تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۲
کد خبر: ۳۴۶۸۱
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
دردسرهای عینک ولثه برای باباپنجعلی پایتخت
 خمسه در سریال‌های «پایتخت 1 و 2» با بازی در نقش بابا پنجعلی، بازی متفاوتی را به نمایش گذاشت و نقش پیرمردی آرام را بازی كرد كه حافظه درستی ندارد و از هوشیاری كامل نیز برخوردار نیست. گرچه نقش بابا پنجعلی در كنار شخصیت‌های اصلی مجموعه چندان پر رنگ نبود، اما با هنرمندی خمسه رنگ و بوی خاصی پیدا كرد و همین نكته بهانه‌ای شد برای گپی كوتاه با این هنرمند.
 
به نظر می‌رسد بابا پنجعلی در قسمت دوم مجموعه پایتخت ساكت‌تر شده است. این مساله دلیل خاصی دارد؟
فكر نمی‌كنم خیلی ساكت‌تر شده باشد؛ در قسمت اول پایتخت هم همین قدر ساكت بود. به هر حال او به بیماری آلزایمر مبتلاست و نسبت به اطرافیان و اتفاقات دور و برش چندان هوشیار نیست. به نظر من بابا پنجعلی پایتخت 2 با بابا پنجعلی پایتخت 1 تفاوت زیادی ندارد؛ اما اگر شما فكر می‌كنید ساكت‌تر شده به این دلیل است كه دو سال پیرتر شده است.
برای شما كه معمولا نقش‌های پرتحرك و گاه جوان‌تر از خودتان را بازی كرده‌اید، ایفای نقش یك پیرمرد ساكت و آرام باید كار سختی باشد. این طور نیست؟
 
 
بله، بسیار سخت بود. بابا پنجعلی با شخصیت من كه مدام در حال دویدن، بالا و پایین پریدن و جنب و جوش هستم، بسیار در تضاد است. او شخصیتی ایستا دارد و درگیر ذهنیات و درونیات خودش است. ایفای این نقش كار ساده‌ای نبود و باید از خود واقعی‌ام بسیار دور می‌شدم.
محدود بودن دیالوگ‌های این شخصیت، اجرای آن را سخت‌تر می‌كرد یا كمكی بود برای بازی راحت‌تر در این نقش؟
 
 
معمولا بازی در نقش‌هایی كه دیالوگ‌های كمتری دارد، سخت‌تر است.
اما دیگر مجبور نبودید كلمات زیادی را با لهجه مازندرانی ادا كنید!
این‌طور نیست. دیالوگ‌های نقش بابا پنجعلی یك ویژگی بسیار خاص داشت و یكی از مهم‌ترین نكات در ایفای این نقش بود. دیالوگ نویسی برای نقش بابا پنجعلی بسیار سخت بود و در لحظه شكل می‌گرفت.
در واقع، دیالوگ‌های محدود این نقش زاییده موقعیت‌ها و رخدادهای صحنه بود. بنابراین من به عنوان بازیگر برای هر صحنه، دیالوگ از پیش نوشته شده در اختیار نداشتم و باید همانند یك فوتبالیست همیشه آماده بودم، ببینم توپ كی به من می‌رسد و من با این توپ چطور می‌توانم گل بزنم. تمام دیالوگ‌های نقش باباپنجعلی در چنین شرایطی شكل گرفته‌اند و من باید فرصت‌ها را می‌قاپیدم و خودم را برای گفتن همان دیالوگ‌های به ظاهر ساده آماده نگاه می‌داشتم. بازی در این نقش به حضور ششدانگ در صحنه نیاز داشت و حتی یك لحظه نباید از آنچه در حال رخ دادن بود، غافل شوم.
 
 
یعنی دیالوگ‌ها بداهه بود؟
نه، آنها از قبل طراحی شده‌ بود، اما به كار بردن هر دیالوگ به فضای صحنه بستگی داشت.
بنابراین تنها راه چاره این بود كه باباپنجعلی را به راستی زندگی كنید؟
دقیقا. در كنار شخصیت‌های دیگر این سریال كه همه پرتحرك بودند و در صحنه‌های شلوغ و پرماجرای این سریال، من باید در قالب این پیرمرد زندگی می‌كردم تا باورپذیر باشم.
این نقش برای شما ما به ازای بیرونی هم داشته كه از آن الهام بگیرد؟
بله، بسیار زیاد. استان مازندران پر بود از پیرمردهای شبیه بابا پنجعلی. من آنجا آنقدر نمونه‌های مختلف دیده بودم كه رسیدن به این نقش برخلاف اجرای آن برایم بسیار ساده بود.
عینك و لثه بابا پنجعلی هم بر مشكلات بازی در این نقش می‌افزود؟
بله، چون گذاشتن عینكی با آن قطر، دید مرا از بین برده بود و به خاطر استفاده از لثه، حرف زدن و غذا خوردن برایم بسیار دشوار شده بود. همه اینها باعث می‌شد تمركزم را برای بازی و همان حضور ششدانگی كه به آن اشاره كردم از دست بدهم. این لثه و عینك برای من حكم مانع را داشت.
 
 
چیزهایی مانند لباس، عینك یا همان لثه در عین این‌كه ممكن است برای بازیگر مشكلاتی را ایجاد كند، اما در عین حال به او كمك می‌كند خودش را به نقش نزدیك‌تر احساس كند. برای شما این‌طور نبود؟
به این مساله از دو منظر می‌توان نگاه كرد، از بیرون كه به عینك و لثه بابا پنجعلی نگاه كنید، آنها را ابزاری برای واقعی‌تر شدن نقش می‌بینید كه كاملا در خدمت نقش و هنرنمایی بازیگر هستند؛ اما از درون و از نگاه خود بازیگر دشواری‌های زیادی ایجاد می‌كنند و به همان اندازه كه كمك‌كننده هستند، می‌توانند مساله‌ساز هم باشند.
مخاطبان تلویزیون و از جمله مردم استان‌ مازندران از بازی شما در این نقش راضی هستند و بازیگران متعددی از هنرنمایی شما در این نقش تعریف می‌كنند. خود شما چقدر از كارتان راضی هستید؟
 
 
خوشبختانه مردم این شخصیت را دوست داشتند و چون مردم از آن راضی بودند، من هم این نقش را دوست دارم.


منبع: جام جم

:
:
:
آخرین اخبار