گردشگري در جهان معاصر به دليل شرايط كاري و سكونتي افراد، افزايش شناخت آنها از مناطق مختلف و تسهيلات جابجايي و مسافرت، اهميت زيادي يافته است. جريانات منطقهاي، ملي و جهاني گردشگران در تمام طول سال و برخي دورههاي زماني خاص نشان دهنده گسترش اين پديده در روزگار معاصر است. شهرها در فرايند گردشگري اهميت زيادي دارند. آنها يا مبداء و مقصد سفرها هستند يا خدمات مورد نياز گردشگران را ارائه ميكنند. شهرها بدليل تمركز جمعيت و مشکلات شهر نشيني، مبدا گردشگري و بدليل امکانات رفاهي و اقتصادي و کانون تمرکز انواع فعاليت ها و جاذبه ها، مقصد گردشگري به شمار ميروند.
بر اساس اين جايگاه مهم شهرها براي گردشگري، آنها درآمدها و خساراتي نيز از گردشگري دريافت ميكنند. جريانهاي گردشگري قابليت درآمدزايي بالايي دارد و اقتصاد شهري ميتواند از اين قابليت به خوبي به شكوفايي برسد. خسارات ناشي از جهانگردي نيز قابل كنترل است ولي نيازمند برنامهريزي و مديريت مناسب است. نخستين شرط موفقيت هر شهر در توسعه گردشگري شهري وجود زير ساخت هاي مناسب شهري، مديريت عاقلانه و مدبرانه در عرصه هاي سياسي فرهنگي و اجتماعي و مانند آن است. دومين شرط براي تضمين موفقيت سياست توسعه گردشگري شهري نظم دادن و آمايش جاذبه هاي شهري و ايجاد تسهيلات و امكاناتي است كه دسترسي به جاذبه ها را بيش از پيش آسان سازد. شوراهاي اسلامي شهرها و شهرداريها به عنوان دو نهاد عمومي غير دولتي مؤثر در برنامهريزي و مديريت شهري كه از قدرت نمايندگي جامعه شهري نيز برخوردارند، اهميت زيادي در فرايندهاي برنامهريزي و مديريت گردشگري در شهرها دارند. اين مقاله سعي دارد با بررسي موضوع گردشگري و اهميت آن در جهان امروز بخصوص شهرها، قابليتهاي نقش آفريني شوراها و شهرداريها را در موضوع گردشگري شهري معرفي كند.
مفهوم گردشگريگردشگري يکي از اشکال گذران اوقات فراغت است که مستلزم جابجايي و تحرک است. واژه گردشگري معادل فارسي واژه Tourism (توريسم ) در زبانهاي انگليسي، فرانسه و آلماني است. لغت توريسم از كلمه تور (Tour) به معناي گشتن اخذ شده كه ريشه در لغت لاتين Tourns به معناي دور زدن، رفت و برگشت بين مبدا و مقصد و چرخش دارد. اين لغت از يوناني به اسپانيايي، فرانسوي و در نهايت به انگليسي راه يافته است (Oxford, 1970, 189). بررسي مفهوم گردشگري نيازمند شناخت مفهوم وقت فراغت و اهميت آن در زندگي انسان امروزي است. "فراغت يک نياز همگاني و از اين جهت يکي از مسائل اساسي عصر حاضر است. فراغت مرتبط با کار است و اين دو، جنبههايي از يک واقعيتند (رضواني، 1382، 31). براي بيشتر مردم فراغت به معناي زماني است که در آن احساس آزادي عمل دارند. البته هر کس ميتواند آزادانه براي بهره گيري از زمان فراغت خود راهي بينديشد. ولي در اين انديشه چندان هم آزاد نيست، زيرا بايد از ميان امکانهاي فراغت يکي را انتخاب کند. فراغت به مانند يک ورزش رواني و عصبي بايد روح اندوهگين و يأس و نااميدي را به نشاط و اميد برساند (صدوقي، 1372، 21). با افزايش اوقات فراغت انسان در دنياي صنعتي شده كه ماشين به كمك انسانها وارد فعاليتهاي اقتصادي شده، نياز به سفر و تمايل فردي و جمعي به آن نيز رو افزايش گذاشت. در نتيجه گسترش سفر و تفريح توآم با سفر مفهوم گردشگري نيز كاربرد فراواني يافت.
