بعنوان یک ایرانی مطمئناً بارها و بارها و شنیده اید که مثلاً فلان دانشمند
معروف یا ستاره موسیقی و هنر و یا سیاستمداران تاثیرگذار تاریخ اصالتاً
ایرانی هستند و یا حداقل یک رگ ایرانی دارند؛ البته بسیاری از این اظهارات
واقعی است ونیازی به بازگو کردن ندارند؛ اما هرچه به تاریخ معاصر نزدیک می
شویم، این آمار این مشاهیر کمتر شده و هر از چند گاهی سندی رو می شود از
ایرانی بودن یکی از مفاخر یا مشاهیر! و یا مطلبی منتشر می شود مبنی بر
افتخارآفرینی فرهنگ ایرانی در برابر سایر ملل! مثلا مدتی شایع شده بود که
رئیس سازمان فضایی آمریکا (ناسا) یک ایرانی است و این ادعا هم مدتها مایه
مباهات ما در محافل عمومی بود!
یا این را حتما همه شنیده اند که بر سردر سازمان ملل شعر معروف سعدی، شاعر بزرگ ایرانی را حک کرده اند که: بنی آدم اعضای...!
و تقریباً تازه ترین مطلبی که در شبکه های اجتماعی با سرعت نور اشتراک
گزاری شده است اینکه زیباترین مجری زن جهان، یک فرانسوی ایرانی الاصل است!
تمامی ادعاهای فوق الذکر تماماً بر اساس شایعات بوده و حتی با صرف اندک
زمانی می شد به نادرستی این موارد و ده ها مورد مشابه دیگر پی برد.
در کنار این موارد، ادعای باهوش ترین، هنرور ترین، با فرهنگ ترین و
باسوادترین مردم جهان هم که سال هاست بر تفکرات و اعتقادات ما ایرانیان
چنبره زده است؛ گویی که تمام حسنات را تماماً و یکجا به ما داده اند و
مابقی خلق الله فی الجمله از ما عقب ترند!
واکاوی این معضل مطمئناً نیاز به ساعات ها بحث و بررسی آن هم از سوی
متخصصین امر است؛ اما شاید بتوان علل آشکاری نیز برای این معضل پیدا کرد.
یکی از این علل، تسلیم بودن کامل ما در برابر شایعات است! بطوریکه با شنیدن
هر مطلبی، بدون حتی اندکی تلاش برای راستی آزمایی آن، نه تنها آن را می
پذیریم بلکه برای بازنشر آن از هر ابزاری استفاده می کنیم؛ و اینگونه می
شود که گاه یک مطلب بی اساس به سرعت در محافل عمومی و یا سریع تر از آن، در
شبکه های اجتماعی مجازی منتشر شده و صدها لایک! هم می خورد.
علت احتمالی دیگر، پیشینه تاریخی درخشان و واقعی ایرانیان در عرصه های
مختلف، و فقدان آن پیشینه در وضعیت کنونی است؛ سیطره ایران و ایرانی بر
زمینه های مختلف تمدن و فرهنگ و علم و هنر در برهه های پیشین تاریخ بر
هیچکس پوشیده نیست؛ در آن دوره ها، ایرانیان پهنه تاثیرگذاری خود را تا
حدزیادی گسترش داده بودند اما هرچه به دوره ما نزیک تر شد،این وسعت هم بر
ما تنگ تر می شد! تا اینکه جای خالی ما در گستره افتخارات بین المللی به حد
آزار دهنده ای رسید؛ حال شاید عده ای برای جبران این خلأ بزرگ، دست به خلق
یک یا چند افتخار جعلی بزنند با تحریک حس وطن دوستی مخاطب خود، وی را
وادار به نشر آن می کنند و عده ای دیگرهم سرمست از این افتخار تازه رو شده!
برای بازنشر آن بیقراری می کنند.
خاتمه کلام اینکه نباید سر خودمان کلاه بگذاریم؛ این معضل بزرگ هر دلیلی که
داشته باشد، نتیجه ای جز توهم افزایی و در نتیجه عقب تر ماندن از قافله
ترقی ندارد؛ اینها مسکّن اند و مسکّن دردی را درمان نمی کند.
بردن نام تخت جمشیدها و بن سینا ها و رازی ها نباید سرمستمان کند؛ بالعکس،
باید شرمنده شویم. حالا اگر پیش غریبه ها بادی به غبغب انداختیم و باصطلاح
کلاسی هم گذاشتیم ایرادی ندارد، اما باید از درون بشکنیم؛ سرافکنده شویم؛
شاید به غیرتمان بر بخورد؛ شاید همتی کردیم!
انتشار این جملات و متن سراسر ایران ستیزانه از خوز نیوز بعید بود.
در سوئد دانشجویان ایرانی به عنوان دانشجویان پرکار و با هوش شناخته می شوند و در سایر کشورها هم همینطور است .کافی است نگاهی به مهاجران کشورهای مختلف در سوئد و بسیاری کشورهای پیشرفته دنیا بیندازید تا تفاوت ایرانیها را متوجه شوید. اخباری هم که در مورد موفقیتهای ایرانیان به گوش میرسد اکثرا کاملا صحیح است! شایعات هم در همه جوامع هست و مختص ایران نیست!
نویسنده گفته "باید از درون بشکنیم؛ سرافکنده شویم؛ شاید به غیرتمان بر بخورد؛ شاید همتی کردیم!"
خیر برادر! نیازی نیست سرافکنده شویم تا همت کنیم! ضمنا بروید و ببینید کشورهای دارای تاریخ مثل یونان (با وجود همه مشکلاتشان) چه فخری به سایر مردم دنیا میفروشند. بسیار بسیار بیش از ایرانیان!
متاسفانه از کلیت متن جز ایران ستیزی بوی دیگری به مشام نمیرسد!!