برای حل مشکلات به درون استان توجه کنم؟ مثلاً من هم به مردم استان بگویم لوله های نفت را بر روی کشور ببندید تا حقتان را بگیرید چون ما خود باید مشکل خود را درون استان حل کنیم و استان های دیگر نیز باید برای حل مشکلاتشان توجه شان را به استان خودشان معطوف نمایند. این نگاه، نگاهی ملی است؟
خوزنیوز: پیرو یادداشت قبلی آقای دکتر قمشی با عنوان "
آسمان ریسمان" آقای دکتر فضل الله صلواتی نماینده دوره اول مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی و استاد بازنشسته دانشگاه اصفهان جوابیه ای در پست گروهی اساتید ایران خطاب به ایشان منتشر نمودند. متن جوابیه در وبلاگ آقای دکتر صلواتی (
salavati-f.blogfa.com) قابل دسترسی است.
اکنون دکتر مهدی قمشی، استاد دانشکده مهندسی علوم آب دانشگاه شهید چمران اهواز نیز بر جوابیۀ ایشان یادداشتی با عنوان "آسمان ریسمان 2" منتشر نموده اند که متن آن در ذیل آمده است.
آسمان ریسمان 2
(جوابیه ای بر یادداشت دکتر فضل الله صلواتی)خدمت استاد بزرگوار جناب آقای دکتر فضل الله صلواتی
باسلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات در این ماه پر خیر و برکت، پیرو جوابیه جنابعالی به یادداشت اینجانب با عنوان آسمان ریسمان و ضمن تشکر از دکتر حسین انصاری که نظرات مفید خویش را تحت عنوان "چالش های آب کشور" ارسال نمودند، از اینکه باب گفتگوی سازنده را در مورد مسئله ای مهم و چالشی باز کرده اید تشکر می کنم. اطمینان دارم این گونه مباحثات در روشن تر شدن مسئله و تبعات آن موثر خواهد بود و نتیجه آن می تواند در اخذ تصمیم درست مسئولین را یاری رساند. جناب آقای دکتر بنده در یادداشت قبلی سعی نمودم از بُعد ملی و کارشناسی وارد قضیه شده و ضمن ارایه اطلاعاتی صحیح به جنابعالی و خوانندگان محترم، از نظر تخصصی و کارشناسی و البته بصورت کلی در مورد طرحهای انتقال مورد نظر اظهارنظر نمایم. در آنجا عرض کردم منابع آب زاینده رود نسبت به گذشته نه تنها کم نشده بلکه بسیار بیشتر نیز شده است و با مدد انتقال های متعدد از سرشاخه های رودخانه های کارون و دز سالیانه تاکنون 880 میلیون مترمکعب آب وارد زاینده رود می شود و بزودی نیز با بهره برداری از تونل کوهرنگ سه سالیانه 250 میلیون مترمکعب آب دیگر از سرشاخه های کارون به زاینده رود اضافه خواهد شد. ضمناً خدمتتان عرض کردم مشکل زاینده رود می تواند در خود استان اصفهان با مدیریت مصرف آب، تا حدود زیادی حل شود. در جوابی که ارسال نموده اید متاسفانه بدون توجه به عرایض اینجانب و تنها با اتکا به بعضی اعداد و ارقام بعضاً غیرصحیح و یا غیر مرتبط با موضوع، بر نظر قبلی خود پافشاری نموده اید. هرچند بسیاری از مسائلی که بیان نموده اید از نظر کارشناسی در تخصص اینجانب نیست اما با این وجود در حد اطلاعات خود در انتهای مطلب به همه آنها خواهم پرداخت. ابتدا صلاح را در آن می بینم که قبل از اطاله کلام اطلاعات بیشتری در مورد مشکل آب کشور و نحوه مدیریت آن در اختیار خوانندگان قرار دهم زیرا دانستن این مطالب ما را به انتخاب راه درست رهنمون خواهد نمود.
