تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۴:۲۳
کد خبر: ۱۳۱۱۹
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
طالب‌لو: رحمتی به استقلال نیامده همه اختیارات را تضمینی در دست داشت!
وحید طالب‌لو از استقلال جدا شد. او از بین همه پیشنهاداتش بوشهر را برگزید و با بازوبند کاپیتانی شاهین حالا به فینال جام‌حذفی رسیده و باید برابر همان استقلال بایستد! شاهین این فصل تیم پرحاشیه‌ای بوده و در عین حال صاحب عنوان بهترین خط دفاعی (بعد از سپاهان) است. رقابت و کری بین طالب‌لو و رحمتی هم کماکان ادامه دارد و اسرار جدایی طالب‌لو هم هنوز جایی باز نشده و همه اینها دلیلی شده تا از او دعوت کنیم یک ظهر زمستانی دی‌ماه مهمان خبرورزشی باشد. این، ماحصل ملاقات دو ساعته‌ای است که در آن طالب‌لو برای نخستین بار برخی حرف‌ها را رسانه‌ای می کند...

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/13-10-1390/IMAGE634612335436020328.JPG

***
*الان بحث اصلی و سوژه روز انتخاب «شیراز» به‌عنوان میزبان فینال جام‌حذفی است. نظر تو چیست؟
به‌نظر من بهتر بود فینال یا در بوشهر باشد یا آزادی. برای تیم‌های شهرستانی بازی در خانه امتیاز فراوانی است ولی برای استقلال و پرسپولیس فرقی ندارد. آنها همه‌جای ایران میزبان هستند و طرفدار دارند. به این ترتیب برای شاهین بهتر است در خانه با هر حریفی روبه‌رو شود و اگر به هر دلیل این‌طور نشود، بازی در آزادی اولویت بعدی است.
*خیلی زیرکانه به حقیقتی اشاره می‌کنی که تا الان کمتر کسی بر زبان آورده است!
من چیزی برای پنهان کردن ندارم. همان‌طور که گفتم برای هر تیم شهرستانی اولویت اول میزبانی است و اولویت دوم بازی در آزادی چراکه هر فوتبالیستی از بازی در آزادی مقابل این دو بزرگ، استقبال می‌کند و برای بازی پخش مستقیم انگیزه بیشتری دارد. ورزشگاه آزادی افتخار ماست، همه در آن نیروی مخصوصی حس می‌کنند و چمن هم استاندارد است. بازی مقابل دو بزرگ و زیر ذره‌بین رسانه‌ها نیروی زیادی به تیم‌های شهرستانی می‌دهد و اگر تا دقیقه سی گل نخوردی، همان فشار و استرس ناشی از سکوها و هواداران به تیم استقلال و پرسپولیس منتقل می‌شود و این امتیاز خیلی بزرگی است.
*به‌خصوص که بازی جام‌حذفی است و باید برنده داشته باشد!
دقیقاً. بازی لیگ نیست که برای مساوی بیایی یا در صورت شکست امکان جبران در هفته‌های بعدی باشد. این فینال جام‌حذفی است و برنده صاحب افتخار ابدی و بلیت آسیا می‌شود و بازنده مثل بقیه تیم‌های دیگر هیچ! مثل تیمی که اصلاً شرکت نکرده یا دور اول اوت شده...
*موافقی از همین فینال جام‌حذفی شروع کنیم؟
یعنی از آخر بیاییم اول؟
*بله؛ در فینال خوردید به استقلال!
آنها خوردند به ما!‌ شاهین دو ساعت زودتر فینالیست شد!
*و برای تقابل با پرویز مظلومی انگیزه زیادی داری!
جایگاه‌ها فرق دارد، ایشان مربی است و من بازیکن و هیچ‌وقت نمی‌شود اسم تقابل روی این بازی گذاشت. ما اختلاف سلیقه‌هایی با هم داشتیم و داریم اما به‌عنوان مربی برایشان احترام قائلم.
*حالا ماه‌ها از خروج تو از استقلال می‌گذرد، وقتش شده این اختلاف سلیقه‌ها را بیشتر توضیح بدهی.
من در همان بازی لیگ با استقلال طرف نیمکت نرفتم. هرگز هم کتمان نکردم که اختلافاتی دارم، از ظاهرسازی و ریاکاری بدم می‌آید و همیشه خودم هستم. با همان حس قلبی‌ای که دارم. بعد از بازی چند کلمه‌ای گفتم و همیشه دوست داشتم برای مردم توضیح بدهم چرا مجبور به ترک استقلال شدم. هر روز در کوچه و خیابان مردم از من همین را می‌پرسند و متأسفانه هنوز برخی هواداران دوست‌داشتنی استقلال فکر می‌کنند من به‌خاطر پول بیشتر یا ترس از رقابت با رحمتی استقلال را ترک کرده‌ام، در حالی که این‌طور نیست.
*خب، الان بهترین فرصت است که همین مسائل را توضیح بدهی.
من اصلاً‌ با استقلال تا آخر فصل قرارداد داشتم!‌ یعنی تا تابستان 1391 و نمی‌توانستم از تیم جدا شوم، مگر آنکه باشگاه می‌خواست. من اصلاً به ‌فکر رفتن نبودم و اتفاقاً اولین دلخوری‌ام از مسئولان استقلال همین است که بعد 8 سال حضور در این تیم چرا باید از طریق روزنامه‌ها بفهمم مرا نمی‌خواهند؟ استقلال که ارث پدری من نبود، خیلی راحت صدایم می‌کردید و در یک اتاق می‌گفتید شما در لیست سرمربی نیستید. من هم تشکر می‌کردم و خیلی دوستانه با هم دست می‌دادیم و خداحافظ شما! من تا امروز روزی‌ام را از استقلال می‌گرفتم و از فردا در تیم دیگری، اصلاً تا الان از فوتبال‌ نان می‌خورده‌ام و از فردا باید دنبال راه دیگری باشم. اینکه دعوا و دلخوری نداشت. به نظر شما این توقع زیادی است؟

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/13-10-1390/IMAGE634612335446316346.JPG

*اصلاً‌؛ تا لحظه آخر همیشه در مصاحبه‌ها‌یت می‌گفتی می‌مانم و رقابت می‌کنم، پس چطور شد؟

آقایان نخواستند! نمی‌دانم اسمش را چه می‌گذارید ولی بعد از اینکه من در روزنامه‌ها خواندم در فهرست مربی نیستم و گفتم می‌مانم و رقابت‌ می‌کنم، آقایان از من خواستند زیر تعهدنامه‌ای را امضا کنم که در آن نوشته بود: «سی‌ بازی نیمکت‌نشین باشی اعتراض نمی‌کنی» آخر شما بگویید کجای دنیا از‌ آدم چنین تعهدی می‌گیرند؟ این یعنی از روز اول به دیگری تعهد داده‌اند همه فصل فیکس بازی می‌کند و تکلیف بقیه هم معلوم شده و اصلاً رقابتی در کار نیست و نخواهد بود! شما به من بگویید، کجای دنیا و کدام سرمربی چنین می‌کند؟ کجای دنیا از اول تکلیف ارنج را مشخص می‌کنند و فقط برای نیمکت دنبال مهره می‌روند؟
*بعد چه شد؟ شنیدیم رحمتی هم برایت پیغامی فرستاده بود.
