یک باستانشناس درپی مطرح شدن بحثهایی دربارهی محوطهی باستانی شوش و ثبت جهانی آن، با اشاره به اینکه پروندهی شوش ماهها قبل تدوین و برای ثبت جهانی به یونسکو ارسال شد، گفت، مدیریت سازمان میراث فرهنگی ابتدا چنین اسناد مهمی را به مجامع جهانی ارسال میکند و سپس به بحث کارشناسی دربارهی محتوای آنچه باید ارسال میشد، میپردازد!
شهرام زارع - باستانشناس و سردبیر مجلهی باستانپژوهی - اظهار کرد: «در هفتهی گذشته، جلسهای دربارهی «مجموعه باستانی شوش» تشکیل شد که بنا بر اعلام معاون میراث فرهنگی کشور باید به رفع ابهامها دربارهی عرصه و حریم این مجموعه تاریخی میانجامید. با وجود این، نهتنها جلسهی مذکور به رفع ابهامها منجر نشد، بلکه به ابهامهای تازهای دامن زد.
پروندهی ثبت جهانی شوش گویا حدود هفتماه پیش (یعنی اوایل فوریه سال ۲۰۱۴ میلادی) بهعنوان نامزد ثبت جهانی به یونسکو فرستاده شد، اما محمدحسن طالبیان که مسوولیت تدوین این پرونده را برعهده دارد، پس از جلسهی هفتهی گذشته گفت که مسوولیت رسیدگی و بررسی موضوع را به پژوهشکدهی باستانشناسی محول کردهایم و نتایج پس از بررسیهای کارشناسی این پژوهشکده اعلام خواهد شد. در وهلهی اول، اگرچه ممکن است این پاسخ خوشایند بهنظر آید و برای افکار عمومی قانعکننده باشد، اما واقعیت این است که همچنان حامل همان ابهام نگرانکنندهای است که طی ماههای اخیر نیز شاهد آن بودیم.
تهیه و تدوین پروندهی ثبت جهانی شوش، بنا به اعلام رسمی مسوولان سازمان میراث فرهنگی دست کم از حدود دو سال قبل آغاز شده و بهنظر میرسد که حدود هفتماه قبل برای یونسکو ارسال شده است. وقتی پروندهی محوطهای تاریخی بهعنوان نامزد ثبت جهانی به یونسکو ارسال میشود، به این معناست که برنامه یا پلان مدیریتی آن تدوین و ارائه شده است. برنامه و پلانی که دست کم چشمانداز 10 سالهی مدیریت آن محوطه را برای کمیتهی علمی مرکز میراث جهانی تشریح و توصیف میکند؛ چنین پروندهای باید برنامهها و تعهدات مدیریتی سازمان متولی میراث فرهنگی دولت متبوع را به روشنی ترسیم کند.
بر این اساس، اطلاعاتی مانند اندازه و مشخصات محوطهی نامزد ثبت جهانی از جمله نکات ضروری و اولیهی هر پروندهای بهشمار میآید و مشخص نبودن این نکات پایهای در یک پرونده به معنی غیرقابل ارزیابی بودن آن پرونده است. این در حالی است که محمدحسن طالبیان - معاون میراث فرهنگی و مسوول پروندهی ثبت جهانی شوش - در پایان نشست هفتهی گذشته اعلام کرد که «اندازه عرصه و حریم شوش مشخص نیست و پژوهشکده باستانشناسی مأمور مطالعه و اعلام نظر در این زمینه شده است!»
برگزاری این جلسه و محول کردن تصمیمگیری به پژوهشکدهی باستانشناسی، در حالی که پلان مدیریتی پروندهی شوش ماهها قبل تدوین و برای ثبت جهانی به یونسکو ارسال شده، نهتنها به معنی انکار ارسال این پرونده به یونسکو است، بلکه به معنای آن است که مدیریت سازمان میراث فرهنگی بهعنوان نهادی که نمایندگی دولت جمهوری اسلامی ایران را در داخل و خارج از کشور در امور مربوط به میراث برعهده دارد، ابتدا چنین اسناد مهمی را به مجامع جهانی ارسال میکند و سپس به بحث کارشناسی دربارهی محتوای آنچه باید ارسال میشده میپردازد!
اگر چنین باشد، این نقض غرض است و بهطور بالقوه میتواند به معنای بازی با آبروی دولت جمهوری اسلامی ایران در مجامع جهانی تلقی شود.»