"اصطلاح «توريست» (Tourist) از قرن نوزدهم معمول شده است. در آن زمان اشراف زادگان فرانسه براي تکميل تحصيلات و کسب تجربه هاي لازم زندگي، اقدام به مسافرت ميكردند. اين جوانان در آن زمان توريست ناميده مي شدند و بعدها در فرانسه اين اصطلاح در مورد کساني به کار رفت که براي سرگرمي ، وقت گذراني و گردش سفر مي کردند و بعداً با تعميم بيشتر به کساني اطلاق مي شد که اصولاً به اين منظور به سفر ميرفتند. کم کم کلمه توريست به بعضي زبانهاي ديگر نيز وارد شد و از آن واژه توريسم (Tourism) بوجود آمد. از همان زمان توريسم و توريست به بعضي از مسافرتها و مسافريني گفته مي شود که هدف آنها استراحت، گردش، سرگرمي و آشنايي با مردم بود، نه کسب درآمد و اشتغال به کار (رضواني، 1382، 15).
گردشگري داراي تعاريف گوناگوني است که از نگرشهاي مختلف درباره آن ناشي ميشود. در سال 1964 سازمان ملل براساس پيشنهاد كنفرانس بينالمللي حمل و نقل و گردشگري، گردشگري را " فرآيندي كه شخص يا گروهي به منظور تفريح، بازديد از نقاط ديدني، معالجه، مطالعه، تجارت، ورزش و يا زيارت به كشوري غير از كشوري كه در آن اقامت دارند، سفر كنند؛ مشروط بر اينكه حداقل مدّت اقامت آنها از 24 ساعت كمتر و از شش ماه بيشتر نباشد" تعريف كرده است (ديبائي، 1371، 14). كنفرانس جهاني گردشگري نيز در سال 1963 در شهر رم، گردشگر را "كسي كه به طور موقت مسافرت كند و در كشور مورد علاقه خود حداقل 24 ساعت اقامت نمايد، تعريف کرده است (رضواني، 1382، 16). بر اساس تعريفي از سازمان ملل که بنا بر پيشنهاد کنفرانس بين المللي جهانگردي آن سازمان در رم ارائه شد، توريست يا بازديد کننده موقت کسي است که بمنظور تفريح، استراحت، گذران تعطيلات، بازديد از نقاط ديدني، انجام امور پزشکي، درماني و معالجه، تجارت، ورزش، زيارت، ديدار از خانواده، مأموريت و شرکت در کنفرانسها به کشوري غير از کشور خود سفر مي کند؛ مشروط بر اينکه حداقل مدت اقامت او از 24 ساعت کمتر و از 3 ما بيشتر نبوده و کسب شغل و پيشه هم مد نظر نباشد (رضواني، 1382، 17). گردشگري عمل مسافرت کردن و طي مسافت نمودن و رفتن به جايي غير از مکان هميشگي و متعارف زندگي به منظور تفنن و لذت بردن است، حتي اگر اين کار شامل يک جا به جايي کوچک باشد يا اين که هدف اصلي از اين جابه جايي غير از تفنن و لذت بردن باشد (محلاتي، 1380، 2).
در جمعبندي تعاريف ارائه شده براي گردشگري ميتوان به اشتراکاتي نظير انجام سفر بدون نظم مشخص زماني، داشتن اقامت موقت به ميزان حداقل يک شبانه روز، داشتن انگيزههاي غير کاري روزمره و نداشتن اجبار براي سفر دست يافت. با توجه به اين اشتراکات، گردشگري فعاليتي مفيد براي گذراندن اوقات فراغت يا ارضاي ميل دروني فرد براي سفر با اهداف گوناگون است. گردشگري هم شامل فعاليت فرد گردشگر و هم فعاليتهاي واسطهاي و خدماتي براي انتقال وي به مقصد سفر و دستيابي به اهداف وي از سفر در مقصد ميشود.
