نشانهای سرافرازی بر دوش دارند، سبزپوشانی که در وجب به وجب این خاک ایستادهاند و آرامش کشور نشانهای از سبزی نام و یاد آنها است.
، ۱۳ مهرماه روز نیروی انتظامی، سالروز تداعی امنیت در سایه سربازان غیوری است که در راه حق از جان و مال و ناموس خود میگذرند و در این راه کم نگذاشتهاند؛ از اسارت تا شهادت.
آنها بیدارند وقتی همه خوابیم. شب و روز نمیشناسند و جانشان را کف دستشان گرفتهاند برای برقراری امنیت؛ از امنیت جادهها گرفته تا شهرها و مرزها و در این راه، گاه مظلومانه جان میدهند. نیروی انتظامی خوزستان نیز تاکنون شهدای زیادی در راه حفظ نظم و امنیت به خصوص مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر، تقدیم کرده است.
از ۱۳ مهرماه هفته بزرگداشت نیروی انتظامی آغاز میشود. به همین مناسبت پای صحبت خانواده دو شهید نیروی انتظامی خوزستان نشستیم.
شهید هادی کنعانی، شهید امنیت کارون
هادی کنعانی، رئیس پلیس اطلاعات شهرستان کارون و متولد سال ۱۳۶۰ بود و در ۲۸ آبانماه سال ۱۴۰۰ در درگیری با سارقان مسلح به شهادت رسید. حالا مهدی پسر بزرگش ۱۵ ساله است و محمدهادی فرزند دوم وی نیز سه ماه پس از شهات پدرش به دنیا آمد و هیچ وقت آغوش گرم پدر را حس نکرد.
حمزه کنعانی برادر شهید هادی کنعانی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: هادی قبلا از اینکه به سربازی برود درخواست ورود به ناجا را داشت اما وقتی دید خبری نشد، به سربازی رفت و وقتی سرباز بود با درخواستش موافقت شد.
وی گفت: برادرم خیلی به این شغل علاقه داشت و بیشتر وقتش را در محل کار میگذراند تا در منزل. بعضی اوقات حتی، بعد از کار به خانه نمیرفت و به دلیل همین فعالیتها و علاقهاش، در مدت پنج الی شش سال رئیس کلانتری و چند سال جانشین کلانتری بود و دو سال به عنوان پلیس نمونه استان خوزستان معرفی شد.
کنعانی در مورد چگونگی شنیدن خبر شهادت برادرش، بیان کرد: روز جمعه حدود ساعت ۱۰ - ۱۱ شب بود که پسر عمویم با من تماس گرفت و پرسید خبری از هادی داری؟ به او گفتم که دیشب با هم بودیم اما روز جمعه وقت استراحتش بود و از او خبری نگرفتم اما گفت مثل اینکه برادرت مجروح شده است. پیگیری کردم و دیدم خبر حقیقت دارد.
برادر شهید کنعانی عنوان کرد: برادرم ساعت ۹ شب مجروح شده بود و ساعت ۱۱ شب در بیمارستان گلستان به شهادت رسید. دو سال است که مشکی پوشیدهایم و باورمان نمیشود که هادی شهید شده است.
وی بیان کرد: هادی اخلاق به خصوصی داشت و هیچ وقت کارش را با زندگی شخصیاش ارتباط نمیداد.
برادر شهید کنعانی ادامه داد: ما هفت خواهر و سه بردار هستیم و او هوای همه را داشت. هادی همیشه میآمد پیش مادرم و او را به خانه خواهرم میبرد. با اینکه حقوق ناچیزی داشت همیشه سعی میکرد دست کسی را بگیرد و حتی کارتهای هدیه سازمانیاش را به نیازمندان میداد.
وی گفت: هادی چهار سال رئیس کلانتری منطقه عین دو اهواز بود و بعد از شهادتش متوجه شدیم که بین همکاران صندوقی تشکیل داده بود و هر کدام با مبلغی به نیازمندان کمک میکردند. این صندوق که هادی تشکیل داده بود همچنان هست و راهش ادامه پیدا کرده است.
وی بیان کرد: پدرم میگفت قبلا که خانوادهها از شهدایشان تعریف میکردند، ما این را باور نمیکردیم اما حالا که هادی را از دست دادهایم متوجه شدهایم که هر کسی شهید نمیشود. کسی که شهید میشود ویژگیهای خاصی دارد و خدا خواست و هادی به شهادت رسید. حالا باور داریم که شهید شدن لیاقت میخواهد.
کنعانی گفت: در این حدود دو سال غیر ممکن بوده است که یک پنجشنبه سر مزار هادی نرویم. در هر شرایطی باید سر مزار هادی برویم. شهادتش را باور نکردهایم و تنها خودمان را توجیه میکنیم. هنوز دلتنگش هستیم و به خوابمان میآید.
شهید محمود چنانی، شهید دریابانی آبادان
محمود چنانی در سال ۷۸ به عنوان سرباز معلم در مناطق محروم روستای عین دو شهر اهواز خدمت کرد و پس از اتمام خدمت، شغل معلمی را رها کرد و به استخدام ناجا درآمد و به عنوان نیروی مرزبانی خوزستان در دریابانی آبادان مشغول خدمت شد. او جزو پرسنل انتظامی گارد دریایی رودخانه بهمنشیر بود.
۲۵ اسفندماه سال ۱۳۸۳ درگیری با اشراری که در حال راهزنی بودند، منجر به واژگونی قایق گلف دریابانی آبادان شد و وی بر اثر غرقشدگی حین ماموریت به شهادت رسید. هفت روز پس از غرق شدن نیز پیکر وی در آب کشف شد.
شهید محمود چنانی در یک خانواده فرهنگی بزرگ شد و یک سال پس از خدمت در ناجا و در سن ۲۵ سالگی شهید شد. وی در آن زمان، دوران عقد را سپری میکرد.
مهدی چنانی برادر شهید محمود چنانی که وی نیز از پرسنل نیروی انتظامی است، در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: برادرم همیشه خادم امام حسین(ع) بود و در ایام محرم دمام میزد و در نهایت در ۳۰ محرم به شهادت رسید. حالا هم که به خوابمان میآید لباس مشکی بر تن دارد و آنجا هم برای خود موکب راهاندازی کرده است. زمانی که برادرم شهید شد من معلم بودم اما وقتی دیدم برادرم در این لباس و در راه محافظت از این خاک جانش را از دست داد، من هم عاشق این لباس شدم و آن را به تن کردم.
وی با بیان اینکه شهید محمود روحیه شهادت داشت و همیشه به مردم کمک میکرد، گفت: از دست دادن عزیز سخت است اما چه میشود کرد. محمود را خدا داد و خدا هم از ما گرفت.
چنانی عنوان کرد: با اینکه برادرم شهید شد ولی ما همچنان آماده دفاع از این خاک هستیم و هر وقت نیاز باشد در صحنه هستیم.
برادر شهید چنانی گفت: اگر این لباس نباشد و این حافظان امنیت نباشند، سنگ روی سنگ بند نمیشود. نیروهای انتظامی حافظ جان، مال و ناموس مردم هستند.
وی بیان کرد: من مدیر دفتر دادستان دادسرای نظام هستم و افرادی هستند که از نیروهای انتظامی بابت برخورد نامناسب یا موارد این چنینی شکایت میکنند اما من به آنها میگویم آیا میدانید همین نیروها برای اینکه راحت و با امنیت زندگی کنید، شب تا صبح در خیابانها هستند و گاهی شاید خسته هستند یا مشکلی دارند و ممکن است چنین رفتاری هم داشته باشند. سعی میکنیم این افراد را قانع کنیم که از نیروی انتظامی شکایت نکنند چون این نیروها، جانشان را کف دستشان گرفتهاند.
چنانی گفت: ناجا همواره در حال تقدیم کردن شهید است و انتظار داریم مسئولان از نیروی انتظامی حمایت کنند. گاهی مشاهده میشود زمانی که نیروی انتظامی با متهمان برخورد میکند، خانواده متهم قانون را دور میزنند و از نیروی انتظامی شاکی میشوند، بنابراین انتظار حمایت داریم.
وی بیان کرد: یک بار خانه از یکی از همکاران ما با درجه سرهنگی سرقت شد.
او میگفت در آن شرایط با آن درجه سرهنگی تنها به ذهنم رسید که با ۱۱۰
تماس بگیرم و زمانی که پلیس با یک سرباز برای نوشتن صورتجلسه دم در آمدند،
خانوادهام آرام شدند در حالی که من با آن درجه نتوانسته بودم فرزندانم را
آرام کنم.