افت تحصيلي از نظر مفهوم خاص عبارت از محقق نشدن انتظارات آموزشي و شكست در اهداف آموزشي است و نا بساماني در فرآيند ياددهي - يادگيري را در برميگيرد. ناكاميهاي تحصيلي به شكل گريز از مدرسه، تجديدي، مردودي و ترك تحصيلي به منصه ظهور ميرسد.
عمدهترين دلايل افت تحصيلي
عوامل فردي: شامل هوش، توجه و دقت، انگيزه، هيجانات و آشفتگيهاي عاطفي و نارسائيهاي جسمي.
عوامل خانوادگي: شامل روابط خانوادگي، فقر مالي و اقتصادي، فقر فرهنگي والدين، فقدان والدين يا والد.
علل آموزشي مدرسه: شامل شيوه تدريس معلم، برنامه درسي مدرسه، پيشداوري معلم، شرايط فيزيكي كلاس، ارزيابيهاي نادرست معلمان از عملكرد دانشآموزان، پايين بودن نسبت معلم به دانشآموزان، كمبود معلم مجرب، آموزشديده و علاقهمند به تدريس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعليم.
راههاي كاهش افت تحصيلي
افت تحصيلي موضوعي غير قابل حل نيست، اما حل آن هم يكباره و ناگهاني و با شيوههاي آني ميسر نيست. براي مقابله با اين پديده، به برنامهريزيهاي درازمدت و زيربنايي احتياج است. برنامههايي كه بر اساس واقعيتهاي اجتماعي باشند و ضمانت اجرايي به عنوان يكي از اصول برنامهريزي آموزشي را داشته باشند.
الف) برنامههاي درازمدت يا بنيادي: اين برنامهها تدابير زيربنايي است كه يك سياست كلي را در نظام آموزشي ميطلبد.
برخي از جزئيات اين روشها عبارتند از:
تجديدنظر در نظام ارزشيابي.
كاهش تعداد دانشآموزان هر كلاس.
ارزيابي هوشي دانشآموزان قبل از دبستان.
فراهم كردن امكانات آموزش و پرورش.
ب) برنامههاي كوتاه مدت: جزئيات اين برنامهها به شرح زير است:
تهيه به موقع كتابهاي درسي و فراهم آوردن وسايل كمك آموزشي.
همكاري نزديك اولياء مدرسه و والدين.
ارزيابي عملكرد معلمان و تشويق معلمان كارآمد.
تقويت انگيزههاي دروني دانشآموزان.
همچنين تغيير در نگرشهاي آموزشي معلمان، تغيير در سبكهاي مديريت مدارس، نوآوري در روشهاي تدريس، اصلاح فرآيند ياددهي- يادگيري و توجه به مشاركت مردمي ميتواند در كاهش مسائل آموزش و پرورش به ويژه افت تحصيلي مثمر ثمر باشد.
بهرهگيري از مطالعات تطبيقي يعني استفاده از تجربيات ساير كشورها نيز در اين زمينه ميتواند مؤثر باشد. به عنوان مثال در هند راههاي زير را به كار بردهاند:
روشهاي مؤثر تدريس عرضه شد.
بازآموزي معلمين آغاز شد.
بين والدين و معلمين رابطه نزديكتر ايجاد شد.
خسارتهاي ناشي از افت تحصيلي:
هزينههاي تحميلشده به دولت كه شامل:
الف) اتلاف هزينههاي جاري اداره مؤسسات آموزشي توسط دولت.
ب) اتلاف سرمايهگذاريهاي ثابت براي احداث و تجهيز فضاهاي آموزشي و پرورشي.
هزينههاي تحميلشده بر خانواده شامل:
الف) اتلاف هزينههاي مستقيم خانواده مثل پرداخت حق ثبتنام، هزينه لوازمالتحرير.
ب) اتلاف هزينههاي حمل و نقل، ارتباطات براي رفت و آمد دانشآموزان به مدرسه.
خسارتهاي وارده به دانشآموزان شكست خورده شامل:
الف) هزينه فرصت از دست رفته بر اثر ديرتر راه يافتن به بازار كار.
ب) خسارتهاي ديگري كه بر فرد وارد ميشود مثل هزينه واقعي سرخوردگي، احساس حقارت و بيكفايتي و خودپنداري منفي.
به نظر ميرسد كه بعد رواني اجتماعي خسارتها كه به دانشآموز و خانواده او وارد ميشود، بهمراتب ضربات رواني جديتري نسبت به بعد مادي خانواده بر فرد تحميل ميكند و متأسفانه جبران زخمهاي شكست تحصيلي بهكندي انجام ميشود.
موفقيت يك نظام آموزشي مستلزم 5 ركن است:
1)برنامه تحصيلي مناسب
2)معلمان كافي و با صلاحيت
3)كتاب ها و وسائل درسي مناسب
4)آموزشگاهاي مطابق با وضعيت جغرافيايي و با كيفيت مناسب
5)سازمان داري مطابق با متقضيات اجتماعي?اقتصادي و جغرافيايي كشور
بدين منظور براي كاهش افت تحصيلي ميتوان از تغيير و نوآوري آموزش در عرصه تربيت هنر، نظام ارزشيابي، روشهاي تدريس، مشاركت اولياء، و سبكهاي مديريت مدارس استفاده كرد. به اميد كاهش افت تحصيلي در مدارس كشور.