تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۲ - ۰۳:۵۶
کد خبر: ۴۷۴۸۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
پرويز سروري ؛
"راستگو" مردانه ايستادگي كرد/ بعضي با بده‌بستان رأي خريدند/ برخي مديران قاليباف بايد تغيير کنند
بعد از فروكش كردن هيجانات سياسي شوراي اسلامي شهر تهران براي انتخاب رئيس شورا و انتخاب شهردار پايتخت، براي بررسي و شنيدن ناگفته‌هاي شوراي شهر چهارم، به سراغ "پرويز سروري" يكي از اصولگرايان با تجربه شورا رفتيم؛ نماينده‌اي که تجربه نمايندگي مردم تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر در مجلس شوراي اسلامي را نيز در کارنامه خود دارد.

سروري، دل پُري از اختلافات اصولگرايان داشت و ايجاد مشكل در شوراي شهر و همچنين شكست در انتخابات رياست جمهوري را تنها در اختلافات بي مبناي اصولگرايان مي‌دانست؛ از سوي ديگر، نسبت به سياسي‌شدن شورا نگران بود و  هشدار داد در صورت ادامه رفتار سياسي اصلاح‌طلبان، بايد منتظر انحلال زودهنگام شوراي چهارم باشيم ولي از آخرين جلسه شورا راضي بود و مي‌گفت اصلاح‌طلبان به اشتباه خود پي بردند و از عملكرد خود پشيمان شدند.

از مردانگي و ايستادگي "الهه راستگو" مقابل رفتارهاي فاشيستي اصلاح‌طلبان تمجيد كرد و گفت که "محمدباقر قاليباف" بدون هيچ معامله‌ و زد و بندي، با "رأي پاك" توانست بارديگر شهردار تهران شود.

متن زير حاصل گفت‌وگوي خبرنگار مشرق با ايشان است.


* چرا اصولگرايان بعد از 10 سال تلاش و فعاليت در شوراي شهر تهران به‌دور از حواشي سياسي، در شوراي شهر چهارم دچار مشكل شدند؟

سؤال خوبی است. به نظرم این سؤال باید حتماً در جامعه اصول‌گرایان به صورت جدی مورد بحث قرار بگیرد و اصولگرایان هم به دور از فرافکنی‌های بی‌حاصل که امروز متأسفانه طیف‌های مختلف اصولگرا انجام می‌دهند، بپذیرند در جاهایی اقداماتی را انجام داده‌اند که این اقدامات باعث شد با همه خدماتی که در این 10 سال در شوراها به‌ویژه در تهران انجام داده و تهران را بدون حاشیه اداره كرده و خدمات ارزشمندی را ارائه کنند، نتیجه آن شود که ما امروز به یک وضعیتی دچار شویم که متأسفانه شورا به طرف یک فضای دو قطبی و به تعبیری سیاسی‌شدن و آلوده‌شدن به تنش‌ها و چالش‌ها و مباحث بی‌خاصیت سیاسی دچار شود.

علت اختلافاتی است که ما داشتیم. شما ببینید، در انتخابات شوراي شهر تهران، حدود 60 یا 70 لیست از اصولگرایان در دست مردم بود، با اين تكثر و اختلاف، همین که 15 یا 17 تا اصول‌گرا توانستند به شورای شهر راه پيدا كنند، معجزه است.

اصلاح‌طلبان با یک لیست براي شوراي شهر وارد رقابت شدند ولي اصول‌گرایان با 60 - 70 آمدند. مردم چه کار باید بکنند؟ سبد اصلاح‌طلبان فقط یک لیست داشت، نتيجه آنكه اصلاحات به هدف خود مي‌رسد و برداشت خود را جمع مي‌كند.

لیست اصول‌گرایان به نظرم غارت سیاسی شد. ما از مدت‌ها قبل، شاهد زخم، کدورت و احساس بدبینی در جریان اصولگرا بودیم اما در مجلس نهم رسمیت پیدا کرد؛ عملکرد غلط اصولگرایان، رقابت‌های درون گفتمانی که متأسفانه از مجلس نهم کلیدش زده شد، باعث كاشت اختلاف و برداشت كينه در اصولگرايي شد.

می‌گفتند رقابت درون گفتمانی باشد، اصلاح‌طلبان هم حضور ندارند و حيات سیاسی‌شان به پايان رسيده است؛ ما فقط خودمان حضور داريم، اين حرف‌ها و توجيهات را آوردند و شروع به رقابت كردند.

به روي همديگر زخم زدیم و چنگ روی صورت همدیگر کشیدیم. نتیجه‌اش را در انتخابت 92 برداشت كرديم، در رياست جمهوري دوباره با نامزدهاي مختلف وارد ميدان شديم و در شورا هم با لیست‌های گوناگون آمدیم، نتيجه آن شد كه مي‌بينيد.




من برخلاف این تحلیلی که مي‌گويند مردم از اصول‌گرایان رويگردان شدند، بارها و بارها گفته‌ام اين حرف و تحليل اشتباهي است، دلیلش هم انتخاب شوراهاست. هر جا ما یک يا دو سه ليست وراد شديم، رقابت را بردیم.