اهميت گردشگريگردشگري داراي اهميت اقتصادي و اجتماعي قابل توجهي براي جامعه ميزبان و گردشگران است. گرچه هدف گردشگران نميتواند اقتصادي باشد ولي تأثير اجتنابناپذير يافتههاي گردشگران در اصلاح و بهبود شيوههاي زندگي و کار خود ميتواند ثمرات اقتصادي نيز داشته باشد. به علاوه برخي گردشگران با هدف آموزش به سفر ميروند که هدف اقتصادي نيز در آن مستتر است. اهميت اقتصادي گردشگري در جهان معاصر به اندازي قابل توجه است که از آن به عنوان صنعت گردشگري ياد ميشود. اين صنعت دربردارنده فعاليتهاي مديريتي، اجتماعي، صنعتي و توليدي فراواني است که موجب اشتغالزايي، کسب درآمد، فروش محصولات و توليدات ميشود. اهميت گردشگري در دو بعد اقتصادي و اجتماعي قابل توجه است. اينک گردشگري در حال تبديل شدن به فعاليت اقتصادي پيشتاز جهان در ربع اول قرن 21 و مهمترين و سودآورترين تجارت جهان است. اهميت اقتصادي گردشگري از دو بعد ايجاد اشتغال و کسب درآمد در فرايند پذيرايي و خدمالت دهي به گردشگران ناشي ميشود. در صنعت گردشگري، جلب جهانگرد به يك كشور ، منجر به رونق فعاليت در بخش ساختماني براي نوسازي مرکز شهرها، ساختن اقامتگاهها و مکان هاي پذيرايي نظير هتل ها و رستوران ها، رشد صنايع ساخت لوازم تفريحي نظير قايقهاي تفريحي، اسباب کمپينگ نظير چادر و اردوگاه و لوازم ورزشي، رشد توليد صنايع دستي و محلي، افزايش اشتغال در بخش خدمات در حرف كارگر و كارمند هتلها، رستورانها، مؤسسات و دفاتر مسافرتي، گمرك و حمل و نقل، راهنمايان جهانگردي ، مراكز تهيه نقشه ها و بروشور هاي مختلف، مراكز توليد صنايع دستي و فروشگاههاي عرضه كننده آن، توليد و بسته بندي فرآورده هاي غذايي و ... ميشود. "مطابق برآورد سازمان جهاني گردشگري، كل گردشگران دنيا در سال 1950، تقريبا 25 ميليون نفر و در سال 2000 حدود 700 ميليون نفر بود كه در سال 2020 به حدود يك ميليارد و 600 ميليون نفر خواهد رسيد. درآمدهاي حاصل از گردشگري نيز در سال 1980 حدود 105 ميليارد دلار بوده كه در سال 2000 به 476 ميليارد دلار افزايش يافته است و در سال 2020 به حدود يك ميليارد و 590 ميليون دلار خواهد رسيد (كاظمي، 1385، 5).
