تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۶:۵۴
کد خبر: ۳۱۳۱۵
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
گفت‌وگوي متفاوت و خواندني با علي دايي

آقاي گل فوتبال جهان پيش از بازي با پرسپوليس : بدون شک افتخارش در به ثمر رساندن 109 گل ملي که حتي ليونل مسي هم براي شکستن آن کار سختي دارد تا مدت‌ها بر تارک فوتبال ايران و آسيا مي‌درخشد. دايي در اين مصاحبه از همه چيز گفت. صحبت با آيت الله بهجت که فکر مي‌کرد علي دايي يک عرب است، سختي‌هاي کسب و کارش در شرايط کنوني اقتصادي، شيريني بخشيدن دخترش به زندگي و آرزوهاي خود در دنياي مربيگري قسمت‌هايي از صحبت‌هاي اوست.
 


* سال 91 براي علي دايي چطور بود؟ بعد از يک سانحه رانندگي سخت خدا علي دايي را به فوتبال ايران بازگرداند.

 

سال 91 هم از لحاظ ورزشي و هم از لحاظ کاري براي من خوب بود. آن تصادف هم اواخر سال 90 رخ داد و امسال خدا را شکر همه چيز خوب بود. راه‌آهن نتايج خوبي را بعد از عيد گرفت که فکر مي‌کنم بيشترين امتيازهاي فصل قبل را در آن مقطع گرفتيم. شايد بهترين اتفاق اين بود که من بعد از چندين سال خانه‌دار شدم. يک مقدار مشکلات کاري در بيزينس خودم داشتم که آن هم به خاطر نوسانات بيش از اندازه ارز بود که کمي لطمه زد اما خوشبختانه سال خوبي بود و مشکل خاصي پيش نيامد. تيم‌مان هم در فصل جديد با وجود اينکه شرايط خيلي سختي داشت و 5 روز مانده به بازيها جمع شد، فکر مي‌کنم تا اينجاي کار خيلي امتياز گرفته است. کسي از بازيکنان ما انتظار نداشت، آنها سعي و تلاش زيادي کرده‌اند.
 


* شايد باور اينکه علي دايي تازه صاحب خانه شده کمي سخت باشد!
 

 


تصميم اين را نداشتم که خانه بگيرم. من قبلا خانه داشتم و فروخته بودم و با پولم کار مي‌کردم. امسال خوشبختانه يا متاسفانه در خانه ويلايي که زندگي مي‌کردم دزد آمد. همين باعث شد که در يکي از برج‌هاي تهران خانه بخرم که هم خيال خودم و هم خانواده‌ام راحت شود. متاسفانه شرايط ارزي خيلي به کساني که واردات دارند و تجارت مي‌کنند لطمه زد، ما هم با همين مشکل مواجه بوديم. خدا را شکر با وجود سختيهايي که امسال پيش آمد ما در توليدي‌مان تعديل نيرويي نداشتيم و با همان نفرات کارمان را ادامه داديم. با اين نوسانات زيادي که بود خدا دوستمان داشت و خوشبختانه کارمان را تعطيل نکرديم و کسي را هم بيکار نکرديم.
 


* مشغله ذهني بيزينس در کنار فوتبال اذيت‌تان نمي کند؟

 

من ديگر خودم بيزينس را انجام نمي‌دهم. هم شريک‌هاي خوبي دارم و هم مديران باتجربه‌اي که شايد باور نکنيد در ماه فقط يک روز براي کارم وقت مي‌گذارم. باقي زندگي من کاملا فوتبال است و تمام کارهايم مربوط به فوتبال است. در اوايل کار نياز بود که حضور فيزيکي داشته باشم. الان با کامپيوتر و اينترنت کارمان راحت شده است.
 

 

 

 

 

 

* چند نفر زير مجموعه توليدي شما کار مي‌کنند؟

 

دقيقا نمي‌دانم چند نفر هستند. شرکايم بهتر مي‌دانند. همان طور که گفتم خيلي وقت است که زياد وارد اين مسائل نمي‌شوم.
 


