تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۷
کد خبر: ۳۱۹۴۲۰
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

مادربزرگی که به جای نوه در کلاس درس حاضر شد

 معلم حضور و غیاب می‌کند: «سید آرمین موسوی». مادر بزرگ دستش را بالا می‌آورد و با صدایی آرام اما رسا می‌گوید: «شهید».

ننه سارا ۷۰ سالی سن دارد، از زیر چادر مشکی‌اش قاب عکسی را بیرون می‌آورد، بوسه ای بر شیشه آن می‌زند و آن را بر روی نیمکت می‌گذارد و در ردیف اول سمت چپ کلاس، درست همان جا که قرار بود آرمین کوچکترین شهید خوزستان در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی در آنجا بنشیند، می‌نشیند.

آفتاب صبحگاهی از پنجره‌های دبستان امام سجاد(ع) شهرک دوکوهه اندیمشک به کلاس سرک می‌کشد؛ فضای مدرسه پر از شور و صدای هیاهوی کودکانه است، پس از مراسم صبحگاه و ادای احترام به سرود و پرچم جمهوری اسلامی، دانش‌آموزان وارد کلاس می‌شوند. نگاه‌های کنجکاو و زمزمه‌های آرام آنها، حضور میهمان ویژه را دنبال می‌کنند. برخی سلام می‌کنند، برخی تنها لبخند می‌زنند و سر جای خود می‌نشینند.

بر روی نیمکت آرمین، پرچم سه‌رنگ ایران، لباس فرم بنفش مدرسه، کتاب‌های درس و قاب عکس او کنار هم قرار گرفته‌اند.

داستان یک پرواز

۳۰ خرداد امسال، صدای بی‌امان پدافند هوایی برای مقابله با پرتابه‌های دشمن، با انفجاری مهیب در شهرک دوکوهه اندیمشک همراه شد؛ دشمن صهیونیستی با یک پرتابه هوایی، ساختمان چاه آب -محل سکونت خانواده موسوی- را هدف قرار داد.

شعله‌های آتش و دود غلیظ، فضای شهرک را فرا گرفت و صدای همهمه همسایه‌ها با آژیر آمبولانس‌ها درهم آمیخت؛ شدت انفجار موجب تخریب کامل ساختمان و شهادت همزمان آرمین ۹ ساله به همراه پدر و مادرش شد. این جنایت، نام آرمین را به‌عنوان «کوچک‌ترین شهید استان» در جریان جنگ ۱۲ روزه در تاریخ ثبت کرد.

حاضر

اول مهر، جای خالی آرمین در کلاس را مادربزرگش «ننه سارا» پر کرده است؛ حضوری نمادین که نشان می‌دهد پشت هر برگ تاریخ، کودکی هم سهم پرسش و رؤیا داشته است.

پس از مقدمه اولیه، معلم به رسم معمول، حضور و غیاب می‌کند. دانش آموزان یکی یکی بلند می‌شوند و «حاضر» می‌گویند؛ در میانه لیست، معلم با سکوتی کوتاه و در حالی که تلاش می‌کند بغض خود را فرو ببرد می‌گوید:«سید آرمین موسوی». مادر بزرگ دستش را بالا می‌آورد و با صدایی آرام اما رسا می‌گوید: «شهید».

فضای کلاس همراه با بغض کودکانه برای همکلاسی‌شان در سکوت فرو می‌رود.

 

آرمان «آرمین»

«سیده سارا قربانی» مادربزرگ آرمین که در تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران اسلامی پسر، عروس و نوه‌اش را از دست داده، چهره‌ای شکسته ولی مصمم دارد؛ همچون کوه استوار است، سخنان ننه سارا در مراسم تشییع فرزندانش همچنان از یاد نرفته است: « از خدا تشکر می‌کنم و افتخار می‌کنم که فرزندانم شهید شده‌اند؛ فرزندانم فدای امام حسین (ع)، رهبرم، سرداران شهید و تمام شهدایی که در طی روزهای گذشته به شهادت رسیده‌اند».

ننه سارا به درخواست معلم و مسوولان آموزش و پرورش که در کلاس حاضر بودند، از آرزوهای آرمین گفت: «آرمین کودکی بود که دوست داشت درس بخواند و برای کشور مفید باشد. انتظار از همکلاسی‌های او تحقق این آرمان آرمین است. همه بچه‌ها، فرزندان من هستند و به آنها افتخار می‌کنم».

دلتنگتم رفیق

تعدادی از دانش‌آموزان کلاس سوم، همان همکلاسی‌های سال دوم ابتدایی آرمین هستند؛ آنان هنوز بازی‌های کودکانه و رفاقت‌های خود با او را به یاد دارند. نیمکتی که روزی با صدای خنده‌های کودکانه پر می‌شد حالا قاب عکسی پر از خاطره جای آن را گرفته است.

محمدامین یکی از دوستان آرمین است؛ با لبخند از شیطنت‌ها و بازی‌های کودکانه خو د می‌گوید و با بغض خطاب به دوست شهیدش می‌گوید: «دلتنگتم رفیق».

این دلتنگی، نه فقط برای یک همکلاسی، بلکه برای کودکی است که آرمان‌هایش، حالا در قلب همه دوستانش ادامه دارد.

به گزارش ایرنا، طی حمله متجاوزانه رژیم صهیونی در ۳۰ خردادماه امسال به ساختمان چاه آبی در منطقه دوکوهه اندیمشک، سید غلام‌عباس موسوی و همسرش سیده سیاه‌گیس موسوی به همراه فرزند خردسالشان سید آرمین موسوی ۹ ساله که نگهبان چاه بودند به شهادت رسیدند.

پیکر پاک این خانواده شهید عصر روز شنبه ۳۱ خردادماه امسال با حضور انبوه مردم قدرشناس و شهیدپرور اندیمشک از مقابل مسجد امام سجاد(ع) به سمت بهشت زهرای دوکوهه این شهرستان تشییع و به خاک سپرده شدند.

شهرستان شهید پرور اندیمشک در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی ۱۰ شهید شامل چهار شهید نظامی و ۶ شهید غیرنظامی از جمله شهید هشت ساله سید آرمین موسوی که به اتفاق پدر و مادرش در حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، تقدیم اسلام و انقلاب کرده است.

:
:
:
آخرین اخبار