اهميت فرهنگي و سياسي گردشگري از قابليت تبادل اطلاعات بين گردشگران و جامعه محلي در زمينههاي فرهنگي، ادبي، تاريخي، آداب و رسوم، ايجاد درک مشترک منطقهاي، ملي و جهاني از مسائل انساني، ايجاد روحيه و ظرفيت همزيستي مسالمت آميز جوامع مختلف و توسعه روحيه صلح طلبي، ناشي ميشود. گرايش مردم جهان به يافتن آسانترين و مؤثرترين راه براي گفتگوي فرهنگها، سبب شد كه نقش گردشگري در اين تعاملات هر روز حياتيتر شود. از لحاظ سياسي نيز نقش گردشگري از آن نظر اهميت دارد كه انسانها از تجارب تلخ و شيرين حكومتداري در طول تاريخ و در تمدنهاي مختلف مطلع ميشوند و ضمن برقراري پيوندهاي عاطفي و انساني با يكديگر، با زاويه ديد وسيعتري به ديگر فرهنگها مينگرند و روابط سياسي تمدنها را بر پايه اقتصاد و تفاهم ملل متعادلتر ميكنند. بديهي است كه قرابت و روابط فرهنگي ملل، از آنجا كه پايه و اساس صلح و دوستي و به تبع آن روابط اقتصادي ميان آنهاست، در توسعه همه جانبه آنها نيز سهم بسزايي دارد (كاظمي، 1385، 7). جهانگردي، گسترش افقهاي انديشۀ ساكنان كشورهاي مقصد را از راه تغيير نگرش بومی و كاهش پيشداوريهای با خصلت ملّي را ميسّر ميسازد. جهانگردي از نظر فرهنگي، گسترش فرهنگهاي منطقهاي، هنرهاي مردمي، و گنجينهها را امكانپذير ميسازد (لانكوار، 1381، 93).
انواع و منابع گردشگريگردشگري با توجه به اهداف و خصوصيات مکاني مقصد سفرها داراي تنوع موضوعي گوناگوني است. براي طبقهبندي انواع گردشگري از معيارهاي گوناگوني نظير زمان و مدت سفر، انگيزه اصلي سفر و قلمرو سرزميني سفر استفاده ميشود. همه انواع سفرهاي گردشگران در دو گروه کلي طبيعي و اجتماعي قابل دستهبندي هستند. گروه نخست بر اساس هدف بهرهمندي از طبيعيت و سفر به مناطق داراي ارزش محيطي و طبيعي شناخته ميشوند و در گروه دوم خصيصههاي اجتماعي و مکانهاي واجد اين ارزش خاص، مقصد سفرها را تعيين مي کنند. منابع گردشگري در هر دو گروه متنوع هستند و گردشگران بر اساس شناخت از موقعيت جغرافيايي اين منابع و خصوصيات آنها به سفر ميروند. مهمترين منابع گردشگري طبيعي و اجتماعي در ادامه ذكر ميشوند:
- گردشگري طبيعي: اين دسته از سفرهاي گردشگري با هدف آشنايي با محيط طبيعي و استفاده از لذائذ آن انجام ميشود. در اين گروه گردشگران با هدف ديدار از مناطق خوش آب و هوا و يا خوش منظره، استفاده از آبهاي معدني و درماني، سواحل دريا بويژه در فصل شنا و ماهيگيري، مناطق کوهستاني برفگير، مناطق جنگلي، کويرها و بيابانها براي کنجکاوي، ورزش، تمدد اعصاب و استراحت، تفريح، هيجان و ماجراجويي در طبيعت، سفر ميکنند.
- گردشگري اجتماعي: در اين نوع گردشگري يادمانهاي فرهنگي، تاريخي، ميراث باستاني، مواريث فرهنگي و هنري، آداب و رسوم، انجام مناسک اعتقادي، زيارت اماکن مذهبي و ديني، صنايع دستي، فعاليت هاي جذاب اقتصادي، اماکن شهري جذاب، موزه ها، فستيوالها و رويدادهاي فرهنگي، سمينارهاي علمي ـ فرهنگي و تخصصي، مجامع بين المللي، کنگره ها و سمينارهاي علمي و سياسي، جشنهاي ملي و مذهبي، مراسم ويژه سياسي مانند تدفين رهبران و شخصيتهاي سياسي و يا پيروزي رهبران احزاب و به حکومت رسيدن آنها و نظاير آن، انگيزههاي سفر را ايجاد ميکنند.
