ساعات پاياني تبليغات رياست جمهوري است. اين روزها پوستر و بنر و عكس و
بيلبورد كمتر جواب مي دهد. سخنراني و برنامه تلويزيوني نيز توسط كانديداها
اشباع شده است. ميزگرد و نشست خبري و درجمع خبرنگاران هم اعتنائي نخواهد
شد.
اين روزها اغلب تصميم خود را گرفته اند و باقي مانده و اهل
ترديد تنها و تنها به نظرسنجي ها و نظر اطرافيان نگاه مي كنند. بسياري از
اهل ترديد و كساني كه هنوز تصميم نگرفتند متناسب با كسي كه بيشترين اقبال
براي پيروزي را دارد، نامزد خود را انتخاب مي كنند. بنابراين عطش نظرسنجي
اين روزها بسيار زياد است. اما فقط نظرسنجي نيست. اهل ترديد و انتخاب نكرده
ها به ميزان توجه به يك كانديدا در ميان اطرافيان خود نيز اهميت زيادي مي
دهند. اين ايام بيشتر به استدلال حاميان و طرفداران نامزدها توجه مي شود تا
خود كانديداها.
بنابراين حاميان نامزدها اين ساعات باقي مانده به
دور اول انتخابات را بايد صرف تبليغ چهره به چهره كنند. تبليغات خياباني و
حضور قانوني در خيابان ها در انتخاب ۲۰ درصد باقي مانده از جامعه بسيار
موثر است.
وضعيت آرا بعد از رفتن عارف و حدادنظرسنجي
يك نهاد رسانه اي-فرهنگي بعد از انصراف غلامعلي حدادعادل به نفع
اصولگرايان و كناره گيري عارف به نفع حسن روحاني حاكي از آن است كه
محمدباقر قاليباف همچنان در صدر و اما حسن روحاني با سرعت قابل ملاحظه اي
در حال رشد و صعود است. ولايتي همچنان روند نزولي دارد. محسن رضائي وسعيد
جليلي نيز در جاي خود مستقرند و ثابت.
مطابق اين نظر سنجي در استان
تهران وضعيت اقبال مردم بدين شرح است. محمدباقر قاليباف ۳۰ درصد، حسن
روحاني ۲۴ درصد، سعيد جليلي ۱۲ درصد، علي اكبر ولايتي ۹.۵ درصد و محسن
رضائي ۹.۲ درصد و غرضي ۱ درصد. باقي نيز هنوز تصميم نگرفته اند.
اما
در سراسر كشور قدري متفاوت است. بر اساس يك نظرسنجي قابل اعتناي نهاد
نظارتي محمدباقر قاليباف ۲۱.۵ درصد، حسن روحاني ۱۹.۱ درصد، سعيد جليلي۱۲.۵
درصد، محسن رضائي ۱۲.۱ درصد و علي اكبر ولايتي ۷.۸ درصد نظر ها را به خود
اختصاص داده اند.
به اين ترتيب روحاني و قاليباف مطابق اين نظرسنجي ها به دور دوم مي روند.
اصولگرايان به سمت وحدتبا
كنار رفتن عارف وضعيت حسن روحاني در نظرسنجي ها رشد قابل ملاحظه اي داشته
است. همين موضوع باعث شده است اصولگرايان به تكاپوي وحدت بيافتند. آخرين
خبر ها حاكي از ان است كه ريش سفيدان جريان اصولگرائي با سعيد جليلي و علي
اكبر ولايتي مذاكره كردند تا به نفع باقر قاليباف انصراف دهند. با اين حال
هردو بر ادامه راه اصرار دارند. جليلي شب گذشته در بيانيه تصريح كرد كه تا
پايان خواهد ماند و ولايتي نيز در گفت وگوئي بر همين تصريح نمود.
اين
درحالي است كه جريان اصولگرائي همه همت خود را براي وحدت مقابل جريان
اصلاحات قرار داده است. براي اينكه كدام نامزد صولگراها بايد كنار رود،
توجه به دو ملاحظه لازم است. اولا چه كسي در نظرسنجي ها بالاتر است و ديگر
اينكه كدام يك از نامزدها از صحنه خارج شوند رايش به نفع جريان اصولگرائي
جابجا مي شود. قاليباف در حال حاضر در همه نظرسنجي ها پيشرو است. از سوي
ديگر انصراف وي باعث نمي شود كه آرايش به سبد نامزد ديگري منتقل شود. آراي
قاليباف طيفي و متنوع است . بعيد نيست اگر كناره گيري كند بخش از راي او به
سبد روحاني ريخته شود.
ولايتي در نظرسنجي ها افت قابل ملاحظه اي
كرده است. ولايتي زماني رتبه دوم نظرسنجي ها را داشت. ماندن وي در صحنه و
عهد شكني در ائتلاف سه گانه به اين دليل بود كه تصور مي كرد به دور دوم مي
رود. امروز كه وضعيت اقبال وي در نظرسنجي ها تنزل كرده است منطقي است كه به
نفع جريان اصولگرائي كنار بكشد. بخش عمده اي از راي ولايتي به سبد
اصولگراها ريخته مي شود. از طرفي بعد از چند دهه كار سياسي ، خاطره يك
پيمان شكن از خود بر جاي نخواهد گذاشت.