بله؛ ایشان با تیم‌ملی در اتریش بودند که من به کشور برگشتم و رفتم باشگاه. وقتی گفتم می‌مانم و رقابت‌ می‌کنم و جایی نمی‌روم، به ایشان گفته بودند وحید چنین می‌گوید. او هم به یکی از دوستان مشترک‌مان پیغام داد که به وحید بگو اگر می‌خواهد بماند باید قول بدهد به نیمکت‌نشینی اعتراض نکند! یعنی چه؟! این پیغام را شما چطور تفسیر می‌کنید؟ جز این است که ایشان از اول فصل همه‌چیز را می‌دانسته و تضمین داشته؟
*رحمتی در اردوی اتریش هنوز با استقلال قرارداد امضا نکرده بود!
بله و جالب همین است که نیامده همه اختیارات با ایشان بود!
*تو چه جوابی به پیغام رحمتی دادی؟
پیغام دادم: شاید شما بتوانی برای باشگاه استقلال یا کل فوتبال تصمیم بگیری ولی نمی‌توانی برای من تصمیم‌گیری کنی.
*یعنی رحمتی حاضر به رقابت با تو نبود و از اول فیکس شده بود؟
من عین ماجرا را گفتم، شما چه برداشتی می‌کنید؟ ضمناً مگر تاریخ فوتبال فراموش کرده که در لیگ پنجم چه اتفاقی افتاد؟ مگر آن فصل هم ایشان به‌عنوان ستاره ملی نیامد؟ فقط مربی به کسی تضمین نداد و همه‌چیز به رقابت در تمرین واگذار شد و نتیجه‌اش را همه دیدند. اصلاً مگر من وحید طالب‌لو فقط با رحمتی رقابت کرده‌ام؟ مگر در این دهه استقلال دروازه‌بانان کوچکی داشته؟! از پرویز برومند و مسعود قاسمی بگیرید تا خود رحمتی،‌ تاپالوویچ، نامداری و آقای محمد محمدی. در دو فصل اخیر که رحمتی بیشترین بازی را بین همه این افراد در استقلال کرد، باز هم آمار بازی‌های من بیشتر بود. نبود؟ مگر فصلی که خود ایشان در استقلال بود من بیشتر بازی نکردم؟
*چرا؛ لیگ پنجم شما دروازه‌بان اصلی استقلال بودید!
پس من امتحانم را پس داده و از رقابت واهمه‌ای ندارم، ایشان رقابت قبلی را به من باخت و اگر قرار باشد از رقابت ترسی وجود داشته باشد او باید بترسد! ضمناً، وقتی می‌گویند سی ‌بازی قرار است ایشان بازی کند یعنی به طالب‌لو یا هرکس دیگر فقط 15 تا 20 بازی می‌رسد و این برای کسی خوب است که اول راه باشد. من توانایی و پتانسیل خودم را قبلاً ثابت کرده‌ام که می‌توانم سالی در 40 بازی برای استقلال مفید باشم، پس چرا باید 10 بازی، بازی کنم؟
*تیم‌ملی چه؟ چرا از تیم‌ملی دور هستی؟ حتماً شایعات را شنیده‌ای.
بله؛ ولی کاری از دستم برنمی‌آید. فقط می‌توانم مثل هر ایرانی آرزو کنم تیم کشورم موفق باشد و برای موفقیت دعا کنم. در ادوار 1998 و 2006 که به جام‌جهانی رفتیم همه دیدند در داخل کشور چه نشاطی ایجاد شد و در عوض، ناکامی جام‌جهانی قبلی چقدر در پیشرفت فوتبال‌مان تأخیر ایجاد کرد. فوتبال در زندگی مردم ما نقش مهمی دارد و با پیروزی تیم‌ملی همه روحیه و انرژی مثبت می‌گیرند. برای بازیکنان هم مهم است، دیدید بعد از جام‌جهانی 2006 آندو و شجاعی لژیونر شدند.
*با کروش به جام‌جهانی می‌رویم؟ او موفق می‌شود؟
تنها مربی، مدیر، بازیکن یا امکانات ملاک موفقیت نیست. فوتبال کار گروهی و جمعی می‌طلبد و همه باید کمک کنیم تا تیم‌ملی موفق شود. از مسئولان و شما روزنامه‌ها تا مدیران، باشگاه‌ها، مربیان و... فقط شخص کروش ضامن موفقیت نیست.
*در مورد تیم‌ملی می‌خواستی نکته‌ای بگویی!
فقط یک ابهام کوچک در ذهنم‌ به‌وجود آمده! از وقتی آقای کروش آمدند تا امروز، تک‌تک دروازه‌بان‌های شاغل در لیگ‌برتر را در اردوهای مختلف دعوت و از نزدیک کارشان را دیده‌اند، حتی در مقطعی که حقیقی در پرسپولیس و گردان در ذوب‌آهن فیکس بودند، ذخیره‌های‌شان یعنی معمارزاده و باقر صادقی با یک بازی یا بدون بازی(!) به تیم‌ملی دعوت شدند. شما کسی را می‌شناسید که تا به حال دعوت نشده باشد؟

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/13-10-1390/IMAGE634612335441168337.JPG

*تقریباً همین‌طور است، همه سنگربانان دعوت شده‌اند!
از جوانانی مثل لک و صادقی بگیر تا باتجربه‌هایی مثل محمدی، میرزاپور، رودباریان و... مکانی و رحمتی و گردان و حقیقی هم که قبلاً بودند. حالا شما جای من، برای‌تان سؤال ایجاد نمی‌شد که چرا فقط و فقط وحید طالب‌لو دعوت نشده؟ فقط یک بار در لیست اولیه چهل نفره اسمم بود و قبل از تشکل اردو خط خوردم!
*این مسئله را به مهدی رحمتی نسبت می‌دهند؟
من که شنیده‌ام!
*بحث لژیونرها را کردی‌، چرا در همه این سال‌ها هیچ دروازه‌بانی از ایران به خارج نرفته؟ سال‌هاست می‌گویند رحمتی می‌رود ولی...