برنامهريزي گردشگريگردشگري يکي از فعاليتهايي است که بايد در چارچوب برنامهريزيهاي اجتماعي، محيطي، و اقتصادي در سطح منطقهاي يا محلي مورد توجه قرار گيرد. بنابراين بايد در برنامه جامع يا بخشي در زمينه کاربري زمين، حمل و نقل، اوقات فراغت و توسعه اقتصادي به گردشگري نيز توجه شود. اهميت گردشگري در اين برنامهها به اهميت آن از نظر اقتصادي و اجتماعي در سطح محلي و منطقهاي بستگي دارد. از طرف ديگر مي توان گردشگري را فعاليتي مجزا در نظر گرفت که نيازمند برنامهريزي است و مجموعهاي از فعاليتهاي اجرايي، بازاريابي، توسعه توليد، ترغيب، پيشبيني و برنامهريزي راهبردي را در پي داشته باشد. رويکردي جامع به برنامهريزي در سطح محلي و منطقهاي ميتواند برنامهريزي و بازاريابي راهبردي را با فعاليتهاي برنامهريزي سنتي عمومي تلفيق سازد. به گونهاي که تعادلي بين نيازها و خواستهاي گردشگران و نيازها و خواستهاي جامعه محلي ميزبان برقرار سازد. برنامه گردشگري ابزاري براي هماهنگسازي خواستهاي متنوع جامعه در زمينه فعاليتها و تلاش براي دستيابي به اهداف عمومي فراهم ميکند. همچنين وسيلهاي براي هماهنگ شدن گردشگري با ساير فعاليتهاي اجتماعي ديگر شود.
برنامهريزي گردشگري همانند ساير برنامهريزيها، فعاليتي هدفمند براي دستيابي به اهدافي مشخص از طريق هماهنگ ساختن منابع موجود و برنامهها با نيازها و خواستهاي جامعه است. برنامهريزي گردشگري در بردارنده گامهايي شامل تعيين اهداف کلي و اجرايي، تعيين سيستم گردشگري (شامل منابع، سازمانها، بازارها)، پيشنهاد و ارزيابي گزينهها و انتخاب بهترين گزينهو اجراي آن و نظارت و ارزيابي عمليات اجرايي است. در فرايند برنامهريزي براي گردشگري سهگروه از فعاليت شامل شناخت منابع گردشگري، بازاريابي گردشگري و تأمين زيرساختها اهميت اساسي دارند.
برنامهريزي براي گردشگري متأثر از مداخلات دولت، بخش خصوصي و فراهم كنندگان مردمي خدمات است. هر يك از اين عوامل فعاليت نسبتاً مشخصي بر عهده ميگيرند. بخش تجاري شامل صاحبان سرمايه و مکانهاي پذيرايي و اقامت و ارائه کنندگان انواع خدمات با توجه به سود شخصي به برنامهريزي فعاليتهاي خود ميپردازند. دولت به عنوان مهمترين نهاد عمومي، وظيفه تصويب و اجراي مقررات و قوانين و تأمين زيرساختهاي اساسي را که گردشگري به آنها وابسته است، بر عهده دارد. مشاورين حرفهاي در پيشنهاد برنامه ها و اطلاعات و انتخابهاي صحيح به برنامهريزان و مديران مشاركت ميكنند.
گردشگري پايداربا توسعه گردشگري، استفاده از محيط براي بهرهبرداري نيز افزايش خواهد يافت و امکان اسيب رسيدن به نهادههاي آن افزايش مييابد. آسيبپذيري محيط زيست از فعاليتهاي گردشگري مستلزم توجه به پايداري گردشگري براي حفظ محيط از گزند آسيبهاي بالقوه گردشگري است. مهمترين اصول و مباني توسعه پايدار در گردشگري در برگيرنده منافع جامعه و محيط ميزبان و گردشگران است. اين اصول منبعث از اصول کلي توسعه پايدار در دستور کار 21 سازمان ملل براي حفظ محيط زيست جهاني است که در سند دستور کار 21 برای گردشگری منتشر شدهاند. در اين سند تأكيد ميشود كه" توسعه گردشگری بايد بر اساس معيارهای پايداری باشد؛ مسايل اکولوژيکی در بلند مدت، مسايل اقتصادی و تعهدات لازم نسبت به جنبه های اجتماعی و اخلاقی بايد رعايت شود؛ ماهيت پايداری گردشگری مستلزم محيط های طبيعی، فرهنگی و انسانی است و گردشگری بايد جنبه های فرهنگی، ارزشی وعناصر سنتی جوامع محلی را مد نظر داشت باشد (کاظمی،1385، 129). برخي از اصول گردشگری پايدار عبارتند از:
1. استفاده از ماهيت پايدارگونة منابع :حفظ و استفاده از منابع(طبيعی ، اجتماعی و فرهنگی)بسيار حائز اهميت است وبه معنای تجارت دراز مدت می باشد.
