عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری گفت: مشکلات و سختیهای ملت ایران ناشی از آمریکا و صهیونیستهاست و کسی که باعث و بانی این مشکلات و بدبختیهاست، نمیتواند ناجی ملت ایران باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس، در ماههای اخیر، بازخوانی مفهوم «اتحاد مقدس» و نیز طرح مجدد بحث «مذاکره با آمریکا» به دو محور اصلی محافل سیاسی و رسانهای در کشور تبدیل شده است. در حالیکه رهبر انقلاب بر حفظ انسجام ملی بهعنوان رمز اقتدار ملت تأکید دارند، برخی جریانها با برجستهسازی دوگانههایی مانند جنگ و مذاکره، تلاش میکنند گره مشکلات کشور را به خارج از مرزها پیوند بزنند. از سوی دیگر، تحولات منطقهای از جنگ ۱۲ روزه گرفته تا فشارهای فزاینده غرب علیه محور مقاومت نشان میدهد که ایران نه تنها در عرصه داخلی بلکه در سطح بینالملل نیز در نقطهای سرنوشتساز قرار دارد. در چنین شرایطی، گفتوگو با آیتالله عباس کعبی عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری، اهمیت مضاعف پیدا میکند؛ چراکه او هم در عرصه اندیشه و هم در میدان عمل، تجربهای ممتد و جایگاهی تأثیرگذار دارد و میتواند با صراحت و دقت، ابعاد تازهای از این مباحث روز را برای افکار عمومی و نخبگان روشن سازد. متن گفتوگوی خبرنگار فارس با این عضو مجلس خبرگان رهبری در پی میآید.
فارس: اگر موافق باشید برای شروع گفتوگو درباره موضوع وحدت در کشور صحبت کنیم؛ چگونه میتوان «اتحاد مقدس» مورد تأکید رهبر انقلاب را، که در جنگ ۱۲ روزه بهعنوان سپر فولادین ملت ایران در برابر دشمن جلوهگر شد، در شرایط کنونی نیز حفظ و به نیرویی پایدار برای مقابله با تهدیدات و توطئههای داخلی و خارجی تبدیل کرد؟
آیت الله کعبی: خدا را شکر میکنیم که بار دیگر توفیق یافتیم به خبرگزاری فارس بیاییم و بازدیدی داشته باشیم. خدا قوت میگویم به همه کارکنان و خبرنگاران مجاهد و انقلابی این خبرگزاری و خسته نباشید عرض میکنم، بهویژه به خاطر حماسه اقتدار ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه که ملت ایران در آن پیروزی قاطعی به دست آورد.این پیروزی قاطع در سایه تدابیر حکیمانه و شجاعانه فرماندهی کل قوا، رهبر انقلاب امام خامنهای و همچنین ضربات سنگین نیروهای مسلح مقتدر کشورمان، بهویژه در حوزه هوافضا و اقتدار موشکی، رقم خورد. پشتوانه این اقتدار موشکی، اتحاد ملی و عزم و اراده ملت است؛ اتحادی که رهبر معظم انقلاب از آن با تعبیر «سپر فولادین دفاع» و «سپر فولادین اتحاد ملی» یاد کردند و این اتحاد را «اتحاد مقدس» نامیدند.
چرا اتحاد مردم در دفاع مقدس 12 روزه مقدس بود
منظور از «مقدس» یعنی پاک، معنوی، سرشار از خیر و برکت، قدسی و دارای ماهیتی الهی، سیاسی و اجتماعی؛ اتحادی که ریشه در آموزههای دینی، قرآن کریم و سنت پیامبر و اهلبیت(ع) دارد. این اتحاد از یک سو «مقدس» است، زیرا به قدرت لایزال الهی متصل است و ملت متحد، در پرتو این اتصال، به قدرت الهی پیوند میخورد. از سوی دیگر، این اتحاد به ولایت و محوریت آن متصل است.توحید و ولایت دو مؤلفه اساسی در قدسیت امت اسلامی و پیوند امت با امامت هستند؛ پیوندی که خود نیز ماهیتی مقدس دارد و در سایه وحدت شکل میگیرد. از همین رو، قرآن کریم میفرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید. در آیات قرآن آمده است که وحدت مایه رحمت الهی و تفرقه موجب عذاب است.وحدت، ضامن بقای امت اسلامی و تضمینکننده قدرت و پیروزی بر دشمنان است. این اتحاد مقدس، چون هم بر اساس قرآن و روایات و هم بر پایه تجربه تاریخی شکل گرفته، هرگاه در بزنگاههای حساس ظهور و بروز یافته، شکستهای سنگینی بر دشمن تحمیل کرده است. اما هر زمان که این اتحاد به تفرقه تبدیل شده، همان نقطه به روزنه نفوذ دشمن و آغاز شکست بدل گشته است.لذا قرآن کریم میفرماید: وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُكُمْ یعنی نزاع و اختلاف نکنید که سست میشوید و قدرتتان از بین میرود. تفرقه موجب از دست رفتن اقتدار است. امروز نیز دشمن بر ایجاد اختلاف میان ملت سرمایهگذاری میکند، زیرا از آنجا که مأیوس شده است بتواند ملت پیروز ایران را به زانو درآورد، تنها راه را در اختلافافکنی جستوجو میکند.
