در حالی که استخبارات عراق سعی داشت ابعاد شکست در عملیات کربلای ۵ را کمرنگ کند، یک عکاس فرانسوی با به تصویر کشیدن صحنه شهادت یک جوان بسیجی، جهان را به حیرت واداشت.

خبرگزاری فارس، اهواز، در میان هیاهوی تبلیغاتی جنگ، پس از شکست سنگین ارتش بعث عراق در عملیات کربلای ۵، تصویری خلق شد که صدای آن از هزاران گزارش و تحلیل نظامی رساتر بود. این عملیات گسترده که در دیماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه تا شمال شرق بصره به اجرا درآمد، یکی از خونینترین نبردهای هشت سال دفاع مقدس بود. در این عملیات رزمندگان اسلام با عبور از موانع سخت و میدانهای مین، تا قلب خطوط دشمن پیش رفته بودند و حالا، در سکوت پس از نبرد، داستان دیگری روایت میشد.
وحشت دشمن از کربلای ۵
منطقه عملیات کربلای ۵ که روزگاری صحنه تردد تانکها و غرش توپها بود، در سکوتی مرموز فرورفته بود. خاکریزهای ویران شده، سنگرهای نیمهویران و زمینهای متاثر از انفجار، همگی از شدت درگیریهای روزهای گذشته حکایت میکردند. استخبارات عراق که از ابعاد شکست در این عملیات بزرگ به وحشت افتاده بود، سعی داشت با بردن خبرنگاران خارجی به صحنه، ابعاد خبری این شکست را ترمیم کند. در میان این همه ویرانی، نگاه ژان پاولوفسکی، عکاس فرانسوی به پیکر پاک جوانِ شهیدِ بسیجی خیره ماند. پیکری که گویی از آسمان به این زمین خونین فرود آمده بود. جوانی با قامتی رعنا و چهرهای که با وجود گذشت چند روز از شهادتش، هنوز سرشار از آرامش و مقاومت بود. گویی مرگ، به احترام این عاشق، از نمایش چهره زشت خود خودداری کرده بود.
شهادت تابلویی از زندگی
رنگ پریده بسیجی جوان نشان میداد که چند روزی است در این خاک آرام گرفته است اما این اقامت ابدی، هیچ خللی به زیبایی و شکوه سیمای شهید نزده بود و این چهره بیش از آنکه تصویری از مرگ باشد، تابلویی از زندگی ابدی بود. دستهایش به شکلی طبیعی در دو طرف بدن قرار گرفته بودند، کف دست راست به سمت بالا و کمی باز. گویی که در لحظه شهادت، مشغول نیایش بوده است. این دستان، همان دستانی بودند که روزی اسلحه به دست گرفتند تا از میهن دفاع کنند. پاهای شهید برهنه بود، کفشهایش گم شده بودند. روزی این شهید با گامهای استوار مسافتهای طولانی را در بیابانهای سوزان و زمینهای گلآلود پیموده بود و آرام گرفته بود. این پاها اکنون به مقصد نهایی رسیده بودند و راهِ نور میپیمودند برای رسیدن به خدا. بسیجی شهید آنچنان آرام و بیدغدغه به نظر میرسید که گویی در آغوش مادر خوابی عمیق را تجربه میکند. او و همه شهدا میدانند که وطن مادر است و چه مرگی والاتر از فدا شدن برای وطن. این آرامش شگفتانگیز شهید، باعث شده بود که حتی غارتگران صحنه نبرد نیز به او بیاحترامی نکنند. پیکر جوان بسیجی را صدها گل وحشی کوچک دربرگرفته بودند. گویی گلهای سفید و زرد از آسمان بر پیکر او باریدن گرفتند. این گلها که در میان خاکستر جنگ روییده بود به نمادی از زندگی در میان مرگ، امید در میان یأس و زیبایی در میان خاکستر بدل شد.
پیام مقاومت سربازان ایران اسلامی به جهان
این عکس به سرعت در رسانههای جهان منتشر شد و واکنشهای گستردهای را برانگیخت. چگونه ممکن بود در میان یکی از خونینترین نبردهای تاریخ معاصر، چنین صحنه زیبایی از مرگ خلق شود؟ و این سؤال، ذهن میلیونها انسان در سراسر جهان را به خود مشغول کرد. این شهید خوشنام به نماد تمامی ۱۲ هزار شهید عملیات کربلای ۵ تبدیل شد. رزمندگانی که در یکی از پیچیدهترین و سختترین عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس شرکت کرده و با عبور از موانع غیرقابل تصور، ضربهای مهلک به پیکره ارتش بعث عراق وارد کرده بودند. حتی امروز پس از گذشت دههها، این تصویر همچنان با بینندگانش سخن میگوید. از عشقی میگوید که بر مرگ چیره شد، از ایمانی سخن میگوید که ترس را در هم میشکند و از آرمانهایی حکایت میکند که ارزش جان فشانی دارند. امروز این تصویر و داستان پشت آن، میراثی گرانبها برای تمامی آزادگان جهان است و یادآوری میکند که در نبرد حق علیه باطل، حتی مرگ نیز میتواند زیبا و معنادار باشد چرا که شهادت در راه آرمانهای مقدس، والاترین شکل زندگی است.