دلایل زیادی هست، مهم‌ترینش اینکه ما در سطح پایه مربی دروازه‌بانی نداریم. وقتی طرف به باشگاه و سپس تیم‌ملی دعوت می‌شود، تازه می‌خواهیم الفبا و اصول دروازه‌بانی را یادش بدهیم که نمی‌شود!‌ الان در لیگ برتر حرفه‌ای ما نصف تیم‌ها مربی دروازه‌بانی ندارند، چه رسد به لیگ یک یا سطوح پایین‌تر. چند سال قبل قانون منع استخدام دروازه‌بان خارجی تصویب و همین مسئله باعث رشد استعدادهای جوان و خوبی مثل لک، سلیمی، مکانی، گردان، صفا و... شد. فکر می‌کنید اگر باشگاه‌ها اجازه جذب دروازه‌بان خارجی را داشتند، پرسپولیس به حقیقی میدان می‌داد؟ اما این قانون به‌تنهایی نمی‌توانست همه مشکلات ما را حل کند. قانون قدم اول بود و برای تکمیل کار باید اقدامات دیگری هم انجام می‌شد که نشد.
*مثلاً چه اقداماتی؟ پیشنهاد تو با 8 سال سابقه در لیگ چیست؟
شنیدی تا حالا یک مدرس دروازه‌بانی به ایران دعوت کنند و دو، سه روز برای مربیان و مدرسان ما کلاس آموزشی بگذارد؟ شنیدی یک دوره تخصصی دروازه‌بانی جایی تشکیل شود؟ یا کلاس مخصوصی؟ یا اصلاً سالی یک بار همین 10،12 مربی دروازه‌بانی که در لیگ‌برتر شاغل هستند دور هم جمع شوند و تجربیات و دانسته‌های‌شان را به هم منتقل کنند؟ ساده‌ترین فایده این کار این است که دروازه‌بان در تیم‌ملی و باشگاه با یک روش و متد تمرین خواهد کرد و دچار دوگانگی نمی‌شود. حتی می‌توانند همین دروازه‌بان‌های شاغل در لیگ را دعوت و آنها هم با هم‌اندیشی کنند. این‌طوری بزرگ‌ترها تجربیات‌شان را به جوانان منتقل و فضای دوستانه‌ای هم ایجاد می‌شود و همه این قدم‌ها می‌توانست مکمل آن قانون باشد. حالا سال بعد این قانون را هم به بهانه عدم نتیجه کافی برمی‌دارند!
***
*برویم سراغ فصل نقل‌وانتقالات. می‌گفتند کار تو با سایپا تمام شده و حتی به جلسه نهایی هم رفتی، چه شد دقیقه 90 پیشمان شدی؟
آقای بابازاده، مربی سابق من آنجا بودند. وقتی قضیه استقلال منتفی و مجبور به ترک خانه‌ام شدم، از چند تیم پیشنهاد داشتم. قبل از رفتن به سفر خارج قولی به آقای کوشا دادم و بر اساس همان تعهد اخلاقی اول با سایپا مذاکره کردم. خود ایشان هم در جریان هست که چه مسئله‌ای دقیقه 90 باعث تغییر تصمیم من شد. من از سپاهان، داماش، مس و چند تیم دیگر هم پیشنهاد داشتم و با آقای ساکت هم صحبت کرده بودم.
*مسئله مالی که نبود؟
 می‌توانید از تک‌تک این آقایان که اسم بردم بپرسید، حتی در یک جلسه و با یک نفر، یک بار هم سر مسائل مالی حرف نزدم. پول برای همه مهم است ولی اولویت من در آن لحظه نبود.
*اولویت تو بعد از جدایی از استقلال کجا بود؟
اینکه کجا بازی می‌کنم و چقدر به پیشرفتم کمک می‌شود. من همیشه و هر فصل یک هدف بلندمدت دارم و چند هدف کوتاه‌مدت. همه‌ کارهایم در راستای رسیدن به همین اهداف است چراکه وقتی به یک هدفم می‌رسم احساس انرژی و سرخوشی می‌کنم. من سال‌ها در استقلال صاحب جایگاه و شرایط با‌ثباتی شده بودم و برای من خیلی سخت بود بروم جای دیگری و از صفر شروع کنم ولی باید این کار می‌شد.
*و به شاهین رفتی. الان در نیم‌فصل دوباره بحث نقل‌وانتقالات شده‌ای.
خود سایپا دوباره پیشنهاد داد! آقای صالح تماس گرفت و صحبت کردیم اما این بار من با شاهین قرارداد داشتم و باشگاه باید در موردم تصمیم می‌گرفت.
*به پرسپولیس هم همین را گفتی؟
چیزی برای مخفی‌کردن ندارم. سردار زارع قائم‌مقام باشگاه با من صحبت کردند و به ایشان هم گفتم باید با مسئولان شاهین صحبت کنید.
*اگر شاهین اجازه می‌داد به پرسپولیس می‌رفتی؟
حالا که نشده! حتی فکرش را هم نکردم و الان هم نمی‌کنم. ما در آستانه بازی مهمی در نیمه‌نهایی جام‌حذفی بودیم و باید تمرکزمان را حفظ می‌کردیم. دوست نداشتم فرصت حضور در فینال با شاهین را از دست بدهم. مردم بوشهر خیلی سختی می‌کشند و همه امیدشان به شاهین است. آنها خیلی برای این لحظه و این افتخار زحمت و انتظار کشیدند و دلم می‌خواست باشم.
*قراردادت با شاهین یک‌ساله است؟
بله.
*سال آینده برمی‌گردی استقلال؟
از الان که نمی‌شود تصمیم گرفت. بستگی به شرایط آن روز دارد.
*فرض کنیم شاهین قهرمان جام‌حذفی شد و به آسیا رسید، می‌مانی؟
هیچ‌چیز قطعی نیست.
*مسلماً تمایل زیادی داری به استقلال برگردی. این را که نمی‌توانی انکار کنی!
در پایان لیگ نهم که دوره مدیریت آقای واعظی بود، من هم می‌خواستم بروم. خیلی از بچه‌ها رفتند و من و آرش برهانی مانده بودیم که مدیریت تغییر و فتح‌ا...زاده آمد. ایشان هم آقای مظلومی را آورد و یادم هست آن‌قدر با من تماس گرفتند که از حد خارج شد. در جلسه‌ای که امیدوارم فراموش نکرده باشند، آقای مظلومی گفت: «همه رفته‌اند، من می‌خواهم استقلال را درست کنم و به کمکت نیاز داریم. باید بمانی، به‌خاطر استقلال و هواداران.» من از گذشته صد و خرده‌ای طلب داشتم و پرویز‌خان گفت: «برو قراردادت را تمدید کن، قول می‌دهم پول طلبت را هم بگیری.» نشان به آن نشان که هنوز آن پول را طلب دارم!

