تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۵
کد خبر: ۳۱۹۳۰۳
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

سدها مقصر بحران کم‌آبی نیستند

کنشگر اجتماعی و کارشناس حوزه آب گفت: سد یک وسیله است و نه یک هدف. هر وسیله‌ای می‌تواند مورد استفاده صحیح یا غلط قرار گیرد. اصولا مقصر دانستن سدسازی به عنوان ریشه ایجاد بحران‌های آبی و یا حتی تغییر اقلیم هیچ مبنای علمی قطعی‌شده‌ای ندارد.

  بحران آب و خشکسالی‌های ادواری سال‌های اخیر، پرسش‌های مهمی را پیش روی جامعه و نهادهای علمی و اجرایی کشور قرار داده است؛ پرسش‌هایی از جنس چرایی و چگونگی و البته جست‌وجوی راه‌هایی برای عبور از این شرایط. اما در کنار همه دشواری‌ها، کارشناسان معتقدند که هنوز می‌توان با نگاه علمی و مدیریت هوشمندانه، آینده‌ای روشن‌تر برای منابع آب رقم زد.در همین رابطه، گفت‌وگویی داشتیم با دکتر محمدتقی منصوری‌کیا؛ کنشگر اجتماعی و کارشناس باسابقه حوزه آب که نزدیک به سه دهه تجربه در طراحی، اجرا و بهره‌برداری از شبکه‌های آبیاری و زهکشی، سدها و نیروگاه‌های برق‌آبی در کشور، به‌ویژه در خوزستان دارد. او در این مصاحبه، ضمن واکاوی ریشه‌های وضعیت کنونی، از تجربه‌ها، راهکارها و چشم‌اندازهایی سخن می‌گوید که می‌تواند روزنه‌های امید را در مدیریت منابع آب کشور پررنگ‌تر کند.
 
فارس: از دیدگاه شما ریشه اصلی مشکل آب در ایران چیست؟

سوء مدیریت، تغییر اقلیم و یا مواردی دیگر؟منصوری‌کیا: ایران کشوری کم آب با مناطق وسیع بیابانی یا نیمه بیابانی و گرمسیری است. الگوی بارش‌ها در آن از نظر زمانی و مکانی نامتوازن بوده و توزیع ناهمگون جمعیت حاکم است. تغییر اقلیم اثر منفی بزرگی بر شرایط حاکم گذاشته است. در کنار اینها، ارجحیت منافع سازمانی و حتی شهرستانی نسبت به منافع ملی، اولویت بخشی از تصمیم گیرانی است که خود بر مبنای موج‌های سیاسی انتخاب شده و میخواهند توانمندی مدیریتی خود را نشان دهند!  
فارس: سهم بخش‌های مختلف آب در مصرف آب کشور درست است؟منصوری‌کیا: خیر. آمار مراجع مختلف، همچون نقشه راه آب کشور، ترازنامه اقتصادی کشور،  وزارت نیرو، وزارت کشاورزی، مصاحبه های متخصصین و ...  در تعیین سهم بخش‌های مختلف تفاوت دارند. اما ثقل آمار مصرف سالیانه حدود سه و هفت دهم میلیارد مترمکعب سهم آب در بخش صنعت، و احتمالا کمی بیش از 80 میلیارد مترمکعب در بخش کشاورزی است. اعداد دقیق نیستند اما سهم بخش کشاورزی قریب به 89 تا 90 درصد، بخش صنعت 2 تا 3 درصد و بخش شرب و بهداشت 7 تا 8 درصد، تغییرات را نشان میدهد. برداشت‌های غیرمجاز هم داریم که در هر سه بخش وجود دارد که در برنامه ریزی‌ها، خصوصا در رهاسازی آب در خشکسالی‌ها برای مردم پایین دست سبب بهم خوردن برنامه‌ریزی‌ها می‌گردد. سهم بخش کشاورزی زیاد است و در هر سناریوی منفعت ملی گرایانه باید کاهش یابد.
 
