تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۷
کد خبر: ۲۶۵۳۲۶
نسخه چاپی ارسال به دوستان ذخیره
جوان فداکار آبادانی که در میبد یزد به دل آتش زده بود/ یاد علی لندی زنده شد
جوان فداکار آبادانی که در میبد یزد به دل آتش زده بود/ یاد علی لندی زنده شد
 رئیس بیمارستان شهدای محراب یزد از درگذشت جوان فداکار آتش سوزی اخیر در یکی از شهرکهای مسکونی میبد خبر داد.

دکتر «سید علیرضا پورمازار» در خصوص جزئیات این خبر گفت: جوان فداکار «جلال خنفری» پس از تحمل رنج ناشی از جراحات سوختگی، صبح امروز دوشنبه ۱۹ دیماه در بیمارستان شهدای محراب یزد جان به جان افرین تسلیم کرد و آسمانی شد.

وی در خصوص جزئیات این حادثه افزود: صبح روز سه شنبه ۱۴ دیماه یک واحد مسکونی در مجتمع یاس شهرک شهدای میبد در حالی دچار حریق می‌شود که در همین حین این جوان فداکار برای کمک به این دختر خردسال به دل آتش می‌زند ولی شدت حریق فوت دختر ۴ ساله و سوختگی شدید این ناجی را به دنبال دارد.

رئیس بیمارستان شهدای محراب یزد گفت: علی رغم انتقال این جوان ۳۹ به بیمارستان امام جعفر صادق میبد، با توجه به شدت سوختگی ۹۰ درصد و با سطح هوشیاری ۳ به بیمارستان سوختگی شهدای محراب یزد منتقل شد.

پورمازار تصریح کرد: در این مدت، تلاش برای نجات جان آقای خنفری توسط کادر درمان بیمارستان انجام شد اما در نهایت صبح  روز دوشنبه ۱۹ دیماه پس از تحمل پنج روز درد به دلیل شدت جراحات وارده، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

جلال خنفری ۳۹ ساله اهل آبادان و ساکن شهرستان میبد بود.

روایت امدادگران از جزئیات حادثه

رکنا - لیلا حسین‌زاده/ سیدحسین طباطبایی ندوشن، مدیر روابط‌عمومی اورژانس یزد در مورد این حادثه گفت: «ساعت ۸‌و‌۲۷ دقیقه صبح روز سه‌شنبه بود که شهروندان در تماس با اورژانس ۱۱۵ میبد از وقوع یک فقره آتش سوزی در شهرک شهدا میبد خبر دادند. پس از اعلام خبر، تکنیسین‌ها به محل اعزام و دختربچه 4 ساله به بیمارستان امام جعفر صادق(ع) این شهر منتقل اما به دلیل سوختگی مجازی تنفسی و خفگی جان خود را از دست داد. مصدوم دیگر نیز با شدت سوختگی بالا، سطح هوشیاری پایین و اینتوبه‌گذاری در بخش ICU سوختگی بیمارستان شهدای محراب یزد بستری  شد.»

محمدرضا برزگر، از آتش‌نشانان میبد درباره علت آتش‌سوزی به جام‌جم توضیح داد: «با اعلام حادثه، چهار تیم آتش‌نشانی به محل اعزام شد. در بررسی‌های اولیه مشخص شد کودک چهارساله در آشپزخانه مشغول آتش‌بازی بود که با شعله‌ورشدن آتش، وحشت‌زده شده و به اتاق رفت و در را هم از پشت بست. با گسترش آتش، کل ساختمان درگیر و آتش به بیرون نفوذ کرده و در واحد مجاور را هم سوزاند که با اقدام ماموران آتش نشانی، از گسترش هرچه بیشتر آتش جلوگیری شد. عملیات حدود ساعت ۹ و۲۰ دقیقه صبح به اتمام رسید.»

جلال اهل خوزستان اما همسرش میبدی است. آنها یک پسر 7 ساله دارند که از وقتی پدرش در بیمارستان بستری شد، یک لحظه آرام و قرار نداشت و مدام بهانه او را می‌گیرد. جبار خنفری برادر جلال  می‌گوید: «آن روز، برادرم شب‌کار بود و پس از این‌که کارش تمام شد، به خانه برگشت تا استراحت کند. زن و شوهری همسایه آنها بودند که هر دو شاغل بودند و آن روز هم بعد از این‌که با هم به محل کار خود رفتند، دختر چهارساله‌ شان در خانه تنها ماند.» اما این شروع یک حادثه غمبار بود.

آن‌طور که همسر جلال تعریف می‌کند، روز حادثه، دختر بزرگ این خانواده به مدرسه رفته بود اما نمی‌دانست مدارس تعطیل است و برگشته بود. او از ساعت ۷و۳۰ دقیقه صبح تا 8 صبح مدام در می‌زد تا شاید خواهرش در را باز کند. همسر جلال که صدای در زدن‌های دختر را شنیده بود، در خانه را باز کرد و به او گفت به خانه‌ آنها بیاید، چون خواهرش خواب است و وقتی بیدار شود، به خانه آنها می‌آید. دخترک هم قبول کرد. هنوز مدتی نگذشته بود که ولوله‌ای در ساختمان به‌پا شد و همه می‌گفتند خانه یکی از همسایه‌ها آتش‌گرفته است. خانه همان زن و شوهر شاغل بود. جلال ‌که می‌دانست دخترک 4 ساله در خانه تنهاست و آتش هر لحظه جان او را تهدید می‌کند، طاقت نیاورد و به خانه آنها رفت. خواهر بزرگ‌تر او هم مدام جیغ می‌زد و همسر جلال به‌سختی او را گرفته بود. جلال در خانه را شکست و وارد شد تا بچه را بیرون بیاورد اما خودش هم دچار سوختگی شد و داد می‌زد سوختم... سوختم.

برادر جلال ادامه می‌دهد: «شعله‌های آتش به حدی بود که هم برادرم درگیر شد و هم آن دختر کوچولو. درنهایت برادرم که دیگر توانی برایش نمانده بود، به‌سختی خودش را از خانه بیرون انداخت. بعد هم اورژانس آمد و آنها را به بیمارستان منتقل‌کرد اما متاسفانه دختربچه فوت شد. من در خوزستان بودم که همسر برادرم با من تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد.  تازه دو هفته بود که مراسم چهلم پدرمان تمام شده و ما 2 سال پیش هم برادرمان را از دست دادیم، حالا هم جلال...

نمی‌دانم چرا درگیر این همه مصیبت می‌شویم. تنها انتظارمان این بود که تا زمانی‌که برادرم زنده است، مسئولان هر امکاناتی لازم است در اختیار او قرار دهند. اگر زنده ماند خدا را شاکریم، اگر هم خدا امانتش را پس گرفت‌ که حداقل همسر و فرزندش بعد از این حادثه فراموش نشوند.»
:
:
:
آخرین اخبار