باید بدانیم که بطور کلی متوسط آب قابل استحصال سالیانه در کشور ما حدود 120 میلیارد مترمکعب است که از این مقدار تقریباً نصف آن از طریق منابع زیرزمینی استحصال می گردد و نصف دیگر بصورت سطحی جریان دارد. با توجه به جمعیت فعلی کشور و این حجم آب، مقدار سرانه آب شیرین هر فرد کمتر از 1600مترمکعب خواهد شد. لذا به همین دلیل است که چند سالی است کشور ما در زمرۀ کشورهای با تنش آبی قرار گرفته است و معنی آن این است که مقدار آب شیرین قابل استحصال بسیار محدود است و لذا کشور باید در مدیریت مصرف آن نهایت دقت و وسواس را بخرج دهد تا ضمن بهره برداری صحیح از این مقدار آب و بهره وری بالا اجازه ندهد در موارد مصرف آن یعنی شرب، صنعت، کشاورزی و محیط زیست مشکل حادی بروز نماید.
همچنین باید توجه کرد که با عنایت به اینکه نزولات جوی در کشور در سالیان مختلف با نوساناتی مواجه است و همین طور با در نظر گرفتن سهم زیست محیطی عملاً کشور می تواند جهت مصارف خانگی و صنعت و کشاورزی، بر روی 90 میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال برنامه ریزی نماید. از این مقدار حتی اگر 80 میلیارد مترمکعب آن بمنظور کشاورزی در نظر گرفته شود (که بسیار زیاد است) نمی توان با آن کل زمینهای قابل کشت کشور (که طبق یک برآورد 18 میلیون هکتار می باشند) را به زیر کشت محصولات کشاورزی برد. توجه داشته باشیم که کشت های متفاوت، مقدار آب متفاوتی را طلب می کنند مثلاً مقدار آب مورد نیاز برای دوره کاشت گندم 3500 تا 6000 مترمکعب است و در مقابل برای کشت برنج این مقدار بین 30000 تا 35000 مترمکعب است یعنی چیزی نزدیک به 7 برابر. در کشور ما حتی اگر همه زمینهای قابل کشت در سال یک بار گندم کاشته شوند با حجم آب موجود 17 میلیون هکتار به زیر کشت خواهد رفت. اگر برنج کاشته شوند تنها 2.5 میلیون هکتار زمین را می توان به زیر کشت برد. چون در عمل نمی توان (و حتی به صلاح نیست) که کشت ها را به کشت های کم مصرف محدود کرد لذا با در نظر گرفتن کشت هایی با مصرف کم و متوسط و باغات، با این مقدار آب شاید در بهترین وضعیت بتوان 10 الی 12 میلیون هکتار از زمین های قابل کشت کشور را به زیر کشت برد. پس می بینید که کشور مجبور است از کشت حداقل یک سوم زمین های قابل کشت خود صرفنظر نماید. از این مقدار زمین قابل کشت موجود در کشور، 3 میلیون هکتار آن در استان خوزستان قرار گرفته و 500 هزار هکتار آن در استان اصفهان. آبهای سطحی که به سمت خوزستان در قالب رودخانه های کارون، دز، کرخه، مارون جاری هستند (توجه شود که استان خوزستان از حیث آبهای زیرزمینی بسیار ضعیف و در حد صفر است) در بهترین وضعیت می توانند نصف این مقدار زمین ها را آبیاری کنند. یعنی در نهایت در استان خوزستان یک و نیم میلیون هکتار زمین حاصلخیز باید بدون کشت باقی بمانند. علاوه بر این باید توجه نمود که در مسیر کارون از محل سرشاخه ها تا دشت خوزستان حدود 2000 متر اختلاف ارتفاع وجود دارد و این اختلاف ارتفاع توسط نیروگاه های برق آبی تجهیز گردیده است که بدون آنکه ذره ای از این آب را مصرف کنند انرژی پاک را در اختیار کشور قرار می دهند. هم اکنون شش نیروگاه بزرگ برق آبی در مسیر کارون فعالند. بر اساس قیمت های سال 91 به ازای هر 100 میلیون مترمکعب انتقال آب در سال از سرشاخه ها، حدود 33 میلیون کیلووات ساعت از تولید انرژی برق آبی کاسته می شود و ارزش ریالی این خسارت حدود 400 میلیارد ریال در سال است. برای استخراج ضرر ناشی از طرح انتقال بهشت آباد این اعداد را می توانید در ده ضرب کنید یعنی ضرر سالیانه ای برابر 400 میلیارد تومان. توجه کنید که بحثمان انتقال آب به منظور شرب نیست زیرا برای تامین آب شرب شهروندان قیمتی نمی توان گذاشت و همه آحاد کشور باید به آب شرب سالم و بهداشتی دسترسی داشته باشند. اما در زمینه کشاورزی و صنعت حتماً باید از نظر اقتصادی ارزیابی صحیحی انجام گردد. همچنین توجه شود که راه انتقال بین حوضه ای آب همیشه بسته نیست و در مواردی با در نظر گرفتن حقوق مردم پایین دست و توجیه اقتصادی می تواند انجام شود. با توجه به نکات فوق است که از نظر کارشناسان منحرف کردن مسیر طبیعی رودخانه از ارتفاع 2000 متری با صرف هزینه های نجومی و زدن تونلی 65 کیلومتری با قطر 6 متر و تحمل ضرر تولید انرژی برق آبی و ایجاد مشکلات زیست محیطی برای منطقه مبداء (خوزستان و چهارمحال بختیاری) و نهایتاً کشت همان محصولات در منطقه ای دیگر، غیرمنطقی و غیر اصولی ارزیابی می شود. جناب آقای دکتر صلواتی، هنوز نکات بسیار دیگری هست که از نظر کارشناسی می توان به آنها اشاره کرد اما در بخش اول به همین اکتفا می کنم و اگر این مکاتبه ادامه داشت به آنها نیز خواهم پرداخت.