این که بیشتر از هفتاد درصد كرسي شوراها دست اصولگرایان افتاده است دلیلش چه می‌تواند باشد؟ اگر مردم رویگردان شدند و در ریاست جمهوري به اصولگراها رأی ندادند، باید در انتخابات شوراها هم همين اتفاق مي‌افتاد! مردم گیج و سرگردان شدند، حیران شدند چه کار کنند. ما در یک سبد، 10 نوع میوه گذاشته‌ایم طبیعي است که هر کسی با هر سليقه‌اي یک میوه‌ای بر می‌دارد. یکی به آقای الف رأي مي‌دهد و يكي به آقاي ب؛ نتيجه آنكه آراي ما تقسيم شد.

اگر ما یک نامزد را مطرح می‌کردیم این اتفاق نمی‌افتاد. در شوراها هم همین‌طور شد. در انتخابات شوراي شهر چهار در تهران اتفاق بي‌نظيري افتاد، تهران از طرف اصولگرايان ليست باران شد، من حساب کردم در حدود 65 لیست با كم و زيادش در تهران وجود داشت. تقريباً همه گروه‌هاي اصولگرايي ليست دادند.

براي جلوگیری از به‌هم‌ریختگی اصولگرایان لیستی به‌وجود آمد تحت عنوان خدمتگزاران و عملاً توانست طیف وسیعی از اصولگرایان را به یک شکلی متقاعد بکند آن هم نه اینکه لیست ندهند، بلكه مشترکات‌شان را در لیست بالا بیاورند، ولي در كنار ليست خدمتگزاران، تقريبا همه گروه‌ها لیست جداگانه دادند.

اما تلاش کردیم که اين گروه‌ها با همدیگر مشترکات را افزایش بدهند و توانستيم ليست خدمت‌گزاران را به مردم معرفي كنيم.


* اصولگراياني كه در خدمتگزاران جمع شدند، متشكل از چه گروه‌هايي بودند؟

گروه آقای چمران، گروه آقای قالیباف، گروه پایداری، رهپویان و ایثارگران هم بودند.


* اصولگرايان سنتي هم وارد وحدت شدند؟

سنتی‌ها حاضر نشدند وارد ائتلاف بشوند. با سنتی‌ها جلسات مختلفي داشتيم ولي به توافق نرسیدیم و آنها رفتند لیست مستقل دادند.

پايداري، گروه آقای چمران، تحت عنوان آبادگران، آقای قالیباف هم ليست مستقل دادند، فقط آن مشترکاتی که ما پذیرفتیم در این لیست باشد نیاوردند، اين نشان می‌دهد اگر ما یک لیست داشتیم، 31 نفر را می فرستادیم به شورا.

این تجربه‌ای است در مقابل ما برای آینده، می‌خواهم بگویم که این نکته‌ای است که نشان می‌دهد مردم به عملکرد ما رأی منفی دادند، نه به اصولگرایی.

اصولگرایان در جاهايي که وحدت داشتند، مردم به آنها رأی دادند. در تهران، آنجا که ما مشترکات را بالا بردیم و نمایش وحدت دادیم مردم رأی دادند. یعنی از لیست ما حدود 15 نفر رأی آوردند. آن 15 نفر، افرادي بودند كه در همه ليست‌ها حضور داشتند. مردم اعلام كردند به وحدت رأی می‌دهیم نه به تفرقه. به مفردات لیست‌ها با وجو اينكه افراد توانمندي هم بودند، رأي ندادند.

این خیلی نکته امیدوارکننده‌ای است که مردم به وحدت رأی می‌دهند ولي به تفرقه رأی نمی‌دهند، این را ما باید بپذیریم.


* آقای سروري در این دوره از انتخابات شورا، افرادي حضور داشتند که از ابتدا توسط هيئت نظارت مجلس رد صلاحیت شدند ولي دوباره تأييد صلاحيت شدند و حتي توانستند وارد شوراي شهر هم بشوند، چه اتفاقي افتاد و اين افراد چگونه وارد شورا شدند؟

نکته دردآوری است، هیئت‌های نظارت بالاخره می‌خواهند تأثیرگذاری قانونی داشته باشند یا نه. به نظرم، اين مسئله را بايد در مجلس حل کنیم، این که یک نفر می آید امروز رد می شود و فردا تأیید می شود يعني چه! بعضی از اين افراد طبیعی است كه بعد از رد صلاحيت به دليل اشتباهات و اطلاعات غلط تأييد صلاحيت مي‌شوند، ولی این که طیف وسیعی از افرادی که توسط هیئت‌های اجرایی رد صلاحیت مي‌شوند و بعد توسط همان هیأت‌های اجرایی تأیید می‌شوند و دوباره در هیئت نظارت رد می‌شوند و بعد دوباره تأیید می شوند، اينها معنا ندارد.

دوباره پرونده به هیأت استان مي‌رود، آنجا هم رد می‌شود ولي دوباره تأييد صلاحيت مي‌شود، نگران‌كننده و دردآور است.

من خودم عضو هیأت نظارت دوره سوم بوده‌ام، من معتقدم هیأت‌های نظارت مجلس فاقد توانمندی کافی برای کار هستند دلیلش هم این است که مجلس تغییر می‌کند و افراد جدیدی می‌آیند، افراد جدید تا بخواهند آن فرآیند را به دست بگیرند طول مي‌كشد، از سوي ديگر،. مجلس شوراي اسلامي محل لابی است. به اصطلاح امکان لابی‌گری با نمایندگان افزایش پیدا می‌کند و نمایندگان هم در معرض فشارهای مختلف هستند.