فارس: آیا قوانین موجود در توزیع عادلانه آب کشور مشکل دارند؟

منصوری‌کیا: این یک موضوع چالشی است. فکر نمیکنم ضعف قانونی شدیدی در این زمینه وجود داشته باشد مگر اینکه بگوییم بیش از حد لازم بندهای قانونی داریم! تداخلات قانونی و تفسیر پذیری‌های درون قانونی نیز مورد سو استفاده سودجویان قرار میگیرد. از همه مهمتر، عدم تاب آوری مسئولین محلی در برابر فشار نهادها و افراد سواستفاده کننده از آب است. برخورد قاطع حاکمیت با برداشت‌های غیرمجاز واجب است. کسانی که در مناطق پایین دستی برداشت‌های آب (از رودخانه، یا شبکه انتقال آب) قرار میگیرند نباید از سواستفاده‌های برداشت‌های بیش از حدمجاز آسیب ببینند.گاهی مسئولین محلی به ادعای کمک و حمایت از اقشار ضعیف منطقه خودشان، به برداشت‌های غیر مجاز دامن زده و به صورت پنهان و بعضا آشکار از آنها حمایت‌های تمام قد مینمایند تا برخوردهای قانونی لازم با سو استفاده کنندگان صورت نگیرد! معمولا بهانه این گونه افراد این است که ما حق مان را میخواهیم، اگر ما استفاده نکنیم، آب را انتقال میدهند جایی دیگر و بهانه‌هایی از این دست مطرح میشود. بیشتر نحوه اجرای قانون مشکل دارد تا خودقانون!
 
فارس: چه راهکاری برای توزیع عادلانه آب وجود دارد؟

اصلاح قوانین، اصلاح ساختار اداری وزارتخانه‌ها، ورود سمن‌ها و یا کارهای مهم دیگر؟منصوری‌کیا: اجازه بدهید از واژه استفاده بهینه از منابع موجود استفاده کنیم. با استفاده بهینه از منابع آبی، عدالت نسبی به شکل خودکار برقرار میشود. با توجه به کم قیمت بودن آب در بخش کشاورزی و عدم تمایل بخشی از کشاورزان به صرفه جویی در مصرف، لازم است نحوه محاسبه آب مصرف شده دقیق و قیمت آب منطقی و منطبق با واقعیت‌های کشور باشد. مصرف اصولی و بهینه برای کشاورز دردسر و زحمت دارد. شبکه‌های تامین و توزیع آب کشاورزی نیز نیاز به اصلاح ساختاری دارند. نیروی انتظامی، قوه قضاییه، وزارتخانه‌های نیرو و کشاورزی نیاز به تغییر نوع ارتباط و چابک سازی با یک مکانیزم جدید برای کنترل مصرف آب دارند. سخت گیری در زمینه مصرف بی رویه آب کشاورزی واجب است.  
فارس: آیا اغراق نیست که بگوییم باز هم نیاز به سدسازی داریم؟ منصوری‌کیا: تاکید میکنم که تعداد سدها معیار خوبی برای بررسی آنها نیست بلکه تاثیر اکولوژیکی بر منطقه، تاثیرات اجتماعی، ایجاد یا حل تعارضات منافع جوامع محلی، اثرات ملی بر اقتصاد و گردشگری و ... موضوعات مهمتری برای مقایسه بیلان کلی سدها هستند. در بخشهایی از کشور سدها حتی بیش از نیاز (خصوصا از منظر حجم مخزن) ساخته شده‌اند. حوزه منتهی به دریاچه ارومیه در این دسته قرار میگیرد. اما پتانسیل‌های مهم و ضروری در بخش‌های دیگری از کشور خصوصا سیستان و بلوچستان، لرستان و حتی خوزستان هنوز نیاز به سدسازی دارند. حتی در جاهایی که سدها بیش از حد لازم در یک حوضه آبریز ساخته شده ممکن است معدود پتانسیل‌هایی خاص رها شده و کار نشده (و مورد نیاز) وجود داشته باشد.
 