اشتباه محاسباتی دشمن در دفاع مقدس 12 روزه
در جنگ ۱۲ روزه، ابتدا دشمن از طریق جنگ نظامی وارد میدان شد و سپس با امید واهی و محاسبات غلط، تصور میکرد که اغتشاشات شکل خواهد گرفت و نظام تضعیف میشود. اما این بار، رویکردشان برعکس است.یعنی در وهله اول میخواهند با سیاهنمایی، ایجاد یأس و بدبینی، دامن زدن به اختلافات، ساختن دو قطبیهای کاذب و ایجاد درگیریهای درونی بر پایه تحلیلهای واهی، زمینه اختلاف را برجسته کنند و بستر آشوب را فراهم سازند. سپس با سوءاستفاده از این وضعیت و تحت عنوان همراهی با آشوبگران، به ایجاد هرجومرج پرداخته و در ادامه وارد فاز نظامی شوند.لذا باید با دقت و هوشیاری عمل کنیم؛ چراکه رمز پیروزی ما در جنگ ۱۲ روزه همین اتحاد مقدس بود و این اتحاد را باید با تمام توان صیانت کنیم. صیانت از این اتحاد الزامات مهمی دارد: نخست، پرهیز از هرگونه اختلافافکنی، دوم حفظ انسجام میان اقشار و گروههای مختلف و سوم ایجاد یک جبهه متحد در برابر تهدیدات همراه با تقسیم کار ملی و ایفای نقش مؤثر بر اساس هفت تکلیف راهبردی که رهبر معظم انقلاب در مراسم چهلم شهدای اقتدار بیان کردند. حقیقتاً هر فرد باید نقش خود را در این مسیر بیابد و در صیانت از وحدت ملی ایفای مسئولیت کند.
این اتحاد مقدس تضمینکننده تداوم حماسه اقتدار ملی است و نشان میدهد که دشمن در برابر ملت ایران به استیصال رسیده است. این اتحاد، عزم و اراده قوی ملت ایران را آشکار میسازد و پشتوانه آن، حقانیت ملت ایران، مظلومیت این ملت، تکلیفگرایی و باور عمیق مردم به اینکه یک واحد یکپارچه هستند، است. چنانکه قرآن کریم میفرماید: إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ یعنی خداوند کسانی را دوست دارد که در راه او با انسجام و استواری، مانند بنایی یکپارچه، مبارزه میکنند. این بنیان مرصوص، پایهای است برای ایران قویتر، ایران سربلند و ایران پیشرفته.در مجموع، با صیانت از این اتحاد مقدس ملی میتوانیم نقطه اقتدار ایران اسلامی را برجستهتر سازیم، نقاط ضعف را به قدرت و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. حقیقتاً این اتحاد، «مقدس» است زیرا ملت ایران توانست با اتکای به آن، تهدید دشمن را به یک فرصت بزرگ مبدل کند.
فارس: یکی از موضوعات مطرح و تهدید کننده وحدت بحث مذاکره مجدد با آمریکا است که موافق و مخالفانی دارد؛ در برابر القای دوگانه «مذاکره با آمریکا یا حل مشکلات مردم»، چگونه میتوان راه حلهای واقعی برای رفع مشکلات کشور را به جامعه نشان داد؟
آیت الله کعبی: باید از ایجاد دو قطبیهای کاذب که دشمن قصد دارد القا کند، پرهیز کنیم. از جمله این دو قطبیهای ساختگی، ترویج این دیدگاه است که حل مشکلات مردم تنها در سایه مذاکره با آمریکا امکانپذیر است؛ بهگونهای که برخی تصور کنند اگر با آمریکا مذاکره نکنیم، مشکلات مردم حل نخواهد شد و مذاکره با آمریکا تنها راهحل است.حل مشکلات بهواسطه مذاکره، دیدگاهی موهوم استاین یک دیدگاه کاملاً موهوم است. مشکلات و سختیهای ملت ایران ناشی از آمریکا و صهیونیستهاست و کسی که باعث و بانی این مشکلات و بدبختیهاست، نمیتواند ناجی ملت ایران باشد. آمریکا و صهیونیستها سد راه رشد، تعالی و پیشرفت ملت ایران هستند و اهدافشان، ایران ضعیف، عقبمانده، وابسته و تجزیهشده است.یکی از بزرگان جریان اصلاحطلب اخیراً در مصاحبهای اعلام کرد که خبر موثقی دارد: رضاشاه پهلوی گفته که در مذاکراتی که در تلآویو با او شده، به او گفتهاند «به فکر ریاست ایران نباش، شما صرفاً رئیس ایران مرکزی خواهید بود». این اظهارات نشان میدهد که آنها همچنان دلخوش به تجزیه ایران هستند.بنابراین، آمریکا که در پی تجزیه و شکست ایران است، دشمن اسلام و امت اسلامی محسوب میشود و به دنبال تسلط بر منابع و ثروت ملت ایران است، نمیتواند حلکننده مشکلات کشور باشد. مشکلات ایران را نمیتوان از طریق مذاکره با کسی که خود عامل و عاملساز مشکلات است، حل کرد.
اگر مذاکره نکنیم برای پیشرفت چه راهی را باید طی کنیم؟
در مقابل، دیدگاه دوم بر باورها و ارزشهای متعالی ملت ایران تأکید دارد. اسلام، مکتب اهلبیت، باورها و ارزشهای اسلامی، استقلال، آزادی، پیشرفت، عدالت، عزت و کرامت. اینکه عدهای ادعا کنند صاحبان این دیدگاه نمیخواهند مشکل حل شود، غلط است چرا که این دیدگاه معتقد است حل مشکلات ملت ایران در همه عرصهها نه از طریق تکیه بر دشمن، بلکه در سایه ایمان و دینمداری ملت و بر پایه تکیه به داخل کشور، مقاومت و مقابله با دشمنان ممکن است.ما بحمدالله در طول این ۴۶ سال، هر پیشرفتی که در حوزههای مختلف علم و فناوری داشتیم ناشی از تلاش جوانان همین مرز و بوم بوده است؛ جوانانی که با اعتماد به نفس و توانمندی خود، مشکلات مردم را حل کرده و شعار «ما میتوانیم» را به مرحله اجرا رساندهاند.بنابراین، دیدگاهی که بر خودباختگی، ضعف، استیصال و تسلیم در برابر دشمن تکیه میکند، در مقابل دیدگاهی که خودباوری، دینباوری، خوداتکایی و اجرایی کردن شعار «ما میتوانیم» تأکید دارد، قرار دارد لذا باید با دقت عمل کنیم و فریب این دو قطبیهای کاذب را نخوریم.
اینکه رهبر معظم انقلاب تأکید میکنند که رئیسجمهور پرکار، پرتلاش و پیگیر است، یک دلیل مهم دارد: جلوگیری از شکلگیری دو قطبیهای کاذب. در واقع، در سایه تلاش و پیگیری در چارچوب مبانی نظام، خدمت به مردم و مقابله با دشمن، میتوان مشکلات مردم را حل کرد؛ و این خود یک نکته اساسی است.نکته دیگر درباره اتحاد ملی این است که باید این اتحاد مقدس را به یک فرصت تاریخی تبدیل کنیم تا ایران اسلامی را به یک کارگاه بزرگ خدمت و تلاش بدل سازیم؛ کارگاهی با فضایی ایجابی، مبتکرانه و پر از کار و تلاش. به جای تمرکز بر بحثهای پیرامون تغییر پارادایم جمهوری اسلامی، باید بر پارادایم اتحاد مقدس، پارادایم تقسیم کار ملی بر پایه هفت تکلیف راهبردی رهبری، و پارادایم حضور فعال در میدان جبهه خدمت تأکید کنیم.بهویژه در میان جریانهای سیاسی و نخبگان، باید این اتحاد را ایجاد و تقویت کنیم و در میدان، جبهه وسیع خدمت راهاندازی کنیم. لازم است از همه فرصتها استفاده کنیم و فرصتسوزی نکنیم. با غفلت، ظاهربینی، سطحینگری، یأس و سرخوردگی و با بزرگنمایی دشمن، نمیتوان پیشرفت کرد، به مردم خدمت رساند یا مشکلات آنها را حل نمود.
فارس: توجه به اینکه رئیسجمهور با حمایت جریان اصلاحطلب به قدرت رسید، اما امروز همین جریان در صف منتقدان جدی او قرار گرفته و با دامنزدن به دو قطبیهای مورد اشاره شما به تضعیف دولت میپردازد، ارزیابی شما از این چرخش و پیامدهای آن برای وحدت ملی و صیانت از «اتحاد مقدس» چیست؟
آیت الله کعبی:
بیانیهنویسان مدعی اصلاحات به دو دسته تقسیم شده بودند: یک دسته مخالف بیانیه بودند و معتقد بودند که باید از فرصت حضور آقای دکتر پزشکیان استفاده کنیم، ایشان را همراه خود سازیم و از طریق کانال دکتر پزشکیان، مطالبات خود را پیش ببریم.یک گروه دیگر، که در پی مخابره پیام خاصی به دشمنان و عبور از اصول انقلاب بودند، با این هدف بیانیه را صادر کردند؛ بیانیهای که همسو با خواستههای دشمنان بود و در واقع تلاشی برای تابوشکنی و تخطی از اصول انقلاب به شمار میرفت.
اطلاحطلبان از رئیس جمهور پزشکیان عبور کردند
در مجموع باید گفت که از لحاظ گفتمانی درست است که دکتر پزشکیان از میدان اصلاحات وارد شد و اصلاحطلبان به او رأی دادند، اما در مجموع، وی در میدان انقلاب، میدان خدمت به مردم و میدان نظام جمهوری اسلامی، بهعنوان دومین مقام کشور و مسئول ارائه خدمات، فعالیت میکند.آنها تلاش کرده بودند میان دولت اصلاحات و گفتمان انقلاب اسلامی و اصول انقلاب دو قطبی ایجاد کنند، و در واقع در این بیانیه، مدعیان اصلاحطلبی حتی از دکتر پزشکیان هم عبور کردند. دکتر پزشکیان و طیف وسیعی از اصلاحطلبان همین بیانیهنویسان را محکوم کردند. همانطور که میدانید، در نهایت این تلاش برای دو قطبیسازی شکست خورد.
فارس: با توجه به اینکه حضرتعالی نماینده مردم خوزستان در مجلس خبرگان هستید و این استان متشکل از اقوام و ادیان مختلف است، چگونه میتوان از تجربه خوزستان برای تقویت وحدت استفاده کرد؟
آیت الله کعبی: رهبر معظم انقلاب نسبت به خوزستان میفرمایند که این استان نماد مقاومت ملت ایران است. در چند مقطع تاریخی، ایشان این نماد مقاومت را برجسته کردهاند؛ از جمله هنگام پیروی از فتوای علمای نجف به ویژه سید محمد کاظم یزدی طباطبایی و سید محمدتقی شیرازی که در مقابل انگلیس خبیث ایستادند و از سرزمین ایران اسلامی دفاع کردند و با دشمن، در قالب فتوای جهاد، مقابله کردند.
چرا خوزستان به «کربلای ایران» مشهور شد؟
مقطع سوم، در دوران هشت سال دفاع مقدس بود که با وجود برنامه دشمن برای ایجاد مشکل در مناطق عربنشین، مردم خوزستان با مقابله با صدام و دفاع از سرزمین اسلامی، نقش برجستهای ایفا کردند. علاوه بر این، ملت ایران از همه جای کشور به خوزستان آمدند و از این سرزمین دفاع کردند؛ به همین دلیل خوزستان به «کربلای ایران» مشهور شد.همچنین، خوزستان با پایتخت موکب بودن و استقبال از زائران اربعین، و همسویی مردم خوزستان و مردم عراق، نقش مهمی در تحکیم روابط میان ملت ایران و ملت عراق ایفا کرده است.
رهبر انقلاب گفتند ایران مدیون اهواز است
بنابراین، هویت مردم خوزستان بر عشق به اسلام، محبت به اهلبیت، اربعین حسینی، دفاع مقدس، عشق به علما و پیروی از ولایت فقیه استوار شده است. به همین دلیل، در جنگ ۱۲ روزه از روز اول در میدان حاضر شدند، بیعت خود را با آرمانهای امام و شهدا و ولی فقیه تجدید کردند، بیانیه صادر نمودند و در گشتهای بسیج شرکت کردند. این اتحاد ناگسستنی دشمن را مأیوس کرد و همه مطامع آنها نسبت به خوزستان به شکست انجامید. خوزستان پارهتن ایران اسلامی است و مردم این استان، مرزبانی و میدانداری خود را به اثبات رساندهاند. خوزستان مهد تشیع و تشیع ایران است و همانطور که رهبر معظم انقلاب در مباحث گذشته فرمودند، در واقع همه ملت ایران برای تشیّع، وامدار دو مجموعهی انسانی هستند: یكی اهواز است و یكی جبل عامل.بنابراین، یکی از جلوههای اتحاد مقدس، همگرایی قومیتها، مذاهب و ادیان و همچنین عشق به سرزمین ایران اسلامی است.
سؤال: یکی از موضوعات مطرح در منطقه، خلع سلاح حزبالله و جبهه مقاومت است؛ با توجه به اینکه شما در سالهای ابتدایی فعالیت حزب الله لبنان فعالیت داشتید و ارتباط نزدیکی با رهبران این جریان دارید، به نظر شما خلع سلاح این گروهها امکان پذیر است؟
آیت الله کعبی: حزبالله لبنان پس از اشغال لبنان توسط رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۲ برای مقاومت در برابر اشغالگران شکل گرفت. ابتدا فعالیتهایش در بقاع شرقی متمرکز بود و به مرور گسترش یافت، تا اینکه از یک گروه کوچک مسلح و رزمنده به یک جامعه مقاوم و منسجم تبدیل شد.این مثلث طلایی را شهید سید حسن نصرالله تدارک دیدشهید سید حسن نصرالله در لبنان یک مثلث طلایی شکل داد: ارتش، مردم و مقاومت. این مقاومت به تدریج تبدیل به مقاومت ملی شد و توانست جنوب لبنان را آزاد کند. از همان ابتدا، آمریکاییها و صهیونیستها در پی خلع سلاح مقاومت بودند، اما همواره با شکست مواجه شدند.
برای نمونه، در کنفرانس شرمالشیخ در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، تلاشهایی برای خلع سلاح مقاومت صورت گرفت، اما این تلاشها شکست خورد. امروز نیز مقاومت با سلاح، حاکمیت لبنان را در برابر دشمنان حفظ کرده و همان مثلث طلایی در تلاش است تا لبنان را در برابر نفوذ و تهدیدات خارجی حفظ کند.آمریکاییها طرحی ۱۱ مادهای ارائه دادند که دولت لبنان نیز آن را تصویب کرد. خلاصه این طرح این بود که اگر حزبالله خلع سلاح شود، در مقابل لبنان به حمایت و کمکهای بینالمللی دست پیدا خواهد کرد و به تدریج، اسرائیل از جنوب لبنان و سایر مناطقی که اشغال کرده، عقبنشینی میکند.اسرائیل تنها به واسطه سلاح حزبالله از جنوب لبنان خارج شد و جز زبان زور چیزی نمیفهمد. بله، اگر روزی ارتش و دولت لبنان توانمند شوند و نیروهای مسلح قادر به حفظ حاکمیت کشور شوند، آن زمان حزبالله حاضر است درباره راهبرد دفاع ملی گفتگو کند. اما تا زمانی که دولت و ارتش نتوانند حاکمیت لبنان را حفظ کنند، مقاومت همچنان بهعنوان یک مقاومت مشروع ملی باقی میماند و در برابر دشمنان میایستد.
