تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۲
کد خبر: ۳۲۱۰۰۸
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

فولاد خوزستان؛ در روزهای داغ تابستان، استوار و پرتلاش

 تابستان ۱۴۰۴ در تقویم صنعت ایران، فصلی ویژه بود. گرمای شدید هوا و محدودیت‌های انرژی، آزمونی جدی برای صنایع فولادی کشور رقم زد؛ آزمونی که فولاد خوزستان با تکیه بر تلاش کارکنان و برنامه‌ریزی دقیق، از آن سربلند بیرون آمد.

 محدودیت های انرژی، سختی های صادرات و چندین چالش دیگر می تواند یک شرکت بزرگ را به زانو دربیاورد اما فولاد خوزستان به‌ جای زانوزدن، ایستاد. اینکه چطور یک بنگاه صنعتی، در شرایط سخت، همچنان می‌تواند هم نیاز داخلی را تامین کند، هم صادرات انجام دهد، بی‌شک فقط با عدد و نمودار پاسخ داده نمی‌شود.

برای فهم این معادله باید کمی در راهروهای گرم ناحیه فولادسازی راه بروید، صدای فوران کوره‌ها را بشنوید و چهره‌ آفتاب‌سوخته مردانی را ببینید که روزی حداقل ۱۲ ساعت مردانه کنار هم کار و زندگی می‌کنند.

شرکت فولاد خوزستان در تابستان ۱۴۰۴، نه‌فقط سرپا ماند، که قامت برافراشت. از یک‌طرف، بیشترین حجم تقاضا در بورس کالا را به خود اختصاص داد؛ آن‌هم با قیمت‌هایی بالاتر از میانگین بازار، که نشان از اعتماد ماندگار خریداران داخلی دارد. از طرف دیگر، با گشایش نخستین روزنه‌های صادراتی در شرایط سخت تحریم، موفق شد رشد ۶۷ درصدی صادرات را به نام خود ثبت کند؛ عددی که در تراز ارزی کشور، وزنی بیشتر از طلا دارد.

اما شاید مهم‌تر از دلار و تومان، آن چیزی است که در میان سطرهای رسمی دیده نمی‌شود: همدلی. همین واژه ساده، که اگر در جایی مثل فولاد خوزستان زنده بماند، می‌تواند یک صنعت را از سقوط نجات دهد. همدلی میان مدیران و کارگران، متخصصان و تکنسین‌ها، بخش فروش و تامین انرژی، که با یک فهم مشترک از وضعیت، تصمیم گرفتند نه بنالند، نه تعارف کنند؛ فقط کار کنند.

مدیریت شرکت فولاد خوزستان در برای شرایط سخت، برنامه‌ریزی کرد و رو به خودتامینی آورد. تولید را با همه دشواری ها ادامه داد، مصرف را هوشمند و فرآیندها را باز تنظیم کرد و مهم‌تر از همه، خانواده بزرگ فولاد را با خود همراه ساخت. وقتی مدیر با کارگر، زیر یک سقف داغ بایستد، گرمای کوره‌ها فقط فولاد نمی‌سازد، رفاقت و اعتبار هم صیقل می‌خورند و شکل می گیرند.

این یادداشت، برای ستایش نوشته نشده است که اصلاً کار رسانه این نیست. بلکه تلاشی است برای روایت بخشی از حقیقتی است که نشان می دهد، هنوز هم می‌شود در ایران، کارخانه‌ای را با همدلی اداره کرد. هنوز می‌شود در دل تحریم، مسیر صادرات را باز کرد. هنوز می‌شود بدون هیاهو، تولید کرد و فروخت و چراغی را روشن نگه داشت. چراغی که در اهواز، شاید نه در تالار بورس، بلکه در چشم‌های کارگری روشن است که با دست‌های سیاه‌شده‌اش، ستون اقتصاد خوزستان را نگه داشته است.

تابستان ۱۴۰۴ شاید برای خیلی‌ها فقط یک فصل دیگر بود که گذشت، اما برای فولادمردان خوزستانی، گواهی بود بر اینکه اگر در روزهای سخت دوام بیاوری، روزهای بهتر از راه می‌رسند. دیر یا زود. 

مرجع / ایرنا
:
:
:
آخرین اخبار