فارس: نقش صدا و سیما و رسانه‌ها در حل مشکل آب درست اجرا شده است؟

منصوری‌کیا: صادقانه بگوییم در کل یک حالت غیرانفعالی در رسانه در موضوع سدسازی وجود دارد! نزدیک دو دهه است که رسانه‌های اپوزسیون بسیار گسترده و عمیق، با آب و تاب و خستگی ناپذیر مشکلات آبی کشور را جنجالی و احساسی کرده‌اند. دستور کار آنها زیر سئوال بردن مستمر مسئولین حوزه آب کشورو  بازتاب همیشگی نقاط ضعف، بدون تایید نقاط قوت است. البته پیاده نظام و سیاهی لشکر زیادی نیز در فضای مجازی در مسیر آنها قرار گرفته است. رسانه‌های داخلی نیز بعضا طبل همنوایی را با این مجموعه ناامید ساز سر میدهند. یکی از ارکان مهم پروژه ناامید سازی که در خارج از کشور برفضای داخلی سایه افکنده، همین موضوع آب در کشور است. جالب است که در انتخاب اساتید فارغ التحصیل از دانشگاههای معتبر انگلستان، کانادا، آمریکا ( کلا جهان غرب) توسط رسانه‌ای اپوزیسیون یا بی بی سی و ... وسواس خاصی وجود دارد. در مصاحبه‌های ایشان تقریبا نقش تغییر اقلیم، دوره‌های خشکسالی، سیلاب‌های رخ داده در کشور و.. همگی به ناکارآمدی مسئولین و کارشناسان درون پیکره حاکمیت گره زده میشود! این موضوعات بقدری باور پذیر طرح میشوند که گویی نقش ایران در تولید گازهای گلخانه‌ای بیش از آمریکا یا چین است! اثرگذاری این هجمه‌ها در مورد سدسازی در ایران بقدری بوده که نه تنها افراد عادی بلکه بسیاری از متخصصان در رشته عمران و غیره نیز به این نتیجه رسیده‌اند که مشکلات کشور ناشی از سدسازی بی‌رویه است؟!
عجیب اینکه بعضی از اساتید داخل کشور و حتی از دانشگاه‌های معتبر کشور حرف‌هایی میزنند که واقعا آدم متعجب می‌شود. چند شب پیش در یک برنامه پخش زنده صدا و سیما، یکی از اساتید دانشگاه‌های برتر کشور که بشدت سدسازی را زیر سئوال می‌برد از عدم کنترل سیلاب‌های بلوچستان و موضوع انتقال آب از طریق آب شیرین کن‌های دریای عمان شکایت داشت! ولی نتوانست واضح بگوید که برخلاف صحبت‌های خودش واقعا راهی جز ساخت سدها در بلوچستان برای رفع این معضلات وجود ندارد! در گذشته صداوسیما خودمان نیز خواسته یا ناخواسته هجمه‌های منفی علیه سدسازی را بیش از واقعیت‌های موجود نشان داده و تنها در افتتاحیه‌ها و بعضا کلنگ‌زنی‌ها به فواید این پروژه‌ها اشاره مختصری می‌شود.
در طرح‌های توسعه سد و نیروگاه‌های برق آبی طی چهار دهه گذشته مشکلات وجود داشته است اما آیا در هیچ کجا مشکل وجود ندارد؟ آیا اساتید دانشگاه‌های ما همگی در سطح خوب و عالی هستند؟ آیا قضات مبرا از اشتباه می‌باشند؟ آیا همه چیز در همه جا گل و بلبل است؟ نباید زحمات ده‌ها هزار کارشناس، مدیر زحمتکش و خصوصا کارگران و رانندگان جبهه سازندگی را که سبب ساخت بسیاری از زیرساخت‌های مفید و موثر ما شده‌اند به باد فنا داد! لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق.طی دو دهه گذشته اکثر رسانه‌ها در اختیار مخالفان سرسخت سدسازی بوده است. حتی شبکه‌های محلی صداوسیما و شبکه ملی در مورد آسیب‌های سدسازی برنامه‌های متعددی داشته‌اند. پخش این برنامه‌ها با کمک وسایل ارتباط جمعی (و برقی که بخشی از آن توسط نیروگاه‌های برق آبی سدها تولید می‌گردد) صورت گرفته است! این تضاد و پارادوکس بسیار جالب هست! در اغلب محافل، سدسازان امکان دفاع عملی از کارکرد خود را ندارند چون فضای ذهنی جامعه در پس زمینه علیه سدسازی ساختاربندی شده است.جریان ناامیدسازی در این زمینه موفق عمل کرده است. جدیدا صحبت‌های نتانیاهو را شنیدید که صحبت از کمک در حل مشکل ایران (البته بعد از نقشه براندازی) می‌کرد. این خود دلیلی است که بخش عمده‌ای از هجمه‌ها بر بخش آب کشور از سال‌های گذشته دسیسه‌ای مدیریت شده بوده تا در زمان مناسب از بستر تنش‌های اجتماعی آن سواستفاده شود.
 
فارس: چرا فکر می‌کنید سدسازان امکان دفاع از کارکرد سدها را نداشته اند؟

منصوری‌کیا: اولا، فضای مجازی بیشتر در اختیار کسانی است که تمایل به ناکارآمد بینی و ناامیدسازی مردم از فضای حاکم را دارند. دوما: برد خبر منفی هفت تا هشت برابر برد خبر مثبت هم چگالی آن است.سوما: مشاورین و پیمانکاران سدها عموما شرکت‌های خصوصی‌اند و اصلا شرایط نفس کشیدن و دفاع از کارکردشان را ندارند چون از منظر رسانه‌های ملی یا حتی فضای مجازی  این تبلیغ برای شرکت‌شان حساب میشود.چهارما: کارشناسان و حتی مدیران میانی بخشهای دولتی غالبا حق مصاحبه (با عنوان شغلی) را نداشته‌اند و روابط عمومی‌ها شرکت‌های دولتی هم علاقه‌ای به ورود به فضاهای چالشی نداشته و ندارند. 


فارس: ریشه مخالفت با سدسازی در چیست؟

منصوری: عموما مسئولیت پذیری اجتماعی افراد یا نهادها، دلسوزی فردی برای جامعه و طبیعت و در مورد بعضی ازافراد، موج سواری رسانه‌ای و مطرح و محبوب شدن!سد یک وسیله است و نه یک هدف! هر وسیله‌ای میتواند مورد استفاده صحیح یا غلط قرار گیرد. مثلا یک چهار پایه! آیا قصد داریم زیر پایمان بگذاریم تا از میوه های باغ همسایه برداشت غیرمجاز کنیم یا زیر پا بگذاریم تا میوه باغ خودمان را بچینیم! اصولا مقصر دانستن سدسازی به عنوان ریشه ایجاد بحران‌های آبی و یا حتی تغییر اقلیم هیچ مبنای علمی قطعی  شده‌ای ندارد. جالب است که آدم‌های شناخته شده‌ای در ایران و جهان مخالف سدسازی‌اند ولی هیچکدام یک کار علمی مستند که مثلا بتواند ثابت کند که مثلا ۲۰٪ تغییرات اقلیمی ناشی از سدسازی بوده در دست ندارند. اصولا تفکیک سهم درصدی سدها در اثرپذیری مثبت و منفی بر تغییر اقلیم با دانش کنونی بشر شدنی نیست.
 
فارس: موضوع درآمدهای کلان سدسازی، پیمانکاران بادآورده و مشاوران برخودار از مواهب آن چیست؟منصوری‌کیا: سوال خوبی است. دو دهه پیش درآمد یک مهندس سدساز نسبت به مهندس ساختمان ساز بهتر بود چون شرایط کاری سخت تر و کار خارج از مناطق شهری و دور از خانواده داشت و این موضوع منطقی بود. ایران جزو پنج کشور برتر سدساز در جهان شد. اما ظاهرا قرار رسانه‌های غربی یا غربگرا در دنیا بر این است که در هر موضوعی که روی پای خودمان رشد میکنیم زیر سوال برویم. صنایع نظامی و انرژی صلح آمیز هسته ای مثال‌های واضح‌تری هستند. طی دو دهه بقدری علیه سدسازی ایرانی‌ها از خارج و داخل  تبلیغ شد و بقدری مشکلات در این حوزه تعریف کردند که بخش بزرگی از پروژها توسط خودمان نیمه تمام رها شدند! تزریق‌های مالی در بخش سدسازی ناقص شد، مجوزهای لازم یا صادر نشد و یا به موقع صادر نگردید و بسیاری از پیمانکارن و مشاوران به عنوان بازوان اجرایی حاکمیت در بخش  طرح و توسعه زیرساخت‌ها بشدت ضعیف شده و آسیب دیدند. یعنی یک جنگ نرم علیه سدسازی راه افتاد و تاثیر ویرانگر گذاشت و این صنعت را بشدت تضعیف کرد. بخش بزرگی از خبرگان این صنعت یا وارد سایر شاخه‌های سودآورتر و کم دردسرتر(مثل ساختمان سازی و ساخت سایر زیرساخت و یا صنعت) شدند و یا با دانش خود جذب کشورهای صنعتی گردیدند. طبیعی است که اگر منافع مطلوب و مشروع شرکت‌ها نیز تامین نشود آنها نیز تغییر شغل میدهند که اغلب دادند.
دشمنان ایران از رشد و توسعه ایران خوشحال نخواهند بود. عجیب است وقتی کنشگران مخالف سدسازی از دادگاه یا دادسرا سر درآورده‌اند در فضای مجازی و شبکه‌های فارسی زبان غیر بومی، حتی در پادکست‌ها از آنها به عنوان جان بر کفان حقگو یاد شده و می‌شود.  ولی هزاران کارشناس و مدیری که به خاطر ساخت همین سدها و حل مسائل آنها به قوه قضاییه احضار شده و برایشان پرونده تشکیل شده است دیده نمی‌شوند! چرا؟ چون در بررسی‌ها کذب بودن گزارش‌های داده شده به نهادهای نظارتی، مشخص شده و در اغلب موارد تبرئه می‌شوند. البته همین به اصطلاح سدسازها زمان زیادی در محافل قضایی و نهادهای نظارتی در رفت‌وآمد خواهند بود. به عبارت بهتر، اینکه گفته می‌شود با مخالفان سدسازی و مدافعان محیط زیست برخورد قضایی میشود و سدسازان در حاشیه امنیت هستند کاملا غلط است. با توجه به پرونده‌های زیاد ثبت شده برای سدسازان در هیئت‌های تخلفات اداری و قوه قضاییه معکوس بودن این موضوع قابل رصد است.
 
فارس: یعنی مافیای آب را قبول ندارید؟

منصوری‌کیا: خبرهایی که بنده دارم نشان میدهد که استاد دانشگاهی از خدمات ویلاهای کنار یک دریاچه توسط یکی از شرکت‌های آب منطقه‌ای استفاده مجانی کرده است. به محض قطع شدن این خدمات و دلخوری‌های دیگر او در یک سخنرانی زیرمیز زدند و موضوع سدسازی در این را مفسده جلوه دادند! ظاهرا جمله مافیای آب اختراع اوست. حتی اگر این روایت صحیح نباشد (که به احتمال قوی هست) شخصا افرادی را می‌شناسم که پس از کوتاه شدن دست خود یا دوستانشان از درآمدهای طرح‌های پژوهشی و امکانات مرتبط با سدها به جان متولیان سدسازی یا بهره برداری از سدها افتاده و از نهایت نفوذشان برای آسیب زدن به طرف مقابل استفاده کرده‌اند! البته در کل دنیا، در هر جا پول هست امکان سواستفاده هم هست. فرقی نمیکند در مسکن، سد، دارو، تبادل ارزهای خارجی و... ولی باید مراقب بود موضوعات منفی بیش از حد بزرگ جلوه داده نشوند. به هر حال خدا ناظر بر اعمال و رفتار ماست.
 
فارس: آیا الگوی کشت یا توسعه کشاورزی صحیح صورت میگیرد؟

منصوری‌کیا: طبق سند آمایش سرزمین حداکثر ۶/۵ میلیون هکتار سطح زیر کشت اصولی می‌توان داشت اما ۹ میلیون هکتار زیر کشت می‌رود! الگوی کشت خصوصا در خشکسالی‌ها غلط است. ریشه مشکل ما، توسعه ناپایدار کشاورزی است و صنعت و شرب ناصواب، بدنام شده‌اند. لازم است 30 درصد مصرف آب کشاورزی کاهش یابد تا بسیاری از مشکلات حل شود و این شدنی است. 
فارس: برای فرونشست چه باید کرد؟ نقشه راه آب کشور چه افقی را نشان می‌دهد؟ منصوری‌کیا: حجم مخازن سدهای کشور حدود 50 میلیارد متر مکعب است. ۹۵ میلیارد مترمکعب منابع آب تجدید پذیر و ۴.۴ میلیارد متر مکعب کسری منابع آب زیرزمینی وجود دارد. در افق دید نقشه راه آب کشور قرار است میزان مصرف سالیانه از 93 به 74 میلیارد مترمکعب کاهش یابد. از این میزان 67 میلیارد متر مکعب آب‌های متعارف و 6.6 آن آب‌های نامتعارف خواهد بود. در این حالت میزان برداشت از آب‌های تجدیدپذیر به سطح مطلوب خواهد رسید. از ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ مقدار 30 میلیارد مترمکعب آب در سیستان و بلوچستان جاری شده است. در کشف رود در همان زمان ۶۰ میلیون متر مکعب آب از طریق رودخانه از کشور خارج شد. لذا سدسازی مهم است. اگر سد نباشد آب زیرزمینی برداشت شده و فرونشست افزایش می‌یابد. فرونشست اصالتا به علت برداشت آب زیرزمینی است و نه به علت سدسازی. اگر یک متر مکعب آب در شرق کشور از کشاورزی به صنعت تغییر یابد ۶۵ برابر ثروت و ۴۵ برابر اشتغال زایی خواهیم داشت. توسعه کشاورزی در شرق و مرکز کشور غلط است. برای توسعه در سایر جاها نیز حتما باید محدود و  کاملا حساب شده عمل کرد.
 
فارس: انتقال آب سودمند است یا زیان آور است؟

منصوری‌کیا: انتقال آب هزینه بر و دارای تبعات خاص خود است. معمولا امکان توسعه و بهبود آبخوان و آبخیزداری و خصوصا قنات وجود دارد. پس از این‌ها اگر مشکل با ساخت سدهای با ظرفیت مناسب در منطقه حل می‌شود نباید به سمت انتقال آب رفت. اگر با این راهکارها مشکل منطقه حل نمی‌شود شاید بهتر باشد از توسعه و بارگذاری بیشتر جمعیت، کشاورزی و یا حتی صنایع در آن منطقه چشم پوشید. در غیراینصورت و در صورت لزوم تامین آب به هر شکل ممکن، انتقال آب میتواند روش سودمندی باشد البته صرفا برای تامین مصارف شرب و حداکثر مصارف صنعت. بعید است این روش برای توسعه و یا حتی حفظ  کشاورزی یا فضای سبز موجود در یک منطقه روش مناسبی باشد.  
فارس: آیا میتوان از زیرساخت های موجود بهتر استفاده کرد؟منصوری‌کیا: بله. لازم است نگاه به تغییر شرایط بهره‌برداری از سدها و منحنی فرمان آنها متناسب با تغییرات شرایط اقلیمی صورت گیرد. توجه کنید که این تغییر شرایط اقلیمی است که سبب کارآمدتر شدن یا ناکارآمدتر شدن سدهای موجود شده است. وقتی شرایط طبیعی تغییر کرده شما هم باید خود را با شرایط جدید تطبیق داه و از روش‌های مدیریتی کهنه و ناکارآمد دست بردارید. ده‌ها مجوز برای ساخت سدها لازم است. هزاران نفر ساعت وقت، صرف بررسی‌های کارشناسی آنها صورت میگیرد. بسیاری تضادها هم بین کارشناسان طراح رخ میدهد تا بهترین برآیند کارشناسی تیم‌های طراحی حاصل شود. کسب مجوز سازمان محیط زیست کشور، کسب مجوز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، مجوز پدافند غیرعامل و غیره نیز هست که جمعا کارها را خیلی زمانبر، طاقت فرسا و پیچیده می‌کند.
نهایتا بسیار دیده شده که مطالعات و کسب مجوزها بقدری طولانی شده که الگوی بارش‌ها و پیش فرض‌ها عوض شده است! یعنی یک سیکل معیوب تکرار میگردد. البته مشکل  میزان دقت در برداشت داده‌های هیدرولوژی و هواشناسی هم وجود دارد. از هر زاویه که نگاه کنید اصلاح منحنی فرمان با آخرین شرایط حاکم لازم می‌گردد و استاندارها هم این توصیه را دارند.
 
فارس: گفته می‌شود در دنیا سدها را تخریب می‌کنند و ما هنوز اصرار به سدسازی داریم و برعکس آن بعضی میگویند جنگ سوم جهانی بر سر آب خواهد بود و ما باید سدهای بیشتری بسازیم.  نظر شما چیست؟
منصوری‌کیا: باید تغییر اقلیم و اثر آن بر سدهای موجود را پذیرفت و دست از سیاه نمایی یا ناکارآمد جلوه دادن سدهای موجود برداشت. بله خیلی‌ها میگویند جنگ جهانی سوم بر سر آب خواهد بود. مگر حمله آمریکا و اسرائیل به ایران برای آب بود؟ حمله به اوکراین، لیبی، عراق، لبنان، یمن و... هیچکدام برای آب نبوده است. در سال 1394 مصاحبه‌ای با ایسنا داشتم و توضیح دادم که این عنوان غلط است. آب بسیار مهم است اما عوامل سیاسی و امنیتی و... عوامل مقدم‌تر برای جنگ‌هاست. اما در مورد تخریب سدها، به ندرت سدهای بزرگ در دنیا تخریب شده‌اند. تخریب سدها در دنیا عمدتاً محدود به بندهای انحرافی کوچک یا بسیار کوچک، سدهای قدیمی خاکی، سنگی و یا چوبی وخصوصا سدهایی که سازه آنها آسیب جدی دیده، بوده است. کافی است بدانید حجم همه سدهایی که توسط بشر تخریب شده نزدیک دو هزارم حجم مخازن سدهای دنیا است. سهم تخریب‌های که صرفا برای رفع مشکلات زیست محیطی(اگر سازه آنها مشکل نداشته و... ) صورت گرفته نزدیک به یک سوم همین مقدار بسیار اندک است. اعداد اصلا با هجمه‌های رسانه‌ای قابل قیاس نیستند. البته از نظر تعداد ممکن است شنیدن خبر تخریب 1700 سد در آمریکا تعجب برانگیز باشد ولی اکثر این سدها بین یک متر و هشتاد سانتیمتر تا 4 متر ارتفاع داشته‌اند. در ایران ما به اینگونه سازه‌ها بند میگوییم و اصلا اصطلاح سد را برای آنها بکار نمی‌بریم. به هیچ وجه امکان ادامه زیست تمدن‌های فعلی بشری بدون وجود سدها وجود ندارد. به هیچ وجه!
ایران، هند، چین و بعضی کشورهای دیگرهنوز نیاز به ساخت سد دارند. در اروپا قبلا پتانسیل‌های سدسازی استفاده شده و سن سدهای آنها زیاد است لذا تخریب سدهای پر خطری که امکان شکست و آسیب داشته و امکان احیای آنها وجود ندارد در دستور کارقرار دارد. با اینحال حجم مخزن چنین سدهایی غالبا کم است. مباحث مرتبط با تغییر اقلیم و گرم شدن زمین در مقیاس جهانی می‌بایست دیده شود، اگر از قابی بزرگتر به کره زمین نگاه کنیم شرایط فعلی استفاده از منابع آبی در کل دنیا و الگوهای مصرف آب درکنار تولید زباله توسط بشر به شدت غیر منطقی و ناسازگار با طبیعت است. بدون استفاده از کودهای شیمیایی و سایر المان‌هایی که بر محیط زیست تاثیر فراوان می‌گذارد شایدجمعیت جهان بایستی به عددی بین ۷۰۰ میلیون تا یک میلیارد نفر محدود گردد. این عدد با جمعیت‌های کره زمین در قبل از انقلاب صنعتی تناسب دارد. شرایط سیاسی و امنیتی و نظامی حاکم بر جهان خصوصا هژمونی کشورهای امپریالیستی سبب شده که اکثر کشورها نگران کاهش جمعیت خود باشند. اگر نمی‌توان جمعیت را کاهش دادحداقل باید روی کنترل آن، عدم افزایش و خصوصاً توزیع منطقی‌تر آن در کره زمین متناسب با شرایط اقلیمی برنامه‌ریزی شود. آیا پکن، توکیو، لس آنجلس، دبی و بسیاری دیگر از شهرهای مهم دنیا بر هم زننده تعادل اکولوژیک نیستند؟ قطعاً پاسخ مثبت است. ایران هم یک تکه از یک پازل در جهان بزرگ کنونی است.
شهرهای بزرگی در دنیا و ایران دارای جمعیت نامناسب و بیش از حد توان اکولوژیکی و زیست محیطی منطقه خود هستند. وقتی جمعیت جایی آمد جابجایی اش سخت میشود. ولی اقدام عملی ضروری است. نباید نگرش‌ها به گونه‌ای باشد که بعضاً تریبون داران مشهور و مخالف سدسازی در کشور از آن استفاده می‌کنند. این عزیزان به گونه‌ای از داده‌ها بهره‌برداری می‌کنند گویا روش‌ها و منش‌های به کار گرفته شده در ایران سبب تغییر اقلیم کشور شده است. به عنوان مثال در دو سه سال اول وقوع شدید پدیده ریزگردها، سیاسیون و هنرمندان با ماسک در مجلس و یا برنامه های تلویزیونی حاضر می‌شدند و به مسئولین نقد داشتند که چرا بی‌رویه سد ساخته‌اید و بعضا گفته می‌شد اگربهره‌برداری سدها نبود، کانون‌های ریزگرد سبب مشکلات برای مردم نمی‌شد! اخبار را رصد کنید، ثقل تهاجم به سمت سدهای داخل کشور بود. آن زمان ما شنونده نداشتیم و هر چه می‌گفتیم تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهد که ۸۰ تا ۹۰ درصد کانون و عوامل ریزگردها خارج از سرزمین ایران اتفاق می‌افتد کسی حاضر به پذیرش ریسک اجتماعی تایید چنین مطلبی نبود.الان پس از گذشت بیش ازیک دهه تقریبا همه متوجه شده‌اند که عامل اصلی ریزگردهای ورودی به ایران کانون‌های ریزگرد خارج از جغرافیای ایران است. در حالی که آن زمان تلاش می‌شد که سدهای ساخته شده در ایران به عنوان تنها مشکل وانمود شوند. مجددا تکرار میکنم که به هیچ وجه امکان ادامه زیست تمدن‌های فعلی بشری با جمعیت موجود بدون وجود سدها وجود ندارد.
 