* دعاي خير کارگران و کارمندان زيرمجموعه‌تان چقدر در موفقيت‌تان اثرگذار بوده است؟
 


مطمئنا دعاي خير مردم خيلي به آدم کمک مي‌کند. آن تصادفي که من داشتم اگر دعاي مردم پشتم نبود، الان ديگر ميان شما نبودم. همه اينها خواست خداست. پيش آقاي بهجت که مي‌رفتم هميشه حرف خوبي مي‌زد. هميشه اين حرف را در ذهنم نگه داشته‌ام و دوست دارم به آن عمل کنم. آن هم اين بود که آدم مي‌آيد که در اين دنيا قيمت پيدا کند نه اينکه به هر قيمتي زندگي کند. خودم هميشه اين را سرلوحه کارم قرار داده‌ام و شما در کارها و تيم‌هايم هم مي‌بينيد که من به هر قيمتي حاضر نيستم روي نيمکت هر تيمي بنشينم و يا به هر قيمتي بعضي از کارها را انجام دهم. خدا را شکر مي‌کنم که راحتم و زندگي اين جوري را خيلي دوست دارم.
 


* در سال 91 چيزي بود که در زندگي فوتبالي يا کاريتان بخواهيد و به آن نرسيده باشيد؟
 


نه، فقط در سال 91 دوست داشتم که موقعيت تيممان بهتر شود، اما متاسفانه در نيم فصل دوم نتايج خوبي نگرفتيم و وضعيتمان کمي بدتر شد.
 


* از رفتن پيش آيت الله بهجت بيشتر برايمان بگوييد.

 

من هميشه دنبال کسي مي‌گشتم که سياسي نباشد و مردم دوستش داشته باشند. چندين بار نزد ايشان رفتم اما همان يک بار نماز خواندن پشت آقاي بهجت همه چيز را به من نشان داد. بعد از آن هم دوست داشتم خيلي نزدشان بروم. قوت قلبي از حضور پيش ايشان مي‌گرفتم. هميشه ايشان را در دالان کوچکي در مسجدش مي‌ديدم که همان ديدار سه، چهار ماه من را شارژ مي‌کرد.
 


* آقاي بهجت شما را مي‌شناختند؟

 

اصلا! ايشان نه من را مي‌شناخت و نه مي‌دانستند من چه کاره‌ام. تازه قشنگي کار اينجا بود که روز اول با من عربي صحبت کردند که من به ايشان گفتم من فارسي صحبت مي‌کنم و از دفترشان من را به او معرفي کردند. از آنجا که مراجعه کنندگان عرب به ايشان زياد بودند و به هر کسي اجازه نمي‌دادند که نزد او بروند، فکر مي‌کردند من عرب هستم.
 

 

 

 

 

 

 

* بعد از رحلت ايشان جايگزيني براي ايشان پيدا کرده ايد؟

 

من الان بعضي اوقات پيش آيت الله وحيد خراساني مي‌روم. ايشان هم جزو بزرگان هستند و همان حس را به من مي‌دهند. فکر مي‌کنم در اين مسائل آدمها و راههايي که انتخاب کردم خيلي درست بوده‌اند. سعي کرده‌ام هميشه دنبال کسي بروم که هم ارزش دنيوي داشته باشد و هم اخروي.
 


* چطور است که علي دايي با اين همه افتخار در فوتبال ايران و جهان اينگونه زندگي مي کند اما برخي فوتباليست‌هاي اين نسل هنوز نمي دانند چه مي‌خواهند؟
 


هر کسي اعتقاداتي در اين دنيا دارد و آن طور که دلش مي‌خواهد زندگي مي‌کند. شما نمي‌توانيد به کسي ايراد بگيريد. هر کسي با يک چيزي در اين دنيا ارضا شده و احساس خوبي پيدا مي‌کند. کسي نمي‌تواند بگويد که کار من درست است و کار بقيه اشتباه. من آن کارهايي که در زندگي آرامشم را بيشتر مي‌کند و اعتقادم را قوت مي‌بخشد انجام مي‌دهم. دنبال کساني هستم که به من چيزي ياد دهند. شايد خيلي‌ها تجربه من را نداشته باشند. سختيهايي که در زندگي‌ام گذرانده‌ام، اتفاقات زيادي که در فوتبال و خارج از فوتبال براي من افتاد. راحت مي‌توانم بگويم هفت، هشت بار در اتاق عمل خوابيدم. من در هيروشيما 9 ساعت در اتاق عمل بودم و خدا را با تمام وجودم حس کردم. ما بايد درباره زندگي خودمان صحبت کنيم و به ديگران ايراد نگيريم. هر کسي اعتقادش براي خودش محترم است.
 


