیلم پرفروش الزاما فیلم بدی نیست. اگر آن فیلم نباشد چرخه سینما به گردش در نمی آید و سینما تعطیل می شود.
برخی فیلمهای تجاری آبرومند نبود
*فیلم تجاری باید خوش ساخت باشد که متاسفانه این نوع آثار کمتر در سینما دیده می شود.
به نظر من باید بین سینمای تجاری و سینمای هجو تفاوت قائل باشیم. موجی در سینما به راه افتاد و فیلم هایی که اصلا ویژگی های یک سینمای استاندارد را نداشت و به قول معروف بی سرو ته بود ساخته شد. به عقیده من این دسته آثار، فیلم های آبرومندی نبودند. من چند وقت پیش فیلم «پیتزا مخلوط» را دیدم که به جرات می توانم بگویم این فیلم مبتذل نبود بلکه شنیع بود. مواردی در فیلم نمایش داده شده که حال مخاطب را بد می کند. امروز خدا را شکر می کنم که فیلم های سینمای تجاری را انتخاب کردم فیلم های بی آبرویی نبودند.
*پیشنهاد فیلمنامه های در این دست سینما که فیلم های هجو بودند داشتید؟
بله فراوان.
از همه فیلمهایم نمیتوانم دفاع کنم
*چقدر از فیلم هایی که بازی کردید و در کارنامهتان به ثبت رساندید، دفاع می کنید.
نمی توانم از همه آنها دفاع کنم ولی در شرایط زمانی ساخت فیلم ها بهترین انتخابی بود که در آن زمان انجام دادم . شاید من تنها بازیگری بودم که وقتی وارد سینما شدم تعداد زیادی فیلم بازی کردم که هیچ یک موفق به نمایش در سینماها نشد و دو بار کاندید سیمرغ بلورین بودم اما هیچ کس در میان جامعه و مخاطب عام مرا نمی شناخت. این حس خیلی بدی بود زیرا من هنوز از سوی مخاطب قضاوت نشده بودم.
برچسب چهرهبودن برای بازیگر نگران کننده است
*شما در کارنامه هنریتان چهار فیلم پرفروش و میلیاردی سینما را به ثبت رساندید نگران حضور در این دست فیلم ها و حرکت به سمت کلیشه شدن در این گونه سینما نبودید.
نگران این مطلب هم بودم.وقتی در سینمای ما به بازیگری برچسب چهره بودن زده می شود، ایجاد نگرانی برای بازیگر فراهم میشود. وقتی مردم برای حضور آن بازیگری، به سینما می آیند و برای حضور او حاضر به خرید بلیت می شوند کار بازیگر سخت می شود. این اتفاق خوبی برای بازیگر در ایران نیست. در تمام دنیا تلاش می شود بازیگر به چهره ای تبدیل شود که مخاطب را به سینما می کشاند اما مشاورهای متعددی در کنار او حضور دارند تا با برنامه ریزی قوی او برای سینمای کشورش مفید باشد و مسیر حرفه ای اش را درست طی کند. این مشاوران زمانی که فعالیت بازیگر در سینما کم می شود،برای او برنامه ریزی های متعدد از جمله فعالیت های اجتماعی، خیریه و... انجام می دهند تا او دوباره دیده شود. حتی حاشیه های ساختگی برای او به وجود می آورند تا از ذهن مخاطب فراموش نشود. اگر نگاه دقیقی به فیلم های پرفروش هالیوود داشته باشیم خواهیم دید قبل از اکران آن برنامه ریزی منظم و منسجمی صورت گرفته تا فیلم به درستی دیده شود. در سینمای ما متاسفانه کارشناسی که بازیگر را در انتخاب هایش راهنمایی کند و او را به یک مسیر مناسب سوق دهد نداریم.در هر صورت باید قبول کنیم که بازیگر عالم کل نیست و به دلیل توانمندی هایش توانسته مخاطب را به سمت خود جلب کند اما چون مشاوران خوبی در کنار وی حضور ندارند ممکن است به ورطه تکرار بیفتد. از طرف دیگر فیلمساز هم حاضر نیست در شرایط فعلی سینما ریسک کند. ما امروز ستاره هایی داریم که در برخی از نقش ها جا افتاده اند و فیلمسازان ما حاضر نیستند حتی مدل موی آن ها را تغییر دهند زیرا در فیلم قبلی بازیگر با این فرم در گیشه جواب داده است. پس بخشی از ماجرای تکرار و کلیشه شدن هم دست بازیگر نیست و به فیلمسازان مربوط می شود.
