نرگس محمدی که به دنبال محکومیت قضایی در زندان اوین به سر میبرد، خواسته بود که فرزندانش به نمایندگی از او جایزهاش را دریافت کنند. همسر او تقی رحمانی، روزنامهنگار ملی- مذهبی هم در این مراسم همراه دو فرزندش حضور داشت و در یک کنفرانس خبری قبل از مراسم صحبت کرد و از ظلم به همسرش گفت و حتی تأکید کرد که پس از برنده شدن جایزه صلح نوبل، سختگیریها بر محمدی افزایش پیدا کرده است. مصداق این سختگیریها البته بیان نشد، مهم هم شاید نباشد، چون بارها گفته شده شرایط محمدی در زندان سخت و تحت شکنجه است. اما در نهایت دروغ بودن ادعاهای آنان روشن شده است. چنانکه چندی پیش انتشار گفتوگوی محمدی از داخل زندان اوین، با آنجلینا جولی بازیگر هالیوودی موجی از انتقادات را – از سوی براندازان- متوجه محمدی کرد که چطور در زندان و با شرایط سختی که مدعی مواجه با آن است، توانسته با آنجلینا جولی مصاحبه کند!
حامیان محمدی چه کسانی هستند؟
مدتی پس از اعلام این خبر که جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی داده شده، برخی از چهرههای منفور ایرانیان که دشمنی و جنایتهای آنها برای مردم ما بسیار روشن است، در پیامهایی به نرگس محمدی، برنده شدن جایزه را به او تبریک گفتند. «گیلا گاملیال»، وزیر اطلاعات دولت نتانیاهو از جمله این افراد بود و در پیام تبریک خود که به فارسی هم منتشر شده بود، نوشت: «امروز از شنیدن برنده شدن جایزه صلح نوبل نرگس محمدی خرسند شدم.» او پیامش را با این جمله تمام کرده بود که «با هم پیروزیم، زن، زندگی، آزادی!»
پس از وزیر اطلاعات دولت نتانیاهو، مریم رجوی، سرکرده گروهک جنایتکار و تروریستی منافقین هم در پیامی، برنده شدن جایزه صلح نوبل را به نرگس محمدی تبریک گفت! رجوی در پیام خود خواستار مداخله جامعه جهانی در امور داخلی ایران هم شده است!
بسیاری معتقدند که پیامهای تبریک افرادی همچون مریم رجوی و مقامات رژیم صهیونیستی به نرگس محمدی، ماهیت سیاسی دارد و پشتپرده این جایزه را بیش از پیش آشکار میکند.همزمان با انتشار پیام سرکرده منافقین، فیلمی در فضای منتشر شده که در آن همسر نرگس محمدی طی اظهاراتی اذعان داشت که خانواده مادری نرگس محمدی از اعضای جنایتکار منافقین بودهاند. همسر محمدی در این فیلم میگوید: «خانواده مادری نرگس اکثرا از مجاهدین بودند که اعدام شدند. پسرخالههای نرگس، پسرعمههایش… اکثرا اعدامی دارند.»
مراسم اعطای جایزه صلح نوبل حواشی بامزهای داشت و به جای وحدت براندازان بر محور محمدی، از قضا موجب انتقاد و اعتراض و تفرقه و استهزای برخی نسبت به برخی دیگر شد.
سلطنتطلبان که از ابتدا هم با محمدی و تقی رحمانی میانه خوبی نداشتند، موج انتقاد و استهزای مجازی را روانه این مراسم کردند. آنها محمدی و رحمانی را اصلاحطلب و حتی نیروهای نظام دانستند و با فحاشی، یعنی سبک همیشه خود، به آنان اعتراض کردند که چرا ادای دین و احترامی به خاندان پهلوی در این مراسم صورت نگرفته است.
پیش از این یاسمین، همسر رضا پهلوی درباره مصاحبه محمدی با آنجلینا جولی نوشته بود که با وجود این مصاحبه نمیتواند ادعاهای محمدی درخصوص اجازه صحبت ندادن او با فرزندانش را باور کند. او نوشته که «چگونه به یک زندانی سیاسی اجازه صحبت با آنجلینا جولی داده میشود، اما او نمیتواند اجازه گفتگو با پسرش را بگیرد. این موضوع برای بسیاری از ما یک معماست».