* علي دايي از اول اين گونه بود يا اينکه بعد از اتفاقات سختي که برايش افتاد به اين سمت رفت؟
 


مطمئنا در ذات هر آدمي اين چيزها وجود دارد. نمي‌شود که اين چيزها را آدم به دست بياورد. ما از همان اول اين طور بزرگ شديم. شايد خود ما هم در زندگي‌مان خيلي اشتباه داشته‌ايم و کارهايي که نبايد مي‌کرديم را انجام داده‌ايم. اما هرچه سن آدم بالا مي‌رود و بعد از ازدواج کردن بچه‌دار مي‌شود شرايط فرد خيلي تغيير مي‌کند. ديدگاه‌هاي آدم به همه چيز عوض مي‌شود. من دوست ندارم همين طوري زندگي را سپري کنم بدون اينکه چيزي ياد بگيرم. شرايط افراد ممکن است تغيير کند اما ذات آدم هيچ وقت عوض نمي‌شود.
 


* در بايرن مونيخ که بوديد خيلي راحت اعتقادات خود را نشان مي داديد و يادمان مي‌آيد که ساموئل کوفور در مصاحبه‌اي گفته بود دايي يک مسلمان واقعي است.
 


من افتخار مي‌کنم که مسلمان هستم. چيزي ندارم که از آن شرم داشته باشم. از اولش هم همين طور بوده است و خدا را شکر مي‌کنم. به نظر من خارجي‌ها ديدشان خيلي بازتر است و به عقايد افراد احترام مي‌گذارند. هيچ موقع نشد يک نفر از من چيزي بپرسد. فقط براي آنها جالب بود و دوست داشتند بدانند که مسلمان‌ها چه مي‌کنند. در غير اين صورت هميشه احترام مي‌گذاشتند و به نظر من افکارشان خيلي بازتر است و آنجا هر کسي براي خودش زندگي مي‌کند و با ديگران کاري ندارد. اين ما هستيم که در ايران به دنبال نقاط ضعف يکديگر مي‌گرديم و دوست داريم بدانيم ديگران چه مي‌کنند.
 


* يکي از مهمترين اتفاقاتي که در يکي، دو سال گذشته براي شما افتاد به دنيا آمدن دخترتان بود.
 


ببينيد، به نظر من هر فرزندي براي پدر مادرش عزيزترين فرد است. شما نمي توانيد فرزندي را پيدا کنيد که پدر و مادرش او را دوست نداشته باشند. به دنيا آمدن دختر من، زندگي‌ام را عوض کرد. شما باور نمي‌کنيد اما اگر بدترين اتفاق هم براي من بيفتد فقط رفتن به خانه و بغل کردن دخترم همه چيز را حل مي کند چرا که رنگ و بو و حس و حال ديگري به زندگي‌ام داده است. وقتي با خودم دخترم را به تمرين مي‌آورم با اينکه فقط دو سالش است همه جا با من مي‌رود و مي‌آيد، هميشه دوست دارد با من باشد، هميشه از خدا خواسته ام که به من عمر باعزت دهد که بتوانم در خدمت خانواده ام باشم.
 


* علي دايي بچه داري هم مي کند؟

 

مطمئنا عشقم اين است که با بچه‌ام باشم. چيزهايي که آدم شايد حتي فکرش را هم نکند با بچه‌اش انجام مي‌دهد و خيلي هم احساس خوبي دارد. شستن بچه يکي از چيزهايي است که خيلي دوست دارم و علاقه دارم که با دخترم به حمام بروم و او را بشويم، يا اينکه او را عوض کنم. او هم اگر کاري داشته باشد مي‌گويد "علي" انجام دهد (مي‌خندد). او فقط به من علي مي‌گويد. از اول به من علي گفته، اگر هم چيز خاصي از من بخواهد و نخواهد بخوابد آن موقع من "علي جان" مي‌شوم!
 


*در زندگي فوتبالي و غير فوتبالي‌تان چيزي بوده که به آن نرسيده باشيد؟
 


مطمئنا چيزهايي هست که آدم دوست دارد آنها را داشته باشد اما نتوانسته است به آن برسد. نمي‌شود آدم به همه چيز برسد. ما هميشه سعي مي‌کنيم به چيزهاي بهتر و بالاتر برسيم. در فوتبال هم خيلي چيزها بوده که به آنها دست پيدا نکرده‌ام.
 