2. کاهش بيش از حد مصرف و اتلاف : که جلوی هزينه های جبران زيان های دراز مدت را گرفته وبه کيفيت گردشگری کمک می کند.
3. حفظ تنوع : حفظ و ارتقای تنوع طبيعی ، اجتماعی وفرهنگی برای پايداری دراز مدت گردشگری اهميت ويژه دارد وپايگاه انعطاف پذيری را برای گردشگری به وجود می آورد.
4. برنامه ريزی : بسط وتوسعه گردشگری که وارد يک چارچوب برنامه ريزی راهبردی محلی وملی شده وتاثيرات محيط زيست را مد نظر قرار می دهد ، پايايی دراز مدت گردشگری را افزايش می دهد.
5. حمايت از نظام اقتصاد محلی : گردشگری که تعداد زيادی از فعاليت های اقتصادی محلی را مورد حمايت وتحت پوشش خود قرار می دهد و ارزش ها و هزينه های محيط زيست را مد نظر قرار می دهد ، علاوه بر حمايت از اين نظام های اقتصادی جلوی انهدام محيط زيست را می گيرد.
6. مشارکت اجتماع های محلی : مشارکت کلی اجتماعات محلی در بخش گردشگری نه تنها به نفع خود آنها ومحيط است بلکه نوع تجربه گردشگری را بهبود می بخشد.
7. مشاوره با افراد ذی نفع وعامه مردم : مشاوره بين صنعت گردشگری و اجتماع ها ، سازمان ها و نهادهای محلی مهم است البته در صورتی که دوشادوش هم کار کنند واختلافات منافع را کنار بگذارند.
8. آموزش خدمه : آموزش خدمه که گردشگری پايدار را وارد روش های اشتغال می کند و در کنار آن استخدام خدمة محلی در تمامی مقاطع ، سبب بهبود کيفيت گردشگری می شود.
9. مسئوليت بازار يابی صنعت گردشگری : از آنجا که بازار يابی ، اطلاعات کاملی را در اختيار گردشگران قرار می دهد ، نه تنها سبب افزايش احترام نسبت به محيط فرهنگی، اجتماعی وطبيعی نواحی ديدنی می شود ، بلکه رضايت مشتری را نيز افزايش می دهد.
10. انجام تحقيق : پژوهش در حال پيشرفت ونظارت برآن از طريق صنعت با استفاده از تجزيه وتحليل وجمع آوری موثر اطلاعات نه تنها ما را در حل وفصل مشکلات گردشگری ياری می کند بلکه مزايايی را برای مقاصد، صنعت ومشتريان در بر خواهد داشت (لومسدن،1386، 378 ).
