تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۳۰
کد خبر: ۳۱۹۳۶۲
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره

امیدهای تازه «حصیرآباد» در آغاز ماه مهر...  

امسال، زنگ نمادین اول مهر در خوزستان در منطقه قدیمی حصیرآباد اهواز به صدا درآمد؛ محله‌ای که هنوز بوی ایام گذشته و زندگی ساده را در خود دارد. اما این آغاز، نه با شور همیشگی صف ساعت ۷ صبح، که با تاخیر دو ساعته و در سایه هشدارهای کمبود انرژی و آلودگی هوا همراه بود.

سال تحصیلی جدید در شرایطی شروع شد که نه تنها احتمال خاموشی در طی سال تحصیلی وجود دارد، بلکه در اولین روز مدرسه دود غلیظ آتش‌سوزی بخش عراقی هورالعظیم هم آسمان نیمی از خوزستان را تیره و نفس‌ خوزستانی‌ها را تنگ کرده بود. در این شرایط، فعالیت مدارس در شهرهای اهواز، هویزه، دشت آزادگان، حمیدیه، باوی و کارون با دو ساعت تاخیر آغاز شد با این حال، این مسائل نتوانست اشتیاق دانش‌آموزان برای بازگشت به کلاس‌های درس را کم کند.

هوایی که نفس کشیدن در آن به یک چالش روزمره تبدیل شده، نخستین درس جنگیدن برای بقا را به دانش‌آموزان می‌آموزد؛ درسی درباره زندگی در شرایطی که حتی هوای پاک نیز به کالایی لوکس تبدیل شده است.

حصیرآباد؛ محله‌ای با رنج‌های کهنه و امیدهای تازه

در همسایگی حصیرآباد، دبیرستان دولتی دخترانه حدیث صحنه آغاز سال تحصیلی بود. اینجا، در میان محرومیت‌ها و رنج‌ها، همه دانش‌آموزان می‌خندند؛ این شادی نه از بودن در شرایط سخت است بلکه از امید به آینده‌ای است که شاید بتوانند خودشان آن را بسازند. سال تحصیلی جدید، اگرچه در سایه چالش‌های بزرگ شروع شده، اما هنوز نویدبخش رنگی از مقاومت و شوق یادگیری است.

سال تحصیلی امسال متفاوت است؛ چه کسی فراموش می‌کند که برخی از این خانواده‌ها، در جنگ ۱۲ روزه اخیر، فرزندان خود را از دست داده‌اند؟ عکس شهدای کوچک ایرانی در دست دانش‌آموزان آینده‌ساز و سایه سنگین این فقدان، در کنار تمام دغدغه‌های مادی، قلب بسیاری از مادران و پدران را سنگین کرده است. آغاز امسال، نه فقط با یادبود شکستگی‌ها، که با زخم‌های تازه روحی نیز همراه است. 

از پای شکسته تا اشک دوری...

در میان جمعیت دانش‌آموزان، دختری با پاهای گچ‌گرفته، اما با چشمانی پر از شور، به مدرسه آمده است. دم در مدرسه، دختر دیگری با چشمانی اشک‌بار، از دوری دوستانش می‌گوید و حاضر به رفتن به مدرسه جدیدش نیست. با این حال، هر دو می‌دانند که مدرسه، تنها جایی است که می‌توانند در آن فردای خود را بسازند. 

ریحانه دانش‌آموز کلاس هشتم است که امسال اولین سالی است که به این مدسه آمده است. او اشک گوشه چشمش را پاک می‌کند و می گوید: اینجا هیچ دوستی ندارم و تنها هستم و برای همین دلم گرفته است.

او می گوید: خودم دوست داشتم از اولین روز، سر کلاس بیایم. همیشه شاگرد اول بوده‌ام و می‌خواهم معلم یا دندانپزشک شوم.

النا هم دانش‌آموز پایه هفتم است. تکواندوکار است اما هنگام ورزش در خانه پایش شکسته و حالا با عصا به مدرسه آمده است. او می‌گوید: خانواده‌ام اصراری نداشتند که حتما از اول مهر به مدرسه بیایم اما من خیلی مشتاق بودم اولین روز بیایم و دوستانم را ببینم.

او ادامه می‌دهد: آموزش معلمان بسیار خوب است و دوست دارم دندانپزشک شوم. مدرسه ما کمبود امکانات ندارد و حتی کلاس‌های تقویتی و موسیقی برای ما برگزار کرده‌اند و دیگر نیازی نبود به کلاس بیرون از مدرسه بروم. 

زهرا نیز یکی دیگر از دانش‌آموزان است که از حضور مسئولان و زنگ بازگشایی مدرسه‌ها خیلی خوشحال است. او می‌گوید: خوشحالم که اولین روز مدرسه را با این مراسم شروع کردیم.

او ادامه می‌دهد: ما درس می‌خوانیم اما انتظار دارم معلمان هم خیلی خوب باشند و نمره هم بدهند. معلمان ما خوب درس می‌دهند و مدرسه هم تمیز است. در آینده هم می‌خواهم دکتر یا معلم شوم.

مرجان دانش‌آموز دیگر این مدرسه است. او می‌گوید: درس دادن معلمان ما خوب است اما بعضی وقت‌ها زیادی سخت‌گیری می‌کنند. امیدوارم امسال معلمان مهربان‌تر باشند.

او ادامه می‌دهد: معلمان باید برای درس خواندن سخت‌گیری کنند اما اگر وسط درس دو دقیقه فضا را تغییر بدهند و انعطاف داشته باشند مشکلی ایجاد نمی‌شود.  

مادر یکی از دانش‌آموزان از وضعیت آلودگی هوا نگران است و می‌گوید: هوا آلوده است و بچه‌ها در حیاط هستند. نمی‌دانم با این وضعیت امسال چطور می‌گذرد. امیدوارم فکری به حال این اوضاع کنند.

انتظارها در سایه گرانی سرسام‌آور...

یکی دیگر از مادران که وضعیت مدیریت مدرسه راضی است، می‌گوید: معلمان پارسال دخترم به جز معلم ریاضی، خوب بودند. پارسال پول کلاس تقویتی دادم تا ریاضی دخترم بهتر باشد. بهداشت مدرسه و مدیریت خوب است و مشکلی نداریم. 

او ادامه می‌دهد: امسال نوشت‌افزار خیلی گران است؛ دیروز فقط دو خودکار برای دخترم گرفتم که پول این دو خودکار ۳۰۰ هزار تومان شد. این به جز پول کیف و کفش و دفتر و... است. با این گرانی دیگر نمی‌توانیم بچه‌ها را به کلاس‌های فوق برنامه ببریم و انتظار داریم حداقل هفته‌ای یک بار در مدرسه کلاس فوق برنامه برای بچه‌ها برگزار کنند.

یکی دیگر از مادران هم می‌گوید: با اینکه یک دختر دارم اما هنوز هیچ چیزی برای دخترم نخریده‌ام. قیمت همه چیز سه چهار برابر شده و خرید بسیار سخت شده است.

به گزارش ایسنا، آغاز مهر امسال در خوزستان دم در حیاط مدرسه خانواده‌ها در اضطرابی دوگانه به سر می‌برند؛ هم نگران درس و مشق فرزندانشان هستند و هم ترس از اینکه مبادا هوای آلوده، سلامتی آن‌ها را به بهای تحصیل بگیرد. 

مرجع / ایسنا
:
:
:
آخرین اخبار