http://www.khabaronline.ir/Images/News/Larg_Pic/13-10-1390/IMAGE634612335430872319.JPG

*خیلی از مظلومی دلخوری!
انسان نباید گذشته را فراموش کند. تابستان سال 89 آن‌قدر به من اصرار کرد که بمان و کمکم کن. من منّتی سر کسی ندارم و به‌‌خاطر استقلال و مردم از منافع شخصی‌ام گذشتم. پول بیشتر سایر تیم‌ها را رد کردم و از طلب قبلی‌ام هم چیزی گیرم نیامد. آن وقت تابستان 90 بدون اینکه به خودم چیزی بگویند در روزنامه خواندم مرا نمی‌خواهند! چطور مظلومی آن روزها را فراموش کرده؟
*فقط مظلومی؟
شخص فتح‌ا...زاده، جویباری، بهتاش فریبا و حتی محمود فکری هم مدام از من می‌‌خواستند بمانم. در آن جلسه آقایان هم حضور داشتند و شاهدند که من چه گذشتی کردم، اصلاً از علاقه من به استقلال سوءاستفاده کردند! چون می‌دانستند من قبلاً دوست دارم بمانم نه ریالی روی پولم گذاشتند، نه طلب قبلی‌ام را دادند و نه اصلاً یک کلمه حرف از مسائل مالی زدند! سال بعد هم که این‌طوری جوابم را دادند. من می‌گویم انسان باید مرام و معرفت داشته باشد، سال اول که آقای مظلومی به من نیاز داشت، ماندم و کمکش کردم. فرض که وحید طالب‌لو افت کرده و اصلاً به‌درد نمی‌خورد، آیا نباید ایشان برای من جبران می‌کرد؟ نباید روزی که من کمک لازم دارم دستم را می‌گرفت؟
*به این ترتیب برای برگشت به استقلال باید مظلومی و رحمتی رفته باشند!
هرگز برای استقلال شرطی نداشته و ندارم. من برای فرد کار نمی‌کنم و مجموعه استقلال و مردم برایم مهم هستند.
*شنیدی فرهاد مجیدی بعد از جدایی از دخالت‌های دو معاون باشگاه ایراد گرفته؟
واقعاً دلیل قانع‌کننده‌ای برای این دخالت‌ها وجود ندارد، شاید اگر در استقلال هرکس سرش به کار خودش گرم باشد و به کار دیگران دخالت نکند خیلی از مسائل حل شود!
*چرا در استقلال از این اتفاقات می‌افتد؟ پرسپولیس بزرگانش را یکی‌یکی برمی‌گرداند و استقلال از دست می‌دهد!
الان چون استقلال نتیجه گرفته این مشکلات خود را نشان نمی‌دهند. تیم بزرگ همیشه حاشیه دارد، استقلال پر از حاشیه و مشکل است اما کسب نتایج باعث شده ضعف‌ها به چشم نیایند اما پرسپولیس چون در بحران است، مشکلات نمود دارد.
*فکر می‌کنی چرا پرسپولیس به این بحران افتاده؟
به‌نظر من دلیلش‌ دل‌آزردگی هواداران است. هواداران این دو تیم عاشق تیم‌شان هستند و به‌خاطر باخت و نتیجه دست از عشق‌شان نمی‌کشند. شما ببینید مگر دوره مرحوم حجازی ما آن همه افت نکردیم؟ اما برای هر تمرین هزاران نفر می‌آمدند و بازی‌های‌مان هم لااقل 50 هزار تماشاچی داشت. زمان قلعه‌نویی در هفته پنجم رفتیم قم و (صفر - 3) باختیم، تیم رفت رده هفدهم ولی مردم پشت تیم ایستادند و با حمایت هوادار همه مشکلات قابل حل است. به‌نظر من پرسپولیس به مشکل‌خورده چون هوادارانش کنار رفته‌اند.
*دلیل این دل‌آزردگی چیست؟ رفتن دایی؟ یعنی استیلی را دوست نداشتند؟!
بحث من فرد نیست. مجموعه شامل مدیر، مربی، بازیکن و تماشاچی است و همه باید باشند. من کاری به اسم‌ها ندارم و فقط این را می‌گویم که اگر هواداران کسی را دوست داشته باشند پای او ایستاده و نتایج را تحمل می‌کنند. الان مگر کریمی کم بازیکنی است؟ مگر کم طرفدار دارد؟ مهدوی‌کیا چه؟ هر کدام آنها می‌توانند ده‌ها هزار نفر را به ورزشگاه بکشانند. الان من شرایط کریمی را درک می‌کنم چون در این موقعیت بوده‌ام. اینکه بازیکن بزرگ تیم باشی و همه از تو توقع داشته باشند و تیم نتیجه نگیرد. فشار همه‌چیز روی شانه کریمی است.
*فکر می‌کنی دنیزلی بتواند اوضاع تیم را سروسامان بدهد؟
از ته دل آرزو می‌کنم. فوتبال ایران به آبی و قرمز زنده است و هروقت هرکدام ضعیف شوند، دیگری هم از بین می‌رود. اگر این دو نباشند هم اصلاً فوتبال نداریم.
***
*می‌خواهیم کمی در مورد حاشیه‌های خودت در این سال‌ها صحبت کنیم.
من و حاشیه؟! در همه این سال‌ها من هرگز با کسی مشکل نداشته‌ام.
*زمان حجازی گل‌های بدی می‌خوردی و خیلی‌ها گفتند طالب‌لو فقط برای قلعه‌نویی دروازه‌بانی می‌کند!
در هر مقطع برای آدم داستانی درست می‌کنند وگرنه من هرگز مشکلی نداشته‌ام. من اهل لابی نیستم، خیلی‌ها خواستند به من لطمه بزنند ولی چون تمرکزم همیشه روی مستطیل سبز بوده و حرفم را همیشه در زمین زده‌ام،‌ ناکام بوده‌اند. من تا همین دو سال قبل فکر می‌کردم همه‌چیز فوتبال درون چمن سبز است و تازه فهمیده‌ام این‌طور نیست! به این ترتیب، آنهایی که اهل لابی با دیگران هستند و خارج از فوتبال همه‌کار می‌کنند، با هر وسیله و شایعه‌ای سعی در خراب کردنم داشته‌اند و این هم یکی از همین شایعات بود. اگر من آدم قلعه‌نویی بودم پس چرا وقتی سرمربی تیم‌ملی شد حسن رودباریان را فیکس گذاشت؟ لیگ پنجم استقلال قهرمان و من بهترین دروازه‌بان لیگ شدم اما قلعه‌نویی در جام‌ملت‌ها به من بازی نداد! همه این شایعات را همان آدم‌ها درست کردند.