*اکثرا در فیلم های تجاری و گیشه پسند این اتفاق برای بازیگران رخ میدهد.
بله. اکثر بازیگران فیلم های تجاری در فیلم های هنری به خوبی از عهده نقش برآمدند. همانطور که گفتم مرزبندی فیلم تجاری و هنری به نظر من کار اشتباهی است.
*با این اوصاف به دلیل عدم حضور برنامه ریز و کارشناس تمام مشکلات انتخاب نقش برعهده بازیگر است.
بله این باری است که بر دوش بازیگر سنگینی می کند و نمی داند که چه اتفاقی رخ خواهد داد. به طور نمونه وقتی فیلم «زمهریر» را انتخاب کردم فکر نمی کردم نتیجه فیلم به این شکل خواهد شد. تهیه کننده فیلم آقای هاشمی بود که جزو بهترین تهیه کنندگان سینما هستند. بازیگران و عوامل پشت دوربین بسیار حرفه ای بودند. اما در انتها چه اتفاقی افتاد؟ بازیگر دیگر باید چگونه انتخاب کند؟
فیلمنامه «زمهریر» شعر گونه بود
*فیلمنامه در انتخاب شما در فیلم «زمهریر» نقشی نداشت
فیلمنامه مثل یک شعر، زیبا بود و به گونه ای نوشته شده بود که نمی توانستی چنین نتیجه ای را برایش تصور کنی! حالا به هر دلیلی خروجی کار یک چیز دیگری درآمده است. آیا مقصر بازیگر است؟
*چقدر فیلمنامهها تغییر می کند؟
در بسیاری از اوقات فیلمنامهها دستخوش تغییرات زیادی می شوند. متاسفانه شرایط در سینمای ایران فاقد ثبات لازم است. فیلمنامه عوض می شود، ممیزی باعث حذف بخش هایی می شود و.. اتفاقات زیادی ممکن است رخ دهد که فیلمساز و بازیگر به آنچه مد نظرشان بود نرسند.
*با گذشت زمان طولانی از تولید «زمهریر» چطور شد که این فیلم از متنی شعر گونه اینگونه ساخته شد که تمام کارشناسان و اهالی رسانه را فارغ از هرگونه دسته و گروهی به واکنش تند در قبال فیلم رساند.
من در جایگاهی نیستم که در مورد فیلم نظر بدهم اما به عقیده من هر هنرمندی ممکن است اشتباه کند. به نظرم یک موجی قبل از اکران فیلم برعلیه آن آغاز شد که افکار را متشنج کرد. توقع مخاطب هم توسط کارگردان و تهیه کننده قبل از اکران فیلم بالا رفت. و در نهایت وقتی فیلم اکران شد نتوانست سطح توقع مخاطبین را برآورده کند و همه چیز به ضرر فیلم تمام شد.