او در ادامهی این مطلب با اشاره به اینکه «بیشک پاسخ معاون میراث فرهنگی و مسوول پروندهی ثبت جهانی شوش به پرسشهای زیر میتواند به روشن شدن موضوع کمک کند» افزوده است:
«۱. پروندهی ثبت جهانی شوش چه زمانی و با چه عنوانی به یونسکو ارسال شده است؟ در این پرونده، محوطهی شوش واجد چه شرایط و مشخصاتی است؟ آیا نامزدی شوش در فهرست میراث جهانی بهعنوان یک اثر و محوطهی «منفرد» مطرح شده، یا آنکه بهعنوان یک «منظر فرهنگی» (شامل تپههای اقماری و آثار وابسته به آن) معرفی شده است؟ آیا عرصه و حریم ارائهشده برای شوش، آنطور که باید، بازتابدهنده و معرف تمام خصایص این مجموعهی تاریخی - فرهنگی و طبیعی است یا خیر؟
۲. چرا عرصه و حریم محوطهی شوش که در سال ۱۳۸۷ طی برنامهای علمی مشخص و معین شد و (با تغییراتی) به تأیید اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری خوزستان و پژوهشکدهی باستانشناسی کشور رسیده بود، در تدوین پروندهی ثبت جهانی شوش معیار قرار نگرفته است؟
۳. تدوین پروندهی ثبت جهانی «مجموعه باستانی شوش» را چه کسی یا کسانی برعهده داشتهاند و چرا از هیچیک از کاوشگران این مجموعهی باستانی برای مشورت و مشارکت در تدوین پرونده دعوت به عمل نیامده است؟
۴. مدیر پایگاه شوش در چندماه گذشته، چندبار با صراحت و قطعیت در رسانهها گفته که عرصه شوش «۴۰۰ هکتار» است و «۴۰۰ هکتاری» ثبت خواهد شد. با توجه به اینکه اظهارات او با آرای همهی کاوشگران و کارشناسان صاحبنظر تضاد آشکار دارد و از سوی دیگر، او از حیث تحصیلات و سوابق علمی، واجد صلاحیت لازم برای اظهار نظر در این زمینه نیست، چرا چنین اظهار نظری کرده و با تکرار و تأکید بر این امر پافشاری کرده است؟ با توجه به اینکه چنین اظهاراتی مصداق روشن و آشکار انکار مدارک متقن علمی است و اعمال و اجرای آن به معنای تخریب عامدانهی میراث ملی و بشری میتواند محسوب شود، واکنش مدیریت ارشد سازمان میراث فرهنگی و سایر نهادهای مسوول چیست؟ بویژه با توجه به اینکه دولت یازدهم در آغاز راه است و هنوز نتوانسته از مشکلات به ارث رسیده از دولتهای نهم و دهم عبور کند، آیا چنین رویکردهای غیرکارشناسی و علمستیزانهای به پیشبرد اهداف دولت «تدبیر و امید» کمک میکند یا موجب تضعیف آن میگردد؟
۵. در ماههای گذشته، اخباری دربارهی «روند سریع آمادهسازی و ساماندهی شوش» منتشر شد که شامل مرمت بنای آپادانا، حفاظت و خواناسازی شهر پانزدهم، ساماندهی انبارها، ایجاد رمپ، درختکاری و نظایر آن بود. آیا این اقدامات با مشورت، حضور یا نظارت مستقیم متخصصان و کاوشگران این محوطه بوده است یا خیر؟ اگر نبوده، چرا؟
محتوای پروندهی شوش هنوز برای افکار عمومی و حتی جامعهی متخصصان کشور پوشیده است. محمدحسن طالبیان - معاون میراث فرهنگی و مسوول پروندهی ثبت جهانی شوش - اظهار نظر دربارهی اندازهی عرصهی شوش را طی جلسهی هفتهی گذشته برعهدهی پژوهشکدهی باستانشناسی و متخصصان نهاده است. این امر اگر «صوری» نباشد، به این معنی است که او نسبت به اشتباهی که در این زمینه رخ داده، مسوولیتپذیر است و از تعجیل غیرضروری برای ثبت جهانی شوش چشمپوشی کرده است. اگر چنین باشد، خبری فرخنده است. در این صورت، محول کردن تعیین عرصهی باستانی شوش به پژوهشکدهی باستانشناسی معنیدار و قابل تقدیر میشود. پژوهشکدهی باستانشناسی البته بخشی از راه را طی کرده و وظیفهاش برای تعیین عرصهی محوطهی شوش با گمانهزنیهای سال ۱۳۸۷ انجام شده است. آنچه اکنون باید بر آن تمرکز شود، دعوت از متخصصان و تأکید بر ثبت جهانی شوش بهعنوان یک منظر فرهنگی و مجموعهای است که هم محوطههای اقماری در پیوند با آن را دربربگیرد و هم به منظر طبیعی شوش توجه کافی شود.
پژوهشکدهی باستانشناسی باید این فرصت را غنیمت بشمارد و به معاون میراث فرهنگی که دیدگاه درستی دربارهی انجام کارها از مجراهای تخصصی ندارد و «پس از مرگ سهراب» به سراغ متخصصان رفته، بقبولاند که اهداف سازمان میراث فرهنگی کشور فقط با اتکا به خرد جمعی متخصصان و مشارکت رشتههای مختلف علمی محقق میشود. برکشیدن پژوهشکدههای مختلف این سازمان به جایگاه حقیقی خود و محور قرار دادن «علم» و نه «شعار و تبلیغات» است که میتواند سازمان میراث فرهنگی را در تحقق اهداف خود یاری رساند.»