اما در بخش دوم این یادداشت می پردازم به نکاتی که در یادداشت خود به آن اشاره کرده اید و مرا مورد خطاب قرار داده اید.
جناب آقای دکتر صلواتی، اینجانب برای شما احترام زیادی قائل هستم و از رشادت ها و مواضع سیاسی و خدمات شما به کشور آگاه هستم و شما را سیاست مداری دلسوز، کارکشته و خوش فکر می دانم اما از اینکه عده ای با دادن اطلاعات غلط سبب نتیجه گیری اشتباه مثل شمایی می شوند سخت آزرده ام. در یادداشت خود و در اولین پرسش از اینجانب بنظر می رسد دو نکته اشتباه وجود دارد: اولین نکته " سیصد هزار کشاورز شرق اصفهان" است. استاد فرهیخته جناب آقای صلواتی، تعداد کشاورزان استان خوزستان با سه میلیون هکتار زمین قابل کشت، دویست و بیست هزار نفر است که از این تعداد یکصد و بیست هزار نفر آن فعال هستند و بقیه غیرفعال. حال چگونه است که در شرق اصفهان که جمع زمین های قابل کشت آن به 150 هزار هکتار نیز نمی رسد سیصدهزار کشاورز فعال باشند؟ به نظرتان این عدد صحیح است؟ یعنی بطور متوسط هر کشاورز نیم هکتار زمین دارد؟ اگر این طور باشد که دیگر این زمین ها زمین کشاورزی نیستند و باید به آنها باغ ویلا اطلاق شود. به هر صورت بنظرم این عدد بسیار غیر واقعی است و یا شاید همانطور که بعضی ها می گویند (و من به آن اطمینان ندارم) مسئولین استان اصفهان زمین ها را با وعده آوردن آب به قیمت گزاف به عده ای فروخته اند و اکنون در تهیه آب برای آنها مانده اند و با فشار سیاسی می خواهند آن را حل کنند. علاوه بر این در انتهای پاراگراف ما را مردمان بالادست خطاب کرده اید نمی دانم منظورتان این است که ما بر سر چشمه بالادست نشسته ایم و آب را از مردمان پائین دست خود دریغ کرده ایم؟ نه، برادر فرهیخته و گرامی اگر از نظر موقعیت به آبراهه ها و طرح موردنظر (طرح بهشت آباد) توجه کنید این استان اصفهان است که بعنوان بالادست سعی در تغییر مسیر طبیعی رودخانه دارد و آن را از مردمان پائین دست دریغ نماید. اما بطورکلی در مورد سوال اول عرض کنم برای ما اصفهان همان نصف جهان است و ما به هیچ وجه راضی به مشقت هم میهنانمان نیستیم و وقتی خود آثار تخریب محیط زیست را که هنوز به اصفهان نرسیده سالهاست تجریه کرده ایم (گردو غبار شدید و آلودگی های موجود در هوا را می گویم) مسلم است که با آثار تخریب محیط زیست بخوبی آشنا هستیم اما بنظر شما این عدالت است که به قیمت حل مشکل منطقه ای از کشور، منطقه ای دیگر را دچار مشکل نمود؟ و باز هم اعتقاد خود را تکرار می کنم که در استان اصفهان با مدیریت صحیح مصرف آب، می توان مشکل را تا حد زیادی مرتفع نمود .
