کم
نیستند زنده گانی که باقی مانده دوران دفاع مقدس هستند و اگرچه شهید
نشدهاند اما همانند شهدا اینان نیز الگوها و ستارهها و قلههای معنویت و
فداکاری هستند. استاد عابدی یکی از این مردان مردی است که لحظه لحظه بودن
را در انتظار رفتن بود.
حجتالاسلام دکتر احمد عابدی در سال 1339 در یکی از
روستاهای نجف آباد به دنیا آمد. دارای تحصیلات دانشگاهی تا مقطع دکتری
رشته فلسفه بوده و مدرس درس خارج حوزه نیز هست. درس خارج استاد عابدی به
خاطر تسلط ایشان به علوم حوزوی و فلسفه رونق خاصی دارد.
آثار قلمی وی 12 کتاب و بیش از 140 مقاله است که کتاب «الحاشیه علی الهیات
الشرح الجدید لتجرید» ایشان به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی شناخته شد.
همچنین 2 مقاله از ایشان به عنوان مقاله سال برگزیده شده است.
این استاد گرانمایه که محبوب دل بسیاری از طلاب و دانشجویان است به زبانهای عربی و انگلیسی تسلط دارد.
وی در زمان طاغوت به دلیل رویارویی با رژیم ستمشاهی 3 بار توسط ساواک
دستگیر و 2 بار زندانی شد. در زمان جنگ تحمیلی نیز فرماندهی عملیاتهای
مختلف را به عهده داشت و اولین نماینده حضرت امام خمینی(ره) در یگان رزم
بود.
استاد عابدی جانباز 40 درصد و دارای «نشان فتح» عملیات فتح المبین از سوی
فرمانده کل قوا است که دلمایه ها، ناگفته ها و خاطرات زیادی از دوران دفاع
مقدس دارد. فرارسیدن هفته دفاع مقدس بهانهای شد با این استاد حوزه و
دانشگاه گفتگویی داشته باشیم.
مهر: استاد! چند ماه در جبهه حضور داشتید؟
عابدی: به جز پنج ماه اول، بقیه اش در جنگ تحمیلی بودم.
چه مسئولیتهایی در دفاع مقدس به عهده شما واگذار شده بود؟
از اول جنگ که محورهای عملیات در دست سپاه و ارتش بود، در آنجا کارهای
تبلیغی انجام میدادم. در دی ماه سال 60 یکی از عملیاتهای مهم به نام خاتم
النبیین(ص) را فرماندهی کرده بودم و این اولین تجربه نظامی و رزمی من در
جنگ بود. بعد از آن که سپاه، تیپ و لشکر تشکیل داد من در فرماندهی و ستاد
لشکر ولی عصر(عج) فعالیت میکردم و سمت های متفاوتی همچون نمایندگی حضرت
امام خمینی(ره) در جنگ و... را بر عهده داشتم.
نتیجه و هدف عملیات خاتم النبیین(ص) چه بود؟
هدف از اجرای این عملیات، منهدم کردن رادار دشمن در منطقه دهلیز بود که
تمام تحرکات ما را زیر نظر داشت. این عملیات مقدمهای برای عملیاتهای
بزرگی همچون فتح المبین بود. هر چند که این عملیات با موفقیت به انجام رسید
ولی عراقیها همه ما را محاصره و نیروهایمان را تیرباران کردند.
پس شما چطور نجات یافتید؟
من لحظه اول که تیر خوردم بیهوش شده بودم. حدود 3 ساعت از روز گذشته بود
که به هوش آمده بودم. بعدازظهر دومین روز مجروح شدنم عراقیها بالای سر
رزمندگان ایرانی حاضر شده بودند و کسانی را که نیمه جان بودند با تیر به
شهادت میرساندند. قبل از اینکه عراقیها این جنایت را مرتکب شوند من خون
هایی را که از شهیدان در کلاهشان ریخته بود روی خود پاشیدم و خودم را به
مردن زدم. عراقیها متوجه این اقدام من نشده بودند.