مخاطبان من کاملا دو بعدی هستند /چهره به تنهایی نمی تواند ملاک باشد
*با توجه به انتخاب هایی که از سوی شما صورت گرفته مخاطب به سمتی سوق داده شده که در آثار تنها برای دیدن فیزیک و چهره «نیوشا ضیغمی» به سینما می رود و بازی شما کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
من خدا را شاکرم که یک عده مخاطبین به من علاقمند هستند و از آنها سپاسگزارم. مخاطبان من کاملا دو بعدی هستند یا از من بدشان می آید و یا خیلی به من علاقمند هستند. افراد بسیار خوش چهره تر از من و امثال من در سطح شهر دیده می شوند اما به عقیده من چهره به تنهایی نمی تواند ملاک باشد. نمی توان پذیرفت که یک بازیگر فقط برای داشتن چهره و فیزیک مناسب در سینما فعال باشد.ماندگاری در سینما این نظر را رد می کند. 10 سال است که در حدود 30 فیلم و سریال حضور داشته ام. اگر تنها برای فیزیک و چهره در سینما باقی ماندم شاید بتوانم بگویم که بسیار خوش شانسم.(خنده)
بخشی از انتخابهای فیلم گیشه پسند به بیتجربگیهای من بازمیگردد
*شاید این نگاه از زمانی قوت گرفت که شما در فیلم های گیشه پسند حاضر به همکاری شدید.
بله منکر این نیستم که بخشی از این موضوع به انتخابها و بی تجربگی من باز می گردد.من در حالی که 21 ساله بودم،با تجربه بسیار محدود وارد سینما شدم. مسیر حرفه ای مسیری پیچیده و عجیب بود . هشت فیلم بازی کردم که می تواند کارنامه بازیگری 10 سال یک بازیگر با تجربه باشد. فیلم هایی که برخی از آنها هنوز اکران نشده مانند «مواجهه» ، «پارک وی»، «شوریده»، «تردست»، «حس پنهان»، «گناه من»، «تردست» و... بعد از بازی در این هشت فیلم به نقطه ای رسیدم که چهار سال از ورودم به سینما می گذشت اما هنوز هیچ یک از فیلم هایم به اکران عمومی درنیامده بود و نمی دانستم مردم با فیلم هایم ارتباط برقرار می کنند یا خیر. پیشنهاد فیلم های صرفا تجاری هم داشتم مانند فیلم «تلافی» که هنوز در رسانه خانگی جزء پرفروش ترین فیلم ها است. «توفیق اجباری» را کارکردم که فروش بالایی در گیشه از آن خود کرد . ناخودآگاه به موقع اکران نشدن فیلم هایم مسیر کاری من را پیچیده کرد.در نهایت باید بگویم شرایط اکران، بی تجربگی من و پبچیدگی های سینما مسائلی بود که در مسیر حرفه ای من وجود داشت و همین موضوع یک مقدار کار من را سخت کرد.
*با توجه به این مطلب که گفتید نگاه تان در انتخاب فیلم ها تغییر می کند چقدر به سمت فیلم هایی که بار هنری بیشتر دارد حرکت می کنید و در انتخاب هایتان دقت می کنید؟
من علاقمند به فیلم هایی هستم که علاوه بر بار هنری بتواند مخاطب را هم با خود همراه کند مانند فیلم «جدایی نادر از سیمین». فیلم هایی که به لحاظ ساختار و مضمون مورد قبول است و از سوی دیگر پتانسیل جذب مخاطب را هم داشته باشند، سینمای مورد علاقه من است.
برای حضور در فیلمهای موفق باید صبر کنم
*چگونه می توانید در این مسیر قدم بردارید تا پیشنهاداتی از این دست به شما برای بازی ارایه شود.
من در حال حاضر باید صبر کنم و تلاش کنم. در شرایطی که فیلم خوب زیاد ساخته نمی شود و سینما به یک رکود ناخواسته رسیده چاره ای جز صبر وجود ندارد. آرزویم این است که بحرانی که امروز سینمای ایران را فراگرفته، به پایان برسد. سینما فقط بازیگر و کارگردان نیست. سینما مجموعه بزرگی است که از این طریق ارتزاق می کنند. متاسفانه آمار به شدت رو به کاهش تولید، باعث بیکاری غالب سینماگران شده که واقعیت تلخی است .