اهواز؛ شهری با نفت، صنایع و محلههای محرومی که زندگی را در سایه نخلهای بلند و خاکی تجربه میکنند، بیسهم از توسعه و امکانات شهری.
غروب که میشود، خورشید پشت دودهای میادین نفتی گم میشود و سایههای بلند نخلها روی دیوارهای کاهگلی حصیرآباد میافتد. کریم، مرد ۴۵ سالهای که ۲۰ سال است در این محله زندگی میکند، به دیوار ترکخورده خانهاش تکیه داده و به افق خیره شده است."وقتی بچه بودم، پدرم میگفت اینجا موقت است. حالا پسرم هم همین جمله را به بچهاش میگوید." کریم این را میگوید و به کوچههای خاکی اشاره میکند که بعد از هر باران به باتلاق تبدیل میشوند. در همین کوچهها، کودکان با توپهای پلاستیکی فوتبال بازی میکنند، غافل از اینکه شاید آنها هم روزی همین جمله را تکرار کنند.
آمار تکاندهنده
در اهواز، شهری با یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر جمعیت، حدود ۴۰۰ هزار نفر در حاشیه زندگی میکنند. این یعنی از هر سه اهوازی، یک نفر در محلهای زندگی میکند که از حداقلهای شهری محروم است. آماری که پشت هر عددش، هزاران داستان نانوشته نهفته است.زهرا، معلم مدرسهای در ملاشیه، از دانشآموزانش میگوید: "بچهها استعداد دارند، اما وقتی خانههایشان سند ندارد، وقتی پدرانشان نمیتوانند وام بگیرند، وقتی کوچههایشان آسفالت ندارد، رؤیاهایشان هم محدود میشود. من هر روز در چشمهای این بچهها آیندهای را میبینم که میتواند باشد، اما نیست."
روایت یک کارگر
مطابق آمار رسمی، ۱۶.۶۶ درصد بافت شهر اهواز ناکارآمد است و ۳۶.۵۵ درصد جمعیت در این بافت زندگی میکنند. از ۱۵۴ محله اهواز، ۶۲ محله در بافت فرسوده قرار دارند. این محلهها روی مساحتی به وسعت ۳،۲۶۳ هکتار گسترده شدهاند، اما انگار در نقشه توسعه شهری جایی ندارند.حسین، جوان ۲۸ سالهای که در یک کارگاه جوشکاری کار میکند، با دستهای پینهبستهاش به سقف خانه اشاره میکند: "ما فقط سند میخواهیم. با همین دستهای خودمان خانههایمان را میسازیم. فقط به ما اجازه بدهند. ما دنبال صدقه نیستیم، دنبال فرصتیم."
طرحهای بیسرانجام
مسئولان از طرح بازآفرینی شهری میگویند، اما ساکنان محلههای حاشیهای معتقدند این طرحها مثل همیشه روی کاغذ میماند. سکینه، زن ۵۰ ساله ساکن گلدشت با خندهای تلخ میگوید: "۳۰ سال است که میگویند طرح داریم. ما پیر شدیم، طرحها هنوز جوانند."یکی از اصلیترین مشکلات حاشیهنشینان، نداشتن سند ملکی است. موسویزاده، نماینده اهواز میگوید: "اگر سند وجود داشت، میتوانستند وام بگیرند و خانههایشان را بهسازی کنند، شهرداری نیز میتوانست عوارض دریافت و برای عمران شهر هزینه کند."
روایت یک مادر
شهرداری اهواز با درآمد و مدیریت فعلی توان آباد کردن مناطق حاشیهنشین را ندارد. محلههایی مانند ملاشیه، گلدشت، سادات، گلبهار در غرب و کوی خروسی، نورآباد، حصیرآباد و منبع آب در شرق، همچنان در انتظار توسعه ماندهاند.فاطمه، مادر سه فرزند، در حالی که لباسها را روی بند رخت پهن میکند، میگوید: "هر وقت باران میآید، فاضلاب بالا میزند. بچههایم مریض میشوند. دکتر میگوید باید محیط تمیز باشد، اما مگر میشود؟"
صدای جوانان محله
علی، دانشجوی ۲۲ ساله ساکن کوی خروسی میگوید: "ما اینجا با رؤیاهایمان زندگی میکنیم. درس میخوانیم، تلاش میکنیم، اما انگار سقفی نامرئی بالای سرمان است. حتی وقتی میخواهیم آدرس خانه را به دوستانمان بدهیم، خجالت میکشیم."در میان تمام مشکلات، مردم دست روی دست نگذاشتهاند. در حصیرآباد، جوانان محله گروههای جهادی تشکیل دادهاند. رضا، سرگروه یکی از این تیمها میگوید: "خودمان آستین بالا زدهایم. هر هفته یک خانه را تعمیر میکنیم. کم است، اما همین هم غنیمت است."
امید به آینده
استاندار پیشین خوزستان از طرح توانمندسازی ۲۰۲۰ گفته بود و تأکید داشت که "ساکنان این محلهها جزو اولینهای دفاع از کشور و اسلام هستند." اما کریم با تلخند میگوید: "کاش به اندازه شهید دادنمان، امکانات داشتیم."شب که میشود، شعله های سوزان میادین نفتی دورتادور شهر میدرخشند. کریم به آسمان نگاه میکند و میگوید: "میبینی؟ ما زیر پای این همه ثروت زندگی میکنیم، اما سهممان فقط دودش است." اما همچنان در چشمانش برق امید میدرخشد، امیدی به فردایی بهتر.در حصیرآباد، بچهها هنوز در کوچههای خاکی فوتبال بازی میکنند. شاید آنها آخرین نسلی باشند که داستان "زندگی موقت" را از پدرانشان میشنوند. یا شاید نه... اما تا آن روز، زندگی در حاشیه ادامه دارد، با تمام تلخیها و شیرینیهایش.