ظاهراً همه چیز براساس اصول دموکراتیک پیش می رود اما آنچه غایب است شعورمداری و آگاهی مندی حاکم بریک فضای دموکراتیک است. خبرگان بسیار وکاربلدان بی شمارازگردونه حذف می شوند تنها به صرف این که عضو طایفه ای بزرگ نیستند. یک بررسی آماری در حوزه ی انتخابات اهواز وشهرهای دیگراستان نشان خواهد دادکه مردم در خوزستان تا چه اندازه قومی رای داده اند
مهدی مرادی / خوزنیوز: چند فرهنگی (Multiculturality) یکی از ویژگی های جوامع ِمترقی ست.شهرهای بزرگ آمیزه ای از هویت ها وفرهنگ های متفاوت اند واین تکثر و گونه گونی گاه به حرکت خلاق می انجامد،حرکتی به سوی شکوفایی و خود باوری ورضایت ازبودن درمجاورت ِیکدیگر. گاه اما در این میان چندان جدل ،تعارض و اختلاف به وجود می آید که هر گروه در پی منافع خود کورکورانه از گفت و گو با گروه های دیگر سرباز می زند و ازنگاه به مناظر دیگرچشم می پوشد.چنین گروهی خواستار آن است که دیگر گروه ها رادر خود هضم وادغام کند. به جای آن که همه ی هویت ها درهویتی رنگین استحاله بیابند یک فرهنگ غالب می کوشد فرهنگ های دیگر را به تسلیم دربرابر خود مجاب کند.
خوزستان از دیرباز به واسطه ی ظهور نفت تلاقی گاه برخورد فرهنگ های مختلف بوده است. نفت با خود فرودگاه و راه آهن وبندرگاه آورد وسیل جویندگان کار را به خوزستان سرازیرکرد.اهواز به عنوان مرکز استان یکی از شهرهایی ست که طیفی ازاقوام را درسپهرخود جای داده است.در اهواز اقوام ِعرب، بختیاری، شوشتری، بهبهانی، دزفولی، اصفهانی، ...سال هاست درکنارهم زندگی می کنند. حتی اقلیت های مذهبی اعم اززرتشتی ،مسیحی،صابئین و...نیزازدیرباززیستن درهمسایگی هم راتجربه کرده اند. سوال این جاست که سهم هریک ازاین اقوام در اداره ی اهوازتا چه اندازه بوده است؟آیا توزیع قدرت در اهواز عادلانه صورت پذیرفته؟ آیا صرف ِمتعلق بودن به هریک از این هویت های فرهنگی سهم خواهی راتوجیه می کند؟ تجربه ی سه دوره ی اخیرشورای شهر نشان داد که هرگاه قومی یکسره برسرکارآیند وهمه ی صندلی ها را تصاحب کنند نتیجه چندان مطلوب نخواهد بود.
چنین است که نه تنها در اهواز بلکه در شهرهای دیگر استان نیزبا ظهورچهره هایی در عرصه ی مدیریت مواجهیم که برآمده از رای آگاهانه ی شهروندان نیستند بلکه پیرو تایید فلان "شیخ" و بهمان "خان" انتخاب شده اند. چنین آرایی نه از سرعقلانیت ونه حتی " باری به هرجهت " که برای خوش آیند بزرگان "قبیله" وسران "ایل" گردآوری می شوند.
بازی یکسره باخت ِنگرش قومی لطمه های جبران ناپذیری به پیکره ی شهروارد آورده وبه اعتقاد نگارنده می تواند به عنوان مهمترین عنصردر آسیب شناسی مدیریت در خوزستان شناخته و مطرح شود. این گفتمان حتی در انتخابات مهمی مانندمجلس شورای اسلامی با جدیت بسیار دنبال می شود وهرگروه نژادی که اعضای بیش تری داشته باشد شانس بیشتری برای تصاحب جایگاه های مدیریتی خواهد داشت.
ظاهراً همه چیز براساس اصول دموکراتیک پیش می رود اما آنچه غایب است شعورمداری و آگاهی مندی حاکم بریک فضای دموکراتیک است. خبرگان بسیار وکاربلدان بی شمارازگردونه حذف می شوند تنها به صرف این که عضو طایفه ای بزرگ نیستند. یک بررسی آماری در حوزه ی انتخابات اهواز وشهرهای دیگراستان نشان خواهد دادکه مردم در خوزستان تا چه اندازه قومی رای داده اند.(این محور را به عنوان یک پژوهش می توان دنبال کرد). غم انگیز آن که چنین فضایی به انفعال هویت های غیرمسلط بینجامد و آن ها عرصه ی رقابت را باپیش فرض شکست ترک کنند. حافظه ی جمعی می گوید چنین انتخاب هایی عزل و نصب های غیرعلمی وبررسی نشده ی بسیار در پی داشته است. نماینده ای که بانگرش قومی انتخاب شده درشعاع اختیارخود دست به تغییرات می زند واز رییس اداره ی ارشاد این شهر گرفته تا مدیر آموزش و پرورش آن شهر مهره جابه جا می کند . دراین میان آن چه مغفول واقع می شود تخصص است و آنچه نادیده انگاشته می شود تجربه.
اپیدمی ِتغییر بی رویه ی مدیران در اهوازوظهور مدیران خلق الساعه برآیند عوامل بسیاری است که یکی از این عوامل چنان که از آن سخن رفت نگرش قومی دربستری ازهویت های گوناگون است.
اون موقع در اصفهان مثلا چند استاندار سابق ، معاون و زیر و .... عضو شورا هستند. یا شهردارشان در دوره اصلاحات و اصولگرایان ثابت ماند. به هرحال خودتان را خسته نکنید این شمکل رفع شدنی نیست