تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۳
کد خبر: ۳۰۵۸۸۳
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
خوزستان به پشتوانه‌ حاج قاسم در بحران‌ها ایستاد
قلبِ خوزستان به عشق  سردار آسمانی می‌تپید. حاج قاسم در تمامی برهه‌ها برای مردمان دیارِ جنگ و مقاومت، برادری فداکار، پدری مهربان و رزمنده‌ای جهادگر بود.

خوزستان به پشتوانه‌ حاج قاسم در بحران‌ها ایستاد

اهواز، عزای عمومی است و شهر جامه‌ی سیاه پوشیده است. همه آمده‌اند برای بدرقه. دل‌ها پر از درد است. دردِ فراق؛ قطره قطره در سینه‌ها می‌جوشد، به خروش می‌آید و جان‌ها را به آتش می‌کشد. هوا انباشته از عطر گلاب و اسپند است و نوای " یا قاسم" بلند. قاسم‌ای که مرد میدان دمشق و فکّه بود و خون‌بهایش فتح قدس و مکّه. تمامِ جانش را در انگشتانش ریخت و با ته‌مانده‌ی قدرت نهفته در سلول‌ به سلولِ تنش؛ دستانش را از میان جمعیت بالا کشید به این امید که گوشه‌ای از تابوت سردار شهید را لمس کند برای شفاعت. تابوتی که مزیّن به پرچم سه رنگ ایران بود و در دامنِ فرشته‌های آسمانی، به آرامی بر دوش جمعیتی که باران از نگاه‌شان می‌بارید، از روی پل سفید اهواز به سمتِ چهارراه نادری تشییع می‌شد.
همه‌ی خوزستانی‌ها همانند او بودند و او تمثالی از این مردم بود. مردمی که می‌خواستند دستی متبرک کنند از پیکر مطهری که قلبِ خوزستان بود و در تمامی برهه‌ها، برای این مردمان فداکار و سازنده و آبادگر مانده بود. حاج قاسم، خوزستان را حرم می‌دانست و پاسدارِ این حرم بود. سردار دل‌ها ستاره‌ای درخشان در آسمانِ یادگار دفاع مقدس بود و هیچگاه حتی ذره‌ای از تلالواَش کاسته نشد.
خوزستان به پشتوانه‌ حاج قاسم در بحران‌ها ایستاد

حاج قاسم پناهِ خوزستان

خوزستان به پشتوانه‌ی قاسم‌اش در دل التهاب دوران‌ها مقاوم مانده بود و مگر می‌شد که طاقت آورد این رنج جدایی را. حاج قاسم حتی پس از شهادت نیز بر عهدی که با خوزستانی‌ها بسته بود، وفادار ماند و پیکر مطهرش برای وداع با مردم به اهواز آمد تا آخرین واگویه‌های خواهران و برادرانش را بشنود و در آغوش مادرانه‌ خوزستان، سرزمینِ یادمان‌های شلمچه و طلائیه و دهلاویه و هویزه و فتح‌المبین، آرام بگیرد و چه جانکاه بود تشییع اندوه‌بارِ شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بر شانه‌های میلیون‌ها خوزستانی عزادار. در آن پانزدهمین روز از دی‌ماهِ محزون‌، کسی در خانه نماند چرا که رسالت پیمودن راه حاج قاسم عجیب بر شانه‌ی مردم سنگینی می‌کرد. همه آمدند و با سردارشان دستِ بیعتی ابدی دادند. آفتا‌ب ملایم صبحگاهی جای خود را به صلات ظهر داده بود و خورشید عمود می‌تابید بر سنگفرش خیابان‌های اهواز که جمعیت به پایان مراسم تشییع رسید تا سوگوارانِ تاریخی حاج قاسم؛ از بزرگترین تشییع جهان درسِ استقلال، مبارزه، استقامت و آزادگی بیاموزند. حاج قاسم همیشه در پی آگاهی‌بخشی بود حتی پس از شهادتش.
خوزستان به پشتوانه‌ حاج قاسم در بحران‌ها ایستاد

