1- رهبر انقلاب پيشتر درباره احتمال مذاکره با آمريکا سخناني گفتهاند که بايد
آن را مد نظر قرار داد؛ اينکه مذاکره حرام نيست و اگر مصلحت و منافع ملي ايجاب
کند، بر سر ميز مذاکره خواهند نشست.
تإکيد هميشگي ايشان بر حاضر شدن در مذاکره از موضع اقتدار بود؛ به نظر ميرسد اکنون نيز به اين خاطر به روحاني اختيار تام داده شده است که ايران در سطح منطقه و داخلي از اقتدار خاصي برخوردار است؛ حماسه سياسي 24 خرداد بخشي از اقتدار داخلي بود؛ در سطح منطقه نيز، درگيري آمريکا با ايران بر سر مسئله سوريه، در نهايت با عقبنشيني آمريکا از مواضع خود پايان يافت؛ امروز اين موضع اقتدار در سطح منطقه و مخصوصاً در برابر آمريکاييها بهخوبي مشخص است.
2- رهبر انقلاب پيشتر هم متذکر شده بودند که تنها تغيير لحن آمريکاييها کافي نيست و بايد شاهد تغيير رويکردها باشيم؛ به گونهاي که تغيير لحن آمريکاييها تنها سبب ميشود که ما هم تغيير لحن بدهيم؛ اکنون و با اختيار تامي که به حسن روحاني داده شده است، اين تغيير لحن هم تا حدودي صورت گرفته و حال نوبت آمريکاييهاست که از تغيير لحن فراتر رفته و در رويکردها و روندهاي گذشته خود تا به حال، تغيير دهند. حال بايد منتظر بود و ديد چگونه گامهاي تغيير در سفر روحاني به نيويورک از سوي آمريکاييها بروز ميیابد؟
4- اينک نوبت آزمون آمريکاييهاست. نماينده نظام جمهوري اسلامي براي مذاکره با غرب اختيار تام دارد؛ اما بايد ديد اوباما نيز اختيار تام دارد؟ به نظر ميرسد بسياري از فعالان سياسي داخلي نيز به اين امر رسيدهاند که حال نوبت آمريکاست که از تغيير لحن فراتر برود و در رويکردهاي خود در قبال ايران تغيير ايجاد کند. آمريکاييها اين بار در اين آزمون صداقت گرفتار آمدهاند؛ حتی زمزمههاي درخواست برخي اصلاحطلبان از اوباما براي استفاده از اين فرصت، نشان ميدهد که همگان پذيرفتهاند كاخ سفيد بايد تغيير را نشان دهد و نه ايران.
هر چند که به نظر ميرسد اوباما اختيار تامي را که امروز رئيس جمهور ايران دارد، نداشته و رئيسجمهور تامالاختياري در حل مسائل نيست و حرف اوباما صداي ملت آمريكا نيست بلكه صداي حاكميت اقتدارگراي كاخ سفيد است و صد البته، این، ساعات آینده است که نتیجه تاکتیکهای نوین طرفین را روشنتر خواهد کرد.