وقتی شب فرارسیده بود به صورت سینه خیز روی تپهای رفتم؛ مکانی که
گلولههای توپ رزمندگان ایرانی به آنجا اصابت میکرد. از نحوه اصابت
گلولههای توپ، راه برگشت به عقب را یاد گرفته بودم. دوباره به مکان قبلی
مراجعه کرده و شب سوم غذاهای شهیدان (مقداری حلوا و جیره جنگی) را برداشته و
استفاده کردم و سپس به سمت رزمندگان ایرانی حرکت کرده و نجات یافتم.
شما از سوی امام خمینی(ره) چه ابلاغیه ای داشتید؟ وظیفه شما چه بود؟
من اولین نماینده حضرت امام در یگان رزم بودم و تا آخر جنگ نیز همین وظیفه
بر عهده ام بود. اواخر جنگ که شرایط بسیار سخت شده بود آیتالله جزایری
امام جمعه اهواز، استاندار اهواز و من جلساتی برگزار میکردیم و در مورد
چیزهایی که امام اختیارش را به ما میداد (که بعضا این اختیارات خیلی زیاد
بود) تصمیم میگرفتیم.
مثلا چه تصمیمهایی؟
برای مثال قایق هایی را که در دریا غرق میشدند میفروختیم تا تجهیزات و وسایل مورد نیاز جنگ را تهیه کنیم و... .
رابطه شما با فرماندهان جنگ چگونه بود؟
میتوان گفت با 90 درصد فرماندهان جنگ از جمله سردار رشید، سردار جعفری و... کار کردم.
در جایی تعریف کردید به شهید حسن باقری علاقه ویژهای داشتید. چرا؟
شهید باقری از اوایل جنگ در جبهه نبود. ایشان به عنوان یک خبرنگار وارد
جنگ شد و واقعا انسانی فکور، مدبر و طراح بود. بسیاری از موقعیت های ایران
در عملیات های بزرگ، با فکر شهید باقری طراحی می شد. با اینکه منزلش در
دزفول بود اما گاهی برای یک عملیات 4 یا 5 ماه به منزلش مراجعه نمی کرد.
حتی چند شب قبل و بعد از عملیات اصلا شب ها نمی خوابید.
دفاع مقدس مملو از خاطرات زیبا و به یاد ماندنی است، یکی از خاطرات خودتان را تعریف کنید؟
یکی از سربازان به نام بختیار قبل از شروع عملیات، سرنیزه تفنگم را بر روی
فانوسقهام بسته بود. من وقتی از او خواستم تا طبق معمول همیشه سرنیزه را
جلوی فانوسقه ببندد، او مخالفت کرده و با نخ و سوزن، قلاب سرنیزه را روی
فانوسقه جای دلخواه خود و نه جای اصلی آن دوخت تا من سرنیزه را به سمت جلو
نیاورم. وقتی عملیات تمام شد هنگام بستری شدن در بیمارستان متوجه شدم که بر
اثر اصابت ترکش، سرنیزه و غلافش از وسط نصف شده بود. یعنی اگر سرنیزه به
قسمت جلوی فانوسقه بسته میشد ترکش هر دو پایم را قطع میکرد!
هفته دفاع مقدس یادآور ارزشهای والایی است که در نبرد با
لشکر دشمن به نمایش گذاشته شد، اما خیلیها معتقدند آن گونه که باید به
جذابیتهای دفاع مقدس پرداخته نشده، شما در این زمینه چه نظری دارید؟
بنده نمی توانم چیزی از ارزش و آثار دفاع مقدس آن گونه که سزاوار آن است
بیان کنم. شهامت ها و شجاعت ها، تکلیف گرایی، حق طلبی، مبارزه با ظلم، دفاع
از مظلوم، تبلور بخشیدن به عرفان و معنویت هر کدام سخنی دراز دامن دارد که
فعلاً مجال آن نیست.
آنچه به عنوان هفته دفاع مقدس ضرورت دارد بیان شود اینکه اکنون سه دهه از
جنگ تحمیلی می گذرد. دشمن بعثی و پشتیبانان آنان به هیچ ارزش و قانونی
متعهد و پایبند نبودند. دشمن حاضر بود با بمباران شیمیایی مردم خود را قتل
عام کند و به پیروزی برسد.
صدام و اربابان او جز قانون جنگل و توحّش و سبعیّت، چیزی را نمی شناختند.