در مورد کلمه " زیاده خواهی" که برای شما بسیار سنگین بوده و شما را برآشفته نموده مثال هایی ذکر کرده اید. اینجانب ضمن احترام به همه رزمندگان و شهدای جنگ تحمیلی لازم به توضیح می دانم که در جنگ تحمیلی قسمتی از کشور عزیزمان مورد تجاوز قرار گرفته بود که اتفاقاً قسمت بسیار مهم و نفت خیز کشور بود و البته دفاع از آن وظیفه ملی همگان. آیا این نگاه ملی است که بار دفاع از آن را متوجه خوزستانیها می دانید؟ و یا تحمل بار مهاجرین جنگ تحمیلی را به رخ ما می کشید؟ فکر نمی کنید در جهانی که اکنون کشورهای همسایه نیز خود را موظف به پناه دادن به مهاجرین جنگ می دانند صحبت از تحمل استان های همجوار مناطق جنگی کمی دور از انصاف است؟ آیا اکنون تاوان آن از خود گذشتگی ها را طلب می کنید؟ این نگاه ملی است؟ آیا با مبنا قرار دادن این نگاه خوزستانی ها سزاوارتر نیستند که بگویند نفت مملکت که شاهرگ اقتصادی تمام ملت ایران است و در خوزستان و زیر پای این مردم محروم قرار دارد را بدون چشم داشت به تمام ملت ایران تقدیم می کنند و از این بابت به قول شما تقاضای دریافت چیزی ندارند و از این رو بر ملت ایران و من جمله اصفهانی های عزیز منت بگذارند. البته که در یک نگاه کلان و ملی جای طرح این مسائل نیست.
من سر تعظیم بر شهدای استان اصفهان فرود می آورم اما واقعاً فکر می کنید به پاس آن از خود گذشتگی ها اکنون باید مسئولیت تخصصی خود را کنار بگذارم و در مقابل حیف و میل سرمایه های ملی سکوت کنم؟ در مورد مهاجرت های بعد از جنگ هم خود بهتر از من می دانید که تنها چیزی که سبب کشش مهاجران به منطقه ای می شود توسعه یافتگی است و این نشان می دهد که خوشبختانه استان اصفهان از نظر توسعه یافتگی در جایگاهی بالاتر از استان های همجوار قرار دارد و اتفاقاً بحث اصلی ما هم همین است که نباید عدم توازن توسعه یافتگی در کشور سبب بیشتر شدن مهاجرت در کشور گردد. مطمئن باشید اگر توسعه یافتگی در کشور تا حدی یکسان نگردد مهاجرت ها همچنان ادامه خواهد داشت. آیا این به صلاح کشور است؟ آیا فکر نمی کنید با انتقال غیراصولی آب باز هم تفاوت توسعه یافتگی مناطق را بیشتر نموده و سبب مهاجرت بیشتر می شوید؟
در بخش دیگری از یادداشت خود از مشکلات صنعت و آلودگی های آن در اصفهان سخن گفته اید. اتفاقاً از این بابت همدرد هستیم زیرا هم صنایع و هم استخراج نفت در استان خوزستان این مشکل را چندین برابر در شهرهای استان ایجاد نموده اند و اگر بنابر مقایسه باشد همین که در دو سال گذشته از اهواز بعنوان آلوده ترین شهر جهان نام برده شده برای دلیل کافی است که نشان دهم مشکل ما از این بابت بسیار بیشتر از شماست. در مورد مالیات ها و برگشت آن به استان امیدوارم منظورتان این نباشد که کل هزینه های استان اصفهان با همین یک هفتم مالیات برگشتی می چرخد و شش هفتم آن را سایر مناطق کشور استفاده می نمایند، زیرا خود بهتر می دانید که غالب هزینه های استانی (از جمله پروژه های بزرگ عمرانی و آموزش و پرورش و آموزش عالی) از بودجه های ملی تامین می شوند که بسیار بسیار بیشتر از بخش استانی و برگشت مالیات هاست. اما اگر منظورتان از برگشت مالیات، هزینه ای برای چیره شدن بر آثار مخرب صنایع باشد بازهم مشکل ما در استان خوزستان دو چندان است زیرا علاوه بر صنایع مشکلات زیست محیطی مربوط به چاه های نفت در استان ما بیداد می کند و سالهای سال است که استان بدنبال تنها دو درصد از درآمد حاصل از نفت برای چیره شدن بر مشکلات صنعت نفت است اما تاکنون به یمن عدالت خواهی نمایندگان سایر استان ها!! نتوانسته است آن را به تصویب مجلس برساند. این در حالی است که در بغل گوش ما در استان بصره عراق و یا در کردستان عراق به ازای هر بشکه استخراج نفت پنج دلار مستقیماً به منطقه مربوطه پرداخت می شود. جناب آقای دکتر صلواتی عزیز، اطمینان دارم شما شهرهای خوزستان و خصوصاً آبادان را قبل از انقلاب دیده اید و بیاد دارید که آبادان از نظر توسعه یافتگی بعد از تهران جایگاه دوم را دارا بوده، بد نیست بعد از 35 سال سری به آنجا بزنید و قضاوت نمائید که آیا وضعیت فعلی این شهر شایسته شهری است که مردمشان روی نفت زندگی می کنند؟