 

 


* مثلا قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا که با بايرن مونيخ تا آستانه فتح آن پيش رفتيد؟

مطمئنا همين طور است. در دوران بازيگري‌ام به چيزهايي مي‌خواستم برسم که نشد و در مربيگري‌ام هم آرزوهايي دارم.
 


* سقف آرزوهاي شما در مربيگري چيست؟

 

خيلي دوست دارم همان طور که در دوران بازيگري‌ام توانستم در اروپا باشم، در يک تيم مطرح اروپايي هم مربيگري کنم.
 


* اسمتان هم در اين راه به شما کمک مي‌کند.

 

اسم نيست. آن بالايي به ما کمک مي‌کند و خودم هم بايد تلاش کنم که تيمهايي که دارم را خوب هدايت کنم و نتايج خوبي بگيرم. هنوز در مربيگري خيلي جوانم و راه زيادي دارم که خيلي چيزها را نشان دهم.
 


* يک سوال تکراري که شايد چند بار ديگر هم از شما پرسيده شده باشد. چرا علي دايي با اين همه اسم و رسم و افتخار و به عنوان سمبل فوتبال آسيا وارد مديريت فوتبال نمي‌شود؟
 


من کاري نمي‌کنم که بخواهم در آن شکست بخورم. تا الان شرايط به گونه‌اي نبوده که بخواهم به مديريت وارد شوم، البته در ايران که به هيچ عنوان وارد مديريت نخواهم شد چرا که هر مديري که بخواهد کاري انجام دهد بايد کمي فاکتورهاي سياسي داشته باشد. من هميشه سعي کرده‌ام از سياست فاصله بگيرم، اين وصيت پدرم بوده و هميشه تا پايان عمرم آن را انجام مي‌دهم. در خارج از کشور هم مديريت به اين سختي‌ها نيست. هميشه گفته‌ام که بايد يک عزم ملي وجود داشته باشد که کسي از ايران بخواهد حتي در آسيا نامزد شود و مديريت سطح بالايي بگيرد و چون تا الان عزمي در کشور نديده‌ام خودم را وارد اين مسائل نکرده‌ام.
 


* چرا بعد از شما ديگر بازيکن باتعصب چندان در فوتبال ايران ديده نشده است؟

 

به نظر من الان فوتباليستهاي بسيار خوب و با وجداني در فوتبال ايران مشغول به بازي هستند. هيچ وقت نبايد چنين حرف‌هايي را بزنيم. من مخالف اين حرفها هستم. من هميشه سعي کردم آن چيزي که داشتم را در تيمهايي که بودم به کار گيرم. خودم را هميشه يک سرباز دانستم، اما يک سري اتفاقات هست که براي من افتاده است و شايد اگر براي بقيه هم پيش مي‌آمد، چنين شرايطي در انتظار آنها بود. دوست ندارم کسي را با بقيه مقايسه کنيم و راجع به آن فاز منفي بدهيم. بايد هميشه سعي کنيم کارهاي مثبتي که ديگران انجام مي‌دهند را مهم قلمداد کنيم. هستند افراد زيادي که خيلي بهتر از ما کار مي‌کنند.
 

 

 

 

 

* از بين مربياني که با آنها کار کرده ايد، کداميک تاثير بيشتري بر شما گذاشت؟

 

يکي از آنها خدابيامرز ايويچ بود. کارش براي من خيلي قابل احترام بود. همين طور مياچ که در آن زمان دستيار ايويچ بود، دوست خوبي براي من است که از زماني که مربيگري را شروع کرده‌ام سعي کرده‌ام از تجربيات او استفاده کنم. هيتسفلد را هم خيلي قبول داشتم و نکات فني زيادي از او ياد گرفتم.
 