ساختار حزبالله اجازه خلع سلاح شدنش را نمیدهد
به آن اندازه که مطلع هستم، ساختار حزبالله و مقاومت به گونهای است که هیچ قدرتی نمیتواند آن را خلع سلاح کند. این وضعیت در مورد حشد الشعبی و دیگر گروههای مشابه نیز صادق است.بنابراین، شیخ نعیم قاسم، بهعنوان دبیرکل جدید حزبالله، اعلام کرد که خلع سلاح حزبالله به معنای گرفتن جان ماست و ما مقاومت عاشورایی به سبک کربلا را ادامه خواهیم داد؛ و انشاءالله چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
فارس: با توجه به اتفاقات دو سال اخیر در منطقه از جمله حمله به ایران، لبنان و شهید شدن فرماندهان سطح یک و همچنین حوادث مشابه در یمن آیا میتوان گفت که ما در آستانه یک جنگ تمدنی هستیم؟
آیت الله کعبی: تحلیلی که بنده دارم و همچنان بر آن پافشاری میکنم این است که انقلاب اسلامی، بازتولید اسلام ناب محمدی بر پایه مکتب اهلبیت در دوران معاصر است. اسلام ناب محمدی، اسلام تمدنساز است؛ همانگونه که در دوران صدر اسلام، پیامبر اکرم(ص) توانستند سنگ بنای تمدن اسلامی را در میان دوران جاهلیت طراحی و پیریزی کنند. جاهلیت آن دوران، به سرکردگی مشرکین قریش، چند مرحله را در مقابل حرکت تمدنی پیامبر تجربه کرد.
مراحل دشمنی با پیامبر اسلام
در مرحله اول، تلاش کردند تا تمدن پیامبر و اسلام را در دل فرهنگ جاهلی ذوب کنند و آن را حذف نمایند، اما این تلاشها شکست خورد.در مرحله دوم، تلاش شد تا حرکت تمدنی مهار شود؛ یعنی از طریق سازش پیامبر را وادار کنند، چنانکه قرآن میفرماید: «وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ». دشمن میخواست پیامبر با سازش، مسیر حرکت اسلام را محدود کند و خود نیز سازش کند، اما پیامبر اهل سازش نبودند و این مرحله را نیز پشت سر گذاشتند.در مرحله سوم، دشمن تصمیم گرفت اسلام را نابود کند و تمدن اسلامی را از بین ببرد. این مرحله با جنگها آغاز شد، به ویژه پس از شکلگیری دولت پیامبر در مدینه.
در سال دوم، جنگ بدر آغاز شد؛ سال سوم، جنگ احد؛ سال چهارم، غزوه بنینظیر؛ سال پنجم، جنگ احزاب؛ سال ششم، صلح حدیبیه؛ سال هفتم، غزوه خیبر؛ سال هشتم، فتح مکه؛ سال نهم، غزوه تبوک؛ و در سال دهم، اعلام ولایت امیرالمؤمنین. تا آخرین لحظات زندگی مبارک پیامبر، ایشان فرمودند: «جهزو جیش اسامه».در واقع اسلام در سایه جهاد و مبارزه پیشرفت کرد، پیامبر تهدیدها را به فرصت تبدیل نمود و اسلام پیروز شد.بعد از ایجاد اتحاد توسط پیامبر، دشمن وارد مرحله بعدی شد و از طریق نفوذ و جریان نفاق تلاش کرد تا ولایت رسولالله را به پادشاهی مطلقه تبدیل کند. اما فداکاری و جانفشانی سیدالشهدا در برابر حکومت یزید، اسلام را از جاهلیت نجات داد و آن را تا زمان ما بیمه کرد.
ادوار دشمنی با انقلاب اسلامی ایران
امروز نیز همان تقابل اسلام و مشرکین قریش ادامه دارد و ۴۶ سال از انقلاب اسلامی نیز گذشته است.در دوره اول هضم تمدنی، در سایه نظم لیبرال دموکراسی تلاش شد تا انقلاب اسلامی را در دل این نظم ذوب کنند، اما این تلاشها شکست خورد و در اوایل انقلاب موفق نشدند.در دوره دوم، مهار تمدنی، حتی در یک مرحله تلاش شد تا انقلاب اسلامی از طریق مهار دوگانه محدود شود؛ یعنی با انواع فشارها، جنگ روانی، جنگ نرم و تحریمهای اقتصادی فلجکننده مقابله شود، اما این اقدامات نیز به جایی نرسید.در مرحله سوم، حذف تمدنی، دشمن تصمیم گرفت انقلاب اسلامی را از طریق جنگ سختافزاری از بین ببرد. این تصمیم به ویژه در زمان جورج بوش پسر گرفته شد که سه کشور ایران، افغانستان و عراق را بهعنوان محور شرارت معرفی کرد.با افغانستان و عراق وارد جنگ سخت شدند، اما در مورد ایران، پنتاگون آن زمان ارزیابی کرد که نمیتوانند کاری انجام دهند، زیرا لازم بود بهطور زمینی بجنگند و توانایی این کار را نداشتند. از همان زمان، یعنی نزدیک به ۳۰ سال پیش، برنامهریزیها آغاز شد و نهایتاً به جنگ ۱۲ روزه رسید.