در مورد سوال بعدی شما یعنی کلمه سرانه آب تجدید پذیر. این معیار در بُعد کشوری سنجیده می شود و همانطور که در بخش اول عرض کردم متوسط کشور ما از 1600 مترمکعب برای هر فرد کمتر شده است لذا کشور، چند سالی است که در زمره کشورهای با تنش آبی محسوب می گردد. اگر در کشوری این مقدار از 1000 مترمکعب پائین تر بیاید کشور وارد وضعیت بحرانی شده است. این معیار در مقیاس کشوری و یا حوضه های بزرگ برای ارزیابی استفاده می شود و بصورت استانی معمول نیست اما اگر بصورت استانی بخواهیم این سرانه را استخراج نمائیم آنوقت استان تهران با سرانه 350مترمکعب کمترین سرانه را در کشور خواهد داشت و استان اصفهان سرانه اش می شود 1100 مترمکعب و سرانه خوزستان 3000 مترمکعب خواهد بود. می بینید اگر از این دیدگاه به مسئله نگاه کنیم آنوقت باید همه آب کارون به سمت تهران سرازیر شود تا سرانه اش به اندازه اصفهان گردد. اما وقتی که زمین کشاورزی در استان تهران نیست و هزینه های انتقال سرسام آور خواهد بود برای چه اینکار انجام شود فقط برای اینکه بگوئیم سرانه ها برابر شده است؟ لذا بر همین اساس است که پاسخ من در مورد بالابردن سرانه استان اصفهان اتفاقاً نه است. از نگاه ملی با توجه به موجود بودن سه میلیون هکتار زمین قابل کشت و آب و هوایی مناسب کشاورزی در استان خوزستان، نیازی نیست آب با هزینه های کلان برای همین منظور به منطقه ای دیگر منتقل گردد و مطمئن باشید با بردن آب ناخواسته مهاجرت را نیز تشویق نموده اید و البته بهتر است برای جلوگیری از انتقال جمعیت به استان اصفهان، در استان های همجوار با همین آب کار و جاذبه ایجاد کرد تا مردم در مناطق خود ترغیب به ماندن شوند و حتی اگر بشود جمعیت را از استان های دیگر به کنار آب آورد تا با کمترین هزینه، کشاورزی را رونق داد.
در سوالی دیگر افزایش سطح زیر کشت در استان خوزستان را زیر سوال برده اید. برادر گرانقدر، من فکر می کنم هنوز شما متوجه نیستید که حوضه زاینده رود با حوضه کارون کاملاً از هم جدا هستند و حوضه کارون از استان چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد سرچشمه می گیرد و از دشت خوزستان عبور می کند منابع آبی زاینده رود هیچ بلایی سرشان نیامده و هیچ تعدی به آنها نشده، علاوه بر این همانطور که در بخش اول اشاره داشتم مقداری از منابع آب کارون نیز به زاینده رود انتقال داده شده. اتفاقاً نکته در همین جاست وقتی که عده ای با توجیه زیاد بودن آب سعی در انحراف آن به مناطق دیگر دارند از این طرف نیز عده ای این سوال را مطرح می کنند که اگر آب زیادی وجود دارد چرا در خوزستان که بدون هیچ هزینه ای آب بر سر زمین ها می آید بکار گرفته نشود؟ به قول معروف چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. ناگفته نماند که طرح مورد اشاره طرحی است موسوم به "طرح 800هزار هکتاری مقام معظم رهبری" که از سال 1376 مصوب شده و اکنون در حال اجراست. از نظر هرز روی آب نیز نگران نباشید در حال حاضر بجز سهم زیست محیطی چیزی وارد خلیج فارس نمی گردد و همه آب کارون صرف مسائل توسعه ای می گردد. اگر اعتقاد بر این است که آب قابل استفاده ای وارد خلیج فارس می شود آن وقت مسئله از نظر من ساده است. بیایید و هرچه آب به انتهای کارون می رسد پمپاژ نموده و به هر کجای کشور می خواهید منتقل کنید.
