میتوانست رویانیان بگوید «شما حق ندارید بر اساس حدس و گمان، قیمتِ قراردادِ بازیکنِ ما را اعلام کنید و ما هم حق داریم که این مبلغ را رسانهای نکنیم.» میتوانست جملهای دیگر را با این مضمون که «دیگر تکرار نشود» به زبان بیاورد
1
گفت-و-گویی که میشُد در سه دقیقه به انجاماش رساند، ۲۰ دقیقه طول کشید. گفت-و-گو که نبود، دو نفر مونولوگ میگفتند برای خودشان. رویانیان و عادل فردوسیپور. یک نفر (سرپرست تیمِ سپاسی) قیمتِ قرارداد بازیکنِ یک تیم دیگر (رضا حقیقی، پرسپولیس) را رسانهای کرده، فردوسیپور روی خبر مانور کرده و مدیرعاملِ پرسپولیس روی خطِ تلفن میآید. میتوانست رویانیان بگوید «شما حق ندارید بر اساس حدس و گمان، قیمتِ قراردادِ بازیکنِ ما را اعلام کنید و ما هم حق داریم که این مبلغ را رسانهای نکنیم.» میتوانست جملهای دیگر را با این مضمون که «دیگر تکرار نشود» به زبان بیاورد. اینجوری اقتدارش را هم نشان میداد. همین.
او اما اینها را نگفت. چندصد کالری انرژی سوزاند که همینها را بگوید اما اینها را نگفت. عادل فردوسیپور هم میتوانست مونولوگِ دونفره را زودتر با چند جمله آسان ببندد اما ترجیح داد از خودش و برنامهاش دفاع کند. مجری برنامهٔ نود مدتهاست به جنگِ پوپولیسم رفته؛ دستِکم خواسته برود. اما گاهی شکارچی، خود شکار میشود. مردُم؛ این واژهای است که فردوسیپور در هر بزنگاه، آنجاکه زبان باید، آنجا که اهمیتِ اقتصاد در زبان برای انتقالِ اندیشه باید، آنجاکه هوشِ تحلیلی باید، اَزَش استفاده میکند. «آقاجون مردم خودشون..»، «بابا این نظرِ مردمه..»، «بذارید من جلوی مردم، سرم رو بکوبم به میز..»
برای مبارزه با پوپولیسم، نیاز نیست تا عرضِ هدفِ نقد پایین بیاییم، فتیلهٔ متلک انداختن را چنان بالا ببریم که متلکاندازهای حرفهایِ این فوتبال که در فوتبال حرفهای نیستند، سرِ تعظیم فرو بیاورند: بترسند از گفت-و-گو. بازیکنی که برای درخشش در چند بازیِ پیاپی دعوت شده به برنامه، آنقدر کارهای زشتاش در ۱۰ سالِ گذشته را روی مانیتور ببیند که سُرخ شود از شرم؛ اعتماد به نفساش را از دست بدهد. و ناگهان ببینیم: ای وای، ادبیاتِ ما که آخه بابا، مثلِ خودِ «هدفِ نقد» شُد آقاجون.
2
رویانیان پس از گذاشتنِ تلفن، شاید رفته یک چیزِ باانرژی بخورد، که دوباره جان بگیرد. سرش داغ کرده، بدنش سرد شده، آنقدر بیجا فریاد زد، آنقدر کلمات را نادرست به کار گرفت. آنقدر که نتوانست منظورش را برساند. عادل هم شاید پس از مونولوگِ دو نفره، به محضِ روی آنتن رفتنِ یکی از آن آیتمهای حاشیهایِ محبوباش، لیوانِ بزرگِ جلویش را برداشته و آب را تا ته سر کشیده باشد. خیلیها هم جلوی تلویزیون سردرد گرفتند که پرچمدارِ مبارزه با وضعِ کنونی، خود دارد شکار میشود. همانها که عادل را دوست دارند. همه به گمانِ خودشان ستیز دارند با وضعِ کنونی. از رئیسجمهوری که گفته «در سالِ پیشِ رو نیازی به ارزِ نفتی نداریم»، تا رویانیان که خود را یک پاسدار و نوکرِ مردم معرفی میکند، تا عادل فردوسیپور که هیچکس تردیدی در هدفِ این یکی ندارد: همدلی با مردم.
۳-هدف، روش، زبان، شکارچی، شکار.