اما رزمندگان و نیروهای جمهوری اسلامی خود را متعهد به ضوابط و دستورات
اخلاقی، دینی و قوانین شناخته شده جهانی میدانستند و از این رو در میدان
جنگ از آزادی عمل برخوردار نبوده و از هر کاری که کوچک ترین ضربه به ارزش
های انسانی و اخلاقی بود به شدت اجتناب می کردند. حقوق بشر دوستانه یا حقوق
بشر در زمان جنگ و حقوق غیر نظامیان وجهه سنگرنشینان عرصه توحید بود.
اگر جنگ و دفاع ما بر اساس آموزههای اسلام و مکتب الهی تشیع بود، با توجه
به آنکه هدایت جنگ و فرماندهی آن به دست امام خمینی(ره) بود که مجتهدی
بزرگ و جامع نگر بود، از جهت عدم تخطی از حدود و ضوابط شرعی انسان به
اطمینان می رسد.
ولی آنچه جای تأسف است اینکه چرا با گذشت بیش از 24 سال از پایان جنگ
تحمیلی و با توجه به جنگ های تحمیلی دشمنان به مردم مسلمان عراق و
افغانستان و حزب الله لبنان و مظلومان فلسطینی و... هنوز یک تحقیق جامع و
گسترده پیرامون «نظام دفاعی اسلام» انجام نشده است.
در حالی که نگارش نظام دفاعی اسلام باید با توجه به تاریخ صدر اسلام، قرآن
کریم، سنت، سیره معصومان(ع) و نیز عنایت به فقه تدوین شود. بررسی واژههای
جهاد، قتال، حرب، دفاع، اهداف جنگ، وسائل مشروع و وسائل نامشروع در جنگ،
انواع جنگ، وجوب عینی دفاعی و کفایی جنگ، احکام اسیر، غنایم، احکام شهید
و... تنها بخشی از این مکتب دفاعی است.
ای کاش نهادها و نیروهایی که عهدهدار مسائل امنیتی و نظامی و دفاعی کشور هستند به این مسائل اهتمام بیشتری از خود نشان میدادند.
علاوه بر این کارهای علمی و پژوهشی و فرهنگی فراوانی لازم است در مورد جنگ
و دفاع انجام گیرد؛ علاوه بر آنکه نقش آموزه های دینی در دفاع مقدس می
تواند مبنای یک پژوهش گسترده باشد. جایگاه دعا، روحانیت و حوزه های علمیه،
توسل، عبادت و به ویژه ارزش های اخلاقی مانند صبر، توکل، رضا، شجاعت و...
نیاز به مطالعات گسترده دارند.
از طرف دیگر اگر تاکنون تعدادی کتاب هر چند محدود درباره شهدا و زندگینامه
آنان و وصیتهای ارزشمند عرشیان خاک نشین تألیف شده و جای تقدیر و ستایش
فراوان دارد ولی ضرورت ندارد فقط از شهدا و ارزش آنان بگوئیم (گرچه این کار
لازم و ضروری و مقدس است) بلکه از جانبازان معلول و قطع نخاعی ها و آنان
که در بستر بیماری هستند و با رنج دوران دفاع مقدس دست به گریبانند و بلکه
از رزمندگانی که مجروح یا اسیر نشدند ولی عمر خود را در میدان مبارزه با
دشمن سپری کردند نیز باید یاد نمود و از زحمات و مجاهدات آنان الهام و الگو
گرفت.
امروزه که با جنگ نرم دشمنان مواجهیم وظیفه ما چیست؟
رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس به تکلیف خود عملی کردهاند و امروزه در
جنگ نرم نیز باید به تکلیف عمل کرد. اهانت به پیامبر اکرم(ص) و به اشرف
مخلوقات خداوند یعنی اهانت به تمام مسلمانان و اهانت به ارزشهای اخلاقی، و
اهانت به کرامت و شرافت و فضیلت. جنگ فرهنگی که دشمنان آغاز کردهاند برای
ما تکلیف مهمی را پدید میآورد و عمل به تکلیف مهمترین درس هفته دفاع
مقدس است. باید وظیفه مسلمان بودن خود را خوب بشناسیم و به آن عمل کنیم.