ح. پورعبداله
چشم بر صفحه ي مانيتور كه مي دوزي صحنه ي تصادف محور دهدز- لردگان در عمق چشمانت به تصوير در مي آيد!
حادثه اي كه بر اثر واژگوني يك دستگاه اتوبوس مسافربري حامل دانش آموزان
دختر رخ داد و منجر به كشته شدن 26 دانش آموز دختر و 18 نفر زخمي شد.
به همين راحتي 26 دانش آموز بي گناه، پاك و معصوم كشته مي شوند و 18 نفر
نيز با بدن هايي زخمي و روحي خسته و آزرده تحويل بيمارستان ها و درمانگاه
ها مي دهيم. هر چند كه در قرن بيست و يكم و دهكده ي جهاني و انرژي هسته اي
كه حق مسلم ما نيز هست، درمانگاه هاي اطراف محور حادثه مطمينن از داشتن نخ
بخيه هم در مضيقه اند!
هنوز يك ماه از باز شدن مدارس نگذشته و دانش آموزان با درس و مشق و علم و
دانش به درستي خو نگرفته اند كه مسوولان شهرستان بروجن تصميم مي گيرند دانش
آموزان را به اردو بفرستند.
واقعن مسوولان محترم شهرستان بروجن و ديگر شهرستان هاي كشور از وضعيت خراب و
غير استاندارد بسياري از جاده هاي كشور به ويژه جاده هاي استان خوزستان و
مهم تر از آن همين محور دهدز- لردگان خبر ندارند كه به راحتي با برگزاري
اردوهاي بي ضابطه و بي برنامه با سرنوشت 44 دانش آموز بي گناه بازي مي
كنند؟!
حتمن وجدان شان هم آسوده است كه مقصر نيستند و از خانواده هاي آنان رضايت
نامه گرفته اند! خانواده هاي اين عزيزان مي خواستند رضايت نامه ندهند تا
اين وضعيت اسفناك هم براي آنان رخ ندهد!!
به راستي فلسفه ي اردو فرستادن 44 دانش آموز آن هم در اين وقت از سال- كه
اين گل هاي پرپر شده مي بايست سر كلاس هاي درس مي بودند- چه بود و چه
ضرورتي داشت كه بايد آنان به اردو مي رفتند؟!
نمي دانم در ارتباط با اين ضايعه ي اسفناك بايد به چه كساني تسليت بگوييم.
ما كه جرات گفتن تسليت به خانواده هاي داغدار اين عزيزان را نداريم. هر چند
كه دردي هم از آنان دوا نخواهد كرد اما مانده ام حيران كه مسوولان مربوط
با چه رويي با خانواده هاي دغدار شهرستان بروجن مواجه خواهند شد...
جدن كه بايد به دولت مهرورز و خدمتگزار، وزيران راه و شهرسازي و آموزش و
پرورش و زير مجموعه اشان در استان ها و برخي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي-
كه فرياد وامصيبت شان در ظاهر و رسانه هاي همگاني بلند است و هر دم خبر از
جمع آوري امضا براي استيضاح فلان وزير مي دهند اما خبري از پس گرفتن
امضاهاي شان شنيده و ديده نمي شود- تسليت گفت كه تنها با وقوع حادثه يادشان
مي افتد كه حرفي بزنند و شعاري بدهند و گرد و خاكي راه بيندازند كه نه
تنها سودي به حال كسي ندارد كه فقط خس و خاشاك برخاسته از گرد و غبارشان،
چشم هاي مردم را ناراحت خواهد كرد!
اين نخستين حادثه و مطمينن آخرين هم نخواهد بود. هر چند كه اميدواريم و دعا
مي كنيم كه ديگر چنين حوادث دردناك و اسف باري در كشور رخ ندهد و خانواده
هاي قدردان و كم توقع كشورمان را داغدار و عزادار نشوند؛ اما وظيفه ي
مسوولان- كه براي گرفتن پست تا ثريا هم كج و راست خواهند رفت- چيست؟
تا كي مي خواهيم منتظر وقوع حادثه بنشينيم و بعد شروع كنيم به گفتن انتقاد و
تسليت؟! چرا علاج واقعه را پيش از وقوع نمي كنيم؟! خيلي سخت است؟ طرح و
برنامه نياز دارد؟ هزينه و پارتي و لابي مي خواهد يا وام 3 ميلياردي؟!
هر چند كه گفته اند حادثه خبر نمي كند، اما اين ما هستيم كه با اعمال
نادرست و بي برنامه ي مان، ديو حادثه را بيدار مي كنيم تا در جاده هاي
نامطمين و لغزنده براي بلعيدن فرزندان مان به كمين بنشيند!
به راستي، مسوولان امر در اين حادثه دهشتناك چه پاسخي براي خانواده هاي داغدار و اين غنچه هاي پرپر شده بروجني دارند؟!
چه مرهمي مي توان بر داغ ملت به غم نشسته ي كشورمان در اين ضايعه ي جانگداز
نهاد كه فراموش شود جز صبر خداوند منان كه بر دل و جان مردم به ويژه
خانواده هاي اين عزيزان پرپر شده مي نشيند.
خداوندا! به تو پناه مي بريم و فقط از تو مدد مي خواهيم. هدايت كن ما را به راه درست.