قرار بود هر 10 نفرشان بیایند. با هم بیایند و در مورد مشکلشان صحبت کنند، از آن 10 نفر تنها سه نفرشان به دفتر ما آمدند: ابراهیم، علی و دوست دیگرشان.
مزه پریدن زیر دندانشان رفته بود. هوای پریدن در سر دارند. درسش را خوانده بودند و گواهینامه خلبانی داشتند. اما با قبول شدن در آزمونهای مختلف، همچنان سر رد شدن در مصاحبه، بیکار مانده بودند.
انگار سهم «نفت» نه توی زمین نه توی آسمان به خوزستان نمیرسد... این بار نوبت به شرکت هواپیمایی نفت بود که از پس آزمونش بر بیایند و وقت رسیدن به مصاحبه، باز هم تکرار همان داستان قدیمی.
از فارغ التحصیل شدن هرکدامشان چند سالی میگذشت: ابراهیم دو سال، علی یک سال و دوست دیگرشان هم یک سال و نیم...
* چه زود، دیر میشود
سال گذشته شرکت هواپیمایی نفت برای تکمیل کادر پروازی خود و خدمت در استان خوزستان با اولویت استخدام خانواده شهدا، ایثارگران و افراد بومی و داشتن شرایط سنی و فنی و تحصیلی دعوت به همکاری کرد. در فرودین امسال خبر دعوت به همکاری، دوباره روی سایت این شرکت رفت.
ابراهیم در این باره میگوید: تا مهر چیزی نمانده است؛ 27 ساله میشوم و سنم از حداکثر سن تعیین شده در آزمونهای استخدامی رشته خلبانی میگذرد. اما کسی توجهی نمیکند.
وی ادامه میدهد: سال گذشته آزمون استخدامی این شرکت بعد از شش سال برگزار شد. 110 نفر توی این آزمون شرکت کردند که از این تعداد 33 نفر به مصاحبه راه یافتند. من و دوستانم هم در این فهرست 33 نفری بودیم. به مصاحبه دعوت شدیم، مصاحبه جنبه علمی نداشت، هرچند پیش از آزمون اعلام نکرده بودند چه تعدادی از افراد استخدام میشوند؛ 3 نفر را پذیرفتند و به تعدادی از دعوت شدگان به مصاحبه وعده استخدام دادند. قرار شد در مراحل بعدی سه نفر سه نفر باز هم نیرو بگیرند؛ در حال حاضر یک سال گذشته و کس دیگری را به غیر از آن سه نفر استخدام نکردند.
* نشانی بومی شدن
این روزها به نظر میرسد تعریف بومی بودن در نهادهای مختلف متفاوت است. هرچند در تعریف بومی بودن، گفته میشود نیروی بومی کسی است که یا متولد شهر مورد نظر آزمون استخدامی و برخی از آزمونهای سراسری دیگر باشد یا اینکه حداقل دو مقطع تحصیلی خود را در آن شهر گذرانده باشد. جذب کردن افراد بومی سبب میشد این افراد در استانشان ماندگار شوند و به مردم دیار خودشان خدمت کنند. این ویژگی به کارگیری نیروی بومی در خوزستان جلوه پر رنگ تری به خود میگیرد از یک سو ظرفیتهای صنعتی بسیاری در این استان وجود دارد؛ از سوی دیگر نرخ بیکاری خوزستان در سال گذشته 10 و نیم درصد، اعلام شده و هنوز جزو استانهایی محسوب میشود که نرخ بیکاریشان دو رقمی است...
ابراهیم میگوید: دو نفر از افراد استخدام شده در اصل تهرانی هستند و نباید بومی محسوب شوند اینها که نباید با دادن نشانی اقوامشان در اهواز بومی شمرده شوند.
وی میگوید: همه شرکتهای هواپیمایی از نیروی شهر خودشان استخدام میکنند به نظر میرسد فقط شرکت هواپیمایی نفت این چنین نیست. در حال حاضر مدیر عامل این شرکت هواپیمایی تغییر کرده است مدیرعامل جدید که خوزستانی نیست و پیش از این مدیر برنامهریزی شرکت هواپیمایی ایران ایر بوده، قصد دارد برای استخدام دوباره آزمونی را برگزار کند؛ وعده استخدام افرادی که در آزمون قبلی پذیرفته شدند هم فراموش شده است.
دوست دیگرشان ادامه میدهد: باز هم آزمون باز هم مصاحبه و زمان همینجوری میگذرد؛ من هم 6 ماه دیگر تا 27 سالگی فرصت ندارم، متاسفانه تا آشنا نداشته باشی کارت راه نمیافتد چند وقت دیگر هم میخواهند بگویند از سن استخدامتان گذشت.