اسرائیل توحش تمدن غربی را به صحنه آورد
در جریان طوفان الاقصی، دشمن شکست سنگین اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و حیثیتی خورد. پس از آن، نتانیاهو خبیث در هفته اول دیدارش با بایدن اعلام کرد که: «ما به جای کل غرب میجنگیم و اگر نابود شویم، تمدن غرب نابود خواهد شد؛ بنابراین شما باید از ما حمایت کنید، چرا که ما به نمایندگی از تمدن غرب میجنگیم».در دو سال اخیر، دشمن درگیر یک جنگ فرسایشی برای بقا و جلوگیری از نابودی خود شده است. پس از طوفان الاقصی، آنها دست به جنایت زدند، کودککشی و نسلکشی کردند و از تمامی خطوط قرمز ادعایی خود نسبت به حقوق بشر عبور نمودند. در واقع، نمایشگاه توحش تمدن غربی را به صحنه آوردند و یک جنگ آرماگدونی و آخرالزمانی به راه انداختند. آنها مانند گرگ زخمی که زخم کاری خورده و میداند میمیرد، یا ماری زخمی که سم خود را منتشر میکند، وحشیانه و بیرحمانه برای جلوگیری از نابودی حتمی خود، این جنگ ۱۲ روزه را علیه ایران آغاز کردند.در جنگ ۱۲ روزه، دشمن با صخرهای سخت و فولادی، کوهی مستحکم از ملت ایران و با تدبیر و شجاعت رهبری برخورد کرد و مجبور به عقب نشینی شد. با اینکه در روزهای اول ترامپ ادعا میکرد که «کشوری که در آستانه پیروزی است، هیچگاه تقاضای آتشبس نمیکند»، اما در هفته دوم عاجزانه دنبال آتش بس بودند. دشمن شکست خورد و این شکست بزرگ، مرحله سوم را نیز پشت سر گذاشت.
در مرحله حذف تمدنی، انقلاب اسلامی پایدار و ماندگار شد و به جمهوری اسلامی تبدیل گردید. این انقلاب به یک قدرت نوظهور بینالمللی تبدیل شد؛ حتی نظریهپردازان روابط بینالملل، مانند مرشایمر که به نظریه تهاجمگرایی واقعی معتقد است، اذعان دارند که آمریکا و اسرائیل شکست خوردند.ما اکنون وارد مرحله چهارم، یعنی رقابت تمدنی شدهایم؛ یعنی در کنار تمدن غربی، یک تمدن نوظهور اسلامی با صلابت و قدرت در صحنه جهان مطرح میشود. اگر این تمدن نوین اسلامی با عزم، اتحاد مقدس و مقاومت ملت پیش برده شود، میتوان به مرحله فتح تمدنی رسید.
رقابت تمدنی در مرحله جنگ ارادههاست
مرحله رقابت تمدنی، مرحله جنگ ارادههاست. ارادهای پیروز میشود که آستانه تحمل، صبر و مقاومتش بالاتر باشد. اراده ملت ایران چون متکی به اعتماد به خدا، توجهات خاص ولی عصر، تدابیر ولی امر، اتحاد مقدس و اقتدار نیروهای مسلح است، با بازیابی تجربه جنگ ۱۲ روزه امروز قویتر از گذشته شده است. قطعاً اگر چنین تجاوزهایی دوباره تکرار شود، میتوان ضربههای سنگینتر و سختتری به دشمن وارد کرد.بنابراین، اکنون ما در مرحله چهارم، یعنی رقابت تمدنی قرار داریم که بر پایه جنگ ارادههاست. ما باید مقاومت تمدنی را شکل دهیم که پای آن ایمان، اتحاد مقدس، پیروی از ولایت فقیه و تقسیم کار ملی است. اگر این مرحلهها را بهخوبی مدیریت و پیش ببریم، انشاءالله به مرحله فتح تمدنی خواهیم رسید.
فتح تمدنی در کجای این پازل قرار دارد و چگونه میتوان این فرصت مهم را به یک پروژه تمدنی پایدار تبدیل کرد و ظرفیتهای داخلی و جهانی انقلاب اسلامی را برای معماری آینده جهان بهکار گرفت؟
آیت الله کعبی: فتح تمدنی یعنی فروپاشی جبهه جهانی طاغوت. اکنون آنها به استیصال و شکست رسیدهاند، اما با تبلیغات رسانهای پوشالی خود را پیروز نشان میدهند. آنها در وضعیت نابودی و افول هستند. پیشتر نیز برخی نظریهپردازان غربی، از جمله جوزف نای نویسنده کتابهای «قدرت نرم» و «قدرت در قرن بیست و یکم» تحلیل کردهاند که قدرت از غرب به شرق منتقل میشود، از تکقطبی به چندقطبی تبدیل میشود و قدرت آمریکا در حال پایان است.یا به عنوان نمونه، فرانسیس فوکویاما، نویسنده کتاب «پایان تاریخ» و متخصص اقتصاد سیاسی، ابتدا ناقوس خطر شکست لیبرالیسم را به صدا درآورد، و پس از اتفاقات افغانستان اعلام کرد که آمریکا به پایان راه خود رسیده است.