شاید اگر نظارت را به شورای نگهبان واگذار کنیم آسیب‌هایش کمتر باشد. شورای نگهبان مثل مجلس، محل لابی‌گری نيست و تجربه كافي پشت سر شوراي نگهبان وجود دارد ولي نماينده مجلس ممكن است تجربه کافی را نداشته باشد، نماینده‌ای است که با رأی نمایندگان می‌آید و می‌شود عضو شورای نظارت، معلوم نيست از عهده كار برآيد.

شورای نگهبان 30 سال است که تجربه دارد، عوامل اجرایی، ساختار و سازمان دارد و ساماندهی شده است. من فکر می‌کنم تجربه چند دوره برگزاری انتخابات شوراها نشان داده است که هیأت‌های نظارت مجلس، فاقد توانمندی کافی برای این موضوع هستند. من فکر می‌کنم که شورای نگهبان صلاحیت و قابلیت بهتری برای مدیریت انتخابات شوراهای شهر را دارد.




* پس شما فرمايش آیت‌الله جنتی در نماز جمعه را مبني بر اينكه هيئت‌هاي نظارت مجلس در انتخابات شورا به درستي عمل نكردند، تأیید می‌کنید؟

بله. نکته دیگری که مهم است و مجلس باید به این موضوع حساسیت نشان بدهد، چه در شورای نگهبان و چه در هیأت‌های نظارت نباید این اتفاق بیافتد، یا شورای نگهبان دارد اشتباه می‌کند و باید اشتباهش را رفع کند یا هیأت‌های نظارت دارند اشتباه می‌کنند، این باید یک شکل قانونی پیدا کند.

این که افرادی در هیئت نظارت رد بشوند و بعد بیایند در یک مقام بالاتری با فراغ بال بتوانند شرکت کنند و مورد تأیید قرار بگیرند، این امر پسندیده‌ای نیست؛ به عنوان مثال، فردی توسط هیئت نظارت رد صلاحیت مي‌شود و نمي‌تواند وارد شوراي شهر شود ولي می‌آید در بالاترین مسؤولیت شهرداری قرار می‌گیرد. خب این یعنی چه؟ بالاخره ما باید این را حل کنیم که یا آن هیئت نظارت اشتباه کرده و نباید رد می‌کرده است یا اگر درست رد صلاحيت شده است چه معنایی دارد که فرد در یک مسؤولیت بالاتری از آن مسؤولیت، قرار بگیرد.

مجلس بايد بنشیند و واکاوی کند تا قانون مستحکم‌تری برای بحث نظارت‌ و تأیید و رد صلاحیت‌ها تنظیم کند.


* چرا اصولگراها در اين دوره از شورا، روي افرادي سرمايه‌گذاري كردند كه نه ثبات فكري و سياسي دارند و نه تجربه مسائل سياسي؟ چرا روي كساني سرمايه گذاري شد كه ممكن است در لحظه آخر تغيير جهت دهند؟

ببینید اولاً انسان موجود ناشناخته است، واقعاً انسان‌ها به این سادگی قابل شناسایی نیستند. ما در لیست خودمان تلاش کردیم که شایسته‌سالاری حفظ شود و تلاش کردیم واقعاً افراد توانمند برای این کار انتخاب شود. فکر هم می‌کنیم که این اتفاق افتاده است یعنی غالب افرادی که از این مجموعه راه پیدا کرده‌اند به شورای شهر، افراد منظمی هستند.

بعضی از اینها در لیست ما نبودند بعد از اینکه رأی آوردند، آمدند به ما اعلام آمادگی کردند و گفتند که ما هرچند که در لیست شما نبودیم، مستقل بودیم ولی ما خودمان را اصولگرا می‌دانیم.

اينها وارد جلسات اصولگرايي شدند و شب انتخاب رئیس شورا هم با ما صحبت کردند و قاطعانه گفتند که رأی ما آقای چمران است و همراه هستیم و می‌رویم رأي دیگران را هم براي شما جمع مي‌كنيم ولي بر خلاف قول‌شان رفتند کار دیگری کردند.

تقریباً افرادی که در لیست ما بودند جز یک نفر کاملاً در هماهنگی عمل کردند، هماهنگی ميان ما، مثل احزاب و گروه‌ها نيست كه بياييم به اوامر صادر کنیم و دیگران عمل کنند. ما در مجموعه خود اقناعی عمل می‌کنیم، یعنی می‌آییم ساعت‌ها وقت می‌گذاریم و به این نتیجه می‌رسیم که باید این کار را بکنیم.

برخلاف آن داستانی که برای خانم راستگو پیش آمد که حزب می‌گوید چون من گفتم باید به فلانی رأی بدهید باید رأی می‌دادید و چون ندادید خائن هستید. ما در جریان اصول‌گرایی این طوری عمل نكرديم.

دلیلش را هم شما می‌بینید که در انتخاب رئیس شورا حتماً یکی دو نفر از اعضای ما رأی به آقای احمد مسجدجامعی دادند. ما برخورد حذفی با آنها نکردیم. تحقیر و توهین نکردیم اما می‌بینیم که در مواجهه با خانم راستگو، برخورد سانترالیستی و برخورد شبه‌فاشیستی صورت می‌گیرد که می‌گویند چون ما گفتیم باید به فلانی رأی بدهی باید رأی بدهی والا از حیّز انتفاع ساقط مي‌شوي.

