نویسنده خوزستانی گفت: روایات شهدا بخشی از هویت ملی ما هستند و باید برای نسلهای آینده ثبت شوند. کودکان و نوجوانان باید بدانند شهدایی که برای دفاع از خاک میهن به دست دشمن اسیر شدند، چه رنجهایی کشیدند.
مهدی غفارزاده، نویسنده خوزستانی، روایتهای مظلومانه رزمندگانِ اسیر در دوران دفاع مقدس را با قلم خود ثبت میکند. وی در گفتوگو با خبرنگار فارس از رنج بیپایان شهیدانِ اسیری گفت که مظلومانه به شهادت رسیدند. او که پیشتر در کتاب "شهدای غریب اسارت" به بخشی از این روایتها پرداخته بود، اینک با تمرکز بر زندگی سه شهید اسیر، اثر جدیدی را آماده چاپ کرده است. غفارزاده در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار کرد: در بخشی از کتاب شهدای غریب اسارت که افتخار همکاری با دوستانم را داشتم متوجه شدم که تعدادی از اسرایی که در دست عراق بودند، مظلومانه شهید شدند. برخی از این شهدا، مانند شهید سبحانیزاده، قبل از انتقال به عراق به شهادت رسیدند. وی گفت: پس از بررسی وضعیت این شهید و مصاحبهها و فیلمهایی که با خانوادهشان انجام شده بود، دریافتم که این موضوع میتواند ایدهای عالی برای خلق یک اثر هنری، همچون یک فیلم سینمایی یا داستان روایی باشد.
شهیدی که ماشین جنگی عراق را متوقف کرد
این نویسنده خوزستانی گفت: به همین دلیل به این کار علاقهمند شدم و اولین کتابی که در این زمینه نوشتم، به شهید محمدرضا سبحانی اختصاص داشت. این شهید بزرگوار یک جوان عرب خوزستانی بود که در روزهای ابتدایی جنگ، تلاش کرد تا ماشین جنگی عراق را برای مدتی متوقف کند. وی افزود: این اقدام باعث خشم عراقیها شد و نهایتاً با همکاری ستون پنجم، ایشان اسیر و پس از تحمل شکنجههای فراوان شهید شدند. این ایثارگری برای من بسیار جذاب بود و احساس کردم که میتواند موضوع خوبی برای یک داستان باشد. غفارزاده گفت: همیشه زمانی که میخواستند ایثارگری را به ما مثال بزنند، معمولاً به داستان پتروس فداکار اشاره میکردند؛ اما کارهایی که محمدرضا سبحانی و دیگر شهدا انجام دادند، بسیار وسیعتر و جدیتر از آنچه پتروس انجام داد، بود.
مردم شهدا را نمیشناسند
وی ادامه داد: با اینکه داستانهای این شهدا واقعی هستند، متأسفانه کمتر کسی آنها را میشناسد و این یک ضعف در متولیان امر است. ما نتوانستهایم این داستانها را به آثار هنری همچون کتاب، فیلم و کارتون تبدیل کنیم؛ در حالی که این موضوعات بخشی از هویت ملی ما را تشکیل میدهند و میتوانند الگوهای مناسبی برای کودکان و نوجوانان باشند. غفارزاده افزود: متأسفانه در این زمینه کمکاری صورت گرفته است. من نیز در همین راستا کتابی را تهیه کردم که به نظر میرسید برای نوجوانان و جوانان امروز جذاب نباشد. با یکی از دوستانم درباره این کتاب صحبت کردم و او به من پیشنهاد داد که بقیه مطالب آن را بخوانم، زیرا موضوع آن جالب است. وی گفت: به همین دلیل شروع به مطالعه کردم و کمکم جذب شدم. متوجه شدم که شهید محمدرضا سبحانی چه شخصیتی والا و راسخی دارد و نکات جالبی در زندگیاش وجود دارد که میتوان بر روی آنها کار کرد.