اهواز آرام نگرفت

اما اهواز پس از تشییع پیکر سردار دل‌ها، هرگز آرام نگرفت. ارتباط قلبی با سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که همیشه با لحنی صمیمی با مردم سخن می‌گفت، مشکلات‌شان را می‌شنید و به آن‌ها امید و انگیزه می‌داد، کار خودش را کرده بود. مردم به درد و دل کردن با او اُنس و الفت داشتند و سردار را که می‌دیدند، مقاومت و پایداری در آن‌ها صد چندان می‌شد. حاج قاسم می‌گفت که مرزهای خوزستان خط مقدم دفاع از کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. او مرز شلمچه و چذابه را روایتگر جانبازی و شهادت و ایثار و فداکاریِ بی‌بدیل خوزستانی‌ها برای وطن می‌دانست و کوچه‌ پس‌کوچه‌های خرمشهر را نمادی از رشادت‌ کودکانی که با دستان خود، سنگرهای دفاع از میهن را محکم می‌کردند. او چشمان معصوم این کودکان را بارها دیده بود و باور داشت که آن چشم‌ها هیچگاه از ترس نلرزید؛ بلکه همواره از شجاعت می‌درخشید و دل‌های کوچکشان پر از امید و عشق به ایران عزیز بود و همان‌ها بودند که با سلاح‌هایی که به اندازه قامتشان هم نبود، در برابر دشمن ایستادند و نشان دادند که کودکان ِما می‌توانند قهرمان‌سازِ تاریخ دفاع مقدس باشند.حاج قاسم صدای خنده‌های کودکان خوزستان را در دمادمِ نبرد می‌شنید. آن خنده‌ها هیچگاه در میان صدای انفجارها گم نشد. حاج قاسم یقین داشت که بچه‌های خوزستانی ساختن سنگرهای کوچک را به بزرگترها یاد دادند و به پدران و مادران خود ثابت کردند که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌توان امیدوار بود.
خوزستان به پشتوانه‌ حاج قاسم در بحران‌ها ایستاد

ایستاده در سیلابِ خوزستان

وقتی که خوزستان در دامانِ سیلابی خروشان گرفتار آمد و رودخانه‌های مارون، کارون، کرخه طغیان کردند و در مسجدسلیمان، شوشتر، اهواز، شادگان، خرمشهر، اروندکنار، اندیمشک و سوسنگرد خانه و کاشانه‌ی مردم به زیر آب رفت این حاج قاسم بود که دستِ کمک مردم خوزستان را به مهر و برادری گرفت. برای کودکانی که کودکانه‌هایشان و اسباب‌بازی‌هایشان را از دست داده‌ بودند، پدری کرد و برای روستاییانی که کاشانه‌شان و برای کشاورزانی که محصول یک سال زحمتشان به باد رفت، مرهم و نوشدارو شد. او با حضور در میان مردم به آنها توانی مضاعف بخشید و کمک کرد تا دست در دست یکدیگر خانه‌های سیل‌زده را آباد کنند. به جوانان انگیزه داد تا با بازوان نیرومند از غیرت و مردانگی‌ خویش، سیل‌بند بسازند و با قایق‌های کوچک، به کمک افرادِ گرفتار در مناطق سیل‌زده بروند. حاج قاسم در عین حالی که  هم‌دم خوزستانی‌ها بود، توسعه و آبادانی مناطق محروم در خوزستان را دنبال می‌کرد و از طریق طرح‌های مختلف عمرانی و اقتصادی در تلاش بود تا چهره محرومیت را از این استان پاک کند. ساخت مدرسه، بیمارستان و راه‌ و مسکن از جمله اقدامات ارزشمند سردارِ دل‌ها در این زمینه بود.

سفیرِ امنیت

حاج قاسم سفیر امنیت در خوزستان نیز بود. او با درایت و هوشمندی مثال‌زدنی خویش، توانست تهدیدات امنیتی را از خوزستان دور کند و با تشکیل گروه‌های مردمی و بسیجی، به مقابله با گروه‌های تکفیری و تروریستی رفت و امنیت را چون گوهری ارزشمند به خوزستان هدیه کرد. حضور او در مناطق مرزی خوزستان همواره باعث آرامش و اطمینان خاطر مردم بود. در عین حال حاج قاسم سلیمانی در نقش یک رزمنده‌ی جهادی، به این استان علاقه و ارادتی خاص داشت و با روحیه‌ای انقلابی همواره دغدغه مردم محروم و مظلوم را در خاطر می‌پروراند. امروز کودکان و نوجوانان با مکتب شهیدسلیمانی در مدرسه آشنا می‌شوند و سیره و روش زندگی این سرباز اسلام و وصیت نامه سردار دل‌ها را در کتاب‌های درسی می‌خوانند و از این شهید سرافرازِ وطن درس پایداری، آزادگی، مسوولیت‌پذیری، مهربانی و نوع‌دوستی می‌گیرند.
مرجع / فـارس
:
:
:
آخرین اخبار