پیش از این هم گفته بودند اولویت با خانوادههای شهدا و افراد بومی است؟
ابراهیم پاسخش روشن است: من هم پدرم جانباز است، نیروی بومی به حساب میآیم، تسلط به زبان انگلیسی دارم و گواهینامه خلبانیام را هم از ایران هم از فیلیپین گرفتهام. اما هیچ کدام از این موارد در استخدام من تاثیری نداشته است.
وی ادامه میدهد: فراخوان این آزمون جدید برای سراسر ایران داده شد بیش از 200 خلبان بیکار از سراسر ایران برای شرکت در این آزمون جمع شدند، ما هم به عنوان افراد بومی دوباره در آزمون شرکت کردیم.
* خاک خبر آورد؟
در پنجم خرداد سال 91 شرکت هواپیمایی نفت دوباره آزمونی را برگزار کرد. آسمان آن روز برای «نفت» خاکی شده بود.
ابراهیم در این باره میگوید: روز خاکی آزمون یادم مانده است.
قرار بود نتیجه این آزمون یک ماه بعد اعلام شود. الان دو ماه گذشته و هیچ خبری از اعلام نتایج نشده است البته چند روز پیش متوجه شدیم پنج 5نفر را برای مصاحبه دعوت کردند.
این 8 نفر را میشناسید؟ از شرایط استخدام این آزمون برخوردار هستند؟
تعدادی از افراد انتخاب شده که ما میشناختیمشان، از شرکتهای هواپیمایی دیگری آمده بودند: یکی نفر ازکیش ایر، یکی از شرکت هواپیمایی آریا که منحل شده و کسانی هم از شرکت هواپیمایی آسمان و ایران ایر.
سابقه کاری این افراد در نظر گرفته شد؟
توجیهشان تجربه کاری این افراد بود؛ فکر میکنند در صورت استخدام ما مجبور هستند برای گذراندن دورههای مختلف به خارج از ایران هزینه کنند البته این تصور، نهایت بیانصافی است چون در بین دوستانم افرادی را بسیار با سوادتر از افراد پذیرفته شده، میشناسم. این افراد استخدام شده هم روزی مثل ما بودند و از یک جایی کارشان را شروع کردهاند.
وی میگوید: اما چون سایر بچههای بومی که در این آزمون شرکت کرده بودند از ماجرا با خبر شدند و نسبت به این وضعیت اعتراض کردند دوباره وعده دادن از سر گرفته شد؛ گفتند این افراد به عنوان خلبان پذیرفته شدند و ممکن است تعداد دیگری از افراد هم به عنوان دستیار خلبان استخدام شوند اما من فکر میکنم این داستان تکراری وقت کشی آزمون پارسال است که قرار شده بود سه نفر سه نفر از لیست انتظار33نفرهشان، افراد را استخدام کنند و خبری نشد.
* فقط پرواز
روی بام بازار کار برخی ازشغلها میتوان بلند پروازی کرد تا اوج اسم و رسم بلندشان چرخ خورد؛ بیآنکه فکرش را بکنیم گاهی شرایط سختی بر بازار کار این نوع شغلها تحمیل میشود که پریدن را در ارتفاعهای پایین هم شبیه یک آرزو میکند؛ درست مثل خلبان شدن در خوزستان...
از هر سه نفرشان یک سوال پرسیدم:
مگر شناختی نسبت به بازار کار این رشته نداشتید؟
ابراهیم: سال 84 و 85 که ما هنوز توی این رشته مشغول تحصیل بودیم، شرایط برای استخدام شدن خیلی بهتر و راحتتر بود.
علی دنباله حرفش را میگیرد: ما فقط به خاطر علاقه این رشته را انتخاب کردیم وگرنه هیچ کس به خاطر حقوق این شغل، جانش را به خطر نمیاندازد.
هر سه نفرشان موافقاند. سکوت میکنند و علی حامی «خلبانی» میشود؛ میگوید: رشته خلبانی، رشته منحصر به فردی است مثل سایر رشتهها نیست. هروقت روزنامه را باز کنید و بخواهید نگاهی به صفحه استخدامیها و بازار کارش بیاندازید؛ میبینید توی اکثر رشتهها برای انواع و اقسام شغلها استخدام در شرکتهای مختلف خصوصی و غیر خصوصی وجود دارد. گاهی ممکن است رشتهتان مرتبط با کاری که در آن دعوت شدهاید، نباشد اما بنابر احتیاج آن شرکت در رشته شما نیاز به پذیرش نیرو داشته باشند. اما خلبانی این طور نیست. با این مدرک فقط میتوانی توی همین رشته مشغول به کار شوی.
پس اگر از فرصت سنی تان بگذرد چه کار میکنید؟
هر سه نفرشان همصدا میگویند: هیچی... واقعا هیچی
ابراهیم میگوید: البته در کشورهای دیگر برای رشته ما هم کار جانبی وجود دارد به طور مثال اگر فردی گواهینامه خلبانی داشته باشد میتواند به عنوان «ایر تاکسی» کار کند؛ البته پیدا کردن چنین کاری سخت است اما امکاناتش برایشان وجود دارد؛ در ایران اصلا چنین شغلی وجود ندارد.
* پول بینام
علی از تجربه روزهایی میگوید که به دنبال کار در شرکتهای هواپیمایی مختلف بوده است: در مراجعه به برخی از شرکتهای هواپیمایی برای استخدام شدن با پاسخهای عجیبی از سوی آنها روبرو شدم.
وی ادامه میدهد: درخواست کارم را به شرکت هواپیمایی ماهان دادم. آنها هم به راحتی گفتند استخدام ندارند اما در صورتیکه 100 میلیون به عنوان هزینه تایپ (با توجه به عملکرد متفاوت هر هواپیما با هواپیمای دیگر، هر خلبان موظف است روش استفاده از هواپیمایی را که میخواهد با آن بپرد، یاد بگیرد که به آن تایپ گفته میشود) پرداخت کنم میتوانند مرا استخدام کنند اما این پول هزینه تایپ نام نمیگیرد.
شرکتهای هواپیمایی دیگر هم چنین پولی را خواستند؟
علی با تاکید بر عادی بودن این موضوع، ادامه میدهد: بله میگیرند اما نرخهایش متفاوت است. به طور مثال شرکت هواپیمایی آسمان 75 میلیون و زاگرس نیز نرخ استخدامیاش 50 میلیون تومان است.
وی میگوید: بعضی از شرکتهای هواپیمایی هستند که هزینه گذراندن دورههای خارج از کشور را پیش از استخدام از فرد میگیرند اما برخی دیگر این هزینه را خودشان قبول کرده و پس از استخدام شدن فرد کم کم از حقوقش کسرمی کنند. البته نام و عنوان این پول مشخص است. و با هزینه تایپ خیلی فرق دارد.
* بند «پ»
ابراهیم، علی و دوست دیگرشان به همراه عده دیگری که نیامدهاند دلایل بسیاری را برای رد شدنشان در مصاحبههای پس از آزمونهای مختلف میشمارند؛ از نداشتن رابطههای آشنا گرفته تا فیلترینگ تست پزشکی که برخی از شرکتهای هواپیمایی دارند.
هرچند هر خلبانی که موفق به گرفتن گواهینامه میشود؛ سلامت جسمیاش به طور کامل توسط اداره استاندارد هواپیمایی کشور مورد بررسی قرار میگیرد و در صورت داشتن سلامتی کامل فرد کارت سلامت دریافت میکند. برخی از شرکتهای به این کارت اکتفا میکنند. برخی دیگر سلامتی افراد با وجود دارا بودن این کارت، دوباره میسنجند.
استخدام شدن در هر شغلی ممکن است گاهی به واسطه داشتن رابطهای آشنا برای فرد اتفاق بیفتد هرچند همیشه این چنین نیست...
ابراهیم میگوید: اما توی رشته ما فرصتش نباید ایجاد شود چون استخدام در این رشته بسیار کم اتفاق میافتد و ممکن است بین آزمونهای استخدامی در این رشته چندین سال فاصله باشد و ما فرصت سنیمان را از دست بدهیم. آزمون قبلی که پیش از دو آزمون سال90 و91 برگزار شد در سال85 بود.
وی ادامه میدهد: گرفتن نیروی غیر بومی آن هم وقتی اعلام شده نیروی بومی در اولویت است، میتواند یک تخلف به حساب آید.
* سهم ما از آشیانه
هواپیمایی نفت، نخستین شرکت هواپیمایی ایران است؛ فرودگاه اهواز در گذشته به این شرکت تعلق داشته که قرار است پس از ساخت فرودگاه جدید اهواز در جاده ماهشهر دوباره به نفت برگردد. در حال حاضر تعدادی از هواپیماهای این شرکت در فرودگاه اهواز آشیانه دارند و تعدادی دیگردر فرودگاه تهران نگهداری میشوند.
علی میگوید: شرکت هواپیمایی نفت از آن خوزستان است. هزینه این شرکت هواپیمایی را خوزستان و خوزستانیها میپردازند، یعنی ما به عنوان نیروی بومی از این شرکت هواپیمایی سهم نمیبریم؟
هر سه نفرشان سکوت میکنند. کسی نمیتواند پایان آزاد داستان پرندهها و آشیانه را حدس بزند. این داستان ادامه دارد؟
مرثا شیرعلی
در خوزستان = همه ایران سرای من است
در بقیه استانها = تقویت نیروی بومی وفرهنگ ورسوم هرمنطقه