*یعنی وحید طالب‌لو هرگز اشتباه نکرده یا افت نداشته؟
مگر می‌شود؟ بشر جایزالخطاست، هر قهرمان و هر تیمی هم در طول یک‌سال مدتی در افت به‌سر می‌برد. من هم سالی یک ماه یا 3 هفته افت داشته‌ام اما این را بزرگ کردند و از این درشت‌نمایی هدف داشتند! در یک هفته 2 دروازه‌بان بزرگ و ملی‌پوش درست یک جور گل می‌خورند، تیم یکی باخته و تیم دیگری با وجود آن گل پیروز هم شده، آن وقت فردایش در خبرورزشی و سایر رسانه‌ها دروازه‌بان تیم برنده را کوبیده‌اند و دروازه‌بان مغلوب تا حد یک اسطوره بالا برده شده!
*خبرورزشی؟
واقعاً از شما هم گلایه دارم. (بحث‌مان بالا می‌گیرد.) حالا واقعاً مثالی به‌طور مصداقی در ذهن ندارم ولی چه لیگ هفتم و زمان آقای حجازی و چه بعدها چندبار نسبت به من دوگانه رفتار کرده‌اید. یعنی اشتباه مرا فاجعه قلمداد کرده و...
*طبیعی است که بین ملی‌پوش و بازیکن عادی فرق باشد. بین استقلال و تیم معمولی هم تفاوت هست و پوشش رسانه‌ای روی استقلال و پرسپولیس باعث می‌شود همان‌طور که با یک بازی خوب مطرح و ملی‌پوش می‌شوید، اشتباهات‌تان هم بیشتر از بقیه به چشم بیاید! این ربطی به ما ندارد، در اسپانیا هم بارسلونا و رئال بیش از بقیه زیر ذره‌بین هستند.
در صداقت و بی‌طرفی شما هرگز تردید نداشته‌ام. منظورم از آنهایی که لابی می‌کنند دیگران است و فقط خواستم مثال بزنم. به هر حال در خانه خودم و استقلال خیلی به من لطمه زدند.
*چه کسانی؟ آنها را می‌شناسی؟
بله، همه می‌شناسند! از فوتبالی‌ها گرفته تا آنها که در خود باشگاه استقلال مقابلم تا کمر خم می‌شدند و ابراز لطف می‌کردند ولی پشت‌سر...
*بیشتر توضیح بده، البته قسمت مربوط به درون باشگاه را!
کسانی که از کنار تیم و پست‌های مختلف کلی کاسبی می‌کنند، با وجود طالب‌لو بخش مهم دروازه‌بانی را از دست می‌دادند. من نه نیمکت‌نشین می‌شدم و نه اهل باند‌بازی و لابی با آنها و دیگری بودم! بیرون چمن و بعد از تمرین نه با کسی جلسه می‌گذاشتم و نه تلفنی حرف می‌زدم! خلاصه اینکه هم جای مهره‌ خودشان را تنگ می‌کردم و هم به دردشان نمی‌خوردم، پس مرا می‌کوبیدند.
*خب این داستان رسانه‌ها و اشتباهات فنی در بازی. در مورد آن ماجرا حوله و یا آن دربی که روی تیرک دروازه‌ رمز (!) می‌نوشتی بگو!
امروز و تا همین الان اینجا حرف‌هایی زدم که در عمرم هرگز بر زبان نیاورده بودم. آمدم که بقیه را هم بگویم ولی یکی‌یکی!
*بسیار خب! چرا رحمتی به حوله‌‌ات گیر داد؟!
برو از خودش بپرس! او کاری کرده شما دلیلش را از من می‌پرسی؟! من هرگز مشکلی با کسی نداشتم. با رحمتی هم مشکل فنی نداشتم و تنها سالی که هم‌بازی بودیم من دروازه‌بان ثابت بودم و طبعاً مشکلی نداشتم! دلخوری من از همین داستان شروع شده، همه بچه‌های تیم‌ملی از همان حوله داشتند و دارند. من در همه بازی‌ها آن حوله را می‌بردم، چرا او در آن بازی خاص از این مسئله حرف زد؟
*بازی خاص؟ منظورت چیست؟
رک و واضح می‌گویم! رحمتی در مس کرمان بود و استقلال را (صفر - یک) بردند. آن روز هم من همان حوله را داشتم، چرا چیزی نگفت؟ در سپاهان هم در لیگ نهم و در اصفهان (صفر – 2) پیروز شدند. چرا آن‌جا به حوله من گیر نداد؟ چرا در تنها دیداری که ایشان و تیمش به استقلال باخت، بحث حوله وسط آمد؟ چرا الان که در استقلال است دیگر از حوله حرف نمی‌زند؟ من که هنوز همان آدم هستم، پس معلوم می‌شود مسئله چیز دیگری است!
*چه چیزی؟
انسان باید جنبه باخت داشته باشد!
*ماجرای کله ‌خروس چه بود؟
ایشان گفت توپ جمع‌کن حوله را برداشته و کله‌ خروس در آن بوده، چقدر باید آدم «چیپ» باشد که چنین کارهایی بکند! من اگر بخواهم این کار را بکنم که باید هر بازی یک فریزر با خودم به دروازه ببرم تا کله‌ خروس بو نگیرد! اصلاً انسان چندشش می‌شود کله خروس را دستش بگیرد، حتی فکر کردن به این مسئله حال آدم را به هم می‌زند! بعد هم که دیدید، دوربین برنامه 90 لای حوله را نشان داد که قرآن بود. من برای اینکه قرآن روی زمین نباشد و خاک روی آن ننشیند آن را لای حوله می‌گذاشتم، همه هم دیدند. حالا من سؤالی بپرسم؟
*بفرمایید!