ترامپ مانند یک ببر کاغذی و دلقک رسانهای است
ترامپ مانند یک ببر کاغذی و دلقک رسانهای ظاهر میشود و با نمایش قدرت ظاهری، کشورهای پیرامون آمریکا را میترساند. اما واقعیت این است که قدرت آمریکا و رژیم صهیونیستی دچار اضمحلال شده و به سمت فروپاشی پیش میروند. ما مقتدر و قویتر شدهایم و اکنون در نقطه عطف تاریخی شکلگیری نظم نوین جهانی قرار داریم.اما نظم نوین جهانی بر پایه ایمان، عزم و اراده قوی، مقاومت و تغییر مناسبات ظالمانه حاکم بر جهان شکل میگیرد؛ جهانی که اکنون بهطور ظالمانه و طاغوتی مدیریت میشود.پس از جنگ جهانی اول، جامعه ملل و پس از جنگ جهانی دوم، سازمان ملل ایجاد شد، به بهانه برقراری صلح و امنیت. اما امروز جهان با بحرانهای بزرگی مواجه است. بحران مدیریت، بحران خانواده، بحران اخلاق، شکاف طبقاتی و فقیر و غنی. برای رفع این بحرانها، نیاز به نظم نوین جهانی است که بر تلفیق ماهرانه علم و ایمان، عقلانیت و معنویت، عدالت و پیشرفت، آزادی و مسئولیت و کرامت انسانی استوار باشد.گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان تمدنی است که این دوگانهها را در کنار هم جمع کرده است: حضور مردم در صحنه و حکمرانی مردمی همراه با ارزشهای متعالی الهی. در واقع، این تمدن بر مدار توحید، عدالت و کرامت انسانی شکل گرفته و راهنمای آن، انسان شایسته و صالح است. امروز جهان به چنین نظم نوین مبتنی بر توحید، عدالت و کرامت انسان نیاز دارد؛ نظمی که انقلاب اسلامی بهعنوان مژدهدهنده، نشان میدهد نظم لیبرال دموکراسی فرو میپاشد.
لذا آمریکا و صهیونیستها در مسیر اضمحلال و فروپاشی قرار دارند. ما باید قدر این نقطه عطف تاریخی و تمدنی را بدانیم، آن را برجسته کنیم و بهدست بگیریم. باید بسیج شویم، ظرفیتهایمان را وارد میدان کنیم و پارادایم تغییر راهبردهای انقلاب اسلامی را به پارادایم اقتدار گفتمان انقلاب اسلامی و احیای ظرفیتهای آن تبدیل کنیم. دعای شکوفایی مادی و معنوی و شعار «ما میتوانیم» را در کشور اجرایی کردهایم.
دشمنی آمریکا با ظاهربینی و سادهنگری به پایان نمیرسد
الان مثل کسانی هستیم که میخواهند قلهها را فتح کنند، اما عدهای میگویند «بیایید برگردید عقب». چنین چیزی ممکن نیست و بازگشت یعنی سقوط؛ این آقایانی که دعوت به مذاکره مستقیم با آمریکا میکنند و با حالت یأس و ناامیدی اظهار میکنند که «همه راهها به آمریکا ختم میشود»، در واقع سطحینگر هستند.در واقع، آمریکا مصداق همان چیزی است که قرآن کریم دربارهاش میگوید: زبانش پر از کینه نسبت به اسلام و امت اسلامی است. بسیاری از بدبختیهای اسلام و ایران ریشه در همین آمریکا دارد و دشمنی آمریکا با اسلام و ایران، ذاتی است. این دشمنی با ظاهربینی و سادهنگری قابل پایان نیست.
فارس: در پایان، اگر بخواهیم از دل تجربه جنگ ۱۲ روزه تصویری کمتر گفتهشده از نقش رهبر انقلاب را نمایان کنیم، شما چه ناگفتهای درباره مدیریت، رهبری و احیای امید در رفتار ایشان بیان میکنید؟
آیت الله کعبی: آنچه در مورد رهبر انقلاب به ذهنم میرسد و برداشت شخصیام است، این است که در جنگ ۱۲ روزه و پس از آن، ایشان میدان فرماندهی کل قوا را به دست گرفتند. حقیقتاً امروز رهبر معظم انقلاب، روح زنده اسلام و امت اسلامی، روح تپنده ملت ایران، قهرمان قهرمانان، جان جانان و تبلور عزت و کرامت ملت ایران و احیای دوباره امت اسلامی است.برای من بینظیر است که در ساعات اولیه تجاوز و حملات ددمنشانه رژیم صهیونیستی، ایشان با آرامش کامل در صحنه حاضر شدند و وحدت، آرامش، حضور در میدان و امید به پیروزی را به ملت بازگرداندند. هر یک از عزیزانی که شهید شدند—شهید باقری، شهید سلامی، شهید حاجیزاده، شهید غلامعلی رشید، شهید محرابی و سپس شهدای بزرگ دیگر مانند شهید کاظمی، شهید محققی و شهدای دیگر—همگی بسیار عزیز و گرانقدر هستند.