نقش مديريت شهري در توسعه گردشگريمديريت شهري مركب از سازمانها و نهادهاي دولتي و غير دولتي گوناگوني است كه دو نهاد شوراي اسلامي و شهرداري شهر مهمترين و مرتبط ترين نهادها با جامعه شهري هستند. در اين مقاله نيز منظور از مديريت شهري اين دو نهاد مردمي است. اين دو نهاد به نمايندگي از مردم امور مختلف در شهر را براي زيست مطلوب شهروندان مديريت ميكنند. گردشگري با توجه به پيامدهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، آن در شهرها يكي از مهمترين فعاليتهاي شهري است كه بايد در اولويت مناسب براي مديريت شهري قرار گيرد. مديريت شهري از نظر قانوني مأموريت و وظيفه مصرحي در رابطه با گردشگري ندارد ولي قابليتهاي اجرايي بالايي براي توسعه گردشگري در شهر و بهرهمند ساختن جامعه شهري از مزاياي آن دارند. مهمترين قابليتهاي مديريت شهري براي توسعه گردشگري شهري عبارتند از:
اطلاع رساني و تبليغ: بازار يابي در گردشگري اهميت اساسي دارد و نقش مهمي در هدايت گردشگران ايفا ميكند. از آنجا كه در شهرها متولي مشخصي براي تبلغ درباره جاذبههاي گردشگري شهري و مناطق اطراف آن وجود ندارد، مديريت شهري بر اساس مأموريت كلي خود براي كمك به توسعه شهري ميتواند به تبليغ درباره جاذبهها و تسهيلات گردشگري در شهر خود بپردازند. اين اقدام به روش هاي گوناگوني نظير تهيه بروشورهاي تبليغاتي، ايجاد پايگاه اينترنتي، تبليغات تلويزيوني و راديويي و ارسال پيام اينترنتي و ... قابل انجام است.
تجهيز فضاهاي گردشگري: بخشي از فضاهاي تفريحي و فراغتي كه شهرداريها ايجاد ميكنند، قابلت استفاده براي گردشگران را نيز دارند. فضاهاي سبز، مكانهاي بازي و تفريح در شهرها براي تفريح و استراحت گردشگران نيز قابل توجه هستند. پيوند دادن اين فضاها به مكانهاي اقامتي مسافران در شهرها ميتواند به ارتقاء مطلوبيت شهر براي گردشگران كمك كند. به علاوه اقدامات ابتكاري شهرداريها ميتواند به ايجاد توقف در سفر گردشگران و ترغيب آنها به استفاده از خدمات شهري و بخش خصوصي براي تأمين نيازهاي خود شوند. اين توقف منجر به خريد و ايجاد درآمد براي ساكنان شهرها شود.
ايجاد پاركينگ در مناطق گردشگري: پارگينگ مهمترين نياز گردشگراني است كه با خودرو شخصي و بصورت انفرادي مسافرت ميكنند. تأمين اين فضا توسط شهرداري ميتواند منبع درآمدي براي شهرداري و امكاني براي گردشگر جهت تفريح توآم با آسايش و امنيت باشد.
هدايت گردشگران در شهر: در شهرهاي داراي جاذبه گردشگري كه گردشگران زيادي به آنها مراجعه ميكند عموماً با ترافيك سنگين مواجه هستند. بخشي از اين ترافيك نتيجه نا آشنايي مسافران با مسيرهاي دسترسي به جاذبههاي گردشگري، فضاهاي اقامتي، مكانهاي پذيرايي و ... است. كسب اطلاع از عابران يا رانندگان ديگر براي تعيين مسير منجر به توقف و كاهش سرعت آنها و ديگر خودروها يا عابران ميشود. با هدايت گردشگران در سطح شهر از طريق تابلوهاي راهنمايي ميتواند از بار ترافيكي در شهرها بكاهد.
سرمايهگذاري در زمينه گردشگري: برخي شهرها كه مقصد سفرهاي گردشگري فراواني هستند و از جاذبههاي گردشگري شناخته شده برخوردارند، فرصتهاي زيادي براي سرمايهگذاري در زمينه تأمين فضاهاي اقامتي، فضاهاي تفريح و سرگرمي و پاركينگ هستند. اقدام شهرداري در اين زمينه ميتواند هم منبع درآمدي پايداري براي شهرداري ايجاد كند و هم به رونق گردشگري در شهر و رونق اقتصاد شهري كمك كند.
http://urbankhooz.blogfa.com