جناب آقای دکتر صلواتی، خواهش می کنم ما را به این سادگی متهم به بی احساسی نسبت به هویت تاریخی ایران نکنید. برای من اصفهان و پل های زیبای آن بسیار با اهمیت است اما می دانید در مسیر کارون آبشارهای بسیار زیبایی بنام آبشارهای شوشتر نیز قرار دارند که اتفاقاً آنها نیز ثبت یونسکو شده اند و حال متعلق به همه جهانیانند و خشکاندن آنها نیز برابر نابودی آنهاست. جناب آقای دکتر صلواتی فرونشست سی وسه پل در اواخر سال 89 برای من آنقدر اهمیت داشت که خبرش را در جراید به دقت دنبال نمایم و تا کنون نیز دلیلش در ذهنم باقی بماند. اطمینان دارم شما نیز باید خاطرتان مانده باشد که علتش ایجاد تونل مترو بوده است نه خشک شدن زاینده رود. شما را ارجاع می دهم به جراید اسفند 89 تا بروید و آنها را یک بار دیگر بخوانید. اما از آنجائیکه آسمان ریسمان باید کرد تا کاری برخلاف رویه صحیح انجام گردد این مسئله نیز باید به پای کارون و مردم خوزستان و بی احساسی من نوشته شود.
جناب آقای دکتر صلواتی عزیز، مطمئن باشید هیچ ایرانی راضی نیست شاهد تبعات زیست محیطی و حتی از دست رفتن زیبایی زاینده رود باشد و همانطور که عرض کردم بزودی با تکمیل طرح انتقال آب کوهرنگ سه سالیانه مقدار 250 میلیون مترمکعب دیگر از سرشاخه های کارون به منابع آب زاینده رود اضافه خواهد شد، مسئولین استان بیایند برای این 250 میلیون مترمکعب درست برنامه ریزی نمایند و اجازه بهره برداری کشاورزی ندهند. خواهید دید که زیبایی به زاینده رود باز خواهد گشت و تالاب گاوخونی هم از این آب بهره مند خواهد شد . اما اگر اجازه کار کشاورزی را بدهند این آب می تواند پنجاه هزار هکتار زمین دیگر را آبیاری نماید و باز رودخانه در محل شهر اصفهان خشک خواهد ماند و انتظارتان همچنان باقی خواهد ماند.
سرور گرامی جناب آقای دکتر صلواتی، در مورد مدیریت یک پارچه حوضه های آبریز رودخانه ها با شما کاملاً هم عقیده ام. خوشبختانه این کار در مورد زاینده رود اعمال می شود و اداره آن به عهده سازمان آب منطقه ای اصفهان است. اما لابد انتظار ندارید که مدیریت حوضه کارون که هیچ اشتراکی با استان اصفهان ندارد نیز در اختیار استان اصفهان قرار گیرد. مدیریت کارون باید در اختیار سازمان آب و برق استان خوزستان و یا کمیته مشترکی از سه استان خوزستان، چهارمحال و کهگیلویه و بویراحمد قرار داده شود و ما از چنین تصمیمی استقبال می کنیم.