ما ساعت‌ها نشستیم، بحث کردیم و اثبات کردیم که باید این طوری شود و این آدم به این دلیل باید رأی بیاورد. آدم شایسته و توانمندی است و سابقه دارد و کارنامه دارد، رأی بدهید.

ما در مجموعه خودمان انسجام داشتیم و همان 16 یا 15 هم نشان می‌دهد که ما با حداکثر انسجام جلو رفتیم. در انتخاب رئيس شورا اتفاقی افتاد که آن اتفاق باعث شد يكي از افرادی که به نوعی در لیست ما بوده است به نظر من اشتباه کرد و نتیجه به این شکل رقم خورد اما در انتخاب بعدی جبران شد و ما توانستیم 17 به 14 شهردار را تعیین کنیم.


* شما فرمودید اصولگرايان به‌واسطه اقناع به انسجام رسيدند، در کنار این اقناع و انسجام، در روز رأي گيري، اعتماد هم ميان اصولگرايان بود؟

بله الحمدلله هم در انتخاب ریاست شورا و هم در انتخاب شهردار و هم در انتخابات کمیسیون‌،ها ما الحمدلله این انسجام و اعتماد را به‌خوبی ملاحظه کردیم.


* يعني ر روز رأي‌گيري همه اصولگرايان رأي خود را به يكديگر نشان دادند؟

خودشان به صورت خودکار اين كار را انجام دادند، برای این که می‌گفتند ما می‌خواهیم چهار سال با همدیگر کار کنیم، نمی‌خواهیم فردا کسی حرف و حدیثی داشته باشد. خودشان اعلام مي‌كردند و رأي‌شان را نشان مي‌دادند.




* شما در مصاحبه‌ای گفته بودید "رايزني‌ها و لابی‌ها از فضای کارشناسی خارج شده است و وارد فضای کاسب‌کارانه شده است". توضیح بدهید چه مسائلي قبل از انتخابات رئيس شورا و شهردار اتفاق افتاد؟ آيا اعضاي شوراي شهر دنبال شروط كاسب‌كارانه بودند يا افراد خارج شورا؟

همه مصاديق بود، ببینید یکی از نامزدها در جلسه‌ای که با دوستان ما داشت اعلام کرد ما می‌خواهیم در ائتلافي وارد شویم و طبیعی است که ائتلافي هم باید ملزومات خودش را داشته باشد. من حاضرم اگر شهردار شوم، بعضی از مناطق، سازمان‌ها و بعضی از معاونت‌ها را با شما معامله كنم؛ شايد لفظ معامله درست نباشد ولی هماهنگ می‌کنم، یعنی شما معرفی بکنید من منصوب مي‌كنم، این بده‌بستان، به نظر بنده بدترین شکل مدیریت شهر است.


* این پیشنهاد از طرف نامزد اصلاح‌طلب‌ها براي شهرداري بود؟

بله؛ از طرف یکی از گروه‌های اصلاح‌طلب. ما این مسئله را واقعاً ضایعه می‌دانیم، نامزد ما در جلسه اعلام کرد و الان نوارش هم موجود است، گفت: "آقا اگر به حجت شرعی نرسیدید شرعاً بر شما حرام است که به من رأی بدهید."


منظورتان آقای قالیباف است؟

بله. برعکس، آن شخص مي‌گويد "بايد براي شما حجت شرعی ایجاد شود که به من رأی بدهید.


* اين حرف را كجا زده‌اند؟

در جمع اصولگرايان شورا، الان نوارش هم موجود است. ایشان محکم گفتند: "هرکس به حجت شرعی نرسیده است برای خودش جهنم می‌خرد اگر به من رأی بدهد، من دارم مواضع و مطالبم را می‌گویم اگر دیدید که من بهتر هستم برای شهرداری تهران، به من رأی بدهید. در غیر این صورت به من رأی ندهید."

من به نظرم این موضع خوبی بود اما کسی که می‌آید به ما پیشنهاد منطقه و معاونت و سازمان می‌دهد، خب معلوم است در آینده چه بلایی بر سر شهر مي‌آورد.

نتيجه معامله مي‌شود مدیریت ناقص به همراه شهري تکه‌تکه شده که در هر طرف سلطانی با روحيات مختلف سلطنت می‌کند، این برای کلان‌شهری مثل تهران که أم‌القرای جهان اسلام است، پسنديده نیست؛ یا اینکه ما می‌بینیم که حکم بعضی‌ها قبل از رأی‌شان صادر می‌شود. یعنی امروز كه شهردار انتخاب می‌شود قبل از رأي گيري حکم زده می‌شود.

سؤال ما این است که ضرورت داشت همان صبح زود شما بیایید یک حکم صادر کنید. آن هم حکم معاونتی که الآن هیچ کاری نمی‌تواند بکند!

آن شخص تا معاون‌ها و کمیسیون‌ها شکل بگیرد و تا شهردار تعیین شود نمی‌تواند كاري انجام دهد؛ ضرورتش چه بود که شما اول صبح حکم را صادر كرده و ابلاغ می‌کنید. متأسفانه بوی معامله در این موضوع به مشام می‌رسد و این نگران‌کننده است.

