بر پایه آمار و اسناد سازمان ثبت احوال، در سال 90، 874 هزار و 792 واقعه
ازدواج و 142 هزار و 841 واقعه طلاق در كشور به ثبت رسيده (نسبت ازدواج به
طلاق: 6.1) که اگر این اعداد را نسبت به سال ۸۹ قیاس کنیم، با رشد 4.1
درصدی طلاق و کاهش 1.9 درصدی ازدواج روبرو هستیم.
این در حالی است که بررسي روند «نسبت ازدواج به طلاق ثبت شده» در سه ماهه
اول سال 91، با نشان دادن نسبت 6.4 بیانگر استمرار این روند بوده و نشان می
دهد که در مقابل تقريبا هر شش ازدواج ثبت شده در كشور يك طلاق هم به ثبت
رسيده است نابودی کانون خانواده هابراثر طلاق؛ افزایش فرزندان طلاق؛ گسترش
افسردگی چه در زنان و چه درمردان و فرزندان طلاق؛ افزایش آسیبهای اجتماعی
و...از پیامدهای طلاق در جامعه است طلاق اگر چه امری مذموم در روزگار گذشته
در جامعه ما بوده اما اکنون به یک پدیده و سنت حسنه بدل شده است و بسیار
عادی تلقی می شود.
آمارها بيانگر اين موضوع است كه درجامعه ما اكنون اکنون یک میلیون وششصد و
چهلو یک خانواده زن سرپرست بدلایل مختلف از جمله طلاق و فوت همسر وجودارد
پانصد هزار نفر دختر فاقد زمينه ازدواج بعلت بالارفتن سن و سالشان وجود
دارد و با گذر از سالهایی که امکان ازدواج وجود داشته اکنون بعلت بالا
رفتن سن و سال امکان تشکیل زندگی برای ایشان به شدت کاهش یافته است و
تعدادپانصد هزار نفر هم دردوران سالهای ازدواج قرار دارند كه البته بنا به
دلایل مختلف از جمله نیافتن خواستگار مطابق سلایق هنوز ازدواج نكرده
اند!!بالا رفتن سن ازدواج در جامعه ایرانی دلایل متعددی را دارد از جمله
مشکلات اقتصادی فراسوی پسران و نگرانی و عدم اطمینان ازایفای نقش مطلوب در
پذیرش مسئولیت زندگی مشترک؛ دشواری های تهیه امکانات اولیه برای یک زندگی
متوسط از قبیل مسکن؛ناکافی بودن منابع درآمد و حتی بیکاری بخش عمده ای از
جوانان و فارغ التنحصیلان دانشگاهی به نحوی که از خروجی فارغ التحصیلان
دانشگاههای کشور که سالانه بالغ بر 150 هزار نفر است در بهترین حالت تنها
3/1این فارغ التحصیلان می توانند شاغل شوند و آنهم بعضا در مشاغل غیر
مرتبط با رشته تحصیلی جایگزینی؛ موقعیت خاص بازار اشتغال در کشور و
محدودیتهای شدید موجود دراین حوزه؛ و روی آوردن بخشی از دختران و پسران به
تنوع در روابط به جای ازدواج رسمی و نگرش به ازدواج و تعهد زندگی بعنوان
یک قید و بند از جمله دلایل بالارفتن سن ازدواج در جامعه ایرانی است که
درمیان پسران از مرز 32 سال و دختران تا 27سال بالا رفته است.
در میان پیامدهای مثبت تحصیلات خانمها در دانشگاهها در رشته های مختلف یک
آسیب مهم نیز وجود دارد و این آسیب افزایش توقعات یک خانم تحصیلکرده از
تعیین معیارهای خاص همسر آینده است و انتظار دارد که همسر آینده فاکتورهای
مورد نظر را داشته باشد که این مهم نیز باعث ایجاد محدودیت همسر گزینی
بخش قابل توجهی از خانم ها در ازدواج می گردد.
هر چند که نهایتا بخش عمده ای از خانم های تحصیلکرده با وجود برخورداری از
مدارک کارشناسی یا حتی کارشناسی ارشد بعلت عدم وجود زمینه های اشتغال در
بخش خانه داری و امورات خانواده جذب و مشغول می شوند!. عواملی که منجر به
طلاق می شود بعلت عدم تناسب فرهنگی و معیارهای اقتصادی بشرح زیر است:
ازدواج های با تفاوت سنی زیاد: ازدواج دختران با مردان دارای تفاوت سنی
زیاد در جامعه بسرعت در حال رشد است دراین ازدواج ها که تفاوت سنی تا 20سال
هم می رسد دختران بدون در نظر گرفتن تفاوت سن با در نظر گرفتن تمکن مالی و
موقعیت اجتماعی مرد مورد نظر خود به این ازدواج تن می دهد تا بتوانند از
یک زندگی با شرایط مادی مناسب برخوردا ر شوند این ازدواج ها دوام و قوام
زیادی ندارد چرا که در شرایطی که خانم مثلا در مرز 40 سالگی و طروات جوانی
است مردش به سن 60سالگی رسیده و فارغ از توانایی های جسمی و جنسی و حتی
ویژگیهای خاص جوانی نمی تواند پاسخگوی ارتباط دوسویه زندگی مشترک باشد و
زمینه های اختلافات در زندگی خود را بتدریج نشان و کانون خانواده مورد
تهدید جدی واقع می گردد.
ازدواج های پسران با زنان دارای تفاوت سنی زیاد: این ازدواج ها توسط پسرانی
انجام می شود که به امید دستیابی به ثروت و تمکن مالی تن به ازدواج با یک
همسر دارای تفاوت سنی زیاد و اما با موقعیت مادی مناسب می دهند اینگونه
ازدواج هم به خصوص توسط برخی پسران دانشجو یا بیکار و یا درآمد نامکفی در
حال گسترش در جامعه است و دوام اینگونه ازدواج ها هم بسته با کیف و جیب
خانم دارد و اینگونه ازدواج ها هم که مانند ازدواج های نوع قبلی دارای
انگیزه های مادی و نه انگیزه های تشکیل یک کانون زندگی سالم و ایده آل است
از دوام چندانی برخوردار نیست و در نهایت محکوم به جدایی است.
رشد سریع طلاق
طلاق در جامعه ایرانی به سرعت در حال افزایش است بنابرآمار
ثبت احوال کشور از 6ازدواج یک پیوند به طلاق منجر می شود اعتیاد همسر و عدم
مسئولیت پذیری؛ بیکاری و بدنبال آن عدم توانایی همسر در تامین نیازهای مادی
زندگی؛سوءمعاشرت یکی از زوجین؛دخالت های اطرافیان عمده ترین دلایل طلاق در
جامعه ایرانی است طلاق آسیبهای متعدد اجتماعی را بدنبال دارد در حال حاضر
بعد از امریکا؛دانمارک و مصر رتبه چهارم طلاق متعلق به کشور ایران است.
رشد سریع طلاق در مقابل کاهش نرخ ازدواج در جامعه بیانگر تهدید جدی کانون
خانواده است راه حل هایی که تاکنون برای جلوگیری از افزایش نرخ طلاق و
تشویق جوانان به ازدواج اجرایی شده است نتیجه مفیدی در بر نداشته است لازم
است با تدوین برنامه ای جامع در نهادهای مرتبط در خصوص ایجاد اشتغال
پایداربرای جوانان؛ایجاد ساز و کار تشویقی در دستگاهها وادارات برای
مزدوجین؛بحث تامین مسکن؛آموزش مهارتهای زندگی و....در جهت کاهش طلاق در
جامعه و افزایش ازدواج گامهای موثری برداشت.