* کمي از وضعيت کنوني فوتبال ايران صحبت کنيد. آينده را براي فوتبال چطور ميبينيد؟

 

جايگاه فوتبال ما با توجه به امکاناتي که دارد، خيلي خوب است. با توجه به مسائل سخت افزاري و ورزشگاههايي که داريم، جايگاه فوتبال ما بالاتر از حد موجود است، اما اگر به استعدادهايي که در فوتبال مان هست، نگاهي بيندازيم متوجه مي‌شويم که جايگاه ما بايد بالاتر از اين حرفها باشد. به نظر من بايد باشگاههايي مثل راه‌آهن که وارد عرصه‌ي توجه به فوتبال پايه شده‌اند را حمايت کنيم. مطمئنا خيلي‌ها دوست دارند وارد فوتبال شوند. مجلس هم بايد در بحث حمايت از باشگاههاي خصوصي مخصوصا در بخش ماليات همفکري کند تا ما بتوانيم خصوصي سازي را درست انجام دهيم. شما اگر نگاه کنيد مي‌بينيد 90 درصد باشگاههاي ما دولتي هستند. چقدر الان باشگاه وابسته به نفت داريم؟ ما اگر باشگاههاي خصوصي را تقويت کنيم و خود مجلس هم قوانيني را تصويب کند، يک سري تسهيلات در اختيار اين گونه باشگاهها قرار گيرد و امکان درآمدزايي را براي آنها فراهم کند، مطمئنا خيلي افراد هستند که به اين کار وارد مي‌شوند. خدا را شکر مسئولان باشگاه راه‌آهن هم به فکر توسعه فوتبال باشگاه هستند و برنامه‌ريزي کرده اند که براي تيم يک کمپ تاسيس کنند. وقتي اول فصل با مديران باشگاه صحبت کردم، متوجه شدم که نمي‌خواهند کار مقطعي انجام دهند و دوست دارند در اين عرصه موفق باشند، من هم قبول مسئوليت کردم. همانطور که گفتم همه بايد به پيشرفت باشگاههاي خصوصي کمک کنند و به نظر من مجلس در اين زمينه نقش پررنگي بازي مي‌کند.
 


* فکر مي‌کنيد مي‌توانيم به جام جهاني برويم؟ بعد از باخت به ازبکستان کارمان سخت شده است.
 


کار نشدني وجود ندارد. ما هميشه کارهاي نشدني را خوب انجام مي‌دهيم. فکر مي‌کنم جام جهاني هم مي‌توانيم برويم.
 

 


* احتمال دارد که در انتخابات رياست جمهوري، فعاليت سياسي انجام دهيد؟

 

هيچ‌وقت خودم را وارد مسائل سياسي نمي‌کنم که مردم به خاطر علي دايي به يک کانديداي خاص راي دهند. مردم بايد با شناخت راي دهند. راي دادن به صرف اينکه علي دايي اين نامزد را حمايت کرده درست نيست.
 


* در سال 92 براي خودتان و مردم چه مي‌خواهيد؟

 

اميدوارم که وضعيت اقتصادي مردم بهتر شود. چراکه اگر وضعيت اقتصادي خراب باشد بر روي همه چيز تاثير مي‌گذارد. حالا من ريز نمي‌شوم. ان‌شاالله تورم کمتر شود و مردم کمتر اذيت شوند و حداقل راحت‌تر زندگي کنند و زير فشار نباشند. متاسفانه خيلي‌ها هر روز به من مراجعه مي‌کنند که من علي دايي هم اگر زندگي ام را بفروشم، کفاف يک هفته‌ي اين درخواست‌ها را هم نمي‌دهد. ان‌شاالله اين مسائل کمتر شود و ما اين همه مراجعه کننده نداشته باشيم. چراکه ما کاري نمي‌توانيم انجام دهيم. من فقط دعا مي‌کنم که وضعيت اقتصادي کشورمان بهتر شود. ما در کشورمان همه چيز داريم و اميدوارم با يک مديريت درست همه اين مسائل حل شود.
 


* شکايت‌تان از شرکت تويوتا به کجا رسيد؟

 

ببينيد من اصلا شکايت نکرده بودم. چيزهايي که اصلا صحت ندارد در رسانه‌ها مطرح مي‌شود. من خودم يک لحظه خوابم برده بود و تصادف کردم. درست است که ايربک‌هاي ماشين باز نشده بود، اما من وقت اضافه ندارم که دنبال اين مسائل بروم. اين مسائلي است که رسانه‌ها مطرح کردند، در حالي که کسي از من نپرسيد که اصلا شکايت کرده‌ام يا نه.
 


