نگاه به گذشته: المپیک و انتخابات کمیته
کاروان ورزشی ایران در المپیک 2012 لندن به نتایج بینظیری دست پیدا کرد که کارشناس و منتقد و حامی و دشمن را به تحسین واداشت. از همانجا بود که زمزمههای برنامه ریزی برای بازیهای آسیایی 2014 با هدف تکرار درخشش گوانگجو و موفقیت در المپیک 2016 ریو مطرح شد. با توجه به اتمام دوره ریاست هیات اجرایی در کمیته ملی المپیک، اولین بحثی که برای آغاز این برنامه ریزی مطرح شد برگزاری انتخابات کمیته ملی المپیک بود تا با مشخص شدن هیات اجرایی، رئیس و دبیرکل، کار اصولی برای چهار سال آینده مطرح شود. در حالی که تمام کارشناسان و متخصصان تاکید میکردند که کار برای المپیک ریو از روز بعد از اختتامیه المپیک لندن برای بسیاری از کشورها آغاز شده و یک روز و یک هفته را هم نباید از دست داد، بودند کسانی که سودای دیگری در سر داشتند. بودند کسانی که برای رسیدن به منافع خود نه یک روز و یک هفته و یک ماه که بیش از یک سال ورزش کشور را معلق کردند.
تاخیر در انتخابات به بهانه ایراد اساسنامه
بر اساس اساسنامه، انتخابات کمیته ملی المپیک باید حداکثر دو ماه پس از پایان رقابتهای المپیک 2012 لندن برگزار میشد. انتخابات اما برگزار نشد؛ بحث اساسنامه پیش آمد و مسئولان مدعی شدند که IOC به دلیل ایراد اساسنامه اجازه برگزاری انتخابات را نمیدهد. پس از آن تاریخهای زیادی مطرح شد و هر بار مسئولان کمیته ملی المپیک اعلام کردند که IOC تهدید کرده با این اساسنامه حق برگزاری انتخابات را ندارید. ماجرای اصلاح اساسنامه مساله ساز شد و ایرادهای پیاپی IOC به چند بند آن باعث شد که این مساله تا یک سال ادامه پیدا کند. در این میان فدراسیونهای ورزشی خصوصا المپیکیها که نیاز به برنامهریزی داشتند تا بتوانند با مشخص شدن وضعیت کمیته المپیک، بودجه و بسیاری از مسائل دیگر تصمیم گیری کنند یک سال بی هدف و بی برنامه را پشت سر گذاشتند تا مدیریت زمان به بهترین شکل در ورزش ایران معنا شود!
اصل ماجرا چه بود!
توجه: تمام آنچه در بالا خواندید دروغ بود! هر آنچه که در دو بند پیشین آمد کلاهی متزورانه بود که بافتند و بر سر ورزش ایران گذاشتند. یعنی اساسنامه تعمدا اشتباه داشت. یعنی IOC تعمدا در جریان ماجرا قرار گرفت. هر آنچه از زبان IOC در قالب تهدید و تعلیق مطرح شد، اطلاعاتی بود که خودیها به آنها داده بودند. یعنی «چماق تهدید و تعلیق سفارشی بود»، آنهایی که نمیخواستند انتخابات برگزار شود، به خیال خود بهترین راه را انتخاب کردند تا هیچ باری بر روی دوششان نباشد. آنها میدانستند که هربهانهای را برای تاخیر در انتخابات مطرح کنند مورد انتقاد قرار میگیرند و نیتشان برملا میشود. چاره کار را در این دیدند که چالهای بکنند که پر کردن آن یک سال طول بکشد، بماند که در این یک سال ورزش ایران چقدر از این چاله افتادن ضرر خواهد کرد.
زمان کشی به سود آقایان، به ضرر منافع ورزش
مسئولان کمیته ملی المپیک با هر قصد و نیتی که برای تاخیر در برگزاری انتخابات داشتند (که در ادامه به آن خواهیم پرداخت) از انواع و اقسام روش ها استفاده کردند. از روند کند اصلاح اساسنامه گرفته تا ارسال اساسنامه اشتباه به IOC با این هدف که کمیته بین المللی المپیک به آن ایراد بگیرد و با این ایراد گرفتن و درخواست اصلاح و بازنگری اندکی زمان به سود آقایان کشته شود. وزیر ورزش که بارها بر برگزاری سریع انتخابات تاکید کرد در مصاحبهای به این مساله اشاره کرد. محمد عباسی در مراسم اختتامیه رقابتهای بین المللی بدمینتون جام فجر در گفت و گوی خود با خبرنگار ایسنا گفت: تعللهایی که در برگزاری انتخابات و مجمع انجام میشود، صحیح نبوده و مناسب با شانیت و قاعدهپذیری ما نیست چرا که باید چند ماه پیش این انتخابات انجام میشد، در واقع به نظر من اساسنامه ما اشکالی ندارد و از خیلی کشورهای منطقه نیز جدیتر و قویتر است اما اینکه (کمیته المپیک) اساسنامه دیگری فرستاده باشد، من در جریان نیستم و باید اعضای مجمع بررسی کنند... من (مساله را) پیگیری میکنم. (ایسنا، 29 بهمن 1391، 19:10)
انگیزه اصلی چه بود؟
برگزاری انتخابات بعد از المپیک میتوانست به قیمت کنار رفتن مسئولان فعلی تمام شود. در شرایطی که یک سال به پایان دولت نمانده بود و کسی از انتخابات ریاست جمهوری 92 خبر نداشت، برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهرها و روستاها نیز که در سال 92 زمانبندی شده بود، نیز شاید یکی دیگر از دلایل تمایل مسئولان کمیته ملی المپیک برای به تاخیر انداختن انتخابات بود، تا اگر در انتخابات شوراها موفق به جمع کردن آرای مردم نشدند، سنگر فعلی خود را نیز از دست ندهند. حضور محمد علی آبادی در انتخابات شوراها مهر تاییدی بر این مساله بود.
انتخاب روحانی ورق را برگرداند!
در حالی که کمیته ملی المپیک توانسته بود با استفاده از تمام روشهایی که پیشتر به آن اشاره شد، انتخابات کمیته را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری موکول کند، انتخاب حسن روحانی ورق را برگرداند و افرادی که از هر وسیلهای برای به عقب انداختن انتخابات کمیته المپیک استفاده کرده بودند وقتی روحانی را در جایگاه بالاترین مقام اجرایی کشور دیدند، به یکباره خواهان برگزاری سریع انتخابات کمیته المپیک شدند تا به هر شکل ممکن انتخابات در همین دولت برگزار شود! مسالهای که فعلا امکان پذیر نیست و به نظر میرسد حداقل تا مردادماه که دولت جدید رسما زمام کار را در دست میگیرد، انتخابات برگزار نشود.
نگاهی به نشست خبری خسرویوفا و افشاگریهایش
محمود خسروی وفا، رئیس فدراسیون جانبازان و معلولین و رئیس کمیته ملی پارالمپیک، در نشست خبری روز سه شنبه پرده از تمام این مسائل برداشت تا مشخص شود که در کمیته ملی المپیک چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. شجاعت خسرویوفا در پرده برداشتن از این مسائل را باید ستود و با توجه به این که اعضای هیات اجرایی کمیته بین المللی المپیک در این ماجرا دست داشتهاند، این افراد نیز در مظان اتهام قرار دارند. شاید خود مستقیم در این "مهندسی" دستی نداشتهاند، اما بالاخره در جریان قرار داشته، از ماجرا مطلع بوده، با آن موافقت کرده و یا حتی در صورت مخالفت این مساله را فاش نکردهاند. به خود خسرویوفا نیز انتقادهایی وارد است. صرفنظر از این که این اقدام وی یک حرکت پسندیده محسوب میشود، اما باید از او پرسید حالا چرا؟ چرا پس از گذشت بیش از ده ماه ازآغاز این ماجرا حالا روی به افشاگری آورده است. مگر نه این که تاکید داریم و دارند که منافع ملی از همه چیز مهمتر است؟ خسرویوفا گفت: «یک سال قبل مهندسی شد که انتخابات کمیته ملی المپیک با تاخیر برگزار شود و با من نیز مشورت کردند که من به دو دلیل مخالفت خود را به کمیته ملی المپیک اعلام کردم» (ایسنا – 4 تیر 1392، 12:36) از آقای خسرویوفا به خاطر مخالفتش با این مساله ممنونیم اما آیا ایشان نمیتوانست همان موقع این موضوع را افشا کرده تا نقشه آقایان به نتیجه نرسد؟
سکوت تعجببرانگیز نهادهای نظارتی
قصد این نوشتار پرداختن به مسائل حقوقی نیست، اما به نظر میرسد اتفاقاتی که در این یک ساله در کمیته المپیک افتاده تنها جنبه ورزشی نداشته باشد و نهادهای نظارتی به دلیل منافع ملی میتوانند این ماجرا را از دید حقوقی نگاه کنند. چگونه است که ارتباط یک یا چند فدراسیون داخلی با فدراسیون جهانی زیر ذرهبین قرار میگیرد تا اطلاعات نه چندان محرمانه به خارج درز پیدا نکند، اما اکنون در طول بیش از ده ماه این گونه ارتباطات مخرب با IOC وجود داشته که آشکارا در جهت ضربه به ورزش بوده و در عین حال پای هیچ مرجع حقوقی به داستان باز نمیشود.
