چند ماهی بیشتر به پایان عمر دولت دهم نمانده است؛ دولتی که عملکرد آن منتقدان و حامیان خاص خود را داشت.
در این میان عده ای کمی پس از شروع کار به "منتقد" دولت مشهور گشته و تا
کنون نیز بر مواضع خود مانده اند و عده ای نیز طبیعتاً به عنوان حامیان
دولت دهم معرفی شده و به دفاعیات خود از دولت پایبنده بوده و هستند.
اما نکته حائز اهمیت در این موضوع، رابطه معکوس عمر این دولت با تعداد
منتقدانش است؛ بدین ترتیب که هرچه عمر دولت کمتر می شود، بر منتقدان آن
افزوده می شود.
وجود منتقد در هر جامعه ای نه تنها عادی، بلکه ضروری می باشد اما صداقت در
انتقاد و حضور بهنگام در چنین جایگاهی، از دید مردم از اهمیت بیشتری
برخوردار است و امروز آنچه مورد انتقاد نگارنده است همین سکوت منتقدان فعلی
در بزنگاه هایی است که حتی کم اطلاع ترین افراد جامعه نیز در آن لحظه
حداقل به نقد و بررسی موضوع پرداخته اند.
بیان کردن جملات انتقادی از سوی افراد هرچند ممکن است شباهت گفتاری داشته
باشد، اما انگیزه ها و محرک های بسیار متفاوتی دارند؛ منتقدان صداقت پیشه
ای که بدون هراس نسبت به جایگاه و مقام خود همواره آنچه را حق پنداشته، له
یا علیه کسی عنوان کرده و سرفرازانه بر دیدگاه خود باقی می مانند، مسلماً
از اعتبار بیشتری در بین اقشار جامعه و حتی مخالفان خود بهره مند خواهند
بود؛ چرا که عناصری مانند شجاعت و صداقت ذاتاً برای نوع بشر ارجمند هستند!
متأسفانه مدتی است هرچه به خرداد 92 نزدیک تر می شویم، شاهد چهره هایی
هستیم که خود را به عنوان "منتقد" دولت معرفی می نمایند و روز به روز بر
شدت سیر خود در وادی انتقاد می افزایند؛ چهره هایی که بسیاری از آنها چند
صباحی پیش، نه تنها لب به اعتراض نگشوده، بلکه با معرفی خود بعنوان شخص
همسو با دولت فعلی، برای خود منفعتی جسته اند.
این تغییر رویه 180 درجه ای می تواند عوامل مختلفی داشته باشد:
1- این افراد احتمالاً از هم اکنون متوجه انحراف در برخی رویکردهای دولت شده و با صداقت به بیان برداشت جدید خود پرداخته اند!!
2- ممکن است این چهره ها پیش از این نیز بر برخی رویکردهای دولت انتقاد
داشته، اما با توجه به شرایط جایگاه خود و نگرانی بابت از دست دادن آن، از
بیان دیدگاه خود واهمه داشته و نزدیک بودن پایان دوره این دولت را فرصتی
نسبتاً مناسب برای ابراز عقیده خود دیده اند.
3- شاید عده ای از این افراد، به طور کلی نظر مردم را نسبت به عملکرد دولت
فعلی انتقادآمیز دانسته، و بر اساس چنین درکی از هم اکنون با سر دادن
شعارهای انتقادی سعی در همسو شدن با افکار عمومی( البته از دیدگاه خود) و
بهره برداری مستقیم از این همسویی در آینده دارند؛ که برای بهره برداری
مستقیم می توان به انتخابات و برای استفاده غیر مستقیم می توان به جا گرفتن
در بدنه دولت بعد اشاره نمود.
در واقع این چهره ها اساساً "چهره" نبوده و انتقاد را دست آویزی برای چهره شدن خود جهت بهره برداری در آینده قرار داده اند.
4- احتمال می رود عده ای از این افراد همچون گروه قبل بسیاری از عملکردهای
دولت را در افکار عمومی قابل انتقاد دانسته اند با این تفاوت که خود این
افراد در همان جریان مورد انتقاد از سوی مردم، نقش داشته و حالا از خوف
ملامت و بازخواست افکار عمومی، خود را از بدنه جدا کرده و به منتقدان پیوسته
اند تا بدین منوال در حاشیه امنیت قرار بگیرند.
و...
به هر حال با ذکر این مسئله که هر دولتی عملکرد خاص خود را داشته و باید در
جای خود مورد بررسی قرار گیرد، یادآوری می شود که نباید جایگاه منتقد صادق،
شجاع، خیرخواه و وقت شناس در هیاهوی انگیزه های ناسالم و مغرضانه عده ای
افراد "منتقدنما" محو گردد.