حامیان محمدی هم با تخطئه سلطنتطلبان آنها را به استهزا گرفتند که چطور از آب تنی یاسمین پهلوی هم برداشت مبارزه سیاسی استخراخ میکنند، اما حالا منتقد محمدی شدهاند!
بدترین بخش مراسم اعطای نوبل به خانواده محمدی، حضور سران احزاب تجزیهطلب و تروریست در این مراسم بود. عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله کردستان در کنار همسرش ناهید بهمنی از اعضای این حزب در این مراسم حضور داشت و از سوی گلشیفته فراهانی و تقی رحمانی مورد استقبال قرار گرفته و در آغوش کشیده شدند!
نکتهای که درباره مراسم اهدای جایزه صلح نوبل وجود دارد، این است که در یک دورهای این مراسمهای آکادمیک دنیا یک نوع پردهپوشیهایی داشتند و منویات سلطهگرایانه و خشونتبار را پنهان میکردند. اینکه مطرح می کردند که آنها حامی صلح و ادبیات صلحآمیز هستند و سعی میکردند کسانی را معرفی کنند که یک مرغوبیت عمومی داشته باشند و حتی اگر این افراد کارگزاری برای هژمونی وحشیانه غرب هستند، آن کارگزاری را پنهان کنند.
از جایی به بعد این مراسمها با صراحت بیشتری در راستای یک رویکرد وحشیانه اتفاق میافتد و آنها به دلیلی که میخواهند کارگزارانشان را مورد تشویق قرار دهند، با صراحت افرادی از جنس سلطه و جنایت را بهعنوان برنده جایزه صلح نوبل معرفی میکنند که این مورد کاملا دستشان را رو کرده است. این رو شدن از جهاتی مثبت است که نیت آنها آشکار شد و اگر در گذشته میگفتیم اینها ابزارهای سلطه هستند، عدهای باور نمیکردند و الان دست رو شده نظام استکباری در این رویدادها را میبینیم. شاهد این موضوع هستیم که در شرایطی که رؤسای دانشگاههای هاروارد را مورد مؤاخذه قرار میدهند که چرا عدهای آمدند و علیه قاتلان صهیونیست شعار دادند، به کسانی که صهیونیستها از آنها حمایت میکنند جایزه صلح داده میشود. اینها همه تکههای یک پازل هستند که در آن ادبیات علوم اجتماعی هم قرار دارد.
فناوری جنایتکارانه نوبل
در مورد دیگر هم این اتفاقی است که در غزه میافتد و آنها روی سخت وحشیگری خود را در غزه نمایان میکنند و روی دیگر نوعی از همین فناوریهای معرفتی است که به وفور به خورد مردم میدهند. این فناوریهای غرب گاهی در دانشگاه هم توسط برخی از کارگزاران این افراد مطرح میشوند. این ابزارها دقیقا مثل توپ و تانکی هستند که در غزه مردم را به خاک و خون میکشند و اینجا در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژی، اذهان را مورد هدف قرار دادهاند. ما باید بفهمیم اینها تکههای یک پازل هستند و در یک سامانه حرکت میکنند و همان اتفاقی که در غزه میافتد، در جایزه صلح نوبل هم رخ میدهد. حضور کوملهها در این مراسم هم عجیب بود و این تجزیهطلبیها مصداق آنها هستند و کسانی که به آن مراسم رفتند هم فکر میکنند که آنها شیفته کردها هستند و از این تجزیهطلبی حمایت می کنند. نمونههایی بوده که آنها از گروههایی استفاده کردند تا از یک ملتی جدایشان کنند و سپس خود آن گروه را فقیر و گرسنه کنند و مورد حمله قرار بدهند.
بهره سخن
با این حساب میتوان گفت که در مراسم اهدای جایزه نوبل به نرگس محمدی، دستکم خون دهها هزارنفر ایرانی و غیر ایرانی نادیده گرفته شده و در ازای چهل سال جنایت از تروریستی دوستان محمدی، ضیافتی به اسم «صلح نوبل» برگزار شد.البته این اولینباری نیست که این جایزه با هدف ایرانستیزی به یک فرد ضد امنیت ملی داده میشود و در سال ۲۰۰۳ هم این جایزه به شیرین عبادی اهدا شد؛ چهرهای که در ایام اغتشاشات ۱۴۰۲، در کنار رضا پهلوی، مصی علینژاد و عبدالله مهتدی با تشکیل ائتلاف مهسا علیه ایران فعالیت میکرد.