شنیده‌اید می‌گویند «کافر همه را به کیش خود پندارد؟» علم روانشناسی هم ثابت کرده که هرکس دنیا را آن‌طور می‌بیند که در ذهن اوست. همه ما رفتار آدم‌های دیگر را براساس ذهنیت خودمان تحلیل می‌کنیم. مثلاً اگر کسی را در تاریکی ببینی که می‌دود، آدم خوب و سالم می‌گوید: «عجله دارد برود به کسی کمک کند» و آدم منفی و بد می‌گوید: «از دست پلیس می‌گریزد!» من اگر اهل کار خلاف باشم که نمی‌آیم در روز روشن و مقابل میلیون‌ها بیننده تلویزیونی خلاف کنم. چرا آقای رحمتی امروز دیگر از حوله حرف نمی‌زند؟! چرا قبل از آن باخت حرف نمی‌زد؟ اصلاً آن حوله را همه دیدند، یکی فکر می‌کند برای خشک کردن دست و صورت بوده، یکی هم شاید بگوید وسط آن قرآن است. چرا باید ذهن کسی دنبال خرافات و جادو و جنبل باشد؟ جز اینکه آن فرد خودش چون اهل این کارهاست مردم را متهم می‌کند؟! چرا ذهنیت جادو و طلسم و کله ‌خروس برای دیگران به‌وجود نیامد؟
*چندبار اشاره کردید که چرا الان کسی از حوله حرف نمی‌زند...
چون آن قرآن را به بازویم بستم. باور کنید از آن کار هدف داشتم. من همیشه ناراحتم از اینکه چنین ذهنیت بد و منفی‌ای از فوتبالیست‌ها در جامعه وجود دارد. تا بگویی فوتبالیست‌ همه یاد پارتی و خلاف و... می‌افتند و برعکس. در حالی که در این فوتبال تعداد آدم‌های خوب و اهل خدا و پیغمبر ده برابر بدهاست. چند نفر می‌خواهی اسم ببرم که قبل از هر بازی جمکران می‌روند؟ نذر اما رضا (ع) می‌کنند؟ اهل هیأت و تکیه و روضه هستند؟
*می‌خواهید ذهنیت مردم را نسبت به فوتبالی‌ها عوض کنید؟
روزی با یکی از رفقایم به عادت همیشه رفته بودیم جمکران. من بیرون آمده و دم در منتظر دوستم بودم که آقایی با پسر هفت، هشت ساله‌اش از کنارم گذشت. پسرک سرش را برگرداند و دست پدرش را کشید و گفت: «بابا، طالب‌لوست!»
پدرش هم با لحنی که هرگز فراموش نمی‌کنم جواب داد: «اشتباه می‌کنی، بیا برویم، فوتبالیست‌ها که جمکران نمی‌آیند!»‌رفتم جلو و خودم را معرفی کردم و تا آخر عمر یادم نمی‌رود می‌خواستم و می‌خواهم که تا هستم و تا جایی‌که از دستم برمی‌آید ذهنیت جامعه را نسبت به فوتبالیست‌ها درست کنم، همانی که هست.
*برگردیم سر قضیه حوله، گفتید رحمتی جنبه باخت ندارد!
من تیم‌ملی را سر همین داستان از دست دادم. خواهش می‌کنم حالا که برای اولین بار دارم این حرف‌ها را می‌زنم دقیق و درست بنویسید تا همه مردم جزئیات را بدانند.
*حتماً، چطور ماجرای حوله باعث حذف شما از تیم‌ملی شد؟!
آن زمان افشین قطبی سرمربی تیم‌ملی بود. بعد از آن بازی، لیگ تعطیل و تیم‌ملی راهی کره‌شمالی شد و من در اردو و هتل با رحمان احمدی هم اتاق بودم. او زنده است، می‌توانید از خودش بپرسید تا کلمه‌ به کلمه حرف‌هایم را تأیید کند. بازی با کره‌شمالی که تمام شد، قطبی همراه «ابدکنوت» دستیار هلندی‌اش به اتاق من آمد و خواهش کرد وساطت او را پذیرفته و شکایتم از رحمتی را پس بگیرم. در آن سفر قاضی شریفی، رئیس وقت کمیته انضباطی فدراسیون هم همراه تیم‌ملی بود و همان‌جا من شکایتم را تحویل ایشان دادم. در مشورت با دوستان حقوق‌دانم فهمیدم طبق قانون، در صورتی که رحمتی نتواند آن اتهامات علیه مرا که در مصاحبه تلویزیونی همه مردم دیده‌اند، ثابت کند آن وقت بین 6 ماه تا دو سال از حضور در میادین محروم می‌شود. خلاصه، قطبی گفت به‌خاطر من که سرمربی تیم‌ملی هستم، گذشت کن. من هم در کمال احترام گفتم:‌ «اگر قضیه مربوط به خودم بود حتماً به احترام شما انجام می‌دادم ولی این حرف خانواده مرا هم زیر سؤال برده.» کله‌ خروس و خرافه‌پرستی یعنی والدین من مرا درست تربیت نکرده‌اند. یعنی من دین و ایمانم کامل نیست. آن زمان در آستانه ازدواج بودم، تصور کنید خانواده همسرم چه فکری در مورد من می‌‌کردند؟ حالا بماند که هر روز در خیابان چه متلک‌هایی می‌شنیدم. در سراسر ایران و هر بازی، در ورزشگاه‌ها چه توهین‌ها و چه فشاری را به‌خاطر آن اتهام تحمل می‌کردم. فکر می‌کنید یک انسان چقدر تحمل دارد؟
*آن مقطع از نظر فنی هم خیلی افت کردی.
قبول دارم، مقصر خودم هستم که اجازه دادم مسائل بیرونی روی کارم تأثیر بگذارد ولی قبول کنید که به هر حال هرکس تحت‌تأثیر محیط و دیگران هم هست. چه فشاری روی من بود؟ تمرکزم به هم خورد و...
*وقتی درخواست قطبی را رد کردی چه شد؟
گفتم مسئله فوتبالی نیست و پای خانواده‌ام در میان است. اجازه بدهید خودم تصمیم بگیرم و ایشان هم مرا از تیم‌ملی کنار گذاشت!
*و در جلسه کمیته انضباطی؟!
آقایان بصیرت (سرپرست سپاهان) واعظی‌آشتیانی (مدیرعامل استقلال) قاضی شریفی و آقای رحمتی و من حاضران در جلسه بودیم. همان‌جا گفتم حاضرم تعهدنامه‌ای را اینجا امضا کنم که در تمام دوره محرومیت آقای رحمتی من هم در تیم‌ملی بازی نکنم. این کار را به این خاطر می‌کنم تا مبادا حتی یک نفر فکر کند به‌خاطر مسائل ورزشی و رقابت و فوتبال دست به این شکایت زده‌ام.
*در این‌گونه موارد و در فوتبال ما همه دنبال واسطه و ریش‌سفیدی می‌روند!
نمی‌گویم رحمتی از کسی خواست ولی باور کنید هرچه آدم بزرگ و کوچک در این فوتبال و حتی بیرون فوتبال بشناسید به من قبل از جلسه زنگ زدند و خواستند کوتاه بیایم ولی به همه همان را گفتم. از جمله آقاغلام پیروانی که سرمربی تیم امید بودند و حرف‌های‌شان مثل همیشه دلنشین بود.
*نتیجه جلسه شد؟
آقای رحمتی حرفش را نتوانست ثابت کند، آن را پس گرفت و عذرخواهی کرد و من به قاضی شریفی گفتم: «ایشان در یک مصاحبه تلویزیونی اتهامی زده که همه ایران فهمیدند و حالا در یک اتاق در بسته و مقابل 4 نفر عذرخواهی می‌کند.» آقای بصیرت تضمین داد که در رسانه‌ها طوری مسئله را جبران می‌کنند که ذهنیت‌ها از بین برود، من هم گذشت کردم ولی می‌دانستم هرگز آن جو عوض نخواهد شد.
*در مورد دربی و آن حرکات عجیب روی تیرک دروازه چه می‌گویید؟
یک نکته از بحث قبلی یادم رفت، آن روز که حوله مرا دزدیدند، بین دو نیمه قرآن فیلمبردار برنامه 90 را گرفتم و او می‌تواند شهادت بدهد. در مورد این سؤال هم باید بگویم فکر می‌کنید من چرا قرآن با خودم داخل دروازه می‌برم؟! ساده‌انگاری است که بحث برد و باخت و گل نخوردن را وسط بکشند. من همیشه قرآن داشته‌‌ام و این همه گل خوردم، این همه بازی را باخته‌ایم. من قرآن را می‌برم تا همیشه در پناه آن سلامتی‌ام حفظ شود. آن روز دربی هم آقای‌ هادی مباشری که هست و می‌توانید از او بپرسید، موقع ورود به زمین به من گفت وحید، یک 110 روی تیر دروازه بنویس.
*چرا تیر دروازه‌؟
من عاشق روانشناسی هستم و زیاد مطالعه می‌کنم. می‌دانید که بشر صاحب انرژی مثبت و منفی است اما اشیا خنثی هستند. روانشناسی ثابت کرده که اگر به یک شی‌ء انرژی مثبت بدهی، همان را پس می‌دهد و اگر منفی، باز همان. من همیشه درون دروازه و در طول زندگی عادی سعی می‌کنم به اشیای اطرافم مثل همین گوشی موبایل یا تیر دروازه انرژی مثبت بدهم و مثلاً مدام می‌گویم من حتماً موفق می‌شوم، امروز گل نمی‌خورم، پنالتی را می‌گیرم و... عدد 110 هم که می‌دانید در ابجد معنی «علی» (ع) می‌دهد. آقای مباشری که از این اخلاق من خبر داشت فقط پیشنهاد کرد موقع ورود و برای دادن انرژی مثبت از ابجد علی (ع) استفاده کنم و من هم پذیرفتم. خیلی مسئله ساده‌ای بود که بعداً مبدل به ماجرا شد، توسط همان کسانی‌که لابی قوی دارند و مرا می‌کوبند.
*یعنی در رسانه‌ها شایعه کردند که طالب‌لو خرافاتی و اهل طلسم است؟
بله، در حالی که خودشان اهل این کارها هستند و کسی که می‌خواهد کار خلاف عرف بکند پنهانی انجام می‌دهد. آنها با داشتن لابی رسانه‌ای زشت‌ترین و بدترین کارهای‌شان را موجه و خوب جلوه می‌دهند و یا لاپوشانی می‌کنند، در عوض کار خوب شما را بد و از یک اشتباه کوچک طالب‌لو فاجعه درست می‌کنند. باور کنید شرایطی برایم ایجاد شد که برای اولین بار از فوتبال و تمرین لذت نمی‌بردم...
*و از آن مقطع از چه طریق و با کمک چه کسانی به سلامت عبور کردی؟
خیلی‌ها، از دوستان و خانواده یکرنگ تا دکتر منتظری و دکتر خانبانی که الان به پرسپولیسی‌ها کمک می‌کنند. در باشگاه هم روانشناسان زیادی آمدند و از هرکدام چیزی آموختم اما بزرگ‌ترین و مهم‌ترین درس از محضر حضرت آیت‌الله بهجت بود.
*نمی‌دانستیم تو هم نزد ایشان رفته بودی.
امروز چیزهایی گفتم که خیلی جاها نگفته بودم یکی از دوستان آقای دایی ترتیبی داد که لحظاتی به حضور ایشان مشرف شوم و آن قرآن هم هدیه و توصیه ایشان بود.
***
*از قول تو گفته شد «صاحب‌خانه» در استقلال هستی و رحمتی هم در مصاحبه‌ای به کنایه خودش را «مستأجر» خواند!
ماجرا این بود که خبرنگاری از من پرسید: «استقلال خانه شماست، کی به خانه‌‌ات برمی‌گردی؟» من هم جواب دادم: «یک ضرب‌المثل قدیمی هست که می‌گوید صاحبخانه‌های خوب همیشه دعا می‌کنند تا مستأجرشان صاحبخانه شود و برود تا آنها برگردند.» هیچ منظوری هم از این جمله نداشتم، حالا سر و ته حرف مرا چطور زدند و چه نوشته شد، نمی‌دانم، همین‌طور نمی‌دانم چرا آقا به خودش گرفته!
*چرا در ایران دروازه‌بان‌ها با هم نمی‌سازند؟
این قانون نانوشته‌ای در همه دنیاست. شما می‌توانی دو دفاع وسط یا راست و چپ یا دو مهاجم و خلاصه در هر پست 2 بازیکن ممتاز داشته باشی چرا که می‌شود به‌طور همزمان آنها را بازی داد ولی 2 دروازه‌بان را نه! دفاع وسط می‌تواند راست و چپ هم بازی کند ولی دروازه‌بان یکی است و یک‌جا می‌تواند بازی کند. به همین دلیل دو مهره ممتاز و هم‌سطح را نمی‌گیرند.
*یعنی در سطح ملی؟
بله، اصلاً شما دو برادر را در نظر بگیر. از دوستی و رفاقت بالاتر، وقتی یکی بگوید حق من است بازی کنم یعنی غیرمستقیم حق دیگری که بازی کرده نیست و این اتهام همه جای دنیا دردسر درست می‌کند!
*پس بحث رقابت چه می‌شود؟ یعنی دروازه‌بان‌ها نمی‌توانند سالم رقابت کنند؟
چرا ولی در 90 درصد اوقات هر دو از بین می‌روند و در آن 10درصد باقی هم یکی! یعنی به نفعشان نیست و در عمق که دقت کنی به نفع باشگاه هم نیست، هرچند در نظر اول و کوتاه‌مدت شاید به نفع باشگاه شود. باز هم تأکید می‌کنم که این حالت وقتی است که هر دو دروازه‌بان مدعی ملی و فیکس بازی کردن باشند و در یک سطح مثل ماجرای من و محمدی.
