تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۲
کد خبر: ۳۱۲۰۰۳
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
پنل‌های خورشیدی؛ امیدی برای روزهای بی‌برقی اهواز
در گرمای بالای ۴۰ درجه‌ی اهواز، خاموشی‌های بی‌برنامه و قطعی آب، مردم را در وضعیت سختی فرو برده است؛ اما در دل این روزهای طاقت‌فرسا، زمزمه‌هایی از امید برای استفاده از انرژی خورشیدی به گوش می‌رسد.
 
باد داغی که از کوچه پس‌کوچه‌های اهواز می‌وزید، بوی خاک سوخته و آفتاب سوزان را با خود می‌آورد. ظهر بود؛ خورشید بی‌ملاحظه، تیرهای آتشینش را به جان دیوارهای سیمانی انداخته بود و شهر زیر تپش گرمای بالای ۴۰ درجه می‌سوخت.خانه‌ها در سکوتی سنگین نفس می‌کشیدند و کولرها آخرین زور خود را می‌زدند که ناگهان... همه چیز خاموش شد.چراغ‌ها چشمک زدند و خاموش شدند. صدای کولرها برید. پمپ‌های آب ساکت شدند. و در کمتر از چند ثانیه، خانه‌ها، مغازه‌ها و خیابان‌ها زیر غبار گرما در سکوتی وهمناک فرو رفتند.

داستان از اینجا شروع شد

زهرا، زن ۳۷ ساله‌ای که در یکی از محله‌های شرقی اهواز زندگی می‌کند، با دستمال خیسی در دست کنار پنجره ایستاده بود. برق رفته بود و کولر خاموش شده بود. عرق از پیشانی‌اش چکه می‌کرد و پسر کوچکش، امیرعلی، با صورت سرخ و چشم‌های گریان در آغوشش پیچیده بود.«گفتن برق ساعت ۸ می‌ره... الان ۹ شده تازه قطع شده. گفتیم الحمدلله شاید قراره برق نره، یهو کولر خاموش شد،همه چی قطع شد.»زهرا با دستمال خیس پیشانی بچه را خشک می‌کرد. پمپ آب هم خاموش شده بود و آب لوله‌ها بند آمده بود. حتی شستن دست و صورت هم ممکن نبود.در کوچه، پیرمردی به اسم عمو رحیم روی پله خانه‌اش نشسته بود. عصا را کنار گذاشته و با بادبزن دستی، آرام آرام خودش را باد می‌زد. لب‌های خشکیده‌اش مدام زمزمه می‌کرد: «این چه زندگیه خدایا؟»صدای گریه بچه‌ها، بوق ماشین‌هایی که زیر آفتاب روشن جا مانده بودند و همهمه‌ی کم‌جان مردم، در هوای خفه‌ی اهواز می‌پیچید.

بی‌خبری یا بی‌دقتی؟

در برخی مناطق، اطلاع‌رسانی شده بود که برق ساعت ۸ شب قطع می‌شود؛ اما ساعت ۹ یا حتی دیرتر خاموشی اتفاق می‌افتاد. گاهی قول داده می‌شد که فقط دو ساعت خاموشی باشد، اما در عمل سه ساعت یا بیشتر طول می‌کشید.این ناهماهنگی، اعتماد مردم را تضعیف کرده بود.آقای ناصری، که مغازه کوچکی در مرکز اهواز داشت، با صدای خسته می‌گفت:«من همه اجناس یخچالیم رو کشیدم بیرون چون گفتن دو ساعت می‌ره، ولی برق سه ساعت رفت. کلی ضرر کردم. چه کسی جواب می‌ده؟»فقط گرما نبود؛ قطعی برق، قطعی آب را هم به دنبال داشت. در بسیاری از خانه‌ها، پمپ‌های آب برقی هستند و بدون برق، آب بالا نمی‌آید.مردم، بین گرمای آتشین و بی‌آبی، در محاصره‌ی ناپیدای یک بحران دوگانه گرفتار شده بودند.

گرمایی که پوست می‌سوزاند

هوای اهواز شوخی‌بردار نیست. وقتی دماسنج به ۴۵ یا حتی ۵۰ درجه نزدیک می‌شود، فقط کسانی که در خیابان‌ها راه می‌روند یا در خانه‌هایی بدون کولر زندانی‌اند، می‌فهمند معنای واقعی تابستان چیست.بوی آسفالت داغ، بوی پلاستیک ذوب‌شده‌ سطل‌های زباله، صدای قل قل خیابان‌ها از شدت گرما... همه حسی سوزان داشتند.زهرا تعریف می‌کند:«یه بار برق که رفت، مجبور شدم بچه رو بغل کنم برم خونه‌ی مامانم. تو این گرما... انگار داشتم وسط تنور راه می‌رفتم. کف دستم سوخته بود از داغی در و دیوار.»

امیدهای تازه: برق خورشیدی، رؤیا یا راه‌حل؟

در میانه‌ این بحران، بعضی از کارشناسان و مسوولان به فکر راه‌حل‌هایی افتاده‌اند. یکی از این راهکارها، استفاده از انرژی خورشیدی است.دکتر حسینی، استاد دانشگاه اهواز، می‌گوید:«اهواز با این میزان تابش آفتاب، بهشت انرژی خورشیدی است. اگر دولت یا حتی مردم، روی پنل‌های خورشیدی سرمایه‌گذاری کنند، می‌توانیم بخش زیادی از نیاز برق را تأمین کنیم، حتی در زمان خاموشی.»نصب نیروگاه‌های کوچک خورشیدی روی پشت‌بام‌ها، راهکاری است که هم مصرف برق را کاهش می‌دهد و هم وابستگی به شبکه‌ی سراسری را کم می‌کند.اما مشکل اصلی، هزینه‌ی بالای اولیه و نبود حمایت کافی است.زهرا می‌گوید:«دوستم پارسال یه پنل کوچیک نصب کرد، ولی قیمتش خیلی بالاست. کاش وام می‌دادن یا کمک می‌کردن.»

از دل گرما، صدای امید

اهواز هنوز زیر آفتاب می‌سوزد. برق هنوز قطع می‌شود، گاه بی‌هشدار و گاه بی‌دقتی. مردم، خسته و کلافه، اما هنوز ایستاده‌اند. در میان بوی خاک داغ، در میان دیوارهای گرمازده، هنوز امیدی هست...امیدی به اینکه روزی، برق آفتاب را به خدمت بگیرند؛روزی که دیگر خاموشی‌ها، بهانه‌ای برای خاموش شدن زندگی نباشد.و تا آن روز، در کوچه‌های داغ و خاموش اهواز، قصه‌ی جنگ با بی‌برقی و گرما ادامه دارد.
مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار