الف نوشت: داستان معروف شکست مسلمانان در جنگ احد را احتمالاً شنیده اید. یک دلیل ساده داشت، تعدادی تیرانداز که در بالای تپه ای مشرف بر مسیر دورزدن مسلمانان توسط مشرکین قرار گرفته و مسئول حفاظت از آن گردنه استراتژیک بودند، به هوای جمع آوری غنائم، ماموریت خود را رها کرده و به دنبال جمع آوری غنائم رفتند. مشرکین هم از فرصت استفاده کرده و از پشت به مسلمانان حمله نموده و ضربات سنگینی بر پیکر ارتش اسلام وارد آوردند.
حالا داستان ریاست جمهوری در کشور ما هم شده همان جمع آوری غنائم. انگار همه می خواهند کارگردان فیلم باشند. هیچ کس حاضر نیست به دستیاری و فیلمبرداری و بازیگری اکتفا کند. همه به دنبال شماره یک شدن هستند. از بزرگ و کوچک، اما در این میان، چند نفری هستند که حکم همان تیراندازهای جنگ احد را دارند. از این جمله می توان به دبیر شورای امنیت ملی آقای جلیلی اشاره کرد. ایشان پس از ثبت نام و تایید توسط شورای نگهبان گویا مدتی است که برای انتخابات ریاست حمهوری مرخصی گرفته اند! در این زمینه سوالاتی به ذهن متبادر می شود؛
اول اینکه دراین مدت که ایشان مشغول فعالیتهای سنگین انتخاباتی هستند، وظیفه خطیر دبیری شورای امنیت برعهده چه کسی است؟ آیا این ماموریت، یک پست و سمت تشریفاتی است که بود و نبود فردی در این جایگاه، لطمه ای به روند پرونده های مهم دیپلماسی کشورمان از جمله پرونده هسته ای وارد نکند؟
در شرایطی که یکی از سرنوشت سازترین عوامل بروز خیلی از مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور، یعنی تحریمها، از کانال این مذاکرات و عدم تفاهم این تیم بر ما تحمیل شده، آیا بهتر نبود که دبیر و مذاکره کننده ارشد کشور ما، تمام همّ و غم خود را بر وظیفه محول شده به ایشان می گذاشت؟
بهتر نبود در این شرایط حساس و به قول بزرگان، در این پیچ و گردنه تاریخی، دوستان تقسیم کار را می پذیرفتند و دست از جمع آوری غنائم می کشیدند؟ نکته دردناک تر این است که آقای جلیلی، معاون خود در شورای امنیت را هم که لااقل می توانست، تا حدودی جای خالی اش را پر کند، در اقدامی نسنجیده، به سمت مسئول ستاد اتخاباتی خود منصوب نمودند! و با این کار هردو نفر مسلماً تمام وقت درگیر انتخابات می شوند. یعنی دبیر و معاون شورای عالی امنیت ملّی کشور بودن این قدر سمتهای تشریفاتی و بی اهمیتی تلقی می شوند که می توان حداقل یک ماه از آن مرخصی گرفت؟ (مسلماً درگیر انتخابات مهمی همچون ریاست جمهوری شدن، مدتها وقت و فکر نامزدها و اعضای ستادشان را مشغول می کند).
علاوه بر اینها، آمدیم و آقای جلیلی در این انتخابات رأی نیاوردند (چنانکه تا این لحظه احتمال این رویداد بیشتر از است). آیا ایشان و معاونش، همچون گذشته، اقتدار و وجهه خوبی برای مذاکره کردن خواهند داشت؟ مسلما نه، و حتی تمرکز کافی هم برای رصد جریانات و اتفاقات عرصه مذاکرات را نخواهند داشت. اگر هم پیروز شدند که دیگر به هیچ وجه قادر به ادامه این وظیفه نمی باشند، و درآن صورت آیا دفعتاً می توان افراد جدیدی را جایگزین نمود؟ آیا به صلاح کشور است که در این شرایط پیچیده مذاکرات، با تغییر تیم مذاکره کننده، ریسک کسب تجربه و آزمون و خطا را بپپذیرد؟ آقای جلیلی و باقری چه در این انتخابات پیروز شوند و چه بازنده، ضربه اصلی را کشور و منافع ملّی می خورد، که باید در هر صورت تیم مذاکره کننده را عوض کند. و مسلما تجربه ای که دوستان از قِبَل این فرصتی که نظام دراختیارشان قرار داده، به علت کاهش اعتبار یا مشغول فعالیت بزرگتر شدن، بی استفاده می ماند (بی استفاده برای مذاکرات حساس کنونی).
ای کاش دوستان و عزیزانی که در این کشور پست و سمتی می گیرند، احترام شأن و جایگاه اکتسابی را نگه دارند. باور کنیم که کشور به همه نیروها در سمتهای مختلف نیاز دارد. اهمیت یک مذاکره کننده مقتدر و با تجربه برای کشور ما کمتر از یک رئیس جمهور مقتدر نیست، و چه بسا مذاکره کننده خوب برای کشور منافع بیشتری هم به ارمغان بیاورد. در همین زمینه می توان به حرکت غافلگیر کننده آقای مهمان پرست، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه هم اشاره کرد. ای کاش ایشان هم در این شرایط انتخابات و تغییر و تحول، دست از بلند پروازی برمی داشتند و به وظیفه محوله خود به نحو احسن می پرداختند. نه این که وضعیتش این گونه شود که از آنجا رانده و از اینجا مانده باشد.