همکار آتشنشان فداکاری که در جریان نجات دختر هشت سالهای جان خودش را از دست داد، جزییات آتشسوزی در ساختمان 10طبقه و وقوع رخداد مرگبار را شرح داد.
«امیر حسین خلج» آتشنشانی است که خودش نیز در این حادثه مجروح شد و اکنون در بیمارستان بستری است. او و امید عباسی - آتشنشان 35 ساله - روز سهشنبه هفته گذشته برای خاموشکردن آتش در ساختمان مسکونی 10 طبقهای در شهرک زیتون تهران به آنجا رفتند و تلاش کردند دختر هشت سالهای را که در میان دود و شعله محاصره شده بود و قصد داشت خودش را از پنجره به بیرون پرت کند، نجات بدهند. امید وقتی دید حال دخترک مساعد نیست، ماسک خود را درآورد و به او داد و همین کار باعث جراحتش شد و در نهایت بر اثر مرگ مغزی جان باخت. اعضای بدن امید روز پنجشنبه با رضایت خانوادهاش به بیماران نیازمند اهدا شد. این در حالی است که امیرحسین نیز در این حادثه زخمی شد و همچنان تحت درمان قرار دارد.
او درباره چگونگی وقوع حادثه گفت: «با اعلام ستاد فرماندهی و به صدا درآمدن زنگ آتشسوزی به سرعت خودمان را به محل حادثه در بزرگراه همت غرب، شهرک شهید باقری رساندیم. در آنجا ساختمان 10 طبقهای دیده میشد و دقیقا در طبقه دهم آتش و دود سیاهی به بیرون زبانه میکشید. شدت آتشسوزی و حرارت بالای آن آسانسور را از کار انداخته بود. ما با پای پیاده و با تجهیزات، طبقات را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشتیم و به طبقه دهم رسیدیم. لولهکشی و آبرسانی را بلافاصله آغاز کردیم و از چند جهت مشغول خاموشکردن آتشسوزی شدیم و سه نفر از اعضای این خانواده را که مادر و دو فرزند بودند، سالم به پایین ساختمان منتقل کردیم.»
وی ادامه داد: «عملیات در مراحل پایانی بود که من صدایی شنیدم. شدت حرارت و دود خیلی زیاد بود و چشم به سختی اطراف را میدید. جلوتر رفتم و دیدم یکی از نیروها روی زمین افتاده است. دستگاه تنفسیام را سریع باز کردم و روی دهان آن آتش نشان - که تا به آن روز او را ندیده بودم - گذاشتم و دوستان دیگرم را صدا کردم و با کمک هم او را به پایین بردیم. آن صحنه و آن عملیات اولین و آخرین باری بود که من امید عباسی را میدیدم. امید پس از پیدا کردن دختر بچه هشت ساله در آتش، با دادن ماسک تنفسیاش به او، بر اثر شدت حرارت و حجم بالای دود روی زمین افتاده بود.»
امیرحسین درباره نحوه مجروح شدن خودش نیز گفت: «دود ناشی از سوختن وسایل منزل، فضا را پر کرده بود و تنفس را مشکل میکرد. من هم دچار دودزدگی شده بودم، بعد از اینکه امید را به بیرون منتقل کردیم، من به او تنفس مصنوعی دادم و یکی از مدیران نیز در حال انجام ماساژ قلبی وی بود. نبضش خیلی ضعیف میزد، با کمک بچهها امید را به آمبولانس اورژانس منتقل کردیم و ما را با هم به بیمارستان آوردند و من در بخش آیسییو (مراقبتهای ویژه) بستری شدم و هماکنون در وضعیت بهتری قرار دارم.»
امیرحسین ادامه داد: من یکسال است که در سازمان آتشنشانی خدمت میکنم و از قبل نیز سرباز سازمان بودم. پدرم نیز آتشنشان است و من با عشق و علاقه این حرفه مقدس را انتخاب کردم و از کودکی آرزو داشتم آتشنشان شوم و تا آخرین روز خدمت با عشق و علاقه برای نجات جان و مال هموطنان خودم تلاش میکنم و از همکارانم میخواهم مراقب سلامتی خودشان باشند تا بتوانیم آمادگی خود را در خدمترسانی به شهروندان حفظ کنیم.
منبع/ روزنامه شرق