ما از این دست موضوعات بده‌بستانی در این مدت کم ندیدیم. یعنی احساس می‌شود بده‌بستان دارد فرهنگ می‌شود. بعضی‌ها به جای جلب آراء، خرید آراء می‌کردند. یعنی به تعبيري رأی را می‌خریدند.


* شنیده شده است بعضی از اعضای شورای شهر برای رأی دادن به آقایان چمران و قالیباف يا آقايان مسجد جامعي و محسن هاشمي، به دنبال واگذاري شهرداري بعضي از مناطق تهران بوده‌اند؟ آيا شما اين شنيده‌ها را تأييد مي‌كنيد؟

بنده شخصا در اظهارات بعضی از آقایان این مطالب را شنیدم البته آن ها این اينگونه توجيه می‌کردند که ما برای اعمال نمايندگي خود، نیازمند این هستیم كه قدرت نفوذ داشته باشیم و شهردار هم باید به ما این امکان را بدهد که بتوانیم نمایندگی‌مان را اعمال کنیم.


* یعنی شهردار آن مناطق را آنها انتخاب كنند يا منظور ديگري داشتند؟

بعضی پیشنهاد قائم مقام شهرداری را می‌دادند و می‌گفتند رأی ما در صورتی به فلانی است که قائم مقام شهرداري فلان شخص باشد، بعضی‌ها می‌گفتند رأی ما فلان شخص اگر شهردار چند منطقه را ما بتوانیم معرفی کنیم. پیشنهاداتی از این دست، توسط بعضی از آقایان داده می‌شد و رأی را مشروط بر این می‌دادند

اینها به نظر من نکات نگران کننده‌ای برای شهر تهران است. به حول و قوه الهی این اقدامات به نتیجه نرسید و بالاخره شهرداری که وعده‌ای به کسی نداد، بر سر کار قرار گرفت آن‌هم بر اساس کارنامه و توانمندی و برنامه.



* رسانه‌هاي اصلاح طلب در اين دوره از فتح سنگر به سنگر خبر مي‌دادند و اعلام كردند با توجه به تغيير دولت، بايد بهشت و بهارستان هم تغيير كنند، شنيده شده است براي فتح بهشت لابي‌هاي گسترده‌اي از سوي اصلاح‌طلبان انجام شده است، كمي درباره اين مسئله صحبت كنيد.

به نظر من رسانه‌های اصلاح‌طلب دقیقاً همان راهی را رفتند که در شورای اول رفته بودند و فضای شورای شهر را به‌شدت جناحی و سیاسی کردند و آثار بد آن به‌گونه‌ای شد که نمایندگان اصلاح‌طلب در جلسه يكشنبه همين هفته، از شکل‌گرفتن روند سیاسی در شورای شهر، به‌شدت گله‌مند بودند.

آقای حکیمی‌پور، آقای سرخو و نمایندگان اصول‌گرا، همه بالاتفاق می‌گفتند که این روند، روند خوبی نیست. ما قرار نبوده است کار سیاسی در شورای شهر بکنیم، ما مبتنی بر شورای اول قرار بوده که کار تخصصی و کارشناسی انجام دهيم ولي كاملاً عكس آن اتفاق افتاده است.

من معتقدم شورای چهارم، بدتر از شورای اول شروع به كار کرد. شورای اول از ابتدا كار سياسي نكرد، زمانی گذشت بعد دعواها را شروع کردند. هنرمندی شوراي چهارم این بود که از روز اول شروع به كار سياسي كرد، رفتار سیاسی، دخالت عوامل بیرونی بر درون شورا، اخراج نماينده از حزب به این دليل که رأیی خارج از اراده آنها داده است، اينها مصاديق سياسي كاري است.

اخراج نماينده از حزب با اصول نمايندگي مغايرت دارد، فرد برنامه‌ها و ديدگاه‌ها را گوش کرده و به این نتیجه رسیده است به آقای ایکس رأی بدهد. حزب می‌گوید چرا ما گفتیم به فلانی رأی بده رأی ندادی؟ احتمالا از فردا حزب می‌خواهد هر لایه و طرحی که در صحن شورا مي‌آيد، قبلش بگوید که رأی مثبت بدهید و رأی منفی بدهید. این رفتار، رفتار مغایر با شئون نمایندگی است. نماینده نباید مصلوب الاختیار باشد. و باید مبتنی بر درک و فهمش و مبتنی بر نگاه کارشناسی و مشاوره‌های کارشناسی که می‌گیرد رأی بدهد.

این که مدام احزاب بگویند ما می‌گوییم چه کار بکنید و چه كار نكنيد، خب به جاي اين نماينده، يك ماشین هوشمند در شورا قرار دهيد و به آن برنامه می‌دادید كه به فلاني رأي بده و به فلان طرح رأي نده. این بهتر از این بود که یک انسان توانمند را وارد شورا بكنيد و بعد بگویید که شما حق ندارید فکر کنید.

نماینده‌ای از دوستان اصلاح‌طلب به خود بنده گفت که اگر الزامات حزبي نبود، من به آقای قالیباف رأی می‌دادم، من آقای قالیباف را مدیر موفق، توانمند و لایق مي‌دانم.