فارس: چقدر میتوان به سدسازی به شکل منصفانه خورده گرفت؟

منصوری‌کیا: پاسخ به این سئوال مستلزم انجام مطالعات سریع، مفید و مختصری است که نشان دهد سدهای موجود چقدر از اهداف مد نظر طراحی‌شان (یا تغییر کاربری داده شده شان) را پوشش داده‌اند. هزینه‌ها و زمانبری ساخت سدها و زیان‌ها و منافع اجتماعی، زیست محیطی و مادی انها نیز می‌بایست در نظر گرفته شوند. نباید پیش داوری کورکورانه داشته باشیم. میدانیم برداشت یک سنگ از محیط یعنی تغییر شرایط محیط زیست در آن منطقه. ولی نمی‌شود در محیط زیست دست نبرد و تمدن را پیش برد. البته باید نهایت تعامل برای حفظ تعادل اکولوژیکی و توان زیستی را مد نظر داشت. وجود اکثر سدها سبب حیات و بقای تمدن‌های فعلی بشری هستند. در یک جمع بندی توصیفی و سرجمع، عمده سدها نمره خوب یا عالی میگیرند. تعداد کمتری در محدوده متوسط قابل ارزیابی‌اند و تعداد باز هم کمتری وجود دارند که در کل نمیتوان نمره پاسی به آنها داد. از نظر بنده سد دز نمره بارز یک سد خوب است. در حالی که در افتتاحیه آن وزیر وقت کشاورزی گفته بود سد دز خوزستان را نابود خواهد کرد! در کل باید در نگاه منفی‌مان به سدسازی تجدیدنظر کنیم. چشم ها راباید شست. جور دیگر باید دید.

:
:
:
آخرین اخبار