نتایج مذاکرات آلماتی 1 مورخ دهم اسفندماه 1391 موجی از خوشبینیها را نسبت به امکان تحقق یک توافق هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 به وجود آورده است. در این راستا، این سوال مطرح است که آیا باید منتظر ارائه پیشنهادات بهتر و سازنده تری از سوی دو طرف در آلماتی 2 مورخ 15 فروردین ماه 1392 باشیم؟
پاسخ به پرسش فوق از این جهت اهمیت دارد که به رغم خوشبینیهای دو طرف در مورد مذاکرات اخیر در آلماتی قزاقستان، به نظر میرسد در صحنه واقعی تنها مجموعهای از پیشنهادات و ایدهها میان طرفین مبادله شده و بدون تردید موفقیت مذاکرات منوط به تحولات آینده است. به عبارت دیگر، اگر چه نشانههایی هر چند مقدماتی ناظر بر این که در رفتار حریف احتمال آمادگی برای تغییرات جدی در مواضع مشاهده می شود، اما هنوز نمی توان ارزیابی جامع و دقیق از روند کنونی مذاکرات به دست داد. به خصوص این که بعد از مذاکرات آلماتی، ادبیات خصمانه غرب ادامه داشت.
اما برای این که بفهمیم در آینده چه تحولاتی رخ خواهد داد، ابتدا باید فهمید در آلماتی 1 چه اتفاقی افتاده است؟
هر چند جزئیات مربوط به مذاکرات آلماتی 1 از سوی هیچ کدام از مقامات مذاکراه کننده بیان نشد، اما بر اساس آن چه از سوی رسانه ها و به نقل از منابع نزدیک به تیم های مذاکره کننده منتشر شد، به نظر می رسد دو طرف بر سر انجام یک معامله تاکتیکی به توافق رسیده اند.
بر اساس گزارش رسانه ها، گروه 1+5 به ایران پیشنهاد داده که مقدار محدودی از اورانیوم تا 20 درصد غنی شده را حفظ کند، اما از تولید بیشتر آن دست بکشد. هم چنین گروه 1+5 این بار خواستار تعطیلی کامل تاسیسات فردو نشده و گفته است که در مقابل حاضر است بخشی از تحریمها را هم لغو کند. با این حال، تحریمهای نفتی و بانکی همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. برای این پیشنهاد ضربالاجلی تعیین نشده اما از ایران خواسته شده سریع به آن پاسخ دهد چون «زمان به نفع ایرانیها نیست».
در این راستا، برخی کارشناسان معتقدند آن چه در آلماتی 1 اتفاق افتاد، اعتراف نسبی غرب به حقوق هسته ای ایران بود؛ چرا که حاضر به پذیرش حق غنی سازی اورانیوم در ایران شده و در عین حال، از امکان لغو تحریم ها صحبت کرده است. بنابراین می توان این گونه نتیجه گیری کرد که چنین تحولی در مواضع غرب امکان ایجاد توافق های جدی تری را در مساله هسته ای فراهم می کند.
اما این پرسش مطرح است که آیا تغییر پیشنهادی که در آلماتی 1 از سوی گروه 1+5 انجام شد، صرفا در چهارچوب بازی های مذاکراتی پیشین بود یا این که غرب در صدد بیان این مفهوم بود که آماده تغییر در سطوح راهبردی تر هم هست؟ برای پاسخ به این پرسش نیز باید فهمید که چه تحولی در مواضع غرب و به طور ویژه آمریکا اتفاق افتاده است؟
ابتدا باید توجه داشت که سیاست خارجی آمریکا در آغاز دور دوم ریاست جمهوری اوباما با مجموعه ای از چالش ها و بحران ها در سطوح بین المللی و منطقه ای مواجه است که به یک معنی موجب ایجاد بحران در راهبرد امنیت ملی آمریکا شده است. بنابراین وقوع چنین پدیده ای موجب شده است تا آمریکا از نزدیک شدن به انجام بازی های امنیتی و یا نظامی جدید به طور جدی خودداری نماید.
ازطرف دیگر، نباید فراموش کرد که غرب و آمریکا امروزه به این نتیجه رسیده اند که ظرفیت های دیپلماسی برای حل و فصل مساله هسته ای ایران رو به پایان است و بنابراین در آینده نزدیک با بحران گزینه در این خصوص مواجه خواهند شد. به عبارت دیگر، این مساله امروزه به اثبات رسیده است که تحریم های اعمال شده علیه جمهوری اسلامی ایران نتوانسته اند محاسبات و تصمیم های حکومت ایران را تغییر دهند. حتی اتاق های فکر و کارشناسان داخل آمریکا تاکید دارند که سیاست خارجی اوباما در مقابل ایران پس از 4 سال در شرایط سخت تری قرار گرفته است؛ چرا که ایران به رغم تشدید فشارها به پیشرفت های فنی هسته ای زیادی دست یافته که غیر قابل انتظار بوده است.