من سؤالم اينست، آيا اين حرف با قسم نمايندگي مغاير نيست؟ من قسم خورده‌ام مبتنی بر مصالح شهر به آدم‌های شایسته و به آدم‌های توانمند رأی بدهم، از آن طرف مي‌گويم اگر الزاماتی برای من نبود، من به فلانی رأی می دادم، به نظر من اینها اتفاقات خوبی نیست که در شورای شهر چهارم ديده و شنيده مي‌شود.

البته من اینجا باید عرض کنم در جلسه يكشنبه گذشته (24/6/92) احساس کردیم جلسه برای اولین بار در یک روند صمیمی، همدلی، هم‌افزایی و همفکری قرار گرفت و از لاین تند سیاسی خارج شد و دوستان نماینده اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا، تقریباً همه به این نقطه نظر مشترک رسیدند که رفتارهای سیاسی در شورا ادامه پيدا نكند و اجازه بدهند بر اساس تعامل و تبادل نظر کارشناسی کار شورا پیش برود.

برایتان جالب است که بداني برای اولین بار بود در شورا رأی تعاملی دادیم. یعنی در کمیته صد که 10 نفر می خواستیم، تعامل کردیم، گفتیم که آقا پنج تا شما بدهید پنج تا هم ما. یک لیست 10 نفره را همه رأی دادیم. این قشنگ‌ترین اتفاقی بود که از دوره چهارم تا الان به وجود آمد و نشان داد که نمایندگان به این نتیجه رسیدند که زور زدن سیاسی به جایی نمی‌رسد.

بالاخره دوستان اصلاح‌طلب ما هم فهمیدند اگر بخواهند کار سیاسی بکنند، دوستان اصولگرا هم دست کمی از آنها ندارند. اگر رسانه‌های اصلاح‌طلب می‌گویند دیروز پاستور، امروز بهشت، فردا بهارستان، نتیجه‌اش این می‌شود که آراء خود را از دست می‌دهند.




ما دیروز در اکثر رأی‌گیری‌ها بردیم. یعنی از 9 رأی‌گیری، هشت رأي‌گيري را ما بردیم. یعنی نمایندگان اصلاح‌طلب هم به ما رأی دادند.

آقای چمران از 30 نفر، 17 تا رأی آورده است و این نشان می‌دهد که دوستان ما هم خسته شدند از این رفتار و ما هم این تحلیل را قبول داریم که بهتر است با هم تعامل کنیم، هم‌افزایی داشته باشيم و صمیمیت حاکم باشد. به نظر ما، اگر نگاه کارشناسی حاکم شود، آن موقع نقش احزاب و گروه‌ها بر شورا کاهش پیدا خواهد کرد.

ما این را یک خطر بزرگ برای کشور و برای شوراها می‌دانیم که احزاب قیم‌مآبانه و با صدای رسا اعلام می‌کنند که ما می‌گوییم چه كسي بايد از داخل گلدان‌ها بیرون بيايد، این خطر شوراي شهر تهران را تهديد مي‌كرد ولی جلویش گرفته شد.

به نظرم با شجاعتی که خانم راستگو از خودش نشان داد خط بطلاني بر روند سياسي شوراي شهر كشيدند، ايشان زنی است که مردانه مقابل زیاده خواهی‌ها ایستاد و مردانه رأی خودش را به آقای قالیباف داد و اعلام كرد نظر کارشناسی من این است و حزب هرچه می‌خواهد بگوید، من به قاليباف رسیده‌ام و بر اساس تعهد شرعي و قسمي كه داده‌ام به شایسته‌سالاری رأی مي‌دهم.

خانم راستگو با اين اقدام شجاعانه، هم تهدید شد و هم تهمت شنيد و دست آخر، اخراج شد، اما مردانه روی رأی خودش ایستاد و این آهنگ ناهماهنگ سمفونی اصلاح‌طلبان و احزاب را بر هم زد.

ما هم اینجا اعلام می‌کنیم که اگر احزاب بخواهند برای شوراها تصمیم بگیرند، با تمام قدرت جلوی این خواهیم ایستاد، هر چه مي‌خواهد بشود. یعنی ما نگران شوراها نیستیم، نگران آینده سیاسی کشور هستیم که احزاب قیم‌مآبانه بخواهند از فردا در مجلس و در جاهای مختلف، نقطه‌نظرات خودشان را به نمایندگان تحمیل كنند.


* شما در مورد خانم راستگو صحبت کردید، بعد از اقدام خانم راستگو و بعد از تحمل آن همه فشار و تهمت از سوي اصلاح‌طلبان، تعاملي ميان اصولگرايان و خانم راستگو برقرار شده است؟ آيا بعد از اخراج ايشان از حزب اسلامي كار، براي داخل كردن ايشان به ائتلاف اصولگرايي تلاشي شده است؟

به نظرم باید بیشتر در مورد اين موضوع حرف زده شود. ببینید دوستان اصلاح‌طلب ما آمدند بعضی مواضعی را گفتند. وقتی خانم راستگو به آقای قالیباف رأی داد، نماینده‌ای رفت مصاحبه کرد و اعلام كرد برادر ایشان با شهرداری معامله داشته است و...

آقای دنیا مالی که به آقای قالیباف رأی داد به او تهمت زدند که او سوءاستفاده مالی کرده است و ...