عملکرد رهبر انقلاب در دفاع مقدس 12روزه مرا یاد این حدیث انداخت
رهبر انقلاب به جای آنکه زانوی غم بگیرند و غمزده ظاهر شوند—که امثال اینها مرا یاد حدیثی انداخت که میگوید: «مؤمن مانند کوه است؛ طوفانهای حوادث او را از پا نمیاندازد» از دل این حوادث بزرگ و تهدیدهای دشمن، فرصتهای بزرگ برای ملت ایران ساختند.آنگونه که مطلع شدم، رهبر معظم انقلاب تکتک این فرماندهان جانشین را که منصوب کردند، شخصاً دنبال کردند، توجیهات لازم را دادند و دستورات موردنیاز را ابلاغ کردند. حقیقتاً من تماسی با برخی مسئولین داشتم که در این بحثها بودند و هنوز به جمعبندی پاسخها نرسیده بودند که موشکهای مقتدر جمهوری اسلامی، با هدایتهای رهبری، به قلب تلآویو اصابت کرد. این، تجربه تاریخی ۱۲ روزهای است که رهبر انقلاب به ما نشان داد، به عنوان ولی فقیه و فرمانده کل قوا، چگونه جنگ را مدیریت کنند.اصلاً در تاریخ ۴۶ ساله انقلاب اسلامی و حتی در دوران غیبت کبرا بیسابقه است که یک مرجع و ولی فقیه، جنگی پیچیده و چندبعدی را مدیریت کند و ظرف ۱۲ روز، پیروزی مطلق را بشارت دهد. ایشان امید را به ملت بازگرداندند. در پیام اول فرمودند که «ما کوتاه نمیآییم»، در پیام دوم گفتند که «لهشان میکنیم و بیچارهشان میکنیم»، و سپس پیام پیروزی را گفتند. در چهلم شهدای جنگ تقسیم کار ملی و در ایام سالگرد شهادت امام رضا(ع)، بر صیانت از اتحاد مقدس تأکید کردند.
اقدامات رهبر انقلاب بر این چند اصل استوار است
همه اقداماتی که رهبر انقلاب انجام دادند، بر چند اصل استوار است که من از روحیه ایشان در موقعیتهای مختلف دریافت کردهام: توکل بر خدا و اعتماد به خدا، ایمان سرشار و امید بالا. این ویژگیها در رفتارهای ایشان به روشنی دیده میشود، همانگونه که همیشه به این آیه سوره شعرا یعنی قالَ كَلّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ اشاره میکنند. ما این معنی را در عمق رفتارهای رهبر انقلاب میبینیم.ایشان هم امید میدهند و هم خودشان امیدوارند و این روحیه در آیهای که تلاوت میکنند مشهود است: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ».این آیه مصداق برجسته الْأَعْلَوْنَ و شخصیتهای برتر است، شخصیتهایی که دشمن نمیتواند در استحکام ایمانیشان خللی وارد کند، چرا که پشتوانهشان خداست. ما باید به این شخصیت افتخار کنیم، خدا را شکر کنیم و عظمت ایشان را ارج نهیم.علاوه بر ویژگیهایی که ذکر شد، ایشان شخصیتی متوسل و اهل مراقبه ویژه هستند؛ با توسل خاص به حضرت بقیةاللهالأعظم و امام رضا(ع). واقعاً باید خدا را شکر کرد که چنین نعمتی در اختیار امت اسلامی است؛ ایشان عبد صالح خدا، ولی از اولیای الهی، عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله هستند و توجه خاص حضرت ولیاللهالأعظم، صاحبالامر و الزمان شامل حالشان است.
در یکی از دیدارها با شهید سید حسن نصرالله، ایشان با حالت ویژه و تضرع به من گفت: «فلانی، من دعا میکنم خدا باقیمانده عمر من را بگیرد و به عمر رهبری بیفزاید، زیرا پیشرفت اسلام و امت در سایه رهبری ایشان محقق میشود» و حقیقتاً اعتقاد من نیز همین است.
هفت نقش ویژهای که رهبر انقلاب ایفا میکنند
ضمن اینکه ایشان همزمان که نسبت به قدرت زاهد هستند چند نقش بزرگ را ایفا میکنند: نقش اول اسلامشناس برجسته نقش دوم رهبر نهضتهای اسلامی در جهان که الهامبخش آزادیخواهان حتی غیرمسلمان شده است؛ امروز آزادیخواهان جهان به جای چگوارا و فیدل کاسترو، عکس رهبری را حمل میکنند و به عنوان رهبر برجستهای که جهان را تحت تأثیر قرار داده است، به ایشان افتخار میکنند.نقش سوم ایشان، مربی اخلاق برجسته و عالیمقام است که انسانها را رشد میدهد و نسلهای گوناگون انقلاب اسلامی را تربیت کرده است؛ علاوه بر نسل دوم و سوم، نسلهای چهارم و پنجم نیز با گفتمان رهبری تربیت میشوند.نقش چهارم، مرجع تقلید برجسته جهان اسلام با مقلدان بسیار زیاد است. نقش پنجم، مظهر انسجام و وحدت ملت ایران و در واقع پدر ملت ایران است. نقش ششم، قدرت بازسازی امت اسلامی است.نقش هفتم، فرمانده مقتدر جهان اسلام در مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستی است که هرگز اهل عقبنشینی و کوتاه آمدن نیست. این نقشهای متعدد رهبری باید قدر دانسته شود و خدا را بابت این نعمت شکر کنیم.