* بعد از آن اتفاق باز هم با سرعت رانندگي کرديد؟

 

من آنجا هم تند نمي‌رفتم. به خاطر شربت‌ سرماخوردگي که مصرف کرده بودم، يک لحظه خوابم برد.
 


* در آلمان هم مثل اينکه يک بار تصادف کرده بوديد.

 

بله، يک بار تصادف کردم اما آن شب در آلمان بعد از 30 – 40 سال يخبندان بي سابقه اي شده بود و شايد باورتان نشود، خودشان گفتند که 10-15 هزار تصادف همان شب اتفاق افتاده بود.
 


* نظر شما درباره خبرنگاران و رسانه ها چيست؟

 

من احترام خاصي براي قشر خبرنگار قائلم. اما متاسفانه برخي رسانه‌ها بعضي اطلاعات ناقص و غلط را به مردم مي‌رسانند. دوست دارم اطلاعات رسانه ها کامل باشد. رسانه نبايد به خاطر اينکه بازديدکننده و مخاطب بيشتري داشته باشد مطالبي را چاپ کند که حقيقت ندارد. رسالت يک خبرنگار اين است که اخبار واقعي را به مردم برساند و شفاف سازي کند. شما نقش بزرگي در همين ورزش داريد. اخبار درست شما مي تواند به مردم ما آگاهي دهد. تنها چيزي که من انتظار دارم يک روز اتفاق بيفتد، اين است که اخبار درست منتشر شود. مثلا يک رسانه چيزي درباره من مي‌شنود، اما چرا نمي آيد از خود من سوال کند که اصل قضيه چه بوده است. بعضي مواقع رسانه ها يک طرفه عمل مي کنند در حالي که بهتر است نظر طرف مقابل را هم بپرسند.
 

 

 

 

 

 

* با حبيب کاشاني هم آشتي کرديد.

 

ببينيد من در مسائل فني و فوتبالي با کاشاني مشکل داشتم و بيرون از فوتبال هم با او مشکلي نداشتم و کدورتي هم با کسي ندارم. من آن موقع حرف حق را زدم و با آقاي کاشاني يا افراد ديگر مشکلي ندارم. با سيستمي که اينگونه با من برخورد کرد مشکل داشتم. در آن برنامه 90 هم با سند و مدرک صحبت کردم و اصلا حرفي نمي زنم که بعدا مجبور شوم عذرخواهي کنم. هميشه مشکل من سر حقم بوده است نه افراد. در آن زمان هم به خاطر مسائل فوتبالي با کاشاني کار نکردم. شايد جاي ديگر با هم کار کنيم.
 


* موضوع شکايت شما از پرسپوليس به کجا رسيد؟

 

ما چند روز پيش جلسه اي داشتيم و همه اسناد و مدارک من مشخص است. در کميته انضباطي هم گفتم که اگر کاشاني بگويد من يک ريال هم طلب ندارم، قبول دارم. بحث ما بر سر پاداشمان بود که کاشاني هم آن را تاييد کرد.
 


* البته الان پرسپوليس درگير پرونده شکايت وينگادا است.

 

به نظر من مديراني که به پرسپوليس مي آيند نبايد فقط به فکر خودشان باشند بلکه به فکر پرسپوليس باشند. اگر به فکر آينده باشگاه باشيم اين مشکلات به وجود نمي آيد. هر مديري ممکن است بگويد اگر اين مربي شکايت کند من ديگر نيستم اما پرسپوليس که هست. آن موقع کسي مديرعامل بوده که الان نيست. اما اکنون مشکل براي کيست؟ پرسپوليس. از مديران مي خواهم که در زمان مديريت شان به مشکلات باشگاه اضافه نکنند. چرا که عمر مديريتي در ورزش و به ويژه فوتبال ما خيلي کم شده است.
 


* موضوع طلبتان از فدراسيون چطور؟

 

به خاطر نگاه ملي که داشتم ديگر دنبال آن نرفتم. در غير اين صورت اگر پيگيري کنم در عرض دو ماه راي پرونده ام را از فيفا مي گيرم چرا که حق طبيعي من بود و مدارک آن مشخص است.
 

*ممنون از وقتي که به ما داديد.

 

من هم از شما متشکرم.
 

:
:
:
آخرین اخبار