چند تا مسأله وجود دارد اینجا که باید پاسخ داده شود:

اولاً کدام عقل سلیمی می‌پذیرد زمانی که دولت به اصلاح‌طلبان رسیده است و قدرت دست آنهاست و اگر آقای هاشمی هم به قدرت می‌رسید، طبیعتاً حلقه دولت و شهرداری تکمیل می‌شد، در چنين شرايطي فردي كه به دنبال منافع مادی و سوءاستفاده مالی و قطعاً منافع مالي‌اش بيشتر تأمين مي‌شود، به شخصي رأي مي‌دهد كه نامزد حزب رقيب است؟

حتی اگر بر اساس این فرض غلط بگوییم برادر ایشان با شهرداری رابطه اقتصادي داشته است. اگر شهرداری دست اصلاح‌طلبان می‌افتاد و رأی ایشان هم به آقای هاشمی بود، آیا فکر نمی‌کنید منافع مادی آنها بیشتر در این حالت تأمین می‌شد

نکته دوم، آیا خانم راستگو و جناب آقای مهندس دنیامالی بر اساس فرض غلطی که شما می‌گویید (فساد اقتصادي و سوء استفاده مالي)، يك‌روزه اين‌همه خيانت و فساد داشته‌اند؟

این چه برخورد غیراخلاقی است که دارد صورت می‌گیرد. شما اسم اين عزيزان را در لیست خود گذاشتید. شما رأی مردم را به واسطه هزینه‌هایی که کردید برای این دو عزیز گرفتید. حالا که به نماینده شما رأی ندادند، یک دفعه بد عالم و سوءاستفاده‌گر شدند؟

این خیلی بد است، کسانی که بالاخره خدمت کردند؛ آقای دنیامالی در معاونت عمرانی، بسیاری از پروژه‌های تهران را انجام داده است. شما اگر مدرکی داشتید، چرا این مدرک زودتر را ارائه نکردید؟ آیا مناسب است که ما هم امروز بیاییم بگوییم که بعضی از افراد را ما می‌شناسیم که اینها سوءاستفاده‌های مالی داشته‌اند و پرونده دارند در قوه قضائیه؟

خانمی که تا دیروز مورد وثوق شما بوده است و تمام‌‌قد هم پشتیبانی و حمایت می‌کردید، همین که به شما رأی نداده است شده بد عالم. این به نظر من شایسته نبود.



* خانم راستگو در جلسات اصولگرايان شركت مي‌كردند؟

نه خیر. اصلاً در جلسات ما تا به الان هم شرکت نکرده است. در جلسه خود ایشان اعلام می‌کند که من برنامه‌ها را که دیدم، متوجه شدم که برنامه‌های آقای قالیباف قوی‌تر است و عملکردش هم در شهر تهران عملکرد مثبتی بوده است. خب من چه ضرورتی داشت که به آقای هاشمی رأی بدهم. من دیدم ایشان توانمندتر است، احساس کردم که فردای قیامت باید جواب بدهم. سبک و سنگین کردم و هرچه فکر کردم دیدم که آقاي قاليباف مناسب است و رأی دادم. این به نظرم خیلی هم طبیعی است.

در مجلس هم همین است. بارها این اتفاقات در مجلس افتاده است که ما در فراکسیون اصولگرایان رأی گرفته‌ایم و گفته‌ایم که به فلانی رأی نمی‌دهیم. فردا آمده است برنامه ارائه کرده است، دیدیم که بعضی از ذهنیت‌های ما غلط بوده است. به خیلی از سؤالات و شبهات پاسخ داده است و ما قانع شدیم و رأی دادیم. این اوج حریت و شؤون نمایندگی است. خب اینها آمده‌اند برنامه خودشان را اعلام کرده‌اند.

به نظر من برنامه قالیباف قابل قیاس با برنامه آقای هاشمی نبود. برنامه ايشان بسیار نافذتر بود، برنامه‌اش را ارائه مي‌كرد و بعد هم هم ارجاع می‌داد به عملکردش در تهران. طبیعی است که نمایندگان متقاعد شدند و خانم راستگو هم متقاعد شد که آقای قالیباف قوی‌تر است.

خانم راستگو نه در جلسات ما شرکت داشته است و نه به ما تعهدی داده بود. الان هم به ما تعهدی ندارد و تعهدی نمی‌دهد. در سخنانش هم اعلام كرد که من اصلاح‌طلب بودم، هستم و خواهم بود. یعنی مطلقاً این طوری نبوده است که بگوید که من الآن مبتنی بر اصولگرایی دارم رأی می‌دهم. گفت من دیدم که ایشان مناسب‌تر است رأی دادم.


* شما درباره انتخاب شهردار گفته بوديد كه بايد شهردار تهران همان روزي كه رئيس شورا معلوم شد، انتخاب مي‌شد ولي ظاهرا آقای مسجدجامعی خلاف قانون عمل کردند و شهردار آن روز انتخاب نشدند؟ آقاي مسجدجامعي چگونه خلاف قانون عمل كرده است؟

طبق قانون بايد انتخاب شهردار در دستور كار قرار مي‌گرفت نه اینکه انتخاب مي‌شد. قانون می‌گويد بعد از تشکیل هیئت‌رئیسه دائم، بلافاصله انتخاب شهردار در دستور قرار می‌گیرد در حالی که آقای مسجدجامعی در جلسه اول، خاتمه جلسه را اعلام کرد و موکول کرد به جلسه یکشنبه يعني پنج روز بعد.