*شاهین برخلاف تصور همه صاحب دومین خط دفاعی برتر فصل است.
با اختلاف یک گل بعد از سپاهان دوم هستیم در حالی‌که برابر سایپا (صفر - 3) باختیم و زمین واقعاً فاجعه بود. تیم ما روی زمین کار می‌کند و در هرجا کیفیت چمن بد باشد کارایی نداریم. مقابل نفت هم که اصلاً واترپلو بود نه فوتبال! برابر استقلال هم که عالم و آدم شهادت دادند هر سه گل استقلال خطای داوری بود. هرکدام این‌ها را در نظر بگیری ما صاحب عنوان بهترین خط دفاع لیگ هستیم.
*با این تفاصیل در فینال جام‌حذفی هم کارتان سخت می‌شود چون زمین حافظیه شیراز خیلی ناهموار است!
ان‌شاءالله تا روز 9 بهمن و زمان بازی خوب می‌شود! (خنده جمع)
*پیروزی بر مس و حضور در فینال مردم بوشهر را خیلی خوشحال کرد.
دو شبانه‌‌روز از بازی گذشته و هنوز جشن خیابانی ادامه دارد. واقعاً‌ مردم بوشهر سخت زندگی می‌کنند و فوتبال همه چیزشان است. خوشحالم توانستیم کاری برای آنها بکنیم و امیدوارم همه مسئولان استان به کمک شاهین بیایند تا این فرصت استثنایی برای قهرمانی و رفتن به آسیا را از دست ندهیم. بچه‌‌ها با کمترین امکانات و بیشترین حاشیه، در حالی که تیم خیلی دیر بسته شد، شاهین را تا اینجا آورده‌اند و ثابت کردند برای پول بازی نمی‌‌کنند حالا باید همه کمک کنند.
*چه خبر از مشکلات مالی؟
تا الان فقط دکتر افراشته (رئیس ‌هیأت‌مدیره) تیم را چرخانده و یک نفری واقعاً‌ کار سختی است. اغلب مشکلات بابت مطالبات سال قبل است و باید همه مسئولان استان به تیم کمک کنند، مثل هواداران.
*می‌گویند بعضی‌ها اول فصل همه پول‌شان را از شاهین گرفته‌اند و...
این شایعات واقعاً دردناک و عذاب‌آور است. آنچه در مورد میثم منیعی می‌گویند نامردی است. او از همه اعتبارش برای شاهین و ‌بوشهر خرج کرد و اول فصل تیم را در بد‌ترین شرایط و بی‌پولی بست. خود من و هادی شکوری به اصرار میثم آمدیم. بعد فقط 60 میلیون تومان از کل قراردادش را گرفت که در اردوی ترکیه باشگاه از او خواست خرج تیم را بدهد و 25 هزار دلار همان‌جا هزینه کرد. میثم آنقدر درگیر مشکلات تیم شد که نتوانست روی بازی تمرکز کند و هم شاهین او را از دست داد و هم خودش بابت بازی نکردن لطمه خورد، البته در نیم‌فصل اول و ان‌شاء‌الله دور برگشت حقش را می‌گیرد. حالا این حرف‌ها و تهمت‌ها را به او می‌زنند که ناجوانمردانه است.
*چرا همه می‌گویند او تصمیم‌گیر تیم است؟
میثم فقط تصمیمات مدیران را به بچه‌ها ابلاغ می‌کرد و شایع کردند از طرف خودش تصمیم می‌گیرد. او برای بچه‌ها نزد مدیران تا می‌تواند کار می‌کند و بین بچه‌ها هم به خاطر شاهین و مردم بوشهر همه کار می‌کند. او آنقدر به خاطر تیم از خود گذشته که همین پریروز پیراهن شماره 10 خودش را هم به پور‌خسروانی داد تا خواسته‌اش را اجابت کرده باشد. خودتان می‌دانید در فوتبال ما بعضی‌ها برای شماره 10 یا بازوبند هر کاری می‌کنند!
*خود شما هم قبل از بازی نیمه‌نهایی با مس بازوبند را به نوری دادید؟
این چیز‌ها نشان می‌دهد در یک تیم چقدر همدلی و رفاقت هست. شب قبل از بازی خدا به نوری دختری داد و می‌خواستم هدیه کوچکی به او داده باشم. دیدید که گل هم زد. در تیم ما خیلی‌ها شایسته کاپیتانی هستند.
*راستی، آقا فیروز گفته بود اگر سکه را ببازی بازوبند را از تو می‌گیرد؟!
(می‌خندد) حتماً نباخته‌ام که هنوز کاپیتانم!
*خوشحالی مجیدی در بازی فینال نیست؟
در بازی لیگ هم او گل نزد! دوست داشتم استقلال را با فرهاد می‌بردیم! البته شوخی می‌کنم و همه می‌دانند او از بزرگان تاریخ ماست.
*دوست داری فینال به پنالتی بکشد؟
 اگر قرار به برد ما باشد بله!
*حتماً کلی پنالتی هم می‌گیری!
اینکه گفتن ندارد! من با جوانتر‌ها تمرین می‌کنم که بقیه روحیه‌شان خراب نشود!‌
*حرف ناگفته‌ای مانده؟
بله، ضمن تشکر از شما می‌خواهم چند جمله را حتماً بگویم.
اولاً از مزدک میرزایی عذرخواهی می‌کنم. من در یک مسابقه از کوره در رفتم و علیه او مصاحبه‌ای کردم، بعد پوزش خواستم ولی چون انتقادم رسانه‌ای بود عذرخواهی‌ام نیز باید رسانه‌ای باشد. در ثانی، از همه هوادارانی که برایم وبلاگ و سایت درست کرده‌اند، متشکرم. من در بوشهر راحتم و این را مدیون مردم خوب بوشهر هستم و امیدوارم بتوانیم خاطره خوبی از خودمان برایشان به جا بگذاریم. نکته دیگر اینکه پارسال در استقلال، هواداران یک بنر بزرگ در حمایت از من به ورزشگاه آوردند که نفهمیدم چه کسی دستور داد و به سرعت آن را جمع کردند تا روحیه محمدی خراب نشود و نکته آخر اینکه، ‌به نظر شما پس از این همه سال بازی در استقلال شایسته یک تقدیر خشک و خالی قبل از بازی شاهین ـ استقلال در لیگ و در ورزشگاه آزادی نبودم؟!
به امید پیروزی و موفقیت شاهین در فینال جام‌حذفی.
:
:
:
آخرین اخبار