منشور المپیک؛ شعار یا واقعیت
منشور کمیته بین المللی المپیک، با وجود تاکید بر حمایت دولتها از ورزش آشکارا حکومتها را از هر گونه دخالت در ورزش منع میکند. جملهای که بارها به شکل تک مضراب در صحبتهای مسئولان ورزش ایران نیز شنیده شده است، اما آیا این بند منشور IOC در رفتارها نیز وجود دارد یا به عنوان شعاری زیبا و همهپسند مورد استفاده ابزاری قرار میگیرد. اگر باور کنیم که مسئولان به این جمله اعتقاد دارند این جمله خسرویوفا را چگونه باید هضم کرد: «انصافا حکومت باید نظارت داشته باشد چرا که مگر میشود فدراسیونها هر کدام کار خود را انجام دهند و هیچ نظارتی بر روی آنها نشود» ( ایسنا – 4 تیر 1392- 12:36)
کیبود کیبود من نبودم!
دنبال مقصر ماجرا گشتن البته چنان که مرسوم است فایدهای ندارد. اگرکسی به یاد دارد آخرین باری که مدیری پس از اثبات تخلف دادگاهی شد، اخراج شد، سلب مسئولیت شد، یا ممنوع الفعالیت شد، چه کسی بوده میتواند منتظر باشد تا مقصر این ماجرا هم شناخته شود. وقتی اسم هیات اجرایی به میان میآید هر کدام از اعضا با اظهار بی اطلاعی خود را بی تقصیر میداند. حتی خسرویوفا که در نشست خبری خود دست به افشاگری زده و ماجرا را رو کرده اسم از شخص خاصی نمیآورد: «از کارگردان بحثهای به وجود آمده در مورد انتخابات کمیته ملی المپیک و اساسنامه خبری ندارم، تنها میدانم که به تاخیر افتادن برگزاری انتخابات کمیته ملی المپیک مهندسی شده است» (ایسنا – 4 تیر 92، 12:36) به هر حال هرچند بعید است شخص خاصی ماجرا را بر گردن بگیرد، اما مشخص است که تصمیم گرفته شده چیزی پنهانی (برای اعضای هیات اجرایی) نبوده و این هیات قطعا در جریان کم و کیف ماجرا بودهاند. به هر حال مسائل مربوط به کمیته المپیک اکثر در جلسههای هیات اجرایی مطرح بوده و رسانهای نشده و منبع رسانهها برای استناد اظهارات خود این اعضا بوده کما این که همین گزارش نیز بر اساس اظهارات صریح خسرویوفا به رشته تحریر در آمده است.
انتظار از دولت آینده
آنچه در بالا به آن اشاره شد، گوشه ای از اتفاقهایی بود که در بالاترین دستگاههای ورزش کشور رخ میدهد. سوء استفادههایی از مقام، عنوان و قدرت میشود که جز خیانت چه نام دیگری میتوان بر آن نهاد؟ پای اشخاص درمیان نیست. پای ورزش کشور در میان است. امیدواریم ورزشی که دولت آینده توجه به آن را عامل سعادت جامعه میداند، بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و با اقداماتی از این دست که آشکارا ترمزی برای حرکت رو به جلوی ورزش ایران است مقابله شود.