آن موقع ما این بحث را داشتیم که شما باید همان جلسه در دستور كار قرار مي‌داديد و فردا هم جلسه می‌گذاشتید و تا انتخاب شهردار جلسات مستمر ادامه پیدا می‌کرد تا شهردار انتخاب شود.


* بین فراکسیون اصولگرایی با آقاي قاليباف، تعاملي برقرار شده است؟

ببینید، ما فراکسیون اصولگرایی نداریم. از اول هم مخالف بودیم. چون فراکسیون اصولگرایی می‌شود فراکسیون سیاسی، کار بدی که اصلاح‌طلبان کردند، اعلام کردند که فراکسیون اصلاح‌طلبان شکل گرفت. ما از روز اول گفتیم که اگر می‌خواهیم فراکسیون تشکیل بدهیم، کارشناسی باشد. فراکسیون محیط سبز، فراکسیون حمل و نقل، اینها به درد شورا می‌خورد، ولی وقتی شما فراکسیون می‌زنید می‌خواهید حرف سیاسی بزنید. شورا جای حرف سیاسی نیست.

شما فراکسیون اصلاح‌طلب بزنید. ما هم فراکسیون اصولگرا بزنیم. شما بیانیه بدهید و ما بیانیه بدهیم. شما بخواهید هر روز یک تنشی را به شورا وارد کنید. اینها ماحصل خوبی نیست.

بنده نظر خودم را می‌گويم، من فکر می‌کنم جناب آقای قالیباف باید تغییرات گسترده‌ای در شهرداری ایجاد کند.

البته تا الان مدیریت آقای قالیباف، مدیریت موفقی بوده است اما من در این مدتی که در شورا قرار گرفتم احساس کردم تیمی که قرار است برنامه‌های شهردار را پشتیبانی کند، با شهردار همراه و هماهنگ نیست. بسیاری از افرادی که مسؤولیتي در شهرداري داشتند، در این مدت به ما مراجعه کردند و اعلام كردند حضور آقای قالیباف را برای تهران مضر می‌داند.

ما نمی‌گوییم اصلاح‌طلب و اصولگرا، ولی می‌گوییم که باید شهردار تهران، افرادی توانمند، متدین، متخصص، کارآمد و همگرا و همراه داشته باشد تا کارها را سریع‌تر جلو ببرد.

من به نظرم این مقدار کار بزرگی که در شهرداری تهران انجام شده است روی ظرفیت‌های شخصی آقای قالیباف بوده است. البته در تیم آقای قالیباف افراد توانمندی هم وجود دارند که واقعاً شبانه‌روزی دارند تلاش مخلصانه و خالصانه مي‌كنند که اینها همه‌اش قابل تحسین و تقدیر است.

اما متأسفانه هستند افرادی که در این مدت خودشان را نشان دادند چون احساس‌شان این بود که آقای هاشمی برنده می‌شود، حتی از ما اصولگرایان هم نمی‌گذشتند. می‌آمدند به ما مراجعه می‌کردند که به نفع تهران و به نفع کشور و به نفع همه است که قالیباف از شما رأی نگیرد و من تعجب می‌کردم این آدمی که تا چند ماه پیش می‌آمد پیش ما و از قالیباف طوری آن شكلي تعريف مي‌كرد، همین آدم‌ها آمدند عليه ایشان صحبت و بدگویی مي‌كردند و زيرابش را مي‌زدند.

خیلی از این آدم‌ها روزی که آقای قالیباف رأی آورد با یک چهره شادابی آقای قالیباف را بغل می‌کردند و تبریک می‌گفتند. من به نظرم این آدم‌هایی که هر روز یک رنگی می‌شوند، به درد شهرداری تهران نمی‌خورند.



* آقای قالیباف از اين دورويي‌ها يا به تعبيري خيانت‌ها اطلاع دارند؟

من بعد از رأي‌گيري براي شهردار، هنوز با آقای قالیباف صحبت نكردم و ايشان را نديدم، آن قدر درگیر انتخابات بعدی رئیس شوراها بودم که نرسیدم جلسه بگذارم. اما خدمت ایشان برسم به عنوان کسی که صادقانه دوست دارد شهرداری تهران و مدیریت آقای قالیباف نسبت به گذشته درخشان‌تر، فعال‌تر و مؤثرتر باشد، حتماً نقطه نظرات خودم را دوستانه و صمیمانه و نه از موضع فشار و این که من تعیین تکلیف برای شهردار تهران بکنم، به سمع ايشان مي‌‌رسانم. من از موضع یک دوست و یک دلسوز، حرف‌ها و نقطه نظرات خودم را مي‌گويم، اما تغييرات در شهرداري تهران را لازم مي‌دانم.


* تغییرات را در حوزه شهردارها می‌بینید یا معاونين و مشاورها؟

به نظرم در همه حوزه‌ها، نیازمند تغییرات هستیم. حالا نمی‌خواهم بگویم این تغییرات شامل همه مي‌شود؛ اما باید یک عده از مدیران فعلی، تغيير كنند تا شهرداری بتواند بالنده‌تر و به اصطلاح فعال‌تر عمل کند.




:
:
:
آخرین اخبار