واما جليلي. سعيد جليلي نيز
اگر كناره گيري كند آراي وي به سمت قاليباف خواهد رفت. مگر قليلي اهل كينه
در اطرافش. اما جليلي نيز در واكنش به درخواست اصولگراها براي وحدت، تاكيد
كرده است كه تا اخر خواهد ماند.
علی رغم تکذیب دیشب ولایتی و جلیلی مبنی
بر کناره گیری، خبرنگار الف کسب اطلاع کرد که ریش سفیدان جریان اصولگرایی
امروز نیز درحال مذاکره با ولایتی و جلیلی برای کناره گیری به نفع قالیباف
می باشند. گفته می شود احتمال دارد تا پایان امروز یا انتهای وقت تبلیغات
انتخاباتی، اصولگرایان برای رقابت با اصلاح طلبان به اجماع برسند.
يك استدلال اصلاح طلبي براي راي ندادن به روحانيبراي راي دادن يا ندادن به يك نفر دهها ملاحظه وجود دارد. برنامه، تيم كاري ، سلامت مالي، تجربه اجرائي و مواردي از اين دست.
اما
در شرايطی ممكن است براي راي دادن يا ندادن به يك نامزد لازم باشد متناسب
با اوضاع جامعه تصميم گرفت. كساني كه مي خواهند به روحاني راي دهند دهها
متغير را ممكن است مدنظر قرار دهند كه مهمترين ان چسبندگي وي به جريان
اصلاحات است. اما حضور يك اصلاح طلب به خودي خود هدف نيست هرچند بر حفظ
تعادل سياسي و تعاطي افكار و چند زباني و جلوگيري از يك رنگي
ديكتاتورمآبانه مي تواند موثر باشد. اما اين همه براي رسيدن به يك سري
اهداف اصلاح طلبانه است و بي ترديد انتخاب يك اصلاح طلب بر اساس علقه هاي
حزبي و جرياني و قبيله اي نيست؛ بلكه نتيجه حضور چنين جريان فكري در تغيير
فضاي سياسي كشور در بدنه قدرت اهميت دارد.
اي روزها جامعه نياز به
اصلاحاتي از جنس همان انگيزه هاي اصلاح طلبي دارد. ازادي بيان. مقابله با
امنيتي سازي جامعه. حفظ حرمت بزرگان و ريش سفيد ها. حفظ حرمت دانشجو و
استاد و اهل علم. آزادي فعاليت تشكل ها. آزادي رسانه اي و جريان نقد.
مقابله با بگير و ببند هاي سليقه اي. مقابل با سانسور و فيلترينگ تنگ
نظرانه. تلاش براي كاهش زندانيان سياسي. آزاد انديشي و اجازه برگزاري كرسي
ها فكر وانديشه بدور از شعار و ظاهر سازي. مقابله با ريا و نفاق متصل به
قدرت و حاكميت. فاصله گرفتن از دولت و قدرت و سياست و اقتصاد و فرهنگ و هنر
رانتير و نفتي. ارتباط و تعامل سازنده با نظام بين الملل و مواردي از اين
دست كه اهداف مشترك جريان اصلاحات با جريان اعتدال گراي اصولگر است. اما
كدام جريان سياسي براي پيشبرد اهداف اصلاح طلبانه-اصولگرايانه موثر تر عمل
مي كند؟
يك استدلال ساده اصلاح طلبي براي راي ندادن به روحاني وجود
دارد. فارغ از همه نقاط مثبت و منفي حسن روحاني، شرايط كشور و تركيب
نهادهاي مدني و غير مدني در حاكميت نشان مي دهد كه يك اصلاح طلب، قدرت
پيشبرد اين اهداف را نخواهد داشت. كشور در شرايط فعلي نيازمند اصلاحات حساس
و تدريجي و متناسب با ظرفيت نهادهاي قانوني و مطالبه مردمي است . اين
اصلاحات توسط جرياني بايد انجام شود كه نيروهاي مقاوم مدني و غيرمدني در
مقابل آن كمتر توان جولان و زورآزمائي داشته باشند. حسن روحاني و تيم
اصلاحات با فرض فهم درست از اين نوع اصلاحات، نمي تواند اين بار مهم را
بدوش كشد چرا كه مقابل جريان مخالف از مشروعيت لازم برخوردار نيست. جنگ
فرسايشي دولت روحاني با نيروهاي مقاومت داخلي، اصلاحات را به حاشيه مي برد.
به اين تريب اصلاحات گذشته نيز كه تدريجي آغاز شده بود متوقف و
بعد از مدتي نيز زخمي شده و تا مدتها كسي نمي تواند سراغي از ان بگيرد.
برداشتن اين بار سنگين تنها از طريق يك اصولگراي ميانه رو ممكن است.
اصولگرائي كه جرئت و جسارت تغيير را داشته باشد و با فهم درست از ولايت
فقيه زمينه ساز اصلاحات قانوني و تدريجي شود.
جريان اصولگرائي در
حال پوست انداختن است. افراطي هاي تند رو در حال حذف شدن هستند. سنتي هاي
مدافع وضع موجود به پايان راه رسيدند. اين روزها اصلاحاتي كه اصلاح طلبان
به روش خشن به دنبال آن بودند، توسط جريان اعتدال گرا پي گيري مي شود.
اصولگراها براي پيشبرد اصلاحات سياسي، متناسب با ظرفيت هاي كشور و همراه
ساختن نهادهاي مقاوم و ذائقه جامعه گام بر مي دارند و به همين دليل اگرچه
سرعت كمتري در اصلاح دارند اما پايدارتر رفتار مي كنند.
يك اصلاح
طلب ادامه اين روند تدريجي اصلاحات و متناسب با ظرفيت هاي قانوني كشور را
بهم مي زند و راه رسيدن به اصلاحات را سخت و دشوار و زمان رسيدن به هدف را
چندين برابر مي سازد.
چه کسانی جلیلی را جلیلی کردند؟این
روزها سعید جلیلی به آسانی نقد می شود. رسانه های مختلف هر کدام از یک
زوایه به نقد وی می پردازند. اما روزگاری بود که هیچ کس نمی توانست از
جلیلی حرف انتقادی بزند. هر انتقادی تاب آورده نمی شد و البته انبوه مداحی
بود که از وی در رسانه ها منتشر می شد.
وقتی که سعید جلیلی به میدان
آمد برای همه یک سوال وجود داشت. چرا جلیلی محبوبیت دارد؟ این محبوبیت را
از کجا آورده است؟ چرا تا کسی نقدی می کند از سوی طیف تندروی جامعه مورد
وهن قرار گرفته می شوند. جلیلی هویت اجتماعی خود را از کجا آورده است؟
سابقه اجرائی داشته و در معرض چشم ها بوده است؟ مواضع سیاسی و فرهنگی قابل
اعتنا داشته است؟ فعالیت فرهنگی یا دانشگاهی موثر داشته است؟ اهل نوشتن و
نقد و حضور در رسانه ها بوده است؟ سخنرانی یا مقاله قابل توجه دارد؟
اطرافیان قابل اعتنا و شهیر و دارای محبوبیت دارد؟
هویت اجتماعی سیاسی جلیلی جز مسئولیتی که داشته است چیست و از کجا آمده است؟
ریشه
محبوبیت جلیلی را باید در مذاکرات ۵+۱ دید؛ نه خود مذاکرات بلکه حاشیه
مذاکره. در همین رابطه سهم خبرنگاران و گروه های مستندسازی که همراه با
جلیل روانه مذاکرات می شدند قابل اعتنا است.
یک تفاوت آشکار میان
خبرنگاران ایران و دیگر خبرنگاران رسانه های خارجی در انعکاس اخبار مذاکرات
وجود داشت و آن اینکه بجای توجه به اصل مذاکره به دلیل کم کاری و محافظه
کاری حلقه اطلاع رسانی مذاکره کنندگان ایرانی، همه توجه شان به حاشیه نشست
می شد و نه متن مذاکرات.
اخباری از این دست که جلیلی نمازش را اول
وقت خواند. جلیلی در هواپیما نماز جماعت برپا کرد. جلیلی سجده اش طولانی
شد. جلیلی عکس شهید نشان داد و مورادی از این دست. این اخبار با شایعات هم
داغتر می شد. اینکه جلیل پای مصنوعی خود را روی میز مقابل اشتون گذاشته
است. اینکه به اشتون هشدار داده است. بعد هم انبوه گروه مستند سازی که برای
تصویر چنین نشانه هائی در حاشیه مذاکرات حضور می یافتند.
عدم نقد
کردن جلیلی به سبب حاشیه امنی که در شورای امنیت برایش ایجاد شده بود به
علاوه چهره آسمانی و غیر واقعی و تک بعدی رسانه ها و خبرنگاران از وی، باعث
شد جلیلی محبوبیت کاذب پیدا کند تا انجا که بسیاری از کسانی که در ابتدا
علاقه مند به او شدند دقیقا نمی دانستند از چه چیزی حمایت می کنند. حتا
برخی گروه های سیاسی هم به سبب همین محبوبیت کاذب ناچار شدند از جلیلی
حمایت کنند حال آنکه در محافل خود می دانستند که جلیلی دارای کسری اجرائی و
ضعف تجربی است و سابقه قابل دفاعی نیز در شورای امنیت ندارد.
منبع/ الف
ضمنا دکتر جلیلی به نفع هیچ کس کنار نمی رود