در عین حال، در حالی که غرب انتظار داشت تا مساله تحریم ها موجب تولید بحران های اجتماعی در داخل ایران شود، اما به نظر می رسد به این نتیجه رسیده است که ایران قادر به ارائه ابتکارات جدی مقاومتی و غیر قابل پیش بینی برای جلوگیری از اثرگذاری عمیق تحریم هاست و در واقع، تصمیم گیران عالی جمهوری اسلامی ایران تحت تاثیر فشارهای غرب قرار نگرفتند.
بنابراین این فرضیه در شرایط کنونی کاملا بدیهی است که سیاست خارجی جدید اوباما به شکل جدی به دنبال تغییر نوع بازی با جمهوری اسلامی ایران در مساله هسته ای می باشد. در این راستا، سخنان بسیار مهم اوباما در روزهای نخست پیروزی در دور دوم ریاست جمهوری مورد یادآوری قرار می گیرد مبنی بر این که: «ما خواهان حل این مساله هستیم و در صورتی که ایران نیز درباره حل این موضوع جدی باشد، احتیاط ها یا پروتکل های دیپلماتیک ما را محدود نخواهد کرد.» به همین دلیل، در همان زمان نیز این پیش بینی وجود داشت که به زودی تحرکات دیپلماتیک جدیدی بر سر مساله هسته ای ایران آغاز خواهد شد.
بنابراین کشف مختصات راهبرد سیاست خارجی جدید اوباما در مقابل ایران برای فهم چشم انداز توافق هسته ای جدید ایران و گروه 1+5 بسیار حائز اهمیت می باشد.
باراک اوباما در آستانه سفر به سرزمین های اشغالی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی 2 رژیم صهیونیستی یک بار دیگر تاکید کرده است که « راه حل دیپلماتیک برای حل مساله هسته ای ایران راهکار با داوام تری است» اگر چه در ادامه مصاحبه خود نیز از برخی کلید واژه های تهدید زا مانند « پنجره دیپلماسی برای همیشه باز نیست»، «همه گزینه ها روی میز است» و ... استفاده کرده است.
از طرف دیگر، انتشار ارزیابی اخیر دستگاه اطلاعات ملی آمریکا نیز مبنی بر این که: « ایران نمی تواند به طور مخفیانه و به دور از چشم بازرسان اقدام به تولید اورانیوم غنی شده لازم برای ساخت بمب هسته ای کند. بنابراین ما اطلاعی نداریم که بر اساس آن بتوان گفت ایران بخواهد در نهایت تصمیم به ساخت سلاح هسته ای بگیرد» بیانگر آن است که مقطع کنونی زمانی حساس و تعیین کننده در روند مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 می باشد. چرا که برخی کارشناسان معتقدند که ممکن است آمریکا خطوط قرمزش را در مساله هسته ای ایران تغییر داده باشد.
بنابراین از جنبه خوشبینانه این گونه می توان گفت که مذاکرات آلماتی 1 باعث شده است تا دو طرف به توافقی مقدماتی برای ادامه مذاکرات به صورت منظم تر و نهادینه تر برسند و این مساله را باید آغاز روند واقعی دیپلماتیک برای حل مساله هسته ای ایران دانست.
در عین حال، برخی کارشناسان هشدار می دهند که اگر چه غرب در مذاکرات جدید هسته ای تلاش می کند تا از طریق دادن پیشنهادات قابل توجه، کیفیت پاسخ ایران را مورد سنجش قرار دهد، اما نباید از نگاه ابزاری سیاست خارجی جدید اوباما به موضوع مذاکره نیز غافل بود؛ چرا که به نظر می رسد اولویت دادن به راهکار دیپلماتیک در مساله هسته ای ایران اگر چه در یک سطح مفهوم عقب نشینی در مواضع غرب را دارد، اما در شرایط کنونی ناشی از الزامات و ضرورت های راهبردی آمریکا در سطوح بین المللی و منطقه ای نیز می باشد.
به عبارت دیگر، باید تاکید کرد که اگر چه غرب در مقابل منطق مقاومت هسته ای ایران عقب نشینی ملموسی از خود نشان داده است، اما همان گونه که مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده اند برای سنجش صداقت غرب باید تا دور بعدی مذاکرات منتظر ماند و از اتخاذ مواضع غیر هوشمندانه در مورد اراده غرب برای انجام توافق راهبردی با ایران پرهیز کرد.