جناب آقای دکتر صلواتی، من در مورد کمبود آب شرب که اتفاقاً ارقام آن را ذکر نکرده اید حرف جدی دارم که مایلم با شما و خوانندگان محترم در میان بگذارم. در کشور ما در طراحی ها، سرانه آب مصارف خانگی (شرب و بهداشت) معمولاً عددی بین 180 تا 200 لیتر در روز در نظر گرفته می شود. البته در عمل معمولاً کمی بیشتر از اینهاست، مثلاً در اهواز 250 لیتر در روز است در تهران نیز 250 لیتر در روز است در کرمان 200 لیتر در روز است و تقریباً در بسیاری از استان های کشور در همین حدود است. اما در استان اصفهان به استناد گزارش مهندسین زایند آب (مطالعات منابع و مصارف آب حوضه زاینده رود – مطالعات مرحله اول – جلد هشتم – آب شرب- صفحه 36) هماکنون این سرانه 310 لیتر در روز می باشد و می دانید این به معنی چیست؟ به معنی این است که در شبکه آبرسانی شهری و روستایی سالیانه حدود 200 میلیون مترمکعب آب (تقریباً به اندازه 80% تونل کوهرنگ سه) هدر می رود آیا فکر نمی کنید با اصلاح آن و جلوگیری از هدر رفت آب می توان مقداری از مشکلات آب در استان اصفهان را حل نمود؟ بر همین اساس می توانم عرض کنم نگران تامین آب خانگی در استان اصفهان نباشید زیرا با این سرانه تا 20 سال آینده استان اصفهان هیچ مشکلی نخواهد داشت.
جناب آقای دکتر صلواتی، در انتهای یادداشت خود، مرا به جستجوی دلیل مشکلات در استان خود راهنمایی نموده اید و از جستجوی دلیل مشکلات در بیرون از استان برحذر نموده اید. واقعاً به تبعات چنین نگرشی فکر کرده اید؟ مثلاً شما برای مشکل آب استان اصفهان معطوف به استان خود بوده اید؟
از یک طرف شما بحق به مدیریت یکپارچه حوضه های آبریز نظر داده اید و در این جا به من می گوئید برای حل مشکل فقط به درون استان خود توجه کنم و کاری نداشته باشم که برخلاف منافع ملی در بالادست کسانی رودخانه کارون را می خواهند منحرف کنند؟ و این مسئله به ما مربوط نیست؟
برای حل مشکلات به درون استان توجه کنم؟ مثلاً من هم به مردم استان بگویم لوله های نفت را بر روی کشور ببندید تا حقتان را بگیرید چون ما خود باید مشکل خود را درون استان حل کنیم و استان های دیگر نیز باید برای حل مشکلاتشان توجه شان را به استان خودشان معطوف نمایند. این نگاه، نگاهی ملی است؟
مثلاً بگویم در همه جای دنیا مقداری از عایدات استخراج نفت به مردم همان منطقه تعلق دارد و لذا شما نیز برای حل مشکلات گرد و غبار و آلودگی هوا و نبود آب شرب سالم در استان و نداشتن شبکه لوله کشی گاز در شهرهای مهم استان از جمله آبادان وخرمشهر و نبود تصفیه خانه های فاضلاب و توسعه نیافتگی سالیان بعد از جنگ وحاشیه نشینی اطراف شهرها، و عدم وجود امنیت و رفع مشکلات بیکاری سرسام آور و...... در گرفتن 5% از عایدات استخراج نفت پافشاری کنید و حقتان را بگیرید؟ خدا وکیلی اگر چاههای نفت در استان اصفهان می بودند آیا اجازه می دادید به این سادگی و با همین روش موجود در اختیار کل کشور قرار گیرند و سهمی به استانتان نرسد؟
جناب آقای دکتر صلواتی عزیز، اینجانب قصد ورود به این مسائل را نداشتم امّا می بینید که مسائل به این سادگی نیست که با قرار دادن چند جمله درست و نادرست در کنار هم بتوان نتیجه صحیح گرفت.
بعنوان نکته آخر تنها می توانم این را بگویم که اکنون کشور در سطح مدیریت کلان شدیداً نیازمند آمایش سرزمین خصوصاً در زمینه بهره برداری از منابع آب را دارد که امید دارم این کار با نگاهی ملی با دقت و ظرافت و بدور از تعصبات منطقه ای و قومی بزودی انجام گردد تا کشمکش بی نتیجه بیش از این ذهن ها را مشغول نکند.
هر چند بحث می تواند ادامه یابد اما به همین بسنده می کنم و امیدوارم به همان اندازه که در حرف نگاه خود را ملی نشان می دهیم در عمل نیز آن را نشان دهیم.
همیشه سرفراز باشید
مهدی قمشی
تیرماه 1393