شهیدی که به خاطر یک مداد شکنجه شد
غفارزاده بیان کرد: درادامه، ما درباره سه شهید صحبت کردیم: شهید محمدرضا سبحانی، شهید محمد فرخیزاده و شهید صفرعلی لاریزاده. شهید فرخیزاده معلمی بود که در دزفول تدریس میکرد و پس از اسارت، با وجود تمامی ممنوعیتها، به تدریس ادامه داد. این نویسنده گفت: نامههایی از او موجود است که به خانوادهاش نوشته و اعلام کرده است که آموزش و پرورش را ادامه خواهد داد. نهایتاً عراقیها پس از تفتیش، متوجه شدند که او یک مداد کوچک دارد و به خاطر همین مداد شکنجهاش کردند تا اینکه به شهادت رسید. وی ادامه داد: ما تصمیم گرفتیم داستانهای این سه شهید را در قالب کتابی طراحی کنیم. جلد این کتاب تصویری از لباس اسرای جنگ است و هنوز چاپ نشده است، زیرا مسائل مالی مانع از آن شده است. امیدواریم در آینده شرایط مالی بهبود یابد تا بتوانیم سایر موضوعات خوب را نیز به کتابهای داستان کوتاه تبدیل کنیم. این کتاب برای مقاطع سنی نوجوانان و بزرگسالان طراحی شده است و سعی شده تا جذابیت لازم را داشته باشد.
مجسمه شاه را شهدا پایین کشیدند
وی گفت: در این نوشتار، به اصول نگارش و استفاده از آرایههای ادبی توجه ویژهای شده است. تلاش بر این است که با به کارگیری تشبیه و فضاسازیهای مناسب، کلمات متضاد و مترادف، جذابیت متن افزایش یابد و فضایی ایجاد گردد که خواننده بتواند به عمق داستان نفوذ کرده و جذب آن شود. غفارزاده بیان کرد: در این راستا، تمرکز ما بر روی وقایع واقعی و سیر زندگی شخصیتهای بزرگوار داستان است. تمامی اسامی، مکانها، اشخاص و سمتها به دقت انتخاب شده و گفتگوها نیز بر مبنای واقعیت شکل گرفتهاند. وی گفت: به عنوان مثال، در مورد شهید فرخی، در یکی از آسایشگاهها، گفتوگویی بین او و یکی از اسرای دیگر شکل میگیرد که به یادآوری حادثهای از زمان انقلاب میپردازد. در این گفتوگو اشاره میشود که چگونه مجسمه شاه را از میدان دزفول پایین کشیدهاند و شهید فرخی با اره آهنی به پایین آوردن آن کمک کرده است. این واقعه واقعاً برای او رخ داده و نشاندهنده روحیه انقلابی اوست. این نویسنده افزود: همچنین در ارتباط با شهید صفرعلی لاریزاده، روایتهایی از دوران اسارت و شکنجههای او وجود دارد. در یکی از این لحظات، او به هوش آمده و با ابراهیم، یکی از همرزمانش که همراه او اسیر شده بود، صحبت میکند. اسامی انتخاب شده برای بازجوها نیز دقیقاً مطابق با مستندات موجود در کتابها و منابع معتبر است.
فرآیند چاپ کتاب در کشور طولانی است
وی همچنین در خصوص فضای چاپ و نشر در کشور گفت: علیرغم وجود انتشارات معتبر و فعال در حوزه هنری، متأسفانه به دلیل محدودیتهایی که ممکن است برای دوستان وجود داشته باشد، فرآیند چاپ آثار زمانبر است.این نویسنده گفت: برای مثال، کتاب من تحت عنوان عمود ۶۱ پس از تأیید سوره مهر، نیاز به حدود سه سال زمان برای چاپ داشت. این تأخیر میتواند باعث از دست رفتن جذابیت اولیه موضوع شود. اگر بخواهیم درباره جنگ ۱۲ روزه کتابی منتشر کنیم، ممکن است پس از سه سال، آن اثر نتواند تأثیر لازم را بر مخاطب بگذارد. وی خاطرنشان کرد: از این رو، بسیاری از نویسندگان ترجیح میدهند که اگر توان مالی دارند، به صورت مستقل اقدام کنند. این امر به ویژه برای نویسندگان تازهکار که سابقهای ندارند، بسیار دشوار است. همچنین بسیاری از شرکتها در زمینه مسئولیت اجتماعی خود حمایت جدی از چنین آثار هنری نمیکنند. غفارزاده یادآور شد: در نهایت، اگر فعالیتهایی مانند پادکست و ویدیوکست تعریف و حمایت شوند، میتوانند به عنوان بخشی از مسئولیت اجتماعی سازمانها و نهادهای فرهنگی نظیر سